سلام به همه رفقا
شرمنده امروز گردهمایی نرسیدم.
سردرد داشتم و خلاصه اگر دیر آمدم مجروح بودم.
خب یه سر بریم ببینیم گروه چه خبره؟
همین ابتدا اهورا رو مشاهده می کنیم که ۲۵ روز خوب آورده.
داداش دمت گرم واقعا. قطعا به سی روز می رسی. رد خور نداره.
یه قدمی بعدش کارماست که اون هم پر قدرت داره جلو می ره. شمشیر به دست در حال درو کردن وسوسه هاشه.
داداش التماس دعا دارم. خوش به حالت دلمان خواست.
اما چند قدم عقب تر اعلام وضعیت
تواب که همچنان در سکوت
داداش امیدوارم که حالت بهتر شه و برات دعا می کنم.
به به مهمون داریم. عجب مهمونی.
سوشیانس پر قدرت که به گردن همه ما حق داره و داداش بزرگتر همه ماست.
داداش خوش اومدی به گروه خودت. وقت اینه که خود رو برای تمام اعضای گروه معرفی کنی.
اما بعد مهدی منتظر با ۱۵ روز خوب.
داداش تو کجا بودی تا حالا. خیلی خوب داری جلو می ری.
در آخر هم می رسیم به اعلام وضعیت حامدحامد که برای همه ما امیدوار کننده هست و یک شمع توی این دنیای تاریک
خبری هم از بیدل و دیوار و دانشآموز نیست. امیدوارم هر جا که هستن سالم باشن و پاک
کارما جان، ما منتظر اون داستان ها هستیم ها.
البته مطمئن نیستم بچه ها همراهی کنن. ولی هر چند تا که همراهی کنن بازم خوبه.
******
چند جمله از پاکی بگم.
بچه ها شما اکثرتون خوب دارید جلو می رید.
یه تعدادی هم هستن که انگاری گیر کردن.
ترک خ.ا بدون پناه بردن به نیروی برتر میسر نیست.
نمیشه بدون ایمان ترک کرد.
همه ما خدایی داریم. باید بهش ایمان بیاریم و ازش کمک بخوایم.
صادقانه بهش پناه ببریم و گناهانمون رو بهش عرضه کنیم و ازش بخوایم که دست ما رو بگیره.
باید مطیع و بنده محض خدا بشیم، اون وقت هست که می بینیم مسیر ترک هم برای ما هموار می شه.
این به معنای تلاش نکردن نیست.
مثال بزنم.
خلبانی که داره هواپیما رو می رونه، باید تمام دقت خودش رو به خرج بده که درست برونه.
یه جاهایی نیاز زیادی به تلاش و دقت نیست و هواپیما اتوپایلوت حرکت می کنه.
اما یه وقتایی نه، وقتی شرایط خطرناک میشه، وقتی هواپیما می خواد فرود بیاد، یا وقتی که میخواد اوج بگیره.
وقتی که حادثه ای پیش میآید و هواپیما داره سقوط می کنه،
این خلبانه که باید فرمون رو دستش بگیره.
اون لحظه پر استرس و التهاب،
این چیزی که خلبان رو محکم می کنه، ایمانش به سازنده هواپیماست که گفته اگر فلان اتفاق افتاد، این دکمه رو بزن یا اون کار رو بکن.
تا وقتی خلبان به سازنده ایمان داره، امید به پیروزی هست.
اما همون زمان که دل خلبان رو شک و تردید پر کرد، ترس وارد میشه، ناامیدی وارد میشه. دستای خلبان می لرزه
و سقوط سر انجام بی ایمانیه.