1395 بهمن 4، 15:20
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]
(1395 بهمن 4، 15:20)هستی۷۰ نوشته است: سلام هستی ۲۵ساله منم ازبچگی گرفتار شدم نمیدونم چراوچی شد فقط ازاینکارلذت میبردم بعد وقتی رفتم راهنمایی ازسرم افتادوخوشحال بودم که دیگه اونکاروانجام نمیدادم تارسیدم به دبیرستان دخترعموم بهم فیلمایی خاک برسری نشون میدادمنم تحریک میشدمو دوباره شروع کردم به خ ا روزی دوبار هرروز تااینکه یدفه رفتم توی سایت عوارضش واینکه گناه کبیرست وفهمیدم خیلی تلاش کردم به ترک امانمیشدبیشترین زمان ترک هم دوماه بود انقدر به تمام اماماعهد بستم ودوباره شکستم که دیگه خجالت میکشم ازهمشون اخرین بارکه خ ا انجام دادم دوباره اومدم تو نت که چکار کنم ترک کنم که بااینجااشناشدم ایشالاکه اثربذاره وکلاازسرمون بیوفته یه چیز دیگه اینکه من نیاز جنسیم نسبت به قبل خیلی کم شده براهمین تونستم دوماه دوام بیارم یعنی حس میکنم بیمیل شدم واین نگرانم میکنه براایندمببراهمین دوستندارم ازدواج کنم هزاران فکر توسرمه میگن باعث نازایی میشه میگن ممکنه اسیبای بزنه به پ ر د ه این فکراباعث شده من ازازدواج فراری باشم نمیدونم چکارکنم
(1395 بهمن 4، 19:06)حوا هستم نوشته است:ممنونم حواجان بخاطر وقتی که برای حرفای من گذاشتی خیلی ممنونم خوبه میشه ادم حرفای که تاحالابه هیچکس نزده رواینحابزنه ادم هم اروم میشه هم مثل شمادوستای گل که ادمو راهنمایب میکنید ادم یکن ذهنش درگیریاش کم میشه بازم ممنونممممممممممم(1395 بهمن 4، 15:20)هستی۷۰ نوشته است: سلام هستی ۲۵ساله منم ازبچگی گرفتار شدم نمیدونم چراوچی شد فقط ازاینکارلذت میبردم بعد وقتی رفتم راهنمایی ازسرم افتادوخوشحال بودم که دیگه اونکاروانجام نمیدادم تارسیدم به دبیرستان دخترعموم بهم فیلمایی خاک برسری نشون میدادمنم تحریک میشدمو دوباره شروع کردم به خ ا روزی دوبار هرروز تااینکه یدفه رفتم توی سایت عوارضش واینکه گناه کبیرست وفهمیدم خیلی تلاش کردم به ترک امانمیشدبیشترین زمان ترک هم دوماه بود انقدر به تمام اماماعهد بستم ودوباره شکستم که دیگه خجالت میکشم ازهمشون اخرین بارکه خ ا انجام دادم دوباره اومدم تو نت که چکار کنم ترک کنم که بااینجااشناشدم ایشالاکه اثربذاره وکلاازسرمون بیوفته یه چیز دیگه اینکه من نیاز جنسیم نسبت به قبل خیلی کم شده براهمین تونستم دوماه دوام بیارم یعنی حس میکنم بیمیل شدم واین نگرانم میکنه براایندمببراهمین دوستندارم ازدواج کنم هزاران فکر توسرمه میگن باعث نازایی میشه میگن ممکنه اسیبای بزنه به پ ر د ه این فکراباعث شده من ازازدواج فراری باشم نمیدونم چکارکنم
هستی جونم از بابت نازایی که بهت اطمینان میدم هیچ مشکلی به این خاطر پیدا نکردی متاسفانه در مورد عوارض جسمی خ.ا خیلی اغراق میشه به این خاطر که فکر میکنن اینجوری میتونن جونا رو از این گناه بترسونن
خ.ا بشتر از آسیب جسمی از نظر روحی آسیب میرسونه و آدم داغون میکنه
در مورد نگرانی دوم هم باید بگم به احتمال 90 درصد و حتی بیشتر مشکلی پیش نیومده
اینم دانلود کن گوش کن اطمینانت بیشتر میشه
طولانی هست ولی ارزشش داره
http://s8.picofile.com/file/8272842292/r...r.zip.html
البته این فکر که میتونه باعث مشکل بشه همیشه دغدغه منم بوده
خ.ا بدون وارد شدن شی خارجی به واژن باعث از بین رفتن پ.ب نمیشه
البته با شی خارجی هم که باشه بستگی داره تا چه حد وارد شده باشه
خیلی هم نگرانی میتونی دکتر زنانم بری معاینه بشی
که خیالت از این بابتم راحت شه
در مورد بی میل شدن و احساستم باید بگم خب عزیزم جلو ضرر هر وقت بگیری منفعنه فکرم میکنم بعد از یه مدت ترک این مشکلتم برطرف بشه
توکلت به خدا باشه مهم اینه الان تصمیم به ترک گرفتی ذهنت با این فکرا آشفته نکن
واقعا خدا رو شکر که گروه دخترونه دارم راحت تر میتونیم در مورد بعضی چیزا صحبت کنیم ممنون
(1395 بهمن 4، 22:44)دختر خورشید نوشته است: سلام ، منم دختر خورشيدم البته اسم مستعارمه ، ٢٢ سالمه . از بچگی کنجکاوی جنسیم زیاد بود . شناخت اعضاي بدنم و .... . همين باعث شد از بچگی با خودم بازی کنم البته نه همیشه تا اینکه تو دوران دبیرستان از طریق دوستام با مسائل جنسی اشنا شدم ، البته خدا رو شکر مادر آگاهی دارم که کلی تو این زمینه ها بهم اطلاعات درست میداد ؛ ولی کنجکاوی های من به همین مقدار ختم نشد تا سه سال پیش که تو اینترنت شروع کردم به سرچ کردن درباره این مسائل که کاش هیچ وقت این کار رو نمیکردم . و از اونجا بدبختیای من شروع شد .مشکل بزرگم این بود که هر وقت پای درس و کتاب مینشستم بیشتر تحریک میشدم . به خاطر همین از تو اتاق به حال نقل مکان کردم که موقع درس خوندن تنها نباشم اما بازم ... . دوست داشتم زودتر ازدواج كنم تا ازين مصيبت راحت بشم ، خاستگار زیاد داشتم ولی به درد زندگی نمیخوردن تا اینکه به یکیشون جواب دادم ولی بعد عقد متوجه شدم طرفم بی میلی جنسی داره و مرد نیست ،دنیا رو سرم خراب شد ؛ بعد سه ماه طلاق گرفتم ولی فشارای عصبی این مدت باعث شد بيشتر به خ.ا رو بيارم ، از خودم و كارم خسته شده بودم تا اينكه يه روز كه طبق معمول هميشم که داشتم درباره عواقب خ.ا سرچ میکردم کانون رو یافتم (خدا رو شکر ) از اون روز انگیزه ی خیلیییی زیادی برای ترک پیدا کردم و با شناختی که از خودم و ارادم دارم میدونم میتونم ترک کنم ان شاءالله
(1395 بهمن 5، 22:18)mojgan نوشته است:(1395 بهمن 5، 20:29)حوا هستم نوشته است: انیس جونم منم با اسم گروه مشکلی ندارم حالا هر چی بچه ها بگن منم موافقم
به نظرم منم ما قدرتمندیم اسم خوبیه
راستی گروهمون کجاش تپل هست خیلیم فیتنسه
شادان عزیزم میدونم همین خاطره ها آدم نابود میکنن ولی چه میشه کرد بشینی آینده خودت تباه کنی
به خاطر کی؟ البته من الان خودم داغون تر از این حرفام یکی باید بیاد همینا رو به خودم بگه
ولی چه میشه کرد بیخیال قربونت برم بچسب به زندگیت همه چی یه جوری درست میشه که خودتم باورت نشه
هيييييى
شادان ، حوا منم همينطور
ده روز پيش بهم پيام داد. باز هوايى شدم. همه جا هست، يه لحظه از فكرم نميره. ديشب باز خوابشو ديدم. امشب ديوونه شدم بهش پيام دادم و بعدم پشيمون شدم. تا به خودم ميگم احمق نباش، نيست، دوستت نداره، اگه هم دوستت داشته باشه نمى تونى بخوايش، چون بايد واسه خواستنش با خانواده بجنگى. چون غير ممكنه. اصلا به هم ربطى نداريد! ولى بازم هميشه و همه جا خودم رو غرق افكار اون پيدا ميكنم.. خسته شدم از نداشتنش! كاش ميشد پيامم رو بهش پاك كنم!