۩ مشاعره ۩

[تنها ترین سردار]

درون آتش از آنم که آتشین گل من 
مرا چو پاره ی دل در کنار باید و نیست ...

( رهی معیری )

[مــانــا]

تاب بنفشه میدهد طره ی مشک سای تو ........... پرده ی غنچه میدرد خنده ی دلگشای تو 

[mahdi950]

ولیکن کی نمائی رخ به رندان...........................تو کز خورشید و مه آئینه داری

[mehdi68]

یارب سببی ساز که یارم به سلامت ............ باز اید برهاندم از بند ملامت

[zara]

تو خسته ای و نشد عشق را کرانه پدید...................تبارک الله ازین ره که نیست پایانش

حافظ

[گل سرخ]

شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت

فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت

[مــانــا]

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو .......... تا تو ب داد من رسی من ب خدا رسیده ام 

[سها]

سلام
آخي.. يادش ب خير چ خوش ميگذشت تو مشاعره..
دوستاي خوبي بودن هم پايه هاي مشاعره..
جاشون خالي و روحشون شاد!


"مدعی منعم مکن، در عاشقی، زیرا که نیست

عقل را با پیچ و تاب زلف خوبان، هیچ تاب


چشم نرگس، دل به یغما برد و جان، گرمی برد

ترک سرمست معربد را، که می‌گوید جواب؟"

"ب"بده...

در پناه خدا..
ياعلي.

[مــانــا]

به قطره قطره اشک تو خدا نظاره میکند ..... ب وقت گریه ها چرا خدا خدا نمیکنی؟

[mhbgrafa]

یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپرشدنش سوز و گدازی نکنیم

التماس دعا

یا زهرا

[سها]

كاش زودتر شروع ميشد..

"محتسب گوید: که بشکن، ساغر و پیمانه را
غالباً دیوانه می داند، من فرزانه را

بشکنم صد عهد و پیمان، نشکنم پیمانه را
این قدر تمیز هست، آخر من دیوانه را
"

"الف" بده...
ياعلي.

[مــانــا]

سلام
چی زود تر شروع میشد سها؟ 

آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش ................. این چراغی است کزین خانه به ان خانه رود 

[تنها ترین سردار]

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وآن پرده نشین باشد ...


( حضرت حافظ )

[مــانــا]

دیدی ای دل ک غم عشق دگر بار چه گرد ........... چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

[تنها ترین سردار]

دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور
بسی شدم به گدایی بر کرام و نشد ... 

( حضرت حافظ )