1401 تير 10، 9:03
صبح نزدیک به ظهرتون بخیر
میگم چرا آقای مهدوی دیگه تو استوا نمیان؟ آقا آرمین که یواشکی رفتن کلا. آقای مهدوی هم که خیلی دیر به دیر میان
راستی یه جاهایی آقای مهدوی رو دیدم که خیلی نا محسوس میان و میرن
خلاصه من که دلم براشون تنگ شده
یه اتفاق خیلی خیلی بد دیروز افتاد که واقعا دیگه روم نمیشه بگم
دو تا لغزش پشت سر هم دیروز داشتم الان هم خیلی حالم بده. خسته ترین، منفی ترین، بی حال ترین، غمگین ترین آدم دنیام
دلایلش رو خودم میدونم چطوری باید درستش کنم
مطمئن باشید شیطون دیگه اگه این راهم به روش ببندم دیگه راهی نمیتونه برای شکست دادنم پیدا کنه
تا درودی دیگر بدرود