1401 مرداد 22، 15:45
ای در درون جانم و جان از تو بی خبر وز تو جهان پُرَست و جهان از تو بی خبر
ای عقل پیر و بخت جوان کرده راه تو پیر از تو بینشان و جوان از تو بی خبر
چون پی برد به تو دل و جانم که جاودان در جان و در دلی، دل و جان از تو بی خبر
سلام میکنم خدمت همه دوستان عزیز و پرمهرم.همه اونهایی که دارند تلاش میکنند،تلاش میکنند تا به موفقیت برسند.موفقیت یک پله ی بلندی نیست که بالا رفتن از آن بسیار دشوار باشد،موفقیت پله نیست،اما گام هایی دارد.یعنی برای رسیدن به موفقیت باید پله های کوچک ولی زیادی را بالا رفت تا در آخر به بالای قله ی موفقیت رسید.
امیدوارم که حالتون خوب و خوش باشه و روزگار بر وفق مراد بچرخه.خوب زندگی همینه دیگه،روزی بر وفق مراد میچرخه و روزی هم بر علیه مراد....این ذات زندگیه.نمیشه که روزگار همیشه بر طبق میل تو بچرخه و تو همیشه شاد و خوشحال باشی ،اونوقت دیگه خوشی برات عادی میشه و لذتش رو از دست میده...درستش اینه که وقتی بر مراد توست از آن لذت ببری و زیاد به آن دل نبندی و یادت باشد که فردا بر علیه توست و خدا را شاکر باشی.....و روزی که بر علیه توست زیاد غصه نخوری چون قراراه بگذره،از زندگی ناامید نشی و از خدا کمک بخوای..اینجوریه که زندگی شیرین و دلچسب میشه...
خوب بازم زیاد حرف زدم.بریم سراغ شرح حال دیروز1401/05/21:
دیروز صبح بعد از خواب اول اهدافم رو که توی کاغذ نوشتم مرور کردم و روزم رو با توکل بر خدا شروع کردم.بعد از صبحانه رفتم سراغ ریاضی و زیست.ظهر که شد ورزشم رو کردم.(خیلی هم سنگین بود).کمی استراحت ،بعدش هم نماز و نهار و سریال جومونگ.رفتم نماز جمعه و برگشتم.
بعد از ظهر دیدم انگار یکم بیکارم و تنها،پس وسوسه ای ریز،به سراغم اومد اما من آماده بودم..سریعرفتم وضو گرفتم و سجاده ور باز کردم.زیارت عاشورام رو خوندم و بعدش قرآنم رو شروع کردم(ریا نباشه ها..)دو صفحه خوندم و دیدم اوضاع خوبه و از شر وسوسه خلاص شدم...
رفتم سراغ ریاضی و زبان.بعدش هم اومدم سایت و یک ساعتی تایپ و مطالعه کردم.عصر دیدم باز بیکارم پس رفتم سراغ گیم.یه PES زدم و جاتون خالی قهرمان جام حذفی هم شدم.
کم کم هوا داشت تاریک میشد،لباس پوشیدم و رفتم مسجد و با خدا خلوت کردم.حالم خوب بود.خوب تر هم شد.
شب هم بعد از شام رفتم اتاق و کمی هم زیست خوندم...میخواستم برم رختخواب ولی خوابم نمیومد.پس برنامه ریزی امروز رو هم انجام دادم تا کاملا خوابم بیاد.خوابم که اومد پریدم تو رختخواب و خوابیدم.......
پایان
خوب شرمنده یکم زیاد شد،اگه علاقه داشتید بخونید و اگر نه هم که هیچ.
اعلام وضعیت بکنم:
Abolfazl.Kh ا/1401/05/19/ 2 روز خوب
Abolfazl.Kh ا/1401/05/19/ 2 روز خوب
خدایا شکرت.
یه تشکر ویژه از داداش باب الحوایج بکنم.ممنون از اینکه وقت میزاری و من و دیگر عزیزان رو راهنمایی میکنی.روزانه قبلا 2 صفحه قرآن میخوندم و این تازگیا 3 صفحه هم میخونم البته اگه خدا قبول کنه.
مخلص شما...
یاحق...........