آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

[EHSAN-BEST]

سلام دوستان گرامی .
بحث جذابی رو دنبال می کردید ؛امید وارم با حرف هام( نوشت هام) حالتون رو نگیرم.

الآن آرومم....به آرومی یک دریا...دریایی که ساعت پیش طوفانی بوده، کشتی ای رو نابود کرد که ...که سال هاست می کنه.
اولش می خواستم نگم که دوباره خود ارضایی کردم . پیش خودم گفتم آبروم پیش دوستام میره ... ولی بعد فکر کردم : هی مرد تو قلنامه رو امضا کردی ....قول داده بودی ؛ پس به همه بگو که تونستی سر قولت بمونی.
من .... 23سالمه...5ساله ؛ 5ساله که .....خیلی چیز ها رو از دست دادم . و این قولنامه هم ..... روی اون ها.
من .... 18 سالم بود .رویاهای بزرگی داشتم. به بزرگی اسمان. کم کم داشت به حقیقت می رسید یا شاید واقع بینانه تر ...بذرش کاشته میشد تا رشد کنه. بعد همه کم کم ولی سریع نابود شد. از یک دانش آموز نمونه ، تبدیل به یک شاگرد معمولی شدم. و بعد تنبل. تو پیش دانشگاهی که هر دانش اموزی سخت درس می خونه من اصلا درس نخوندم. با اینکه می تونستم یا بهتر بگم درس می خوندم می تونستم تو شهر خودم تهران ....دانشگاه قبول بشم ... تو یکی از دور افتاده ترین شهر ها دانشگاه آزاد در یک رشته ای که سرنوشت برام انتخاب کرده بود ، قبول شدم. اون موقع به خودم گفتم : بیا همه چیز رو فراموش کن و از نو شروع کن.
ولی نشد. تو دانشگاه دنبال یه دختره بودم. دختر خوبی بود. اون هم از من خوشش می اومد.
ولی من هرگز نتونستم برم جلو. هرگز نتونستم این ضعف ارتباط رو رفع کنم که لازم نیست بگم از کجا میاد.
می خواستم برای ارشد اقدام کنم. با اینکه خیلی دوست داشتم درس بخونم .... ولی نتونستم. ذهنم دیگه نمی کشید. الآن هم دیگه نمی کشه. به ناچار برای خانواده دلایل مسخره اوردم که می خوام برم سربازی.
آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه. درد داره دوستان. درد خیلی زیاد .
مثل اینه که سال ها تو تاریکی هستس . یه هو نوری می بینی . با سرعت به سمتش میری. امید میگری . انگیزه میگری...
ولی یه هو اون نور خاموش می شه. عضو شدن تو کانون برای من همون نور بود که امروز خاموش.



و الآن آرومم....به آرومی یک دریا...دریایی که ساعت پیش طوفانی بوده، کشتی ای رو نابود کرده که ...که سال هاست می کنه.
من همون کشتی ام . کشتی شکسته ای که به دریا چشم دوخته... دریای که دوباره طوفانی میشه....
من ....خستم دوستان....به خستگی یه مرد؛ مردی که از جنگ برگشته. جنگی که زندگیش رو نابود کرده و خانوادش رو ازش گرفته.....و نمی دونه از کی شکست خورده.
من تنهام دوستان....به تنهای یک شاهین ؛ شاهینی که تو کوهستانی پر از کرکس گیر افتاده.
من ترسیدم دوستان... به تروسویی یک آهو در گله ی شیر ها.
من .....نمیدونم..... ولی چه .......
آرام و چه هولناک خودم رو نابود کردم.

سخنای خوبی گفتی سپهر جان تنم به طوری لرزید
راست میگن وقتی یه مرد غم داره یه کوه درد داره
نا امید نشو رفیق حتما راهی هست اگر هم نباشه خودت درست کن فقط امیدت رو از دست نده لوتی
منم امشب حالم خیلی گرفته بود ولی بازم هر چی فکر کردم گفتم نه اینجوری نمیشه باید مبارزه کرد چکار کنیم علاجی نداریم جز مبارزه کردن
من زیاد خوب نمیتونیم کلمات رو بیان کنیم ولی از همینجا بهت میگم رفیق اگه بازم لغزش کردی بازم یه بار دیگه ترک کردن رو شروع کن به قول اون آهنگ داریوش که میگفت(دل من دیگه خطا نکن)تو هم به خودت این رو بگو حتما یه روزی میرسه که تو و خیلی از این عزیزان کمر این بیماری رو میشکنین و تو زندگی روز به روز پیشرفت میکنین برا ما هم دعا کنید.مخلص همتون

[رامین.]

سپهر تو الان بازم چیزی رو از دست ندادی.تو این مدتی که تو کانون بودی این اولین شکستته. نباید با یه شکست خودتو اینجوری ببازی.

گفتی 23سالته پس هنوز انقدر جوون هستی که بتونی چیزایی که از دست دادی رو دوباره بدست بیاری.

میفهمم چی میگی من خودم با خ.ا خیلی چیزارو از دست دادم.ولی ناامید نیستم چون میدونم اگه خ.ا رو ترک کنم خدا از اون بهتراشو بهم میده. اینی که میگم رو خودم واقعا تجربه ش کردم.

ناامید نباش خدا کریمه همه چی درست میشه.فقط الان باید تمام فکرت این باشه که این عادت رو ترک کنی.

منم بخاطر خ.ا زندگیمو باختم ولی اینو مطمئنم یه روز خوب میاد

الان هم اینقدر ناراحت نباش پاشو این بار دیگه قدمت رو برای ترک محکم تر بردار

[رهرو]

سلام داداش سپهر گل

این مبارزه ای که در اون پا گذاشتیم انصافاً مبارزه سختی هست و حالا بعد از شکست احساس خستگی و افسردگی طبیعی هست.

اما چرا ماها بعد از این همه شکست باز دور هم جمع میشیم تا پاک بشیم؟

شاید عده ای فقط برای جلوگیری از مضرات جسمیش میخوان ترک بکنن که صد البته خیلی هم خوب هست اما قریب به اتفاق از نفس گناه بدمون میاد و نمیخوایم آلوده بشیم

نمیخواییم وقتی با خدا صحبت میکنیم تیرگی در روحمون باشه، میخواییم قیمت پیدا کنیم به قول آیت الله بهجت که میفرمودن:

ما آمده ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم،نه اینکه با هر قیمتی زندگی کنیم؛

شما تنها نیستی داداش اگر قابل بدونی ما کنارت هستیم

و یه گله دارم وقتی تحریک شدید بهتر بود به اینجا یا اورژانس مراجعه میکردید دوستان مخلصانه کمک میکنن.

[Alireza 68]

سلام

صبحتون بخیر

***الا بذکرالله تطمئن القلوب***
سلام به گروه های سه نفره

از اول هفته نمازام رو دارم بهتر میخونم بیشترش رو توی مسجد میخونم (با اجازه از بابابزرگ - تف به ریا)

به خاطر رهنمود های بابابزرگ که اگر نمازتون سر وقت باشه نماز صبح هم بیدار میشید

وسوسه ها رو هم سعی میکنم توی همون نتفه خفشون کنم

وسواس فکری رو هم دارم کم کم فراموش میکنم (خدایا شکرت)

این دومین مشکلی هستش که با کمک خدا و شما کانونی ها داره حل میشه
امروز هم دوباره میخوام رژیم غذایم رو شروع کنم (البتع این زیاد به اینجا مربوط نمیشه)

سجاد عزیز این خیلی عالیه

این روند رو ادامه بده و نذار هیچ وقت توش خللی بیوفته و یا چیزی باعث دلسردیت بشه

امیدوارم که همیشه همینجور باشی

اون رژیم غذایی هم بهت کمک میکنه (مواردی که الون من بهت گفت)

سلام بـــــــــــــــــــــــــه برادر علیرضا
این قضیه گروه های سه نفره چی چی بود ؟!
چه جریاناتی پیش اومده که من خبر ندارم ازش

خب شما تشریف نداشتیم

به مدت 10 روز جار زدم که بیاید ثبت نام کنید برای گروه های 3 نفره

که مدتش دو هفته اس

کسایی که ثبت نام میکنن به گروه های 3 نفره تقیسم میشن و از بینشون یکی حامی میشه یا حامی ازبیرون گذاشته میشه براشون

و از طریق پ خ یا چت هوای همو دارن

سلاملکم

آقا یه سوال...

این بابابزرگ که همش اینجاست.پس چرا تو امضاش لوگوی پروازه؟

محض رضای خدا یک نفر از جنگجویان ترک طولانی مدت نکرده تا ما کمی پز بدیم

داریم همچین کسی رو؟

پ ن:

اصلا این هادی کجاست؟
وقتی میادم پست نمیده تو جنگجویان

اخه اینم اعضائه ما داریم؟

سلام

خب ی بارم قبلا گفتم

من از اول که اومدم عضو پرواز بودم و الانم برای این لوگوی من پروازه تا تو اون گروه هم حامی یگروه باشم

و نظارت داشته باشم

کلی از بچه های جنگجویان هستن که مدت زیادی هست پاکن

باران خانوم

آرمان

تولد 40

میلاد1988

و....

اعضایی هم که بیش از ی ماه فعالیت نکنن منتقل میشن به گروه راکد

به قول دوستمون ان شاء الله خودمون میرسیم به ترک های طولنی مدت

شاد ... موفق ... پاک

این بود خلاصه ای از امروز من!

مرحبا به بچه های گروه جنگجویان

درود بر تو ای عمو سعید مهربون

منم پاک بودم دیروز ولی اندکی دپرس اما امروز خوبم

قضیه از ساخت یک ترول شروع شد...

خواستم برتری جنگجویان رو به رخ بکشم دیدم الان هر چی بگم پروازی ها میریزن آرمانو میکوبن تو سرم


این اقای امین رو من میشناسم.اما نمی دونم چه مدت تو ترکه.کسی میدونه؟

در هر صورت من به تمام جنگجویان افتخار می کنم

همگی با کمک همگی ترکمون رو طولانی میکنم تا بعدها باعث افتخار جنگجویان باشیم(باشه بابا.الانم هستیم)

همه گروه ها با هم باید خوب باشن

در ضمن آرمان مال جنگجویان بود تا اونجا که من یادمه

رقابتمون هم باید دوستانه باشه نه با سرکوفت اینجوری تنش میشه

(منم از تنش و کرنش و کمانش این ها که تو مقاومت مصالح هست بدم میاد)

[Alireza 68]

خدا از زبونت بشنوه برادر
بچه ها من نگرانم
ترک کردنم فقط اسمی شده
ولی من گناهمو دارم
نگاهمو نمیتونم کنترل کنم اصلا
و کاشکی این سینر میومد مسابقه ی کنترل نگاه رو راه میانداخت دوباره
اگه اوضاع همینجور پیش بره بد میشه ...بد
کسی از این جمع تجربه ی کنترل نگاه رو داره؟یعنی تا حالا تونسته نگاهشو تمام و کمال کنترل کنه سریع با برخورد با یه نفر تحریک نشه؟

آره

من تجربه کنترل نگاه رو دارم

ی بار پارسال 50 روز

امسالم دورو بر 30 روز پشت سر هم

تحریک خاری هم خبری نبود و میتونم بگم عالی بود

و اینکه چرا وایستیم تا سینر عزیز بیاد

توی سایت ی تاپیک مستبقه هست به نام کنترل نگاه

http://www.ktark.com/showthread.php?tid=...#pid189774

توش ثبت نام کنید منم توش اسممو نوشتم

معطل نکنید

داش میلاد
چشمو که نمیشه رو همه بست
و همیشه با نگاه کردن سریعتر نسبت به عومل محرک دیگه تحریک میشم
یعنی شاید من وی پی ان رو قطع کنم
فیلم و عکس منحرف رو پاک کنم
ذهنمو با کارای دیگه مشغول کنم دستمو کنترل کنم
ولی این نگاه لامصب
دیگه ما هم زیاد با مشتری سر و کار داریم
نمیشه که چشم بسته باهاشون صحبت کنم
و اگه من بتونم نگاهمو کنترل کنم 90 درصد راه ترکو رفتم

خب حمید جان

نگاه اول رو همه میدونن که اشکال نداره و باعث تحریک نمیشه (اگه همون نگاه اول رو خیره وار نگاه نکنیم)

تو نذار به نگاه دوم برسه که تخم شهوت رو میکاره

نگاه سوم مثل تیر زهر الوده

(سخن ی بزرگواریه که یادم رفته)

کریم پاک

کریم عزیز ممنونم از پاکیت

امیدوارم که همیشه پاک بمونی



منتظر کریم جدیدی که قولشو داده بودی هستیما

به نام خدای پاکیها

اول سلام خدمت تمام داداش های گلم

الحمدلله اینقدر داداشهای پاک دارم خدایا شکرت

به لطف خدا پاک هستم

نیو میلاد عزیز خیلی ارادت داریم شما شدی واسطه برای ازدواج داداشای جنگجو؟

حمیدخان عزیزم 25 سالگی بهترین سن برای ازدواج هست

منتظر دامادی داداشای گل هستیم به خصوص آمور، حمیدخان و الون من که اعلام آمادگی کردند.

سلام به رهرو عزیز

گل و دوست داشتنی

خداروشکر که پاک هستی

میلاد پسر خوبیه

حمید هم منم با نظر رهرو موافقم 25 بهترین سنه برای ازدواج

رهرو جان اسم منو هم اضافه کن گرچند میدونم تا دو الی 3 سال آینده نمیشه

سلام به همه عزیزان
خدا رو شکر پاکم
حرف ازدواج شد منم حقیقتش یه نفر رو میخوام ولی متاسفانه شرایط محیا نیست
به نظر خودم بهترین گزینه همین ازدواجه خدا کنه همه دوستان مشکلاتشون حل بشه ما هم از دولتی سر دوستان کارامون درست بشه
امروز حالم خوب بود تا یه ساعت پیش باز رفتم تو فکر ازدواج که باز به هم ریختم
باورتون نمیشه بعضی مواقع به خاطر فشار های روحی میرم سراغ بنگ کشیدن
هی خدا خودمونم حیرونیم ولی نا شکری نمیکنیم.خدایا شکرت

احسان عزیز درود بر تو

خداروشکر که پاکی

خب اگه میخوای از طریق خانواده فقط اقدام کن و تو چهارچوب خانواده باشه

به مادرت بگو (البته اگه شرایط سن رو داری)


بله نظر معصومین و قران کلام خدا هم همینه بهترین گزینه ازدواجه اگه نشد و شرایطش نبود صبر و تقوا و پاکدامنی پیشه کنید

سعی کن زیاد به این مسایل فکر نکنی

شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند

من ظهری دنبال این صورتک بودم توی ادیتور ولی نبود
بعد از یک سایت دیگه استفاده کردم
الان میبینم یک گذاشتش توی ادیتور
کی اینو گذاشته؟

این رو من گذاشتم تو لیست داشتم تست میکردم که میتونم شکلک یاهور رو بذارم یا نه

که دیدم میتونم و دسترسیشو دارم

اما به سی پنل دسترسی ندارم که شکلک هارو آپلود کنم تو سایت

الانم از لیست اصلی خارج کردم گذاشتم تو قسمت شکلک های بیشتر

---

یادم باشه تا پست قبل از سپهر جواب دادم

الان باس سرکار باشم تا الانم در رفتم ان شاء الله ظهر میام جواب میدم

[Alone man]

سلام برادرا جنگجو
دیشب یه اتفاقی برام افتاد که بعد کلی فکر کردن یادم اومد !
دیشب انگاری متلهم شد ولی انگار شکستم ولی هیچ کدوم نبوده !
چه طوری بگم نمیدونم برای شما شده این طوری یا نه ولی به صورت غیر ارادی وقتی داره طبیعی کار پیش میره بازم میگم به صورت غیر اردی کمکش میکنید ... با این که خواب خوابید !!
من اینو شکستن فرض میکنم ... و منتطر امتیازات منفی همه تون هستم !
به هر حال کسی که خربزه میخوره پای لرزشم میشیته !
تا دیروز 45 روز (از 28 تیر تا دیروز) از پاکیم گذشته بودم !
نمیدونم کسی این شکلی تا حالا شده بود ولی احساس میکنم دو شخصیتی شدم !
یعنی تو خواب اراده خودم رو ندارم ! ....

[amoor]

سلام به همگی ؛پاکم

سلام برادرا جنگجو
دیشب یه اتفاقی برام افتاد که بعد کلی فکر کردن یادم اومد !
دیشب انگاری متلهم شد ولی انگار شکستم ولی هیچ کدوم نبوده !
چه طوری بگم نمیدونم برای شما شده این طوری یا نه ولی به صورت غیر ارادی وقتی داره طبیعی کار پیش میره بازم میگم به صورت غیر اردی کمکش میکنید ... با این که خواب خوابید !!
من اینو شکستن فرض میکنم ... و منتطر امتیازات منفی همه تون هستم !
به هر حال کسی که خربزه میخوره پای لرزشم میشیته !
تا دیروز 45 روز (از 28 تیر تا دیروز) از پاکیم گذشته بودم !
نمیدونم کسی این شکلی تا حالا شده بود ولی احساس میکنم دو شخصیتی شدم !
یعنی تو خواب اراده خودم رو ندارم !

داداش خودتو ناراحت نکن منم توی خواب دیدم شکستم وقتی بیدار شدم هم محتلم شده بودم ولی هیچ وقت اینو شکست فرض نمی کنم

[قدر]

سلام

22روزه که پاکم اما هیچ انگیزه ای واسه ادامه ندارم.

اصلا حال ندارم.

تو این چند روز که مسافرت بودم همه کار کردم

فقط خ.ا نکردم

آی کورشه این چشم که هرچی می کشیم از دسته این چشمه

آی بترکه این مغز که هرچی می کشیم از دسته این فکره.

داش "الون من" تو هم حال داری ها....

داداش اگه تو خواب کسی رو بکشی قصاص نمی کنن

تو که یه خ.ا نا قابل کردی!

[Alone man]

داش "الون من" تو هم حال داری ها.... داداش اگه تو خواب کسی رو بکشی قصاص نمی کنن تو که یه خ.ا نا قابل کردی!

الان دارم فکر میکنم صد درصد مطمئن نیستم که خود ارضایی کرده باشم !
ولی ناقابل هم نیست !
باید جدی گرفت ... اگر قرار باشه شل بگیرم که باید فاتحه رو بخونم !!

[رامتین]

درود بر همگي!
هنوز پاكم.
ديگه بعد از چهل پنجاه روز پاكي حال و هوام عوض شده.
ديگه مثه اون موقع افسرده نيستم.
خب بگذريم.

سلام برادرا جنگجو
دیشب یه اتفاقی برام افتاد که بعد کلی فکر کردن یادم اومد !
دیشب انگاری متلهم شد ولی انگار شکستم ولی هیچ کدوم نبوده !
چه طوری بگم نمیدونم برای شما شده این طوری یا نه ولی به صورت غیر ارادی وقتی داره طبیعی کار پیش میره بازم میگم به صورت غیر اردی کمکش میکنید ... با این که خواب خوابید !!
من اینو شکستن فرض میکنم ... و منتطر امتیازات منفی همه تون هستم !
به هر حال کسی که خربزه میخوره پای لرزشم میشیته !
تا دیروز 45 روز (از 28 تیر تا دیروز) از پاکیم گذشته بودم !
نمیدونم کسی این شکلی تا حالا شده بود ولی احساس میکنم دو شخصیتی شدم !
یعنی تو خواب اراده خودم رو ندارم ! ....

منم دقيقا همين مشكل رو داشتم.
يعني با اين كه خواب بودم ولي خ ا مي كردم و بعدا كه بيدار ميشدم حاليم ميشد چه كردم.
نميدونم چه شد ولي هرچي بود اين مشكل خودش حل شد.
ولي تنها چيزي كه به ذهنم ميرسه اينه كه اون موقع من قبل از اين كه به خواب برم از اون فكراي بد ميومد سراغم.
هنوزم گاهي وقتا ميشه (مثلا ديشب) كه توي خواب بخوام خ ا كنم ولي انگاري برق فشار قوي بهم وصل ميشه از جا ميپرم و ميفهمم كه ميخواستم چه كار كنم.

فقط خدا كنه هميشه پاك بمونم.
ميترسم دوباره برم سراغش.
يا خواسته يا ناخواسته.
من خودم خودمو خوب نميشناسم. اعتمادي بهم نيست.

خدانگهدار!

Have a good day! Bye!

[فرهمند]

دارم می میرم!!!
خدا بابا زن چی بود آفریدی!
می خواستی منو بکشی؟!
هرچند که می دونم تقصیر خودمه!!

[Iilia]

سلام
من تازه اومدم الان دقیقا چیکار باید بکنم؟ یعنی موندم در کار خودم که فلسفه عضویتم رو هم حتی نمی دونم

[حمید خان]

متاسفم
طبق قولمون از لیست حذف میشم
و منتظر اعتبار های منفی شما عزیزان میمونم
شب میبینمتون

---

به همراه سپهر پاک

1-سهیل.....3-علیرضا 68
4-حمید خان حذف از لیست+ اعتبار منفی از همه ی شرکت کننده ها
6-کریم
7-عمو سعید
8-تنکس گاد
9-رند
10-رهرو
11-امیرحسین
12-رامین
13-سعید جی
14-آموسن


لیست B


1سپهر پاک حذف از لیست و+ اعتبار منفی از همه ی شرکت کننده ها
2-احسان بست

---

[رهرو]

سلام بر رهروان عزیز

داداش علیرضا و داداش میلاد نصف صفحه ای پست میزنید جالب هست!

ایلیای گرامی بهتره از مسابقات 10 روزه شروع کنید اینجا هم دوستای گل کمک میکنن به همدیگه که بتونیم ترک کنیم

داداش حمید شب منتظریم ولی چرا اینجوری شد؟!

آمور، حمیدخان و الون، علیرضا و میلاد انشالله هر چه زودتر داماد شید خسته شدیم انقدر داداش مجرد دیدیم (چشمک)

دوستان یکی لطف کنه فلسفه این اعتبارات رو به منم بگه!

[Alone man]

حاجی بی خیال بابا قدر عافیتو بدون انقدر نرو تو حاشیه ها... مهم اینه که تو عمدا ارضا نشدی تو این مدت همین کافیه گل پسر اواتار قبلیتو بیشتر دوس داشتم

نه اصلا نمیرم تو حاشیه و اصلا هم ناراحت نیستم و اینو به چشم به اخطار برای خودم فرض کردم ... اتفاقا خوشحال هم هستم که یه تلنوری خوردم بعد از 40 روز !

آمور، حمیدخان و الون، علیرضا و میلاد انشالله هر چه زودتر داماد شید خسته شدیم انقدر داداش مجرد دیدیم (چشمک)

رهرو جان جات خالی الان با خانواده بحث همین بود
میگن تو باید تا 3 سال دیگه زن بگیری
منم فقط این طوری میشدم
بعد از کمی فکر و مطالعه
این شکلی شدم
ولی هنوز این طوری ام