۩ مشاعره ۩

[ناحلهـ]

در دلم گرد ستم ها است خدایا مپسند 
که مکدر شود آیینه مهر آیینم 
حافظ

[silent scream]

ما را همه شب نمی‌برد خواب
ای خفته روزگار دریاب  

[rahayii]

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

[silent scream]

شده آيا که غمی ریشه به جانت بزند 
گره در روح و روانت به جهانت بزند


شده در خواب ببینی که تو را قرض کند 
بروی وهم شوی تا که تو را فرض کند 

[rahayii]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[شازده کوچولو]

در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیده‌ها منزلگهی بگزیده‌ام

تو مست مست سرخوشی من مست بی‌سر سرخوشم
تو عاشق خندان لبی من بی‌دهان خندیده‌ام

مولانا  

[محسنین]

می رود عـمـر عـزیـزِ ما ، دریـغـا چـاره نـیـســت... 

دی برفت و می رود امروز و فردا ، چاره نیست...

---

شاه ولی نعمت الله  .

[silent scream]

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را    
    او  که هرگز نتوان یافت همانندش را ...

 

 منم  آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد ...     

 غزل و عاطفه و روح هنرمندش را

کاظم بهمنی 

[rahayii]

آیینه چو عیب تو بنمود راست
خود شکن آیینه شکستن خطاست

[silent scream]

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی

کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است : )

[rahayii]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودا زده از غصه دو نیم افتادست 

[silent scream]

تا که از جناب عاشق نباشد کششی

کوشش عاشق بیچاره به‌جایی نرسد   

[بهاران]

دیشب نه پریشب اشکنه داشتیم
خواستیم بخوریم قاشق نداشتیم
خواستیم بخوابیم بالیشت نداشتیم



حقیقتا چیزی یادم نیومد : /

[شازده کوچولو]

ما را سر باغ و بوستان نیست
هر جا که تویی تفرج آن جاست

سعدی

[محسنین]

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن ...
که خواجه خود روش بنده پروری داند ...   

---

حافظ