عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
Exclamation 
#1
1)

حضرت علی (ع) :
آنچه را که مردگان ديدند اگر شما مى‏ديديد، ناشکيبا بوديد، و مى‏ترسيديد، و مى‏شنيديد و فرمان مى‏برديد، ولى آنچه آنها مشاهده کردند بر شما پوشيده است، و نزديک است که پرده‏ها فرو افتد. گر چه حقيقت را به شما نيز نشان دادند، اگر بدرستى بنگريد، و نداى حق را به شما شنواندند. اگر به خوبى بشنويد، و به راه راست هدايتتان کردند. اگر هدايت بپذيريد، راست مى‏گويم، مطالب عبرت‏آموز اندرزدهنده را آشکارا ديديد، و از حرام الهى نهى شديد، و پس از فرشتگان آسمانى، هيچ کس جز انسان، فرمان خداوند را ابلاغ نمى‏کند.

حضرت علی (ع) :
پرهيز از دنياى حرام
آيا شما چنين دنيايى را بر همه چيز مقدم مى‏داريد؟ و بدان اطمينان مى‏کنيد؟ يا در آرزوى آن به سر مى‏بريد؟ پس دنيا بد خانه‏اى است براى کسى که خوشبين باشد، و يا از خطرات آن نترسد، پس بدانيد!- و مى‏دانيد- که آن را ترک مى‏کنيد و از آن رخت برمى‏بنديد، و پند گيريد از آنها که گفتند: (چه کسى از ما نيرومندتر است؟)

سپس آنان را به گورهايشان سپردند بى آنکه سواره‏کارانشان خوانند، و در قبرها فرود آوردند بى آنکه همسايگان ناميده شوند، از سطح زمين، قبرها، و از خاک کفنها، و از استخوانهاى پوسيده همسايگانى پديد آمدند، که هيچ خواننده‏اى را پاسخ نمى‏دهند، و هيچ ستمى را باز نمى‏دارند، و نه به نوحه‏گرى توجهى دارند، نه از باران خوشحال و نه از قحطسالى نوميد مى‏گردند،

گرد هم قرار دارند و تنهايند، همسايه يکديگرند اما از هم دورند، فاصله‏اى با هم ندارند ولى هيچگاه به ديدار يکديگر نمى‏روند، نزديکان از هم دورند، بردبارانى هستند که کينه‏ها از دل آنان رفته، بى‏خبرانى که حسد در دلشان فرومرده است، نه از زيان آنها ترسى، و نه به دفاع آنها اميدى وجود دارد، درون زمين را به جاى سطح آن براى ماندن انتخاب کردند و خانه‏هاى تنگ و تاريک را به جاى خانه‏هاى وسيع برگزيدند، بجاى زندگى با خويشاوندان، غربت را، و به جاى نور، ظلمت را را برگزيدند، به زمين بازگشتند چونان که در آغاز آن را پابرهنه و عريان ترک گفتند، و با اعمال خود به سوى زندگى جاويدان و خانه هميشگى کوچ کردند، آنان که خداى سبحان فرمود: (چنانکه آفرينش را آغاز کرديم، آن را باز مى‏گردانيم، و عده‏اى برماست و همانا اين کار را انجام خواهيم داد).
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
#2
آثار یاد مرگ

هرچند که یاد کردن از مرگ و مفارقت دنیا عموما چندان خوشایند ما نیست اما زمانی که به آثار تربیتی یاد مرگ - که در احادیث نبوی و ائمه طاهرین (ع) – نگاه می کنیم یاد مرگ را نه تنها نا خوشایند نمی یابیم بلکه گذشته از آثار تربیتی فراوانی که بر آن مترتب است ، آن را دوای بسیاری از دردها خواهیم یافت که تنها یاد مرگ تسلی آنها خواهد بود . برخی از آثار تربیتی یاد مرگ عبارتند از :
یاد مرگ در گشایش و سختی ، موجبات تعادل روحی و اخلاقی انسان را فراهم می کند ؛ همانگونه که انسان متمول و مرفه با یاد مرگ بر دارای خود نخواهد بالید و مغرور نخواهد شد ، انسانی که در سختی زندگی می کند نیز با یاد مرگ ، فانی بودن و زودگذر بودن زندگی را به خاطر می آورد و تحمل سختیها و مصائب بر او آسان خواهد شد .
امام علی (ع) می فرمایند : مرگ و خروج از قبر و ایستادن در برابر خدای تعالی را زیاد یاد کنید ، بدرستیکه این کار مصیبت ها را بر شما آسان می نماید .1
و نیز آن حضرت (ع) می فرمایند ( کسی که زیاد به یاد مرگ باشد ، از دنیا به اندکش راضی می شود . )2
امام صادق (ع) نیز درباره آثار یاد مرگ می فرمایند یاد مرگ شهوت ها را در نفس از بین می برد و ریشه غفلت را یکسره بر می کند و دل او را با وعده های الهی محکم می کند و روحیه انسان را از قساوت ، می کند و دل انسان را با وعده های الهی محکم می کند و نشانه های هوا و هوس را در هم می شکند . )3
پیامبر اکرم (ص) نیز در باره آثار تربیتی یاد مرگ فرموده اند :
( مرگ را بسیار یاد کنید ، زیرا مرگ گناهان را پاک می کند و میل و رغبت به دنیا را می کاهد . ) 4
یاد مرگ آرزوها را کوتاه می کند و موجبات شتاب و اشتیاق در حسنات و کارهای خیر را فراهم می آورد ، همچنان که عمل بر خلاف اینها ، یعنی آرزو های طولانی و... باعث غفلت انسان از مرگ است .


1 – میزان الحکمة ، محمدی ری شهری ، ج 4 ، حدیث شماره 3728
2 – همان ، ش 19163
3 – همان ، ش 19148
4 – همان ، ش 19153

مجتبی جان تاپیک مفیدی زدی ولی زمانی بهتر میشه که به فعالیتت ادامه بدی
مردن پايان تو نيست، آغازی دگر بايد تو را
 سپاس شده توسط
#3
ارواح مؤ منان به صورت انسان

مؤ منانى که از دنيا رحلت مى کنند، در عالم برزخ به صورت هاى برزخى که شبيه صورت انسان است مثل و مصور مى شوند نه به صورت هاى ديگر.
ابن ظبيان مى گويد: من در خدمت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بودم که فرمود:
مردم درباره ارواح مؤ منان پس از مرگ چه مى گويند؟
عرض کردم : مى گويند: آنها پس از مرگ در حواصل (سنگدان و چينه دان ) مرغان سبز رنگ قرار مى گيرند.
فرمود: ((سبحان الله ))! مؤ من در نزد خدا گرامى تر از آن است که روح او را در ((سنگدان )) مرغى قرار دهد، لکن چون وقت ارتحال مؤ من مى رسد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام به نزد او مى آيند، در حالى که با آنها ملائکه مقرب پروردگار هم هستند.
اگر خداوند زبان مؤ من را با شهادت به توحيد پروردگار و به نبوت پيامبر صلى الله عليه و آله و ولايت اهل بيت عليه السلام گويا کند، آنها به نفع او شهادت مى دهند و فرشتگان مقرب هم با شهادت آنها شهادت خواهند يافت .
و اگر زبان مؤ من در آن حال بسته باشد! خداوند پيامبر خود را از ضمير و قلب او آگاه مى کند، پس رسول خدا بر ايمانش گواهى مى دهد، بر اساس ‍ شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام و فرشتگانى هم که حضور دارند نيز گواهى خواهند داد.
پروردگار چون روح مؤ منان را به سوى خود قبض مى کند، آنها را در بهشت مى برد. و در صورتى مانند صورت آنها قرار مى دهد، به طورى که در بهشت مى خورند و مى آشامند، چون روح شخصى که تازه از اين دنيا رفته بر آنها وارد مى شود، ايشان را به همان صورت هايى که در دنيا داشتند مى شناسند.
ابوبصير نيز از حضرت صادق عليه السلام روايت کرده : ارواح مؤ منان در بهشت کنار درختى به صورت اجساد بشر قرار دارند و بدين صورت ها شناخته مى شوند، يکديگر را مى شناسند و با هم گفت و گو مى کنند.
چون روح تازه اى بر آنها وارد مى شود، مى گويند: فعلا او را پرسش ‍ واگذاريد؛ چرا که از مقام هولناک و ترس عظيمى رهايى يافته است .
سپس از او مى پرسند: فلان کس چه کرد؟ و فلان کس کجا است ؟ اگر در پاسخ بگويد: او زنده بود، ارواح اميد خير و رحمت و سعادت را درباره او دارند. اگر بگويد: مرده است ، ارواح مى گويند: واى به حال او به پستى گراييد و سقوط کرد.
اگر او از اهل بهشت مى بود مسلما با بهشتى ها بوده است ، چون در ميان آنها نيامده معلوم مى شود که به جهنم رفته است


===========================================



پاداش خودداري از نگاه نامشروع


يکي از دوستان شيخ رجبعلي خياط مي گفت: با تاکسي از ميدان سپاه پايين آمدم ، ديدم خانمي بلند بالا با چادر و خيلي خوش تيپ آنجا ايستاده، صورتم را برگرداندم و پس از استغفار او را سوار کردم و به مقصد رساندم. روز بعد که خدمت شيخ رسيدم - گويا اين داستان را از نزديک مشاهده کرده باشد – گفت:
« آن خانم بلند بالا که بود که نگاه کردي و صورتت را برگرداندي و استغفار کردي؟ خداوند تبارک و تعالي يک قصر برايت در بهشت ذخيره کرده و يک حوري شبيه همان... . »


==========================================

چهار طايفه که عذابشان شديد است


امام صادق از پدر گراميش نقل مي کند که فرمود:
چهار طايفه هستند که در جهنم به خاطر عذاب شديدشان اهل جهنم را اذيت و آزار مي دهند، در جهنم از ماء حميم مي نوشند و صداي واويلايشان بلند مي شود. بعضي از اهل دوزخ به بعضي ديگر مي گويند: گناه اينان چيست که عذابشان اينقدر شديد است که ما را هم اذيت مي کند؟
يکي از اين چهار طايفه : در تابوتي از آتش، معلق و آويزان است.
طايفه دوم: امعاء و احشايشان روي زمين کشيده مي شود.
طايفه سوم: از دهانشان خون و چرک جاري است.
طايفه چهارم: گوشت بدن خودش را مي خورد.
آنگاه اهل جهنم از فرشته عذابي که موکل بر اينان است مي پرسند که: تقصير و گناه طايفه اول چيست؟
مي گويد: اين شخص وقتي مرد، حق الناس در گردنش بود که نه خودش ادا کرد و نه وصيت به ادا و وفاي دين کرد.
سپس مي پرسند: گناه طايفه دوم چه بوده است که هم خودش در عذاب است و هم ما را اذيت مي کند؟
مي گويد: او کسي است که از بول اجتناب نمي کرده که کجا بريزد و کجا ترشح کند.
مي پرسند: گناه طايفه سوم چيست؟
مي گويد: او کسي است که حرفهاي بد و خبيث مي زده و به مردم نسبتهاي ناروا مي داده.
آنگاه مي پرسند : طايفه چهارم چه گناهي کرده اند؟
مي گويد: آنان با غيبت و سخن چيني ، گوشت مردم را مي خورده اند.


==========================================
شباهت به حيوان


در عذابهاي عالم برزخ عذاب شوندگان شبیه به حيوان هستند معناي شباهت اين نيست که بگوييم عذاب شونده سگ و يا خوک هستند بلکه شباهت به حيوان دارند يعني اگر عذاب شونده هاي مانند سگ باشد يعني انسان است ولي مانند سگ پوزه دارد روي دو پا مي ايستد ولي بدنش مانند سگ مو دارد و صداي سگ مي دهد و همچنين اگر شخص گناهي کرده باشد در ان دنيا زماني که وارد زمين عذاب گناه خودش مي شود سياهي(جهالت)او بسيار قوي است ان هم به علت ان گناهي که مرتکب شده و او را به طرف زمين عذاب مي کشد و همين که پاي او به زمين عذاب رسيد او را عذاب مي دهند
به گورستان گذر کردم کم و بيش بديدم حال دولتمند و درويش
نه درويشي به خاکي بي کفن ماند نه دولتمند برد از يک کفن بيش

========================================

امیدوارم ما از اینها نباشیم خدایا مرا پاکیزه بپیذیز !

=======================================

مجتبی نزار این تاپیک بخوابه تاپش کن !
هدف حد نداره !
مرز و سد نداره !
-------------------------
PeOpLe WiTh GoAls Succeded, Because ThEy KnOw WheRe ThEy Are GoInG
 سپاس شده توسط
#4
4fvfcja

کی بهتر از حضرت علی ، که توی اکثر سخنانش از مرگ هم یاد کرده ، یه بار با دقت اون پاراگراف اول رو بخونین ، من خیلی تکون خوردم ،

حضرت علی (ع)
عبرت از مرگ
(بخشی از خطبه 83 معروف به غراء)


هر روز به سختى درد مى‏کشد، و هر شب رنج و بيمارى به سراغش مى‏رود، در ميان برادرى غمخوار، و پدرى مهربان و ناله‏کننده‏اى بى‏طاقت و بر سينه کوبنده‏اى گريان افتاده است،
اما او در حالت بيهوشى و سکرات مرگ، و غم و اندوه بسيار، و ناله دردناک، و درد جان کندن، با انتظارى رنج‏آور، دست به گريبان است،
پس از مرگ او را مايوس‏وار در کفن پيچانده، در حالى که تسليم و آرام است، برمى‏دارند، و بر تابوت مى‏گذراند.
خسته و لاغر به سفر آخرت مى‏رود، که فرزندان و برادران او را بدوش کشيده تا سرمنزل غربت، آنجا که ديگر او را نمى‏بينند، و آنجا که جايگاه وحشت است، پيش مى‏برند.
اما هنگامى که تشييع‏کنندگان بروند و مصيبت‏زدگان باز گردند، در گودال قبر نشانده، براى پرستش حيرت‏آور، و امتحان لغزش‏زا، زمزمه غم‏آلود دارد.
و بزرگترين بلاى آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ و برافروختگى شعله‏ها و نعره‏هاى آتش است، که نه يک لحظه آرام گيرد تا استراحت کند، و نه آرامشى وجود داد که از درد او بکاهد، و نه قدرتى که مانع کيفر او شود، نه مرگى که او را از اين همه ناراحتى برهاند، و نه خوابى که اندوهش را برطرف سازد، در ميان انواع مرگها و ساعتها مجازات گوناگون گرفتار است، به خدا پناه مى‏بريم.


پندآموزى از گذشتگان
اى بندگان خدا! کجا هستند آنان که ساليان طولانى در نعمتهاى خدا عمر گذراندند؟ از آفات و بلاها دورشان داشتند اما فراموش کردند، زمان طولانى آنها را مهلت دادند، نعمتهاى فراوان بخشيدند، از عذاب دردناک پرهيزشان دادند، و وعده‏هايى بزرگ از بهشت جاويدان به آنها دادند. اى مردم! از گناهانى که شما را به هلاکت افکند، از عيبهايى که خشم خدا را در پى دارد، بپرهيزيد. دارندگان چشمهاى بينا، و گوشهاى شنوا، و سلامت و کالاى دنيا! آيا گريزگاهى هست؟ يا رهايى و جاى امنى، پناهگاهى و جاى فرارى هست؟ آيا بازگشتى براى جبران وجود دارد؟ نه چنين است؟ پس کى باز مى‏گرديد؟ به کدام سو مى‏رويد؟ و به چه چيز مغرور مى‏شويد؟
همانا بهره هر کدام شما از زمين به اندازه طول و عرض قامت شماست! آنگونه که خاک‏آلود بر آن خفته باشد. اى بندگان خدا! هم‏اکنون به اعمال نيکو پردازيد، تا ريسمانهاى مرگ بر گلوى شما سخت‏نشده، و روح شما براى کسب کمالات آزاد است، و بدنها راحت، و در حالتى قرار داريد که مى‏توانيد مشکلات يکديگر را حل کنيد. هنوز مهلت داريد، و جاى تصميم و توبه و بازگشت از گناه باقى مانده است. عمل کنيد پيش از آنکه در شدت تنگناى وحشت و ترس و نابودى قرار گيريد، پيش از آنکه مرگ در انتظار مانده، فرا رسد، و دست قدرتمند خداى توانا شما را برگيرد. (وقتى که امام اين خطبه را ايراد فرمود، بدنها به لرزه درآمد، اشکها سرازير و دلها ترسان شد، که جمعى آن را غراء ناميدند)
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
 سپاس شده توسط
#5
پناه بي کسان

مرحوم باقر بيرجندي در کتاب خود – کبريت احمر- نقل کرده است:
شبي را در حرم سيدالشهدا مشرف بودم. وقت سحر ( در عالم مکاشفه ) ديدم دو نفري به صورت هاي مهيب و عجيبي آمدند و زنجيري از آتش به دست آنها بود. بالاي سر قبري که صاحبش را در همان روز دفن کرده بودند، رفته، جسد را بيرون آوردند و آن زنجير آتشين را به گردنش انداختند و گفتند: اي بدبخت! تو قابليت دفن شدن در اين زمين مقدس را نداري، و خواستند او را بيرون ببرند که به سوي قبر حضرت سيدالشهدا رو کرد و عرض نمود: « آقا من مهمان تو هستم و به تو پناه آورده ام! »
ناگهان ديدم در ضريح باز شد و حضرت امام حسين(ع) بيرون آمدند و به آن دو نفر رو کرده و فرمودند: « او را رها کنيد! زيرا به من پناه آورده است. »
آن دو نفر نيز اطاعت کرده و زنجير را برداشتند و رفتند.


=============================================

عذاب از قبرستان برداشته شد


نقل شده: زني دختر خود را بعد از مرگ در خواب ديد که به عذاب شديد گرفتار است. وقتي بيدار شد شروع به گريه کرد و از خدا مي خواست که عذاب او را برطرف گرداند.بعد از يک شبانه روز او را بار ديگر به خواب ديد که خوشحال و مسرور است و در باغ هاي بهشت به سر مي برد.
از او سوال نمود: اي دختر! ديروز در عذاب بودي ولي امرورز تو را در بهشت مي بينم؟ جواب داد: اي مادر! من به واسط? گناه و معصيت در عذاب بودم اما امروز شخصي از اين قبرستان گذشت و چند نوبت صلوات فرستاد و ثواب آنها را بر اهل قبرستان هديه کرد، خداوند به برکت آنها عذاب را از اهل قبرستان برداشت و به جاي آن از باغ ها و نعمت هاي بهشت عنايت فرمود.


============================================

رسيدن سنگي پس از 70 سال به قعر جهنم


امام صادق از پيامبر اکرم نقل مي کنند که فرمودند:
« در معراج صدايي را شنيدم که مرا ترساند ، جبرئيل به من گفت: اي محمد! آيا مي شنوي؟ گفتم: آري. گفت: اين سنگي بود که 70 سال پيش از لبه جهنم پرتاب شده بود هم اکنون رسيد به قعر جهنم.پيامبر اکرم ديگر نخنديد تا از دنيا رحلت کرد.
هدف حد نداره !
مرز و سد نداره !
-------------------------
PeOpLe WiTh GoAls Succeded, Because ThEy KnOw WheRe ThEy Are GoInG
 سپاس شده توسط
#6
حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :


ضرورت ياد مرگ
زيرا مرگ نابودکننده لذتها، تيره‏کننده خواهشهاى نفسانى، و دورکننده اهداف شماست، مرگ ديدارکننده‏اى ناخشنود، هماوردى شکست ناپذير و کينه‏توزى است که بازخواست نمى‏شود، دامهاى خود را هم اکنون بر دست و پاى شما آويخته، و سختى‏هايش شما را فرا گرفته، و تيرهاى خود را به سوى شما پرتاب کرده است. قهرش بزرگ، و دشمنى او پياپى و تيرش خطا نمى‏کند. چه زود است که سايه‏هاى مرگ، و شدت دردهاى آن، و تيرگيهاى لحظه جان کندن، و بيهوشى سکرات مرگ، و ناراحتى و خارج شدن روح از بدن، و تاريکى چشم پوشيدن از دنيا، و تلخى خاطره‏ها، شما را فرا گيرد. پس ممکن است ناگهان مرگ بر شما هجوم آورد، و گفتگوهايتان را خاموش، و جمعيت شما را پراکنده، و نشانه‏هاى شما را نابود، و خانه‏هاى شما را خالى، و ميراث‏خواران شما را برانگيزد تا ارث شما را تقسيم کنند، آنان يا دوستان نزديکند که به هنگام مرگ نفعى نمى‏رسانند، يا نزديکان غمزده‏اى که نمى‏توانند جلوى مرگ را بگيرند، يا سرزنش‏کنندگانى که گريه و زارى نمى‏کنند.

آينده پرهيزکاران
و در آن ميان (پرهيزکاران را گروه، گروه، به سوى بهشت رهنمون مى‏شوند) آنان از کيفر و عذاب در امانند، و از سرزنش‏ها آسوده، و از آتش دورند، در خانه‏هاى امن الهى، از جايگاه خود خشنودند، آنان در دنيا رفتارشان پاک، ديدگانشان گريان، شبهايشان با خشوع و استغفار چونان روز، و روزشان از ترس گناه چونان شب مى‏ماند، پس خداوند بهشت را منزلگه نهايى آنان قرار داد، و پاداش ايشان را نيکو پرداخت، که سزاوار آن نعمتها بودند، و لايق ملکى جاودانه و نعمتهايى پايدار شدند. اى بندگان خدا، مراقب چيزى باشيد که رستگاران با پاس داشتن آن سعادتمند شدند، و تبهکاران با ضايع کردن آن به خسران و زيان رسيدند، پيش از آنکه مرگ شما فرا رسد با اعمال نيکو آماده باشيد، زيرا در گرو کارهايى هستيد که انجام داده‏ايد، و پاداش داده مى‏شويد به کارهايى که از پيش مرتکب شديد. ناگهان مرگ وحشتناک سر مى‏رسد، که ديگر بازگشتى نيست، و از لغزشها نمى‏توان پوزش خواست، خداوند ما و شما را در راه خود و پيامبرش استوار سازد، و از گناهان ما و شما به فضل رحمتش درگذرد.

53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
 سپاس شده توسط
#7
مرگ ترسناک است

حال که حقيقت مرگ را فهميديم ، لازم است بدانيم : با اين که ((مرگ )) يک امر حتمى است ، چرا اکثر مردم از آن در هراسند؟
اگر ((مرگ )) نيستى و فنا و انهدام نيست چرا بعضى از آن مى ترسند؟ چرا از مردن وحشت و خوف دارند؟ چرا نام ((مرگ )) و مردن که پيش مى آيد ناراحت مى شوند و با چشم ديگرى به آن نگاه مى کنند؟ حتى از شنيدن نام ((مرگ )) کراهت دارند؟
بزرگان دين چند چيز را علت ترس از مرگ دانسته اند:
اول : اين که وقتى انسان حقيقت ((مرگ )) را فانى شدن و از بين رفتن پندارد، از آن مى هراسد و از شنيدن نامش مى گريزد تا چه رسد به خود آن . ولى اگر حقيقت آن را، آن چنان که هست دريابد و بدان يقين کند ترسش ‍ مى ريزد و ((مرگ )) را جز کمال و ترقى چيز ديگرى نخواهد يافت و به آن عشق مى ورزد.
اميرالمؤ منين عليه السلام که حقيقت ((مرگ )) را به روشنى دريافته و معنى آن را درک کرده است چنين مى فرمايد:
والله لابن ابيطالب انس بالموت من الطفل بثدى امه .

((به خدا سوگند که انس پسر ابوطالب به مرگ از انس به پستان و شير مادرش بيشتر است .))
در مورد متقين و چگونگى علاقه آنها به مرگ در خطبه همام مى فرمايد: اگر خداوند اجل و مدتى در دنيا برايشان تعيين نمى فرمود، از شوق ثواب و بيم عذاب حتى يک چشم بهم زدن نيز جان در بدشان قرار نمى گرفت
و همسر آن حضرت فاطمه زهرا (س ) ((مرگ )) خود را از خداوند مى خواهد و مى فرمايد:
اللهم عجل وفاتى سريعا
((خدايا! هر چه زودتر مرگ را برسان .)) (و از اين دنياى پر درد و رنج مرا نجات ده و به آخرتى که جاويد است منتقل کن .)

دوم : دلبستگى به دنيا. ترس از((مرگ )) گاهى به خاطر دل بستگى به دنيا است ، انسانى که عمر خود را صرف تيمار بدن کرده باشد هنگام مرگ و انتقال روح به عالم جديدى بسيار بيم ناک است ؛ زيرا او در لجن زار طبيعت غوطه ور بوده و با عالم جديدى که بدان جا منتقل مى شود هيچ آشنايى ندارد. وى دنيا را منزل حقيقى خود پنداشته ، به آن خو گرفته و دلبستگى شديدى پيدا کرده است ، از اين رو هنگام احتصار و قالب تهى کردن ، حالت بسيار بدى او دست خواهد داد.
ولى همين انسان ، اگر در اين عالم رشته ارتباط خود را با عالم آخرت محکم کند، به پروردگار ميل و علاقه و محبت بورزد و با ساکنين حرم قدس الهى آشنا شود، به اهل بيت عصمت و طهارت تمسک جويد و همت خود را صرف دنيا نکند، با اشتياق فراوانى به عالم ديگر منتقل مى شود و به محل خويش پرواز مى کند. نه تنها از ((مرگ )) نمى ترسيد، بلکه آن را شيرين تر از عسل مى يابد.
سوم : تهيه نکردن توشه : سومين علت ترس از ((مرگ ))، اين است که ما توشه راهى براى سفر آخرت آماده نکرده ايم و عمل نيکى انجام نداده ايم تا باعث نجات ما شود. اگر آخرت خود را آباد کرده و از پيش ‍ چيزى فرستاده باشيم و يقين بدانيم که آن جا در رفاه هستيم ، منزل و مکان آماده و آباد داريم ، چرا از ((مرگ )) بترسيم و وحشت داشته باشيم ؟
شخصى به خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم آمد و عرض ‍ کرد: يا رسول الله ! چرا من از ((مرگ )) کراهت دارم ؟ فرمود: آيا مال و ثروتى دارى ؟ عرض کرد: بلى ، فرمود: براى قيامت خودت چيزى فرستاده اى ؟
عرض کرد: خير، فرمود: به همين علت از ((مرگ )) مى ترسى و کراهت دارى
در مجلسى که امام حسن مجتبى عليه السلام حضور داشتند، صحبت از ((مرگ )) شد. شخصى عرض کرد: يابن رسول الله ! چرا ما از مرگ خوشمان نمى آيد؟ فرمود: براى اين که آخرت خود را خراب و دنيايتان را آباد کرده ايد، از اين جهت ناراحتيد که از عمران و آباد به سوى خرابه و ويرانه منتقل شويد.

هم چنين کسى از اباذر پرسيد: چرا ما از مرگ ناراحت و گريزانيم . در جواب گفت : چون دنياى خود را آباد و تعمير نموده و آخرت را ويران کرده ايد. لذا خوشتان نمى آيد که از عمران به خرابه رويد.

قرآن مجيد هم ، اعمال نادرست و خلاف مردم را که موجب کيفر و عذاب الهى است ، تنها عامل ترس از مرگ معرفى مى کند و مى فرمايد:
قل يا ايها الذين هادوا ان زعمتم انکم اولياء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقين و لا يتمنونه ابدا بما قدمت ايديهم و الله عليم بالظالمين
(اى محمد) ((بگو: اى کسانى که يهودى شده ايد! اگر مى پنداريد که تنها شما دوستان خدا هستيد نه ديگران ، پس آرزوى مرگ کنيد اگر راست مى گوييد، ولى آنان به سبب کارهاى نادرست و زشتى که انجام داده اند هرگز تمناى مرگ نخواهند کرد و خداوند به (اعمال ) ظالمان آگاه است )).
آرى ، کسانى از ((مرگ )) مى ترسند که عمرشان را در غير طاعت خدا سپرى ساخته اند وگرنه افرادى که على گونه زندگى کرده اند همانند او به مرگ بيش از طفل به پستان مادر علاقه دارند.
نيز آن حضرت درباره آمادگى براى ((مرگ )) مى فرمايد: کسى که واجبات را انجام داده و محرمات را ترک نموده است و مکارم اخلاق را داراست باکى ندارد که ((مرگ )) بر او وارد شود يا او مرگ حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: زيرک ترين افراد کسانى هستند که بيشتر به ياد ((مرگ )) باشند و خود را براى آن آماده نمايند
هدف حد نداره !
مرز و سد نداره !
-------------------------
PeOpLe WiTh GoAls Succeded, Because ThEy KnOw WheRe ThEy Are GoInG
 سپاس شده توسط
#8
وقتی بهش فکر میکنم خیلی سخته برام باور کنم که من خودم هم یه روزی هم اینا رو میبینم ولی هروقت بهش فکر میکنم پیشرفت محسوسی توی ترکم احساس میکنم
کاش هر روز بتونم باورش بکنم42
 سپاس شده توسط
#9
(1388 دي 14، 13:14)hosein نوشته است: وقتی بهش فکر میکنم خیلی سخته برام باور کنم که من خودم هم یه روزی هم اینا رو میبینم

خب همینه زندگی ، من هر وقت میرم خونه مادربزرگم اونجا یه ماشین قبرستان هست خرابه البته همیشه پارکه روش نوشته کل نفس ذائقه موت
مرگ حقیقته و خیلی مجهولات تو ذهنم از مرگ دارم اینکه جاویدان بودن خسته نمیکنه روح آدمو !!!!!!!!!!!!!!!!!!
هدف حد نداره !
مرز و سد نداره !
-------------------------
PeOpLe WiTh GoAls Succeded, Because ThEy KnOw WheRe ThEy Are GoInG
 سپاس شده توسط
#10
مرگ در نظر ائمه

درباره ((مرگ )) و حقيقت آن : ائمه معصوم عليهم السلام نظراتى داده و هر کدام براى فهم مردم و تقريب ذهن به نحوى ((مرگ )) را تعريف کرده اند.
به امام صادق گفتند که : ((مرگ )) را براى ما توصيف کن . فرمود: ((مرگ )) براى مؤ من بهترين بوى خوش است که آن را جلوى بينى خود برده و کشد. لذتى تمام برده و به دنبال آن به خواب مى رود و تمام درد و رنج و ناراحتى او از بين مى رود.

و براى کافر مانند مارگزيدگى و عقرب گزيدگى يا سخت تر از آن است .
بعضى مى گويند: ((مرگ )) براى کافر از بريدن بدن او با اره ، و قيچى کردن با مقراض ، و کوبيدن با سنگ ، و گذاشتن ميله وسط سنگ آسيا در چشم او و به گردش در آوردن ، سخت تر است .
هم چنين اميرالمؤ منين عليه السلام خواستند که : ((مرگ )) را براى ما توصيف کن . فرمود: ((مرگ )) چيزى است که به نعمت هاى جاويد، يا به عذاب هاى دائم بشارت مى دهد، يا چيزى مبهم و نامعلوم است . دوستان و مطيعان ما را به نعمت هاى جاويد و دشمنان و مخالفان ما را به عذاب دائم بشارت مى دهد، مرگى که مبهم و نامعلوم است . مربوط به مؤ منينى است که در گناه زياده روى کرده اند، شايد به شفاعت ما برسند و از عذاب نجات يابند و شايد شفاعت ما شامل حالشان نشود و به عذاب گرفتار آيند و عذاب از سيصد هزار سال کمتر نباشد.

از امام حسن مجتبى عليه السلام پرسيدند: ((مرگ )) چيست ؟ حقيقت آن پيش ما مجهول است . فرمود:
((مرگ )) براى مؤ منان بهترين سرور و خوشحالى است (مانند وقتى که ) انسان را از زندان تنگ و تاريک و کثيف به باغ هاى سبز و خرم منتقل کنند و براى کفار مانند آن است که آنها را از باغ هاى باصفا و پر درخت و نعمت به سوى آتش سوزان انتقال دهند.(26)
امام حسين عليه السلام در روز عاشورا به اصحاب خود فرمودند: ((مرگ )) مانند پل است که از يک طرف آن عبور کنيد و به طرف ديگر رويد که اين طرف پل ، ناراحتى و سختى و مشکلات فراوان باشد و آن طرف باغستان ها و کاخ ‌هاى مرفه و پرنعمت . آيا کدام از شما ناراحت است که از زندان تاريک و پر جانور به سوى قصرهاى عالى انتقال يابد.
((مرگ )) براى دشمنان ما، مانند کسى است که او را از قصرها به سوى زندان برند! همين طور جدم رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
((الدنيا سجن المؤ من و جنة الکافر و الموت جسر هؤ لاء)) (مؤ منان ) الى جناتهم ، و (کفار) الى جحيمهم ))
دنيا زندان مؤ من و بهشت کافر است و ((مرگ ))، پل مؤ منان و دوستان ما به سوى بهشتشان و پل کفار به سوى جهنمشان است
هدف حد نداره !
مرز و سد نداره !
-------------------------
PeOpLe WiTh GoAls Succeded, Because ThEy KnOw WheRe ThEy Are GoInG
 سپاس شده توسط
#11
حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :


پس از حمد و ستايش الهى، همانا دنيا روى گردانده، و وداع خويش را اعلام داشته است، و آخرت به ما روى آورده، و پيشروان لشگرش نمايان شد. آگاه باشيد! امروز، روز تمرين و آمادگى، و فردا روز مسابقه است، پاداش برندگان، بهشت، و کيفر عقب ماندگان آتش است آيا کسى هست که پيش از مرگ، از اشتباهات خود، توبه کند؟
آيا کسى هست که قبل از فرا رسيدن روز دشوار قيامت، اعمال نيکى انجام دهد؟
آگاه باشيد! هم‏اکنون در روزگار آرزوهاييد، که مرگ را در پى دارد، پس هر کس در ايام آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ، عمل نيکو انجام دهد، بهره‏مند خواهد شد، و مرگ او را زيانى نمى‏رساند، و آن کس که در روزهاى آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ کوتاهى کند، زيانکار و مرگ او زيانبار است، همانگونه که به هنگام ترس و ناراحتى براى خدا عمل مى‏کنيد، در روزگار خوشى و کاميابى نيز عمل کنيد.
آگاه باشيد! هرگز چيزى مانند بهشت نديدم که خواستاران آن در خواب غفلت باشند، و نه مانند آتش جهنم، که فراريان آن چنين در خواب فرورفته باشند. آگاه باشيد! آن کس را که حق، منفعت نرساند، باطل به او زيان خواهد رساند، و آن کس که هدايت، راهنماييش نکند، گمراهى او را به هلاکت افکند
آگاه باشيد! به کوچ کردن فرمان يافته و براى جمع‏آورى توشه آخرت راهنمايى شديد،
همانا، وحشتناکترين چيزى که بر شما مى‏ترسم، هواپرستى، و آرزوهاى دراز است، پس از اين دنيا توشه برگيريد تا فردا خود را با آن حفظ نماييد.

(اگر سخنى بتواند مردم را به آخرت‏گرايى و زهد و تقوا بکشاند همين سخن امام است که مى‏تواند انسان را از آرزوها جدا کرده و نور اميد را در دلها زنده سازد و انسان را نسبت به زشتيها بيزار کند از جمله‏هاى شگفت اين خطبه آن است که فرمود امروز روز تمرين و فردا روز مسابقه، و جايزه برندگان بهشت است و کيفر عقب‏ماندگان آتش جهنم خواهد بود در اين خطبه معانى ارزشمند در قالب مثلهاى گويا و تشبيهات صحيح جاگرفته است. امام بين دو لفظ (السبقه) و (الغايه) به خاطر اختلاف معنا فاصله انداخته است زيرا سبقت گرفتن در مسابقاتى است مورد علاقه انسان است و اين از صفات بهشت است و در راهى که به آتش جهنم مى‏انجامد بکار گرفته نمى‏شود از اين رو فرمود: السبقه الجنه اما واژه الغايه به معناى پايان در هر مسابقه استعمال مى‏شود همانگونه که در قرآن خدا به کافران فرمايد از دنيا بهره گيرد که پايان شما به سوى آتش است در اين خطبه دقت کنيد که معنايى ژرف و عمقى دست نايافتنى دارد.)
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
 سپاس شده توسط
#12
مرگ شکننده لذت ها


به ياد مرگ و سراى بعد از آن (عالم برزخ و قيامت ) بودن ، بهترين موعظه و سازنده ترين اندرز براى هر انسان است و توجه داشتن به آن ، اثر عميقى در شکستن شهوات و پايان دادن به آرزوهاى دور و زدودن زنگار از آئينه دل دارد. غفلت نمودن از مرگ ، انسان را به پستى ، بى باکى ، بى دينى و بى غيرتى مى کشاند، قلب را مى ميراند و او را از هر حيوانى گمراه تر و فرومايه تر مى کند.
در روايات از معصوم عليهم السلام وارد شده : انسان زيرک و مؤ من کسانى است که دائما به ياد مرگ باشد و هيچ وقت از آن غفلت نکند. به چند روايت توجه کنيم .
1 - از حضرت رسول صلى الله عليه و آله سئوال کردند: زيرک ترين مؤ منان چه کسانى هستند؟ فرمود: کسى که بيشتر به ياد مرگ بوده و خود را براى آن آماده کند.

2 - نيز از آن حضرت سئوال کردند: زاهدترين مردم کيست ؟ فرمود: کسى که قبر و عذاب هاى آن را از ياد نبرد، فريب زينت هاى دنيا را نخورد، سراى جاودان را بر اين دنياى زودگذر برگزيند، فردا را از عمر خود حساب نکند و خود را آماده مرگ نمايد.

3 - هم چنين فرمود: زياد به فکر نابودکننده لذت ها باشيد. عرض شد: يا رسول الله ! آن چيست ؟ در پاسخ فرمود: مرگ است . آن کسى که به حقيقت ، از مرگ ياد مى کند در وسعت و گشايش زندگى باشد، غرورش ‍ برطرف شود، دنيا بروى تنگ گردد، اگر در مضيقه و سختى باشد با ياد مرگ ، از فشار فکرى رهايى يابد و دنيا در نظرش وسيع و گسترده شود.
4 - از امام صادق عليه السلام در اين باره نقل شده : به ياد مرگ بودن ، خواهش ها و هوس هاى نفسانى و شهوتهاى سرکش را در درون آدمى ، مى ميراند و ريشه هاى غفلت را از دل مى کند، قلب و دل را به وعده هاى الهى نيرو مى بخشد، طبع و خوى بندگى را در نهاد انسان نرمى مى دهد و لطافت مى آفريند، نشانه هاى هواپرستى و رنگ و رنگارهاى دل باختگى به دنيا را در هم مى شکند، شعله هاى حرص و طمع را خاموش مى کند، دنيا را در نظر انسان پست و کوچک مى گرداند. اين است معنى سخن پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله که فرمود: ((يک ساعت فکر کردن از هفتاد سال عبادت بهتر است .))

به فکر مرگ بودن ، انسان را از گناه باز مى دارد، او را به سوى کارهاى نيک فرا مى خواند، ايمان را در دل مى آفريند، به زندگى و حيات انسان معنى و جهت مى دهد.
خير و خوشبختى براى آن کسى است که ملائکه هنگام آمدن مرگ او را تکريم و احترام کنند و به شايستگى بدرقه نمايند.
خداوند متعال ، ((مرگ )) و حيات را در چند جاى قرآن فقط به خود نسبت مى دهد. در يک جاى آن فرموده :
له ملک السموات و الارض لا الله الا هو يحيى و يميت

((خداوندى که حکومت آسمان ها و زمين از آن او است ، خداوندى که معبودى شايسته پرستش جز او وجود ندارد، خداوند، زنده مى کند و مى ميراند و نظام حيات و مرگ به فرمان او است )).
در آيه ديگر مى فرمايد:
و الله يحيى و يميت و الله تعلمون بصير

((خداوند، زنده مى کند و مى ميراند (و بهر حال مرگ و حيات به دست او است .) و خداوند، از همه اعمال بندگان با خبر است )).
فقط در يکى از آيات به علت مرگ و حيات انسان اشاره کوتاهى مى کند. آن جا که مى فرمايد:
الذى خلق الموت والحياة ليبلوکم ايکم احسن عملا و هو العزيز الغفور

(( (خداوند) آن کسى است که مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد که کدام يک بهتر عمل مى کند و او عزيز و غفور است .))
در آيه ، نخست آفرينش مرگ و حيات را به عنوان نشانه قدرت بى پايانش ‍ معرفى مى کند. سپس مى فرمايد:
هدف از اين آفرينش ، حسن عمل است . آزمايشى که به عنوان انسان ها و هدايت به سوى قرب پروردگار خواهد بود.
ثانيا، دنيا را به عنوان يک ميدان آزمايش معرفى کرده است ، ميدانى براى آزمايش ((بهترين افراد از نظر عمل )) و طبعا کارت (عمل بهتر و خالص تر، زهد فزون تر، عقل و خرد کامل تر، خداترسى قوى تر، عمل کرد بيشتر به اوامر و نواهى خدا، بيشتر به ياد و آماده مرگ بودن و تهيه زاد و توشه براى مسافرت به سوى آخرت که همه اين ها از مصاديق حسن عمل است .)
هدف حد نداره !
مرز و سد نداره !
-------------------------
PeOpLe WiTh GoAls Succeded, Because ThEy KnOw WheRe ThEy Are GoInG
 سپاس شده توسط
#13
41
عالی بود 3pac جان فقط یه کم پست رو کوتاه تر بفرست .
تا بچه ها بتونن با حوصله و دقت بخونن ،
تا 20 خط بد نیست یا 2 تا پاراگراف 10 تایی
................................................................
حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :


قيامت پيش روى شما و مرگ در پشت سر، شما را مى‏راند، سبکبار شويد تا برسيد، همانا آنان که رفتند در انتظار رسيدن شمايند. (اين سخن امام (ع) پس از سخن خدا و پيامبر (ص) با هر سخنى سنجيده شود بر آن برترى دارد و از آن پيشى مى‏گيرد و از جمله (سبکبار شويد تا برسيد) کلامى کوتاهتر و پر معنى‏تر از آن شنيده نشده چه کلمه ژرف و بلندى؟ چه جمله پر معنى و حکمت‏آميزى است؟ که تشنگى را با آب حکمت مى‏زدايد ما عظمت و شرافت اين جمله را در کتاب خود به نام (الخصائص) بيان کرده‏ايم)

پرهيز از آرزوهاى طولانى و هواپرستى
اى مردم! همانا بر شما از دو چيز مى‏ترسم، هواپرستى و آرزوهاى طولانى. اما پيروى از خواهش نفس، انسان را از حق باز مى‏دارد، و آرزوهاى طولانى، آخرت را از ياد مى‏برد. آگاه باشيد! دنيا به سرعت پشت کرده و از آن جز باقيمانده اندکى از ظرف آبى که آن را خالى کرده باشند، نمانده است. به هوش باشيد که آخرت به سوى ما مى‏آيد، دنيا و آخرت، هر يک فرزندانى دارند. بکوشيد از فرزندان آخرت باشيد، نه دنيا، زيرا در روز قيامت، هر فرزندى به پدر و مادر خويش باز مى‏گردد. امروز هنگام عمل است نه حساب رسى، و فردا روز حساب رسى است، نه عمل. ((حذا) به معناى شتابان و (جذا) به معناى بريده از نيک و بد، که برخى نقل کردند)
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
 سپاس شده توسط
#14
چشم داداش مجتبی هر چی تو بگی !

===============

گريه کوه از ترس آتش جهنم

علي (ع) مي فرمايد: « ما با پيامبر اکرم از کنار کوهي رد مي شديم که ديديم مقداري آب از اين کوه جاري است. پيامبر اکرم خطاب به کوه فرمود:چرا گريه مي کني؟ گفت: اي رسول خدا! حضرت عيسي (ع) مردم را از آتشي مي ترساند که هيزمش مردم و سنگهاست من مي ترسم که از آن سنگها باشم پيامبر فرمود: نترس، آن سنگ کبريت و چخماق است. در اين حال آبي که از سنگ مي آمد خشک شد.

==============

آسانترين عذاب جهنميان

ماهيت برزخ

امام صادق فرمود: « شيعيان ما ، با شفاعت پيامبر و امامان معصوم در قيامت، همگي بهشتي اند ، اما سوگند به خدا ، از وضع و حالتان در برزخ خوف دارم » ( زيرا در برزخ ديگر شفاعت نيست ! )
پرسيدند: برزخ چيست !؟
فرمود: « از هنگام مرگ تا روز قيامت »


آسانترين عذاب جهنميان
امام صادق (ع) مي فرمايد:
آسانترين عذاب در جهنم براي کسي است که يک جفت نعل از آتش به پايش مي زنند که از شدت حرارت آن مغز سرش مي جوشد و خيال مي کند که در دوزخ ، عذاب هيچکس به شدت عذاب او نيست ، در حالي که عذاب او در جهنم از همه عذابها آسانتر و سبکتر است.
هدف حد نداره !
مرز و سد نداره !
-------------------------
PeOpLe WiTh GoAls Succeded, Because ThEy KnOw WheRe ThEy Are GoInG
 سپاس شده توسط
#15
اهمّیت یاد مرگ

یاد مرگ، نقشى بسیار سازنده در زندگى انسان دارد به گونه اى که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به یاد آورندگان آن را، هم درجه شهدا معرفى مى کند: «قِیلَ یا رَسُولَ اللّه هَلْ یُحْشَرُ مَعَ الشُّهَداءِ اَحَدٌ. قالَ نَعَمْ مَنْ یَذْکُرُ الْمَوْتَ بَیْنَ الْیَوْمِ وَاللَّیْلَةِ عِشْرِینَ مَرَّةً؛ به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردند: آیا کسى با شهدا محشور خواهد شد؟ فرمود: بلى، کسى که در شبانه روز بیست مرتبه مرگ را یاد کند.»

ایشان همچنین این افراد را زیرک ترین مردم مى داند: «سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله اَىُّ الْمُؤْمِنِینَ اَکْیَسُ. فَقالَ أَکْثَرُهُمْ ذِکْرا لِلْمَوْتِ وَأَشَّدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْدادا؛ از حضرت رسول خدا صلى الله علیه و آله سؤال شد: زیرک ترین مردم چه کسى مى باشد؟ فرمود: آن کس که بیشتر یاد مرگ کند و زیادتر مهیّاى آن شده باشد.»

و این یاد مرگ به قدرى مهم است که حضرت على علیه السلام براى آن حقّى قائل شده، مى فرماید: «ما اَنْزَلَ الْمَوتَ حَقَّ مَنْزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَدا مِنْ اَجَلِهِ؛ کسى که فردا را از زندگى خود بشمارد، حق مرگ را چنان که در خور آن است رعایت نکرده است.»

چگونه ممکن است انسان از کنار این مسئله به راحتى بگذرد و آن را نادیده بگیرد؛ درحالى که امام صادق علیه السلام مى فرماید: «ما مِنْ اَهْلِ بَیْتِ شَعَرٍ وَلا وَبَرٍ اِلاّ وَمَلَکُ الْمَوْتِ یَتَصَفَّحُهُمْ فِى کُلِّ یَوْمٍ خَمسَ مَرّاتٍ؛ هیچ خانواده اى؛ از شهر نشین و بادیه نشین نیست مگر اینکه فرشته مرگ شبانه روزى پنج بار آنان را از نظر مى گذراند.»

اهمّیت یاد مرگ به اندازه اى است که حضرت مسیح علیه السلام در جواب حواریین که سؤال کردند؛ «مَنْ اَولِیاءُ الَّذِینَ لا خَوفٌ عَلَیْهِمْ وَلاهُمْ یَحْزَنُونَ؛ اولیایى که هیچ ترس و اندوهى بر آنها نیست چه کسانى هستند؟» یکى از ویژگیهاى اولیاى خدا را دوست داشتن یاد مرگ و رها نمودن یاد دنیا معرفى مى کند و مى فرماید: «اَحَبُّوا ذِکْرَ الْمَوْتِ وَتَرَکُوا ذِکْرَ الْحَیاةِ؛ یاد مرگ را دوست دارند و یاد زندگى را رها مى کنند.»

همچنان که سیره عملى ائمّه معصومین علیهم السلام نیز در هنگام یاد مرگ این گونه بوده است.

به عنوان نمونه در مورد حالات امام حسن مجتبى علیه السلام نقل شده است که: «اِذا ذَکَرَ الْمَوْتَ بَکَى وَاِذا ذَکَرَ الْقَبْرَ بَکَى وَاِذا ذَکَرَ الْبَعْثَ وَالنُّشُورَ بَکَى وَاِذا ذَکَرَ الْمَمَرَّ عَلَى الصِّراطِ بَکَى وَاِذا ذَکَرَ الْعَرْضَ عَلَى اللّهِ ذِکْرُهُ شَهَقَ شَهْقَةً یُغْشَى عَلَیْهِ مِنْها؛ وقتى یاد مرگ مى کرد، مى گریست. و چون یاد قبر مى کرد، مى گریست. و چون از [قیامت و] بعث و نشور یاد مى کرد، مى گریست. و چون متذکّر عبور از صراط مى شد، مى گریست. و هر گاه به یاد توقف در پیشگاه خداى تعالى [در محشر] مى افتاد، فریادى مى زد و بى هوش [روى زمین] مى افتاد.»

فکر کردن در مورد مرگ به قدرى داراى تأثیرات مفید است که از برترین اندیشه ها و برجسته ترین عبادتها شمرده شده است؛ همچنان که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در این باره مى فرماید: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ ذِکْرُ الْمَوتِ وَاَفْضَلُ التَّفَکُّرِ ذِکْرُ فکر کردن در مورد مرگ به قدرى داراى تأثیرات مفید است که از برترین اندیشه ها و برجسته ترین عبادتها شمرده شده است

الْمَوتِ؛ برترین عبادت یاد مرگ است و برترین تفکّر یاد مرگ است.»
خدایا به من زیستنی عطا کن ، که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان