عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 4.29
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "نسیم حیات" (گروه خانم ها) (غیر فعال)

سلام هستی ۲۵ساله منم ازبچگی گرفتار شدم نمیدونم چراوچی شد فقط ازاینکارلذت میبردم بعد وقتی رفتم راهنمایی ازسرم افتادوخوشحال بودم که دیگه اونکاروانجام نمیدادم تارسیدم به دبیرستان دخترعموم بهم فیلمایی خاک برسری نشون میدادمنم تحریک میشدمو دوباره شروع کردم به خ ا روزی دوبار هرروز تااینکه یدفه رفتم توی سایت عوارضش واینکه گناه کبیرست وفهمیدم خیلی تلاش کردم به ترک امانمیشدبیشترین زمان ترک هم دوماه بود انقدر به تمام اماماعهد بستم ودوباره شکستم که دیگه خجالت میکشم ازهمشون اخرین بارکه خ ا انجام دادم دوباره اومدم تو نت که چکار کنم ترک کنم که بااینجااشناشدم ایشالاکه اثربذاره وکلاازسرمون بیوفته یه چیز دیگه اینکه من نیاز جنسیم نسبت به قبل خیلی کم شده براهمین تونستم دوماه دوام بیارم یعنی حس میکنم بیمیل شدم واین نگرانم میکنه براایندمبHangheadبراهمین دوستندارم ازدواج کنم هزاران فکر توسرمه میگن باعث نازایی میشه میگن ممکنه اسیبای بزنه به پ ر د ه این فکراباعث شده من ازازدواج فراری باشم نمیدونم چکارکنم
صد بار اگر توبه شکستی باز آ 53 53
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]

 سپاس شده توسط
(1395 بهمن 4، 15:20)هستی۷۰ نوشته است: سلام هستی ۲۵ساله منم ازبچگی گرفتار شدم نمیدونم چراوچی شد فقط ازاینکارلذت میبردم بعد وقتی رفتم راهنمایی ازسرم افتادوخوشحال بودم که دیگه اونکاروانجام نمیدادم تارسیدم به دبیرستان دخترعموم بهم فیلمایی خاک برسری نشون میدادمنم تحریک میشدمو دوباره شروع کردم به خ ا روزی دوبار هرروز تااینکه یدفه رفتم توی سایت عوارضش واینکه گناه کبیرست وفهمیدم خیلی تلاش کردم به ترک امانمیشدبیشترین زمان ترک هم دوماه بود انقدر به تمام اماماعهد بستم ودوباره شکستم که دیگه خجالت میکشم ازهمشون اخرین بارکه خ ا انجام دادم دوباره اومدم تو نت که چکار کنم ترک کنم که بااینجااشناشدم ایشالاکه اثربذاره وکلاازسرمون بیوفته یه چیز دیگه اینکه من نیاز جنسیم نسبت به قبل خیلی کم شده براهمین تونستم دوماه دوام بیارم یعنی حس میکنم بیمیل شدم واین نگرانم میکنه براایندمبHangheadبراهمین دوستندارم ازدواج کنم هزاران فکر توسرمه میگن باعث نازایی میشه میگن ممکنه اسیبای بزنه به پ ر د ه این فکراباعث شده من ازازدواج فراری باشم نمیدونم چکارکنم

هستی جونم از بابت نازایی که بهت اطمینان میدم هیچ مشکلی به این خاطر پیدا نکردی متاسفانه در مورد عوارض جسمی خ.ا خیلی اغراق میشه به این خاطر که فکر میکنن اینجوری میتونن جونا رو از این گناه بترسونن
خ.ا بشتر از آسیب جسمی از نظر روحی آسیب میرسونه و آدم داغون میکنه
در مورد نگرانی دوم هم باید بگم به احتمال 90 درصد و حتی بیشتر مشکلی پیش نیومده 
اینم دانلود کن گوش کن اطمینانت بیشتر میشه 
طولانی هست ولی ارزشش داره
http://s8.picofile.com/file/8272842292/r...r.zip.html
البته این فکر که میتونه باعث مشکل بشه همیشه دغدغه منم بوده
 خ.ا بدون وارد شدن شی خارجی به واژن باعث از بین رفتن پ.ب نمیشه  
البته  با شی خارجی هم که باشه بستگی داره تا چه حد وارد شده باشه
 خیلی هم نگرانی میتونی دکتر زنانم بری معاینه بشی
که خیالت از این بابتم راحت شه
در مورد بی میل شدن و احساستم باید بگم خب عزیزم جلو ضرر هر وقت بگیری منفعنه فکرم میکنم بعد از یه مدت ترک این مشکلتم برطرف بشه
توکلت به خدا باشه مهم اینه الان تصمیم به ترک گرفتی ذهنت با این فکرا آشفته نکن
 واقعا خدا رو شکر که گروه دخترونه دارم راحت تر میتونیم در مورد بعضی چیزا صحبت کنیم ممنون 1
 أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؟!
 سپاس شده توسط
(1395 بهمن 4، 19:06)حوا هستم نوشته است:
(1395 بهمن 4، 15:20)هستی۷۰ نوشته است: سلام هستی ۲۵ساله منم ازبچگی گرفتار شدم نمیدونم چراوچی شد فقط ازاینکارلذت میبردم بعد وقتی رفتم راهنمایی ازسرم افتادوخوشحال بودم که دیگه اونکاروانجام نمیدادم تارسیدم به دبیرستان دخترعموم بهم فیلمایی خاک برسری نشون میدادمنم تحریک میشدمو دوباره شروع کردم به خ ا روزی دوبار هرروز تااینکه یدفه رفتم توی سایت عوارضش واینکه گناه کبیرست وفهمیدم خیلی تلاش کردم به ترک امانمیشدبیشترین زمان ترک هم دوماه بود انقدر به تمام اماماعهد بستم ودوباره شکستم که دیگه خجالت میکشم ازهمشون اخرین بارکه خ ا انجام دادم دوباره اومدم تو نت که چکار کنم ترک کنم که بااینجااشناشدم ایشالاکه اثربذاره وکلاازسرمون بیوفته یه چیز دیگه اینکه من نیاز جنسیم نسبت به قبل خیلی کم شده براهمین تونستم دوماه دوام بیارم یعنی حس میکنم بیمیل شدم واین نگرانم میکنه براایندمبHangheadبراهمین دوستندارم ازدواج کنم هزاران فکر توسرمه میگن باعث نازایی میشه میگن ممکنه اسیبای بزنه به پ ر د ه این فکراباعث شده من ازازدواج فراری باشم نمیدونم چکارکنم

هستی جونم از بابت نازایی که بهت اطمینان میدم هیچ مشکلی به این خاطر پیدا نکردی متاسفانه در مورد عوارض جسمی خ.ا خیلی اغراق میشه به این خاطر که فکر میکنن اینجوری میتونن جونا رو از این گناه بترسونن
خ.ا بشتر از آسیب جسمی از نظر روحی آسیب میرسونه و آدم داغون میکنه
در مورد نگرانی دوم هم باید بگم به احتمال 90 درصد و حتی بیشتر مشکلی پیش نیومده 
اینم دانلود کن گوش کن اطمینانت بیشتر میشه 
طولانی هست ولی ارزشش داره
http://s8.picofile.com/file/8272842292/r...r.zip.html
البته این فکر که میتونه باعث مشکل بشه همیشه دغدغه منم بوده
 خ.ا بدون وارد شدن شی خارجی به واژن باعث از بین رفتن پ.ب نمیشه  
البته  با شی خارجی هم که باشه بستگی داره تا چه حد وارد شده باشه
 خیلی هم نگرانی میتونی دکتر زنانم بری معاینه بشی
که خیالت از این بابتم راحت شه
در مورد بی میل شدن و احساستم باید بگم خب عزیزم جلو ضرر هر وقت بگیری منفعنه فکرم میکنم بعد از یه مدت ترک این مشکلتم برطرف بشه
توکلت به خدا باشه مهم اینه الان تصمیم به ترک گرفتی ذهنت با این فکرا آشفته نکن
 واقعا خدا رو شکر که گروه دخترونه دارم راحت تر میتونیم در مورد بعضی چیزا صحبت کنیم ممنون 1
ممنونم حواجان بخاطر وقتی که برای حرفای من گذاشتی خیلی  ممنونم خوبه میشه ادم حرفای که تاحالابه هیچکس نزده رواینحابزنه ادم هم اروم میشه هم مثل شمادوستای گل که ادمو راهنمایب میکنید ادم یکن ذهنش درگیریاش کم میشه  بازم ممنونممممممممممم 303 302
صد بار اگر توبه شکستی باز آ 53 53
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]

 سپاس شده توسط
سلام  ، منم دختر خورشيدم البته اسم مستعارمه ، ٢٢ سالمه . از بچگی کنجکاوی جنسیم زیاد بود . شناخت اعضاي بدنم و .... . همين باعث شد از بچگی با خودم بازی کنم البته نه همیشه تا اینکه تو دوران دبیرستان از طریق دوستام با مسائل جنسی اشنا شدم ، البته خدا رو شکر مادر آگاهی دارم که کلی تو این زمینه ها بهم اطلاعات درست میداد ؛ ولی کنجکاوی های من به همین مقدار ختم نشد تا سه سال پیش که تو اینترنت شروع کردم به سرچ کردن درباره این مسائل که کاش هیچ وقت این کار رو نمیکردم . و از اونجا بدبختیای من شروع شد .مشکل بزرگم این بود که هر وقت پای درس و کتاب مینشستم بیشتر تحریک میشدم . به خاطر همین از تو اتاق به حال نقل مکان کردم که موقع درس خوندن تنها نباشم اما بازم ... . دوست داشتم زودتر ازدواج كنم تا ازين مصيبت راحت بشم ، خاستگار زیاد داشتم ولی به درد زندگی نمیخوردن تا اینکه به یکیشون جواب دادم ولی بعد عقد متوجه شدم طرفم بی میلی جنسی داره و مرد نیست ،دنیا رو سرم خراب شد ؛ بعد سه ماه طلاق گرفتم ولی فشارای عصبی این مدت باعث شد بيشتر به خ.ا رو بيارم ، از خودم و كارم خسته شده بودم تا اينكه يه روز كه طبق معمول هميشم که داشتم درباره عواقب خ.ا سرچ میکردم کانون رو یافتم (خدا رو شکر ) از اون روز انگیزه ی خیلیییی زیادی برای ترک پیدا کردم و با شناختی که از خودم و ارادم دارم میدونم میتونم ترک کنم ان شاءالله
سلام خورشید جان
خوش امدی

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
(1395 بهمن 4، 22:44)دختر خورشید نوشته است: سلام  ، منم دختر خورشيدم البته اسم مستعارمه ، ٢٢ سالمه . از بچگی کنجکاوی جنسیم زیاد بود . شناخت اعضاي بدنم و .... . همين باعث شد از بچگی با خودم بازی کنم البته نه همیشه تا اینکه تو دوران دبیرستان از طریق دوستام با مسائل جنسی اشنا شدم ، البته خدا رو شکر مادر آگاهی دارم که کلی تو این زمینه ها بهم اطلاعات درست میداد ؛ ولی کنجکاوی های من به همین مقدار ختم نشد تا سه سال پیش که تو اینترنت شروع کردم به سرچ کردن درباره این مسائل که کاش هیچ وقت این کار رو نمیکردم . و از اونجا بدبختیای من شروع شد .مشکل بزرگم این بود که هر وقت پای درس و کتاب مینشستم بیشتر تحریک میشدم . به خاطر همین از تو اتاق به حال نقل مکان کردم که موقع درس خوندن تنها نباشم اما بازم ... . دوست داشتم زودتر ازدواج كنم تا ازين مصيبت راحت بشم ، خاستگار زیاد داشتم ولی به درد زندگی نمیخوردن تا اینکه به یکیشون جواب دادم ولی بعد عقد متوجه شدم طرفم بی میلی جنسی داره و مرد نیست ،دنیا رو سرم خراب شد ؛ بعد سه ماه طلاق گرفتم ولی فشارای عصبی این مدت باعث شد بيشتر به خ.ا رو بيارم ، از خودم و كارم خسته شده بودم تا اينكه يه روز كه طبق معمول هميشم که داشتم درباره عواقب خ.ا سرچ میکردم کانون رو یافتم (خدا رو شکر ) از اون روز انگیزه ی خیلیییی زیادی برای ترک پیدا کردم و با شناختی که از خودم و ارادم دارم میدونم میتونم ترک کنم ان شاءالله





آجی خورشیدددد یعنی اصلا قبل ازدواج نمیشه فهمید که مردن یا ن؟
تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش
خواهی دید که ان لحظه هرگز نخواهد رسید . . .

پا میشم تا ثابت کنم منم اراده محکمی دارم 
م   ن م ی ت و ن م
Khansariha (69)  Khansariha (69) 

[تصویر:  nasimhayat.png]
  
 سپاس شده توسط
پس  اسم گروه ماچییییی شد؟؟؟؟؟؟ Swear1 Swear1 Swear1
تاکی منتظربمونیم 53258zu2qvp1d9v
صد بار اگر توبه شکستی باز آ 53 53
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]

 سپاس شده توسط
گروه دوم
 انیس
حوا هستم
mojgan
شادبانو

اینم گروه تپل ما Confetti

شادبانو گلــــــم چطوری؟
حوا جون خوشبختم از آشنایی باهات ... حالت چطوره عزیزم؟
مژگــان خانوم همکار خودم حالت خوبه؟

خب منم انیـسم 29 سالمه از حومه مشهد مقدس 4chsmu1 
عاشق کانونم عاشق دوستان قدیمی و مخلص دوستان جدیدی 302 
این حال خوبمو مدیون کانونم Confetti منم سال 93 روزهای سختی رو بخاطر خ.ا گذروندم... همیشه قسم میخوردم و بخدا قول میدادم دیگه تکرار نکنم ولی بازم ... همیشه هم بعدش میومدم اینترنت و راهکارای انجام ندادنش رو می خوندم
تا اینکه توی جستجوهام کانون رو دیدم و خدا رو شکر از اسفند 93 تا الان فقط3 یا4 بار شکست داشتم و نذاشتم سریالی بشه
کنترل کردن نگاه و ذهن خیلی خیلی خیلی بهم کمک کرد ... من هنوزم ضعیفم . ان شاءالله اراده مون محکم باشه و خدا هم یارمون باشه...

پیشنهاد من برای اسم گروه:  ما قدرتمندیـــم

من تا این اسمو میخونم انرژیم چندبرابر میشه 317

راستی مجردم هستم 65

[img=0x0]http://avazak.ir/Java/line/Avazak.ir-Line5.gif[/img]


    
       کارگاه آموزشی تالار مسابقات

       کنترل نگاه و ذهن                                               مسابقه بهترین ها

             قرار عاشقی                                   نماز و روزه های قضا و مستحبی[img=0x0]http://dingo.care2.com/c2c/emoticons/star.gif[/img] 
                                                                                      
جشن پاکی مسابقات   


[img=0x0]http://s6.picofile.com/file/8236215876/u2kig0x2xk6igwj759y.jpg[/img]
 سپاس شده توسط
سلاااام به همگی
من خاله شادن هستم بتازگی سی ساله شدم
من تا 25سالگی اصن تو فازاین چیزا نبودم علیرغم اینکه بسیاااااار عاطفی بودمو هستم ولی تا 25سالگی ابدا تو مود این مسائل نبودم 
دوس داشتم زودتر مزدوج شم بیشتر بخاطر مسائل عاطفی و این چیزا بود
اما امان از وقتی ک این مار خفته بیدارمیشه
بای آقایی آشنا شدم همکارم بودن پسرخوب و باشخصیت ومومنی بودن 
اومدن خاستگاری ولی کش و قوس های خانواده ها زیاد بود 
خصوصا خانواده اون 
دوسال طول کشید این کش و قوس ها و نهایتا هم تیرخلاص و تموم شدن همه چی
تو اون مدت ، زمان چندماهه ای رو محرم بودیم و همین باعث اشنا شدن من با مباحث ج شد 
دور بودیم از هم و من ناخاسته گرفتار این مسئله شدم
هرچند نامزدم هرگز نفهمید من ب چی دچار شدم
الان ک نیس دلم بیشتر از هر چیزی میگیره و وقتی بشینم و خاطراتمونو مرور کنم بدتر میشمو دست به این خاک برسری میزنم
بهمین دلیل شرکت تو مسابقه کنترل ذهن و نگاه رو برای خودم ی قانون میدونم
سعی میکنم به خاطراتمون فکر نکنم تاهم دلم اروم باشه هم نرم سمت گناه
هرچندواقعیتش نمیتونم بهش فکر نکنم هرجا ک میرم هر کیو ک میبینم هر کی ک هم اسمش باشه منو بهم میریزه باز 
مثلاامروز ی اقائه رو دیدم تو خیابون با خودم گفتم چقد لبخندش شبیه مهیاس:(
دل دادن بده و بدتر از اون وقتیه ک بدونی راهی برایرسیدن نیس
 و اینکه ی روز بعد این گناه با دل شکسته و چشم گریون از خدا کمک خاستم و اومدم نت دنبال ی جا گشتم ک کمکم کنه اینجا رو یافتم تا 115 روز پاک بودم بعدش فرت شکستم بعد اون هنوز نتونستم بیشتراز دوماه تاب بیارم ول یاین بار میتونم بفضل خدا
برای هستی خوبم:
ابجیم نترس بی میل نشدی وقتی ازدواج کنی میفهمی چقد پرشوری و بدون این ترسه از ناحیه شیطانه میخاد بهت بگه یحتمل سرد شدی ک میلی بهش نداری پس بیا دوباره انجام بده تا نکنه ک سرد بشی..تو بخاطراراده ت میتونی تحمل کنی ن بخاطر سرد شدنت اینو همیشه بیاد داشته باش عزیزم
برای خورشید خودم: عزیزم خدا مسب الاسبابه ان شاءالله یکی رو میذاره سر راهت ک چنان بغلت کنه ک همه سلول های وجودت ارامش رو احساس کنه
و ی سوال مرد نبود یعنی چی ابجی؟
ی خاستگار داشتم که اندامشون هم سایز بچه بود خودشون تو خاستگاری گفتن منم موردی نداشتمااا ولی دیدم اهل نماز روزه نیس رد دادم
 سپاس شده توسط
ممنونم ازت خاله شادن بخاطر دلگرمیت 303
انشالاهممون بزنیم تودهن شیطون تادیگه زر الکی نزنه بیتربیت Swear1
یه سوال داشتم مسابقه کنترل ذهن ونگاه کجاست چرامن نمیبینمش منم شرکت کنم؟
صد بار اگر توبه شکستی باز آ 53 53
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]

 سپاس شده توسط
انیس جونم منم با اسم گروه مشکلی ندارم حالا هر چی بچه ها بگن منم موافقم
به نظرم منم ما قدرتمندیمKhansariha (69) اسم خوبیه
راستی  گروهمون کجاش تپل هست خیلیم فیتنسه Khansariha (13)
شادان عزیزم میدونم همین خاطره ها آدم نابود میکنن ولی چه میشه کرد بشینی آینده خودت تباه کنی
به خاطر کی؟ البته من الان خودم داغون تر از این حرفام یکی باید بیاد همینا رو به خودم بگه
ولی چه میشه کرد بیخیال قربونت برم بچسب به زندگیت همه چی یه جوری درست میشه که خودتم باورت نشه
 أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؟!
 سپاس شده توسط
اعضای گروه اول بین بوی عطرخداوشوق رهایی یکی انتخاب کنید دیگه تااخرهفته مشخص بشه میخوایم اعلام سبزی کنیم
صد بار اگر توبه شکستی باز آ 53 53
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]

هم گروهی های قشنگم ، ساحل آرامم ، خانوم لبخند ، نسیم جان ، کجاییید ؟
خاله شادن غصه نخور عزیزم ، منم یه تجربه ی احساسی اینجوری داشتم ، شاید اگه اون تجربه نبود هیچ وقت نمیفهمیدم نامزدم مشکل داره . شکست عاطفی خیلیی خیلییی سخته ولی یه راه برای آروم شدن تو اینجور مشکلات هست ؛ ارتباطت رو تا میتونی با خدا قوی کن هر وقت یادش میفتی یا دلت هواشو میکنه قرآن یا یه دعا یا زیارت نامه ای که دوست داری رو بخون ، خیلی آروم میشی
اما مرد نبودن یعنی غریزه ی جنسیش ضعيف بود كه البته اينجور ادما وقتي يه ذره سنش بيشتر بشه مثلا نزديك ٤٠ برسن كلا غريزشون رو از دست ميدن . نشونه زياد دارن ، من قبل عقدم خيلي بي تجربه بودم ولي با اين اتفاق كلي مطالعه و تحقيق كردم ، تازه فهميدم مثل سندرم دان ميمونه حالت نگاهای همشون یکیه . طبع غالب همشون يا بلغمه يا سودا ( البته به اين معني نيست كه هر كي بلغمي يا سودايي هست سردي جنسي داره ولي هر كي سردي جنسي داره يا بلغمه يا سودا ) به جز مواردي كه به خاطر بيماري هاي ديگه مثل ديابت يا مصرف داروهاي ضد افسردگی دچار این عارضه ميشن ؛ يكي از خصوصيات مشتركشون كثيف بودنه ، يعني موهاي زائد بدنشون رو نميزنن حتي ريش سبيلا و موهاي سرشون بلنده چه برسه به جاهای دیگه بدن . اکثرا سرشون شوره ي شديد داره . اگه زرنگ باشید تو دوره ی نامزدی خودشون رو نشون میدن . طرف منم خودش رو نشون داد ولی چون مذهبی بود ما گذاشتیم پای رعایت مسائل شرعی نگو کلا مشکل داشته . با مسائل عاطفی بیگانن ، مسائل عاطفی رو بچه بازی میدونن یعنی هیچ کشش و انگیزه ای برای اینکه با یه دختر ارتباط داشته باشن ندارن . اکثرا يا به اجبار خانواده تن به ازدواج ميدن يا اينكه ميخوان بچه دار بشن ؛ قسمت بدشم اینه که تو سن پایین بعضياشون توانايي بچه دار شدن هم دارن ( خیلی از زنا رو دیدم که تو سال اول ازدواج بچه دار شدن ، حالا شوهراشون سمتشون نمیرن ، بیچاره ها به خاطر بچه موندن سر زندگی ) بهترین راه اینه که خودتون تو اخرین جلسه خاستگاری بپرسید ، علاوه بر این حتما پیش یه مشاور خبره برید و بخواید که سوال کنه ازش چون ممکنه به خودتون دروغ بگن .
امیدوارم هیچ وقت با اینجور ادما مواجه نشید چون کافیه یه ذره ادم نا اگاه باشه ، زرنگ نباشه ، خانوادش همراه نباشن میشه یه بلای بزرگ مخصوصا اینکه دادگاه عقد با اینجور ادما رو فسخ نمیکنه
دعا کنید سرم خلوت بشه ، دوست دارم یه مقاله درباره این موضوع بنويسم .
ببخشید طولانی شد

Sent from my HTC_D626ph using kanoon
                  
                 الم یعلم بأن الله یری


[تصویر:  7m1m_2222222222222.png]
[تصویر:  34z.png]
 سپاس شده توسط
ممنون از جوای عزیزم و خورشید جانم و مژگان خانمم
مژگانم میدونی ابجیم آدمها چیزای مفت رو مفت از دست میدن باید دست نیافتنی باشی براشون 
باید بذاری برات بجنگن..خودشونو نشون بدن
امشب دستم هی رفت سمت گوشی ک بهش پیام بدم ولی گفتم پیام بدم چی بگم؟ بگم دلتنگتم؟ بگم کجایی بی معرفت؟ چی بگم واقعا!
یعنی خودش خبر نداره از حال و روزت؟ بری بهش پیام بدی ک باز اونم بشینه ب قربون صدقه و سر ی هفته نشده باز بره و غیبش بزنه وروز از نو روزی از نو؟
گفتم اگر میخاست اگر همونطور ک میگفت من نفسش بودم و تصور اینکه زن یکی دیگه شم میکشت اونو حداقل دستی پایی میزد ک مادرشو راضی کنه لج نکنه
شده ب دست و پاشون میفتاد میگفت اینو میخام 
تلاش ی طرفه فایده نداره
گاهی باید احساس رو خفه کرد
کاش میفهمید چققققققد دوسش داشتم و ..
باور دارم عاشق بزدل عشق رو هم ضایع میکنه
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
(1395 بهمن 5، 22:18)mojgan نوشته است:
(1395 بهمن 5، 20:29)حوا هستم نوشته است: انیس جونم منم با اسم گروه مشکلی ندارم حالا هر چی بچه ها بگن منم موافقم
به نظرم منم ما قدرتمندیمKhansariha (69) اسم خوبیه
راستی  گروهمون کجاش تپل هست خیلیم فیتنسه Khansariha (13)
شادان عزیزم میدونم همین خاطره ها آدم نابود میکنن ولی چه میشه کرد بشینی آینده خودت تباه کنی
به خاطر کی؟ البته من الان خودم داغون تر از این حرفام یکی باید بیاد همینا رو به خودم بگه
ولی چه میشه کرد بیخیال قربونت برم بچسب به زندگیت همه چی یه جوری درست میشه که خودتم باورت نشه

هيييييى Hanghead

شادان ، حوا منم همينطور  Hanghead 

ده روز پيش بهم پيام داد. باز هوايى شدم. همه جا هست، يه لحظه از فكرم نميره. ديشب باز خوابشو ديدم. امشب ديوونه شدم بهش پيام دادم و بعدم پشيمون شدم. تا به خودم ميگم احمق نباش، نيست، دوستت نداره، اگه هم دوستت داشته باشه نمى تونى بخوايش، چون بايد واسه خواستنش با خانواده بجنگى. چون غير ممكنه. اصلا به هم ربطى نداريد! ولى بازم هميشه و همه جا خودم رو غرق افكار اون پيدا ميكنم.. خسته شدم از نداشتنش!  Hanghead  كاش ميشد پيامم رو بهش پاك كنم!

مژگان عزیزم من 3 سال گرفتار همین مشکل بودم ولی واقعا خودم به این نتیجه رسیدم ما هیچ وقت ممکن نیس به
هم برسیم خیلییی مشکلات زیادی بر سر راهمون بود مهم ترینشم خانوادهامون که مطمئن بودم مخالفت شدیدی میکنن
اونم آدمی نبود رو حرف خانوادش حرف بزنه نمیدونم شاید به قول شادان عشق من براش به اندازه ای نبود که این کارو کنه
دقیقا شخصیت قباد تو سریال شهرزاد داشت و به شدت وابسته به باباش و رو حرفش نمیتونست حرف بزنه دقیقا بر عکس من
خودشم میگفت کاری از دستش بر نمیاد بارها هر دومون کلی اشک ریختیم
از طرفیم حالا حالا ها هیچ کدوممون موقعیت ازدواج نداشتیم اونم تازه درسش تموم شده رفته سربازی 
دیدم اگه بخوام ادامه بدم میشه خیانت به همسر آیندم بالاخره من که میدونم نمیتونم تا آخر عمرم تنها باشم  ادامه یه رابطه با کسی که میدونی بهش نمیرسی دیگه معنی نداره حالا هر چقدرم اون آدم خوب باشه
ولی نتونستم بازم دل بکنم هر بار میگفتم این دفعه تمومش میکنم نمیشد
که دیگه ایندفعه خودش همه چی رو تموم کرد منم راضیم چون فقط خاطراتمون و عذابمون زیاد میشد
فکر نکن اینایی که گفتم به همین آسونی بود 3 سال با یکی باشی که بدونی آخرش بهش نمیرسی و میره با یکی دیگه
ازدواج میکنه یعنی مرگ تدریجی ولی یکی از بچه های کانون بهم حرف خوبی زد 
یه پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایانه
دیگه واقعا طاقت نداشتم دو سه سال دیگه بیاد کارت عروسیش بده دستم 
بهتر بود همین الان تموم شه
تو هم با خودت کنار بیا اگه میبینی نمیتونی بهش برسی بذار بره
 أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؟!
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان