۩ مشاعره ۩

[حامدحامد]

من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت، دانستم
که عشق از پرده عصمت، برون آرد زلیخا را

(حضرت حافظ)

[*بنده پاک*]

اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید
عمر بگذشته به پیرانه سرم بازآید
حافظ

[شازده کوچولو]

دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت
ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت

خاقانی

[*بنده پاک*]

تا بو که یابم آگهی از سایه سرو سهی
گلبانگ عشق از هر طرف بر خوش خرامی میزنم
حافظ

[شازده کوچولو]

من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی
در خزانه به مهر تو و نشانه‌ی توست

حافظ

[rezvaneh]

شنیدمت که نظر می کنی به حال ضعیفان
تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت

سعدی

[شازده کوچولو]

تو فارغی و عشقت بازیچه می‌نماید
تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی


 سعدی 

[حامدحامد]

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمری است پشیمان ز پشیمانی خویشم

(رهبر فرزانه انقلاب)

[شازده کوچولو]

حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست

سعدی

[rezvaneh]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود 
گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر 
آری شود ولیک به خون جگر شود

حافظ

[شازده کوچولو]

دلم در سینه قفلی بود محکم
کلیدش بود در دریاچه‌ی غم

[karma]

میچرخم و میرقصم و مینوشم از این جام
بی خود شده از خویشم و از گردش ایام

[rezvaneh]

من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم
تو میروی به سلامت سلام من برسانی

سعدی

[حامدحامد]

یعقوب‌وار وااَسَفاها همی زنم
دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست

(مولانا جلال‌الدین بلخی)

[شازده کوچولو]

تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم
هر جا نشینم خرمم هر جا روم در گلشنم

مولانا