امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

(1398 مهر 2، 0:20)فرید نوشته است: سلام آرمین جان

خوشوقتم از آشناییت آره والا هیچ کاری نشد نداره می‌دونی گاهی اوقات یه نفری سد راه آدم میشه و با خودت میگی از روش رد میشم هیچ کاری نشد نداره اما یه وقتی هست مثل الان ما که خودمون دست انداز راه خودمون شدیم و این بدترین حس عالمه :(

من هم خوش‌وقتم از آشنایی باهات فرید جان.  Khansariha (18) 


آره واقعا.
همونی که باید به دادمون برسه خودش سد راهمونه.
چطور بهش بفهمونیم راه درست رو؟


بیشتر که فکر کنیم البته شاید مسئله جور دیگه دیده بشه.
این شهوت ما هست که خ.ا رو طلب می‌کنه نه عقل ما.
شهوت تو تیم مقابله. اما عقل دوست و همراه ماست.

باید به عقل فضا داد و مدیریت رو از دست شهوت به دست عقل واگذار کرد.
سخته. نه؟
همین میشه که میگن جهاد با نفس، جهاد اکبر هست.  53258zu2qvp1d9v


پ.ن: آیکن  53258zu2qvp1d9v دخترونه پسرونه نداره. کم کم با کاربردهاش تو کانون آشنا میشی.  4chsmu1
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
(1398 مهر 2، 0:41)آرمین نوشته است: من هم خوش‌وقتم از آشنایی باهات فرید جان.  Khansariha (18) 


آره واقعا.
همونی که باید به دادمون برسه خودش سد راهمونه.
چطور بهش بفهمونیم راه درست رو؟


بیشتر که فکر کنیم البته شاید مسئله جور دیگه دیده بشه.
این شهوت ما هست که خ.ا رو طلب می‌کنه نه عقل ما.
شهوت تو تیم مقابله. اما عقل دوست و همراه ماست.

باید به عقل فضا داد و مدیریت رو از دست شهوت به دست عقل واگذار کرد.
سخته. نه؟
همین میشه که میگن جهاد با نفس، جهاد اکبر هست.  53258zu2qvp1d9v


پ.ن: آیکن  53258zu2qvp1d9v دخترونه پسرونه نداره. کم کم با کاربردهاش تو کانون آشنا میشی.  4chsmu1
خوب عقل هم برای خودمونه شهوت هم برای خودمونه  دیگه نمیشه که بگی من نبودم شهوتم بود میشه بگی؟
از سخت هم سخت تره از اکبر هم اکبرتره

پ.ن:   wacko2
تو خوب بمون، نذار خوبا تموم شن
احتلام Khansariha (60) Khansariha (60) Khansariha (60)Khansariha (60)
متنفرم از احتلام NevisandehNevisandehNevisandehNevisandehNevisandehNevisandeh
همه انرژی و شادابیم رو گرفت کمی کمتر از خ.ا. این همه پرهیز داشتم.  809197ps94ijjhwg809197ps94ijjhwg809197ps94ijjhwg809197ps94ijjhwg809197ps94ijjhwg
منصفانه نیست اصلا.اصلاااااااااااااااااااا
(1398 مهر 3، 14:06)AufBau نوشته است: متنفرم از احتلام NevisandehNevisandehNevisandehNevisandehNevisandehNevisandeh
همه انرژی و شادابیم رو گرفت کمی کمتر از خ.ا. این همه پرهیز داشتم.  809197ps94ijjhwg809197ps94ijjhwg809197ps94ijjhwg809197ps94ijjhwg809197ps94ijjhwg
منصفانه نیست اصلا.اصلاااااااااااااااااااا

سلام ‌‌ یه ذکری هست اگه اشتباه نکنم تو حلیه المتقین اینطوری شروع می‌شه اللهم انی اعوذ بک من الاحتلام فکر میکنم به کارت بیاد 1
تو خوب بمون، نذار خوبا تموم شن
سلام
حال رهروانی‌ها چطوره؟
امیدوارم همگی عالی باشید.  317

به وزوزهای لحظه‌ای بها ندیم که همون‌ها میشن وزوزهای پایدار برامون.  53258zu2qvp1d9v
این همیشه یه کلید برای من بوده.  Khansariha (69)

(1398 مهر 2، 8:38)فرید نوشته است: خوب عقل هم برای خودمونه شهوت هم برای خودمونه  دیگه نمیشه که بگی من نبودم شهوتم بود میشه بگی؟
از سخت هم سخت تره از اکبر هم اکبرتره

آره فرید جان. شهوت هم واسه خودمونه.
اما صحبت من این بود که همین «خود» از دو بخش «عقل» و «شهوت» تشکیل شده.

اینکه خودمون مانع خودمون شدیم، به این خاطره که شهوت ما غلبه پیدا کرده بر عقل ما.
پس «کل خود ما» مانع ما نیست. اتفاقا دوست و همراه خوب هم در همین «خود» وجود داره.


مشکل اینجاست که شهوت سکان‌دار شده و عقل گوشه‌ای تنها نشسته.
باید مدیریت رو از شهوت بگیریم و سر جاش بشونیم. از اون طرف عقل رو بالا بکشیم و بهش میدون بدیم.

تا حالا بررسی کردی که تو چه شرایطی سمت خ.ا میری؟
برای خودت یه لیست درست کرده باشی از پیش‌زمینه‌ها و ریشه‌هاش.
همون جاهایی که زور عقل به شهوت نمی‌رسه.
این موضوع خیلی مهمه.  Khansariha (18)

(1398 مهر 3، 14:06)AufBau نوشته است: متنفرم از احتلام NevisandehNevisandehNevisandehNevisandehNevisandehNevisandeh
همه انرژی و شادابیم رو گرفت کمی کمتر از خ.ا. این همه پرهیز داشتم.  809197ps94ijjhwg809197ps94ijjhwg809197ps94ijjhwg809197ps94ijjhwg809197ps94ijjhwg
منصفانه نیست اصلا.اصلاااااااااااااااااااا

داداش خدا رو شکر که پاکی.
اون هم حتماً لازم بوده که خدا برات در نظر گرفته.  4chsmu1
من که بعد از چنین اتفاقاتی خیلی هم شاداب میشم.  4chsmu1
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

من هم می خوام جواب بدم به سوال ها 303 


امروز چیکار کردی؟
امروز از صبح کار خاصی نکردم.
به خاطر احتلام یه دوش گرفتم، با خانواده صحبت کردیم، بعدش هم کمی قرآن کار کردم.

چه حسی داری؟
به خاطر پاکی احساس خوبی دارم، به خاطر این که چند روز دیگه قراره اربعین رو برم حس خوبی دارم.
به خاطر کلی کار که ریخته سرم احساس خوبی دارم. چون امروز دارم استراحت می کنم حس خوبی دارم.
چون خانواده پیشم هستن حس خوبی دارم.
اما سردرد دیشب که امروزم اندکی ادامه پیدا کرده اذیتم می کنه.

مگه از آینده ترس داری؟
شاید اندکی.
چند تا اتفاق جدید داره می افته که نمی دونم به چه سرانجامی می رسه.
یه مقداری این که جسمم نکشه من رو می ترسونه.
باید بیشتر مراقب جسمم باشه، تغذیه، ساعت خواب.
اگر این سردرد ها ادامه دار باشه، خیلی راندمان کار کردنم میاد پایین.

پس قراره وارد محیط جدید بشی؟
آره، دو سه تا اتفاق جدید داره می افته که نمی دونم می تونم هندلشون کنم یا نه.
اما امتحانش می کنم. تهش اینه که شکست می خورم.
شکست خوردن هم اونقدری که آدم فکر می کنه ترسناک نیست.

شاید باید بیش از حد فکر کردن رو تموم کنی
موافقم باهات. فکر و خیال آدم رو می کشه.
تفکر کردنی که عبادت هم هست متفاوته با فکر و خیال.
تفکر و تعقل آدم رو رشد می ده، فکر و خیال اما آدم رو افسرده می کنه.
شما تفکر می کنی که چیزهای جدیدی رو بفهمی یا چیزهای قدیمی مهم رو یادآوری کنی.
اما فکر و خیال با نگرانی و استرس و ترس همراهه.

زندگی رو چطور توصیف میکنی؟
زندگی یعنی جنگیدن و جدی بودن


فردا رو چطور توصیف میکنی؟
فردا یعنی یه فرصت تازه

دیروز چطور؟
دیروز یعنی تجربه

نقطه ضعفت؟
این که به جسم و سلامتیم توجه کافی ندارم.
تغذیه ام،‌خوابم و ...

راه حل؟
کم کم شروع کنم،
باید یکی دو ساعت قبل از خواب خودم رو براش آدم کنم. یعنی بعد از اذان که شب می شه، دیگه فضای مجازی و دستگاه های الکترونیکی رو کناری بذارم.
برای تغذیه هم باید جایگزین پیدا کنم. میوه و سبزی رو بیشتر کنم و از شیرینی و چربی پرهیز کنم.
صبح ها شیر بخورم. ورزش کنم. مراقب باشم باد به سرم نخوره. بخور بدم و آب نمک کنم و...

چرا از همین فردا شروع نکنی؟
چرا فردا؟ از همین امروز شروع می کنم.  Khansariha (69)

بیا نمیتونم و ترس رو از دامنه‌ی لغاتت حذف کنیم
موافقم Khansariha (69) 
از همین لحظه شروع می کنم برای ساختن آینده ای بهتر
برای بر طرف کردن نقاط ضعف و ساختن نقاط قوت Khansariha (69)
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام.Memento Mori هستم.
دانشجو.۲۱ ساله.زندگی خوابگاه و دانشگاه که درجریانید.احتمال سیگار و قلیان و روابط نامشروع هشت Offlow
از ۱۵ سالگی مبتلا شدم.تا ۱ سال آگاهی از این بیماری نداشتم.
در این ۶ سال وضعیت درسی بینهایت افت کرد و ۳ سال پشت کنکور ماندم.
افسردگی,احساس نارضایتی از خودم,استرس درگیر بودم.تا اینکه خدا دستم را گرفت و کمکم کرد.
از خودم بگم زبان انگلیسی قوی,کتاب های روانشناسی و موفقیت را دوست دارم.
عاشق سریال و انیمه و فیلم بودم  ولی فعلا یک هفته است ترک کردم تا زمان آزاد را به بهترین نحو بگذرانم
آخرین کتابی که خواندم وقتی نفس هوا می شود بود.
Memento mori به زبان لاتین هست و به این معنی است که هشیار باش که روزی خواهی مرد , پس از هر روز به بهترین نحو استفاده کن 
در حال ترک هستم.یک هفته است برای کاهش انرژی بدن و لاغری 303
صبحانه و شام میوه می خورم و فقط ظهر ها غذای گرم می خورم.

انشاءالله دوستان خوبی با هم باشیم.
[تصویر:  05_blue.png]
من هم می خواهم به سوال ها جواب بدهم.
امروز چیکار کردی؟
امروز ۳ ساعت درس خواندم.صبح ۲ تا سیب و یک قهوه خوردم.ظهر برای خودم و دوستم در خوابگاه غذا درست کردم.کم درس خواندم.بیشتر علافی بود.شب هم میوه می خورم.
بیشتر امروز را خوابیدم و چای خوردم.
چه حسی داری؟
در کل حالم خوبه,و خوشحالم از اینکه پاکم.ولی بی حالم چون اول ترم هست و درس ندارم.
مگه از آینده ترس داری؟
یک ذره.چون نمیدانم چه رقم خواهد خورد و تاحدی در کنترل نیست
زندگی رو چطور توصیف میکنی؟

یک فرصت که دیگر تکرار نمی شود,و به هرکس فقط یکی داده میشود.
ولی در کل خوب.
نقطه ضعفت؟
عدم اعتماد به نفس و اینکه به خودم زیاد گیر میدم.خخخخ.ولی بهتر دارم میشوم
[تصویر:  05_blue.png]
به نظر من احتلام چیز طبیعی است.این راه بدن و مغز با فشار های وارده در طول روز و فشار جنسی هست که جمع شده.پس خودتان را سرزنش نکنید.
توی تجربیات خود من,شب اگر هرچه غذای سبکتر بخورید,احتمال احتلام در خواب کمتر هست.خود من امشب سالاد خوردم.
ps.این نظر شخصی من هست ولی دلیل ندارد که درست باشد. Thankyou
[تصویر:  05_blue.png]
(1398 مهر 6، 20:07)آبـی نوشته است: Hanghead  مشکل خودارضایـی در خواب بدون هیچ کنترلی
اونم تقریبا اوایل صبح...
دوباره برگشته...
وااای اصلا فکر نمیکردم دوباره باهاش روبرو بشم!!!!!!
بهتره بهش بی توجهی کنم و کارهایی که قبلا انجام دادم رو دوباره تکرار کنم...
مطمئن هستم اگه زیاد بهش توجه کنم دوباره کلی عقب می‌افتم :(

سلام
آره آبی جان. اصلا سخت نگیر.
سخت‌گیری از این لحاظ که خودخوری کنی و خودت رو درگیرش کنی تا جایی که خدایی نکرده تو بیداری هم مرتکب بشی.
اما سخت‌گیری تو طول روز و قاطعیت نشون دادن تو روز و قصد پاکی در همه حال خیلی کمک‌کننده هست.


انشاءالله درست میشه.  Khansariha (18)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
(1398 مهر 6، 18:51)Mementi mori نوشته است: سلام.Memento Mori هستم.
دانشجو.۲۱ ساله.زندگی خوابگاه و دانشگاه که درجریانید.احتمال سیگار و قلیان و روابط نامشروع هشت Offlow
از ۱۵ سالگی مبتلا شدم.تا ۱ سال آگاهی از این بیماری نداشتم.
در این ۶ سال وضعیت درسی بینهایت افت کرد و ۳ سال پشت کنکور ماندم.
افسردگی,احساس نارضایتی از خودم,استرس درگیر بودم.تا اینکه خدا دستم را گرفت و کمکم کرد.
از خودم بگم زبان انگلیسی قوی,کتاب های روانشناسی و موفقیت را دوست دارم.
عاشق سریال و انیمه و فیلم بودم  ولی فعلا یک هفته است ترک کردم تا زمان آزاد را به بهترین نحو بگذرانم
آخرین کتابی که خواندم وقتی نفس هوا می شود بود.
Memento mori به زبان لاتین هست و به این معنی است که هشیار باش که روزی خواهی مرد , پس از هر روز به بهترین نحو استفاده کن 
در حال ترک هستم.یک هفته است برای کاهش انرژی بدن و لاغری 303
صبحانه و شام میوه می خورم و فقط ظهر ها غذای گرم می خورم.

انشاءالله دوستان خوبی با هم باشیم.

سلام ممنتی جان.
خوش اومدی به رهروان.  317 
حتما دوستان خوبی برای هم خواهیم بود.  Khansariha (18) 

چه معرفی خوبی از خودت کردی.  49-2

حالا چه رشته‌ای می‌خونی؟ الان ترم یک هستی؟ 

منم مباحث روانشناسی و موفقیت رو خیلی دوست دارم. 
چه کتاب‌هایی بیشتر از همه نظرت رو تا حالا جلب کرده؟

یه جایی نوشته بودی قبلا احساس نارضایتی داشتی.
هنوزم هست؟ چه ایده‌هایی برای این حس رضایت داری؟

و اینکه 
فکر می‌کنی به چند روز پاک برسی حس می‌کنی حالت خیلی خیلی خوب میشه؟

خیلی سوال پرسیدم؟
مدیونی فکر کنی فضولم.  4chsmu1

راستی.
اسمت چقدر زیباست.  cheshmak
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
ترم ۳ هستم.
چند وقت پیش کتاب کیمیاگر را خواندم,به نظرم جالب بود و پیام های قشنگی توی آن بود.و درباره این بود که باید به هدف و سرنوشت خودت برسی وگرنه بعدا پشیمان خواهی شد.
در زمان کنکور احساس نارضایتی بیشتر بود ولی الان بیشتر احساس میکنم که باید تلاشم را بیشتر کنم و سعی کنم هر روز بهتر باشم.و بعضی وقت ها به خودم خیلی گیر میدم از روابط اجتماعی گرفته تا مسائل درسی.و برای همین به خودم یادآوری می کنم که من هم انسان هستم و مثل بقیه اشتباه میکنم.پس باید خودم را ببخشم و سعی در بهتر کردن خودم داشته باشم.
دوست دارم پاک بمونم تا همیشه ولی فکر کنم اگر به ۱۰۰ برسم,حالم عالی تر میشه.
حالا آقا آرمین شما از خودت بگو.نوبت شماست.
[تصویر:  05_blue.png]
سلام به همگی
ماشاءالله به همه رهروانی‌های تلاشگر.  Khansariha (46)


نقل قول: چند وقت پیش کتاب کیمیاگر را خواندم,به نظرم جالب بود و پیام های قشنگی توی آن بود.و درباره این بود که باید به هدف و سرنوشت خودت برسی وگرنه بعدا پشیمان خواهی شد.

چقدر عالی ممنتی.
آره واقعاً. فکر کن یه عمری زندگی کنیم و بعد ببینیم چیزی که زندگی کردیم و به جایی که رسیدیم اصلاً اونی نبوده که می‌خواستیم.
چنین حسرتی رو با چی میشه جبران کرد؟ 
خیلی از ما فقط روزمرگی می‌کنیم و می‌گذرونیم. زنده‌مانی و نه زندگانی.  53258zu2qvp1d9v



نقل قول: در زمان کنکور احساس نارضایتی بیشتر بود ولی الان بیشتر احساس میکنم که باید تلاشم را بیشتر کنم و سعی کنم هر روز بهتر باشم.
خدا رو شکر به احساس رضایت بیشتری رسیدی. 1

می‌دونی چیه داداش؟
ما خیلی وقت‌ها واقعاً نمی‌دونیم چی راضی‌مون می‌کنه. اینکه از وضعیت فعلی ناراضی هستیم رو می‌دونیم اما اینکه چی راضی‌مون می‌کنه رو نمی‌دونیم.
گاهی هم فکر می‌کنیم که می‌دونیم. اما واقعاً نمی‌دونیم! فکر می‌کنیم اگه یک میلیارد تو حساب‌مون باشه همه مشکلات‌مون حل میشه و شاداب‌ترین و آرام‌ترین انسان روی کره زمینیم. بعد که حساب بانکی‌مون پر از صفرهای دنباله‌دار میشه، متوجه میشیم که پول هیچ جایگاهی تو زندگی نداره و دچار توهم بودیم.

اگه ما واقعاً بدونیم چی راضی‌مون می‌کنه و بدونیم برای اون رضایت باید چی کار کنیم و حالا مشکل فقط این باشه که تا به حال براش تلاش نکردیم خیلی عالیه.  Khansariha (18)


نقل قول: بعضی وقت ها به خودم خیلی گیر میدم از روابط اجتماعی گرفته تا مسائل درسی.و برای همین به خودم یادآوری می کنم که من هم انسان هستم و مثل بقیه اشتباه میکنم.پس باید خودم را ببخشم و سعی در بهتر کردن خودم داشته باشم.
این مشکل رو من هم داشتم و دارم.

خیلی‌ها دست از سر بقیه برنمیدارن و مدام به بقیه گیر میدن. ما دست از سر خودمون بر‌نمی‌داریم و مدام به خودمون گیر میدیم.
به همین خاطر، حال‌مون بد میشه. اعتماد‌به‌نفس‌مون کم میشه. استرس می‌گیریم. عصبی میشیم.
چرا؟ چون بیشتر از چیزی که در حال حاضر هستیم از خودمون انتظار داریم.  53258zu2qvp1d9v

در صورتی که به قول شما، باید خودمون رو ببخشیم و به فکر باشیم که چطور خودمون رو بهبود بدیم تا در آینده انسان درست‌تر و توسعه‌یافته‌تری باشیم.

آدم نابلد اشتباه می‌کنه. این اصلاً عجیب نیست.
با گیر کردن تو وضعیت فعلی و گذشته‌مون، آینده خوب‌مون رو از بین نبریم. daghighan


نقل قول: دوست دارم پاک بمونم تا همیشه ولی فکر کنم اگر به ۱۰۰ برسم,حالم عالی تر میشه.
به امید خدا پاکی ابدی نصیبت بشه.   Khansariha (69)

برای اینکه به این ۱۰۰ روز برسی برنامه خاصی داری؟
چه تمهیداتی اندیشیدی؟ چه تغییر رویه‌ای می‌خوای تو زندگیت لحاظ کنی که یه نتیجه متفاوت با دفعه‌های قبل بگیری؟ فکری به حال وسوسه‌های لحظه‌ای کردی؟
اگه دوست داشتی بگی، ما خوشحال میشیم ازت بشنویم.  cheshmak


نقل قول: حالا آقا آرمین شما از خودت بگو.نوبت شماست.
من از خودم تازه اینجا نوشتم. دوباره بنوسیم بچه‌ها خفه‌ام می‌کنن. 4chsmu1
هر سوالی داشتی، می‌تونی ازم بپرسی.  Khansariha (18)

ممنتی جان (اسمت رو درست صدا می‌زنم؟  4chsmu1 )
خوشحالم که دوست عزیزی چون تو کنار ماست.  317
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

ممنون از شما دوست عزیز,
انشاءالله در این جمع ,با هم آشنا شویم و دوستان عزیزی برای هم باشیم.
برای  ۱۰۰ روز,برنامه ی فعلی ام تقویت دین مثل اهمیت دادن بیشتر به نماز و سر وقت خواندن آن است. یک کاری که تازه شروع کردم,این است که صبحانه و شام میوه می خورم, و ظهر ها در حد سیر شدن غذا گرم می خورم.امیدوارم که ادامه پیدا کند
با این رویه فکر کنم راحت تر هستم.
[تصویر:  05_blue.png]

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان