۩ مشاعره ۩

**حامدحامد** · 1398 اسفند 6، 17:38

مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

(حضرت حافظ)

***بنده پاک*** · 1398 اسفند 6، 23:48

مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
حافظ

**حامدحامد** · 1398 اسفند 7، 0:14

در نومیدی، بسی امید است
پایان شب سیه، سپید است

(نظامی گنجوی)

***بنده پاک*** · 1398 اسفند 7، 0:17

تو ای پری کجایی که رخ نمی نمایی
از آن بهشت پنهان دری نمی گشایی
Hanghead

یا امام زمان Please

**حامدحامد** · 1398 اسفند 8، 8:23

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم

(حضرت حافظ)

***بنده پاک*** · 1398 اسفند 8، 10:56

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جانش شیرین خوش است
سعدی فکر کنم Hanghead

**یآرا** · 1398 اسفند 8، 11:11

ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود

تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار

ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند

در سر کار خرابات کنند ایمان را

**Töprak**

تا توانی میگریز از یار بد
یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند

سعدی

***بنده پاک*** · 1398 اسفند 8، 12:06

چه شعر های قشنگی می‌نویسید
شاعرشم بگید خب

**حامدحامد** · 1398 اسفند 8، 16:49

(1398 اسفند 8، 11:48)Saeid__s نوشته است: تا توانی میگریز از یار بد
یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند

سعدی

سعید جان آخرین کلمه شعر آهو خانم (Aurora) 《شرابخوار》هست. پس با حرف 《ر》باید شروع کنی.
ضمناً طبق قوانین، فقط یه بیت شعر باید گفته بشه.

**Töprak** · 1398 اسفند 8، 21:09

(1398 اسفند 8، 16:49)حامدحامد نوشته است:
(1398 اسفند 8، 11:48)Saeid__s نوشته است: تا توانی میگریز از یار بد
یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند

سعدی

سعید جان آخرین کلمه شعر آهو خانم (Aurora) 《شرابخوار》هست. پس با حرف 《ر》باید شروع کنی.
ضمناً طبق قوانین، فقط یه بیت شعر باید گفته بشه.

ببخشید، قانونش رو مطالعه نکرده بودم

***بنده پاک*** · 1398 اسفند 9، 1:22

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندرآن ظلمت شب آب حیاتم دادند
حافظ

**karma** · 1398 اسفند 9، 12:00

دیشب به سرم باز هوای دگر افتاد
در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد
چشمم به ضریح شه والا گهر افتاد
این بیت همان لحظه مرا در نظر افتاد
با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد

شاعرش نمیدونم کیه 4chsmu1

***بنده پاک*** · 1398 اسفند 9، 13:12

(1398 اسفند 9، 12:00)karma نوشته است: دیشب به سرم باز هوای دگر افتاد
در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد
چشمم به ضریح شه والا گهر افتاد
این بیت همان لحظه مرا در نظر افتاد
با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد

شاعرش نمیدونم کیه

آخرش عالی بود Khansariha (13)

دانم سر آرد غصه را رنگین برآرد قصه را
این آه خون افشان که من هر صبح و شامی میزنم
حافظ

**شازده کوچولو** · 1398 اسفند 9، 19:32

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

سعدی