عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

چه خبر بچه ها؟؟؟؟

کجایید؟؟؟

دیوار جان بیا از خودت بگو، الان در چه حالی؟
استارتی که زدی ماشین پاکیت روشن شد؟

دیدین چند وقته از چکاوک خبری نیست؟
داداش یه خبری از خودت به ما بده ...

مردمجاهد جان، من و شما با هم در ارتباطیم،
اما این جا هم صحبت های خوبت خیلی می تونه به بچه ها کمک کنه ها!!!!

آقای اراده خان مگه شما مدیر گروه های ترک نیستی؟
چرا این تاپیک داره این جوری خاک می خوره؟؟؟؟؟
حقوق این ماهت نصف می شه..... 4chsmu1 

حامدحامد جان، اوضاع پاکی شما چطوریه؟ شیری یا روباه برادر؟

داداش امیر۷۷ خیلی خوش اومدی به گروه....
این جا راحت باش و از خودت بیشتر برامون بگوووو

آقای سوشیانس شما هم خوش اومدین به گروه ...
بیشتر برامون از تجربیاتتون بگید 302
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام به همه.
هیچی بهتر از یه دوش اب یخ تو این هوای گرم نیست 6
اب یخ واقعا نعمتیه واس خودش
گذشته ها رو دیگه نمیتونم عوض کنم اما آینده ای میسازم که گذشته هامو بشوره ببره Khansariha (69)

[تصویر:  05_blue.png]


 سپاس شده توسط
به نظرم یکی از مهم ترین چیزهایی که برای پاک بودن باید بهش فکر کنیم اینه که چرخه ی معیوب سقوطمون رو بفهمیم، اینکه تو چه موقعیت هایی به سمت خ. ا میریم و به اون پناه میبریم. شناخت این چرخه خیلی کمکون می کنه برای عدم تکرارش.   اولین قدم برای هشیاری توی این چرخه اینه که وقتی دیدیم ذهنمون داره میره به سمتش، به خودمون استپ بدیم و بپذیریم که داریم به مرحله ی خطرناکی میریم.  میتونیم داد بزنیم.  بلند باید بگیم تا برامون روشن بشه و ذهنمون بشنوه. اینکه صدای خودمون رو بشنویم یه تکونی بهمون میده. اگر علامت خطرها رو دیدیم نباید ساده انگاری کنیم و بگیم حالا این چیز مهمی نیست، یا یه کوچولو ایراد نداره به این فکر کنم یا... قدم دوم اینه که حالا که استپ کردیم سریع باید خودمون رو مشغول یه فعالیت دیگه کنیم. .باید فوکوسمون رو رو چیز دیگه ای بذاریم چند تا از موثر ترین کارها تماس با دوستان،گوش کردن به موسیقی، خاموش کردن تلویزیون یا کامپیوتر و بیرون رفتنه.
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
سلام.خوبین؟چه خبر؟
اوضاع پاکی روبراهه؟
منم خدا رو شکر خوبم.
آقا چرا اینجا اینقدر ساکته؟یه بحثی چیزی راه بندازین.
من با سوشیانس موافقم.باید جلوی این چرخه ی معیوب رو گرفت تا برنگردیم.برنگشتن اصله


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
سلام
امروز چهارمین روز خوبم خواهد بود ولی حس میکنم روز های آینده کمی سخت تر هست و باید حواسم جمع تر بشه. در واقع مشکل اساسی که قراره برام به وجود بیاد بعد از ۱۰ روز خوبه، قول دادم ۱۰ روز خوب داشته باشم و ناخودآگاه دارم به خودم میگم بزار ۱۰ روز بگذره بعدش......
از الان باید به فکر اون موقع باشم تا خراب نکنم.
I suffer this no longer
I put it into
This I swear!
This I swear!
The sun will shine
This I swear!
This I swear!
This I swear!

Metallica - The day that never comes

[تصویر:  05_blue.png]
Smiley-face-cool-2
الکی ناراحتم

نمی دونم چرا ....
شاید از وقتی که پست آرمین رو خوندم این طوری شدم.
شاید هم به خاطر کتابی هست که می خونم، رهش، خیلی فضای غم انگیزی داره کتاب ...
تا حدودی واقعیات و اشکالات رو داره بیان می کنه .... ولی این قدر سیاه دیدن اوضاع هم خوب نیست .....
شاید هم لازم باشه ... اما برای منی که تازه یه ذره داره حالم روبه راه می شه،
شاید لازم نباشه که این قدر مشکلات رو جدی ببینم ...
اون هم با قلم این نویسنده که اغراق ها و به رخ کشیدن احساس ها ....

نمی دونم شاید هم علتش اینه که دوباره فازم عوض شده، یعنی اومدم پیش خانواده

نمی دونم شاید هم می ترسم که دوباره خراب کنم .....

در هر صورت، الان که پیش خانواده ام، همه چی خوب باید باشه علی القاعده ...

خدایا خیلی ضعیفم، می بینی که دارم تلاش خودم رو می کنم، تو دستم رو بگیر ....
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
(1398 مرداد 4، 16:24)Ezio Auditore نوشته است: سلام
امروز چهارمین روز خوبم خواهد بود ولی حس میکنم روز های آینده کمی سخت تر هست و باید حواسم جمع تر بشه. در واقع مشکل اساسی که قراره برام به وجود بیاد بعد از ۱۰ روز خوبه، قول دادم ۱۰ روز خوب داشته باشم و ناخودآگاه دارم به خودم میگم بزار ۱۰ روز بگذره بعدش......
از الان باید به فکر اون موقع باشم تا خراب نکنم.

دقیقا این یکی از وسوسه های همیشگیه مثلا میگی ببین من ده روز پاکی گرفتم برای الان خیلی خوبه حالا دیگه میتونم کمی لذت ببرم.  این دقیقا برای من توی سی روزگی اتفاق افتاد شاید پنج شیش سال بود که نتونسته بودم به سی روز برسم، خیلی خوشحال بودم و برای خودم جشن گرفتم، ولی روز سی و یکم دوباره رفتم سمتش.  انگار احساس می کردم حالا که تونستم این قدم بزرگ رو بردارم اشکالی نداره.. ولی بعدش یادمه خیلی ناراحت شدم.
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
وقتی شروع می کنیم به رفتن به سمت چیزهای وسوسه انگیز یا وقتی قدم به مرحله ی خطرناک‌آخر گذاشتیم باید استپ کنیم و فوکوسمون رو تغییر بدیم یکی از تمرین هایی که خیلی به این کار کمک می کنه تمرین «هوشیار بودنه» وقتی که خطر رو تشخیص دادیم و استپ کردیم باید پنج تا از چیز هایی رو که میبینیم رو با خودمون تکرار کنیم مثلا «من هوشیارم نسبت به نور خورشید که داره از پنجره می تابه» یا « هوشیارم نسبت به حرکت ثانیه شمار ساعت دیواری» بعد از این پنج تا از چیزهایی که میشنویم «هوشیارم نسبت به صدای پرنده ای که داره پرواز می کنه» و...  این کار رو برای پنج حسمون باید انجام بدیم، این باعث میشه از دنیای ذهنی که داره ما رو متقاعد می کنه به سمت خ. ا بریم فاصله بگیریم و به سمت دنیای فیزیکی واقعی برگردیم.
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
(1398 مرداد 5، 12:00)soshians نوشته است: وقتی شروع می کنیم به رفتن به سمت چیزهای وسوسه انگیز یا وقتی قدم به مرحله ی خطرناک‌آخر گذاشتیم باید استپ کنیم و فوکوسمون رو تغییر بدیم یکی از تمرین هایی که خیلی به این کار کمک می کنه تمرین «هوشیار بودنه» وقتی که خطر رو تشخیص دادیم و استپ کردیم باید پنج تا از چیز هایی رو که میبینیم رو با خودمون تکرار کنیم مثلا «من هوشیارم نسبت به نور خورشید که داره از پنجره می تابه» یا « هوشیارم نسبت به حرکت ثانیه شمار ساعت دیواری» بعد از این پنج تا از چیزهایی که میشنویم «هوشیارم نسبت به صدای پرنده ای که داره پرواز می کنه» و...  این کار رو برای پنج حسمون باید انجام بدیم، این باعث میشه از دنیای ذهنی که داره ما رو متقاعد می کنه به سمت خ. ا بریم فاصله بگیریم و به سمت دنیای فیزیکی واقعی برگردیم.

ایده ی خوبیه
من تا حالا این کار رو نکردم.....

من خودم این طوری هستم که اگر فکر بدی توی ذهنم بیاد، سری سرم رو به شدت تکون می دم.
انگاری که فکر از توی سرم پرت می شه بیرون 4chsmu1 

این برای وقت هایی که توی کوچه و خیابون هستم خوب جواب می ده ...

نقل قول: پشتکارسلام.خوبین؟چه خبر؟
اوضاع پاکی روبراهه؟
منم خدا رو شکر خوبم.
آقا چرا اینجا اینقدر ساکته؟یه بحثی چیزی راه بندازین.
من با سوشیانس موافقم.باید جلوی این چرخه ی معیوب رو گرفت تا برنگردیم.برنگشتن اصله



سلام پشتکار جان

چه خبرا؟ چه می کنی؟
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام.خوبین؟
عاشق ممنون که حالم رو پرسیدی.
من خدا رو شکر خوبم.
کیا سابقه یه سال پاکی و بیشتر رو تجربه کردن؟
بیان بگن چی کارا می کردن؟


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1398 مرداد 5، 19:08)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
(1398 مرداد 5، 12:00)soshians نوشته است: وقتی شروع می کنیم به رفتن به سمت چیزهای وسوسه انگیز یا وقتی قدم به مرحله ی خطرناک‌آخر گذاشتیم باید استپ کنیم و فوکوسمون رو تغییر بدیم یکی از تمرین هایی که خیلی به این کار کمک می کنه تمرین «هوشیار بودنه» وقتی که خطر رو تشخیص دادیم و استپ کردیم باید پنج تا از چیز هایی رو که میبینیم رو با خودمون تکرار کنیم مثلا «من هوشیارم نسبت به نور خورشید که داره از پنجره می تابه» یا « هوشیارم نسبت به حرکت ثانیه شمار ساعت دیواری» بعد از این پنج تا از چیزهایی که میشنویم «هوشیارم نسبت به صدای پرنده ای که داره پرواز می کنه» و...  این کار رو برای پنج حسمون باید انجام بدیم، این باعث میشه از دنیای ذهنی که داره ما رو متقاعد می کنه به سمت خ. ا بریم فاصله بگیریم و به سمت دنیای فیزیکی واقعی برگردیم.

ایده ی خوبیه
من تا حالا این کار رو نکردم.....

من خودم این طوری هستم که اگر فکر بدی توی ذهنم بیاد، سری سرم رو به شدت تکون می دم.
انگاری که فکر از توی سرم پرت می شه بیرون 4chsmu1 

این برای وقت هایی که توی کوچه و خیابون هستم خوب جواب می ده ...

نقل قول: پشتکارسلام.خوبین؟چه خبر؟
اوضاع پاکی روبراهه؟
منم خدا رو شکر خوبم.
آقا چرا اینجا اینقدر ساکته؟یه بحثی چیزی راه بندازین.
من با سوشیانس موافقم.باید جلوی این چرخه ی معیوب رو گرفت تا برنگردیم.برنگشتن اصله



سلام پشتکار جان

چه خبرا؟ چه می کنی؟

دقیقا این سر تکون دادن شما هم مثالی از اجرای همون ایده است، شما داری با یک عمل فیزیکی هوشیاریتون رو فرامیخونید.  49-2
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
 سپاس شده توسط
(1398 مرداد 5، 22:23)مرد مجاهد نوشته است: ایده تمرینی سوشیانس جالب بود .. خیلی جالب .. اصولا فکر میکنم رفتار زشت و ناهنجار خودارضایی همبستگی معکوس داره با میزان حاضرانه و در لحظه زندگی کردن .. درست در همون لحظه ای که وسوسه و تحریک میاد .. درسته که شاید واقعا چیز تحریک کننده ای وجود داشته باشه، اما در همون لحظه بی نهایت چیز دیگه هم در همون موقعین قابلیت این رو دارن که تمرکز ما روی اونها جلب بشه .. این سوزن گیر کردن باید درست بشه اصولا ..


عاشق .. منم همین کار رو میکنم .. گاهی هم دلم رو و مشتم رو منقبض میکنم1

البته این ایده ی خودم نیست، اینا مطالبیه که از کتاب 
The P.o.r.n Trap: The Essential Guide to Overcoming Problems Caused by P.o.r.n.o.g.raphy  یاد گرفتم کتاب بسیار خوبیه و خوندنش رو به تمام دوستان پیشنهاد می کنم. Khansariha (56)
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
 سپاس شده توسط
سلام
سوشیانس عزیز.
مطلب جالبی گفتی.حقیقتش تا حالا امتحان نکردم.
البته این رو هم بگم که انجامش کار سختیه.چون هممون می دونیم که تو اون لحظه حساس کار خیلی سختیه که خودمون رو متقاعد کنیم کار درست رو انجام بدیم.ولی اگه بچه ها کارشون به اونجا رسید می تونن امتحانش کنن.امیدوارم واقعا مفید باشه و جواب بده.همین که جلوی چند تا شکست رو بگیره عالیه.این یه مبارزست.و پیروزی در اون لذت بخشه.
...
منم یه ایده هایی دارم که اگه دوست داشتین باهاتون در میان میزارم.فقط اینو بگم که تست شدست.اگه انجامش بدین پاکی بیش از یک سال کار سختی نیست.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
سلام خوبین؟
چقدر اینجا خلوته.بحثی چیزی....
پس من چند تا مطلب از کتاب غررالحکم (احادیث امام عالی علیه السلام)میارم که راجب ترک باشه و راجبش بحث کنیم.
................................................
لا عمل لمن لا نيّة له. نيست عملى از براى كسى كه نباشد نيّتى از براى او، يعنى آن را بقصد اطاعت و فرمانبردارى حق تعالى نكرده باشد.

لا نيّة لمن لا علم له. نيست نيّتى از براى كسى كه نباشد علمى از براى او، يعنى نيّت كاملى نباشد از براى او.

لا علم لمن لا بصيرة له. نيست علمى از براى كسى كه نباشد بيناييى از براى او، يعنى بيناييى كه بآن حقّ را از باطل جدا كند و اگر نه علم او جهل باشد مانند علم علماى غير مذهب حقّ.

لا بصيرة لمن لا فكر له. نيست بصيرتى از براى كسى كه نباشد فكرى از براى او.

لا فكر لمن لا اعتبار له. نيست فكرى از براى كسى كه نباشد عبرت گرفتنى از براى او، يعنى از چيزها بچيزهاى ديگر پى نبرد.

لا اعتبار لمن لا ازدجار له. نيست عبرت گرفتنى از براى كسى كه ازدجارى نباشد از براى او، «ازدجار» بمعنى قبول منع از چيزى و باز ايستادن از آنست و مراد اينست كه عبرت گرفتن آنست كه بر وفق آن عمل شود پس اگر كسى پى برد ببدى چيزى و استنباط آن بكند از چيزى و با وجود اين ممنوع نشود از آن و باز نايستد، آن عبرت نيست و بكار او نيايد.

لا ازدجار لمن لا اقلاع له. نيست ازدجارى از براى كسى كه نباشد اقلاعى از براى او، «اقلاع»، بمعنى باز ايستادن از چيزيست و ظاهر اينست كه مراد در اينجا باز ايستادن بالكليّه است و دل كندن از آن و اين كه عزم اين داشته باشد كه هرگز ديگر مرتكب آن نگردد.
..................................
راجبش خوب فکر کنین و بحث کنیم.می تونه به ترکمون کمک کنه.
به نظر من کل ترک تو همین چند جمله خلاصه شده.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
سلام پشتکار جان

خیلی حدیث جالبی آوردی ...
به نظر می رسه رسیدن به عمل، کار ساده ای نیست ....
شروعش هم با اقلاعه ...


اقلاع رو من گشتم، نمی فهمم فرق ازدجار و اقلاع کجاست؟


(1398 مرداد 6، 3:09)پشتکار نوشته است: سلام.خوبین؟
عاشق ممنون که حالم رو پرسیدی.
من خدا رو شکر خوبم.
کیا سابقه یه سال پاکی و بیشتر رو تجربه کردن؟
بیان بگن چی کارا می کردن؟
خواهش می کنم. 
یک سال پاکی آرزوی خیلی از ماهاست ....
من خودم تجربه ی هفت ماه پاکی رو دارم، اون هم یک بار ....

به نظر می رسه که کسی این جا این تجربه رو نداره، شما اگر داری برامون تعریف کن ....


(1398 مرداد 5، 22:23)مرد مجاهد نوشته است: عاشق .. منم همین کار رو میکنم .. گاهی هم دلم رو و مشتم رو منقبض میکنم1
منقبض کردن دل رو نفهمیدم یعنی چی؟
اما مشت کردن باید جواب بده، بذار امتحان کنم ....
یه جوری احساس عزم و اراده به آدم می ده ...


(1398 مرداد 6، 9:47)soshians نوشته است: البته این ایده ی خودم نیست، اینا مطالبیه که از کتاب 
The P.o.r.n Trap: The Essential Guide to Overcoming Problems Caused by P.o.r.n.o.g.raphy  یاد گرفتم کتاب بسیار خوبیه و خوندنش رو به تمام دوستان پیشنهاد می کنم. Khansariha (56)


خیلی باید کتاب مفیدی باشه ...
بیشتر برامون از کتاب بگو ..... حتما کمک کننده است.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان