۩ مشاعره ۩

[mehdi68]

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

[می توانم]

ای که از کوچه ی معشوقه ی ما می گذری
بر حذر باش که سر می شکند دیوارش

[mehdi68]

شب ها که با خیال تو توفیق خلوت است
مشکل به روی ماه دری وا کند کسی

[می توانم]

یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

[mehdi68]

شمع و گل و پروانه وبلبل همه جمعند
ای دوست بیا رحم به تنهایی من کن

[می توانم]

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی؟
سنگ دل این زودتر می خواستی حالا چرا؟

[ساحل]

آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا تو رفتی زبرم صورت بی جان بودم
(حافظ)

[mehdi68]

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیم

[می توانم]

من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی
ولی با خفت و خواری پی شبنم نمی گردم

[mehdi68]

مرجان لب لعل تو مرجان مرا قوت
یاقوت نهم نام لب لعل تو یاقوت

[می توانم]

تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی
که شادی جهان گیری غم لشگر نمی ارزد

[mehdi68]

دلا غافل زسبحانی چه حاصل
مطیع نفس شیطانی چه حاصل

[می توانم]

لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری
که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری

[mehdi68]

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی زمیان برخیزم

[می توانم]

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن