۩ مشاعره ۩

[سورنا]

دلا یاران سه قسمند گر بدانی

زبانی اند و نانی اند و جانی

به نانی نان بده از در برانش 

محبت کن به یاران زبانی

‌ولیکن یار جانی را نگه دار

به پایش جان بده تا می توانی …

مولانا

[Hanifa]

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا

مولوی

[فرید]

آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو

[Hanifa]

وقت را غنیمت دان آنقـدر که بتوانی
حاصل از حيات ای جان اين دم است تا دانی


حافظ

[فرید]

یک دمِ خوش را هزاران آه حسرت در قفاست
خرج بیش از دخل باشد در دیار زندگی

[مهدوی]

یک جو وفا ندیدم، از رویِ خوب هرگز
دیدم تمام هر کس، این دارد آن ندارد

[*آسمان*]

دایم دل خـود ز معصیت شـاد کنی

چون غم رسدت خدای را یاد کنی

[Silent Voice]

یک جو وفا ندیدم، از رویِ خوب هرگز
دیدم تمام هر کس، این دارد آن ندارد

مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن... 

یک دوست ندارم به جهان در غم رویت

دشمن چه توان گفت که یک روی زمینست

 جهان ملک خاتون

[.پارادوکس.]

تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی

بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت

( سعدی )

[زینبی]

تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی
تا شب نرود صبح پدیدار نباشد..

سعدی

[Hanifa]

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم، که هزار آفرین بر غم باد

مولوی

[فرید]

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

[Hanifa]

می ترسم از خرابی ایمان که می‌برد
محراب ابروی تو، حضور نماز من

حافظ

[فرید]

نسل در نسل زمین گشتند تا پیدا کنند
سایه ی پر های رنگارنگ آن طاووس را

تلخ و شیرین جهان چیزی به جز یک خواب نیست
مرگ پایان می دهد یک روز این کابوس را ...

[.پارادوکس.]

از مكافات عمل غافل مشو      گندم از گندم برويد جو ز جو


خواجه عبدالله انصاري