کانون

پست نهم:
تذکرات مهم

سلام من یه یادآوری بکنم که مخاطب این مقاله یه وقت گم نشه. البته مخاطب حرفام اول خودم هستم چون واقعا به کمک احتیاج دارم
ببینید فقط خود شما هستید که باید تشخیص بدید که مخاطب این مقاله هستید یا نه. تشخیصش هم یکی به وجدان خودتون یکی هم به این برمی گرده که واقعا خودارضایی رو از ته دل میخواید ترک کنید و زندگی تشکیل بدید یا نه. اخلاص خیلی مهمه. از ته دل آدم هم فقط خودش خبر داره و خدا
یه مثال بزنم یه وقت میگن مورفین خوبه یا بد؟ توی جواب باید پرسید واسه کی؟
یه وقت یکی به شیشه اعتیاد داره میخواد ترک کنه
یه وقت یکی سیگاریه این اگر مورفین بخوره معلومه که نمیخواد ترک کنه بلکه برعکس میخواد معتاد شه

از طرفی هم واقعا نمیشه کسی رو قضاوت کرد. یه وقت یکی هر دو هفته یکبار خودارضایی میکنه اونم شاید با یه عکس ساده. یکی داره دو روز در میون خودارضایی میکنه با انواع ژانر های فتی.شیسم مازوخیستی و ... سر آخر هم جفتشون میان اینجا و میگن ما خودارضایی کردیم اما این کجا و اون کجا؟
توی مستند پشت صحنه یه پسره بود میگفت من رفیقم فقط با ژانر تجاوز ارضا میشه.
من اینجا از خودم مثال نمیزنم از شما هم توقع ندارم از خودتون مثال بزنید. هرکس خودش میدونه چند چنده با خودش اما گفتن بعضی چیزا آدمو بیدار میکنه
یکی از دوستان خود من تمایلات بایوسکشوال پیدا کرده بود. یکی دیگه از دوستان یه عکس نقاشی گذاشته توی پروفایل اینستاگرامش نقاشش یه آدم همجنس بازه
شنیدی آخرالزمون مرد ها زن میشن؟ عزیزم روش کار علمی شده
طبیعت خلقت مرد اینه که توی زناشویی حالت "اکتیو" (Active) داره و طبیعت زن اینه که حالت "پسیو" (Passive) داره. قدیم که پدر های ما یه وقتی خودارضایی میکردن یه عکس دختری چیزی گیرشون میومد با همون تو ذهنشون سناریو میساختن اما باز توی حالت "اکتیو" بودن چون خودشون رو تصور میکردن که دارن با اون دختر جمع میشن. اکثرا توی طول عمرشون (70 سال مثلا) حتی یکبار هم جماع دوتا آدم دیگه رو نمیدیدن اما ما چی؟
برای هر بار خودارضایی ممکنه چندین فیلم پورن نگاه کنیم که دوتا آدم دیگه دارن با هم جماع میکنن خوب اینجا چی به سر من میاد؟ هیچی مغز من کم کم در حالت "پسیو" قرار میگیره چون از این که یه مرد دیگه داره با یه زن دیگه جمع میشه دارم خودمو ارضا میکنم میدونی چی میشه؟ شخصی که اوایل نوجوونی به اصطلاح "هترو" کامل بوده (تمایلات اکتیو کامل) کم کم "بایوسکشوال" میشه (هم تمایل به اکتیو بودن هم پسیو بودن) و بعد به سمت "هوموسکشوال" (تمایل به پسیو بودن) میره
اونها دارن برای به فساد کشیدن ما ها کار علمی می کنن ولی ما چی؟ چقدر دفاع میکنیم؟ دفاع مقدس فقط با اسلحه است؟
دانشمندانشون بعضا تو این راه ها فداکاری کردند. یکیش آلفرد کینزی خبیث که استاد فیزیولوژی بوده و پدر مسائل جنسی به حساب میاد برگشت به تیم علمیش گفت ما برای این که واقعا بتونیم مسائل رو تجزیه تحلیل کنیم خودمون باید غرق در اونها بشیم خونه اش رو در اختیار تیمش قرار داد انواع و اقسام سکــس ها رو میکردن در آخر ازشون فیلم گرفته میشد و ازشون مصاحبه میکردن. بعضی از مصاحبه هاش توی اینترنت هست. حتی خود خبیثش هم همجنس بازی کرده بود.
اون وقت علمای ما چیکار میکنن؟ امام صادق 1000 سال پیش هشدار داده مرد ها به زن تبدیل میشن زن ها به مرد. اون وقت یه عالم که الان توی بطن ماجرا زندگی میکنه چیزی از مسائل جنسی بگه نگفته
دیگه امام هم که نداریم چیکار باید بکنیم؟
طرف باباش توی سپاهه پسرش داره توی خونه به بایوسکشوال تبدیل میشه. فاجعه از این بیشتر؟


------------------------
در مورد این که تکلیف اسلامی چیه دقیقش نیاز به تحقیق داره اما من با اطلاعات اندکی که دارم نظرمو می نویسم
من یه مدت تفسیر صوتی نور رو با صدای آقای قرائتی گوش می کردم رسید به یه آیه ای که من الان یادم نیست دقیق کجا بود آیه در مورد این بود که گناه کوچکتر رو جایگزین گناه بزرگتر کنیم. یادمه آقای قرائتی برگشت گفت یه وقت کسی نمیتونه یه گناهی رو ترک کنه اما میتونه با یه گناه کوچکتر جایگزین کنه این جایگزینی واجبه. عقلانی هم هست. چون بعدا دوباره این گناه رو با کوچکتر جایگزین میکنه.

------------------------

در کل ببین میخوای ترک کنی یا این که میخوای به این کجدار مریضت ادامه بدی. یه چیزی هم از من بشنو با الغوث الغوث کردن و سلام و صلوات کردن چیزی درست نمیشه مرد میخواد مرد با اخلاص! چون مرد با اخلاص وقتی یه کاری میخواد بکنه زحمت میکشه. همین طرف که این مقاله رو اون سر دنیا وسط ولنگ و وازی غربی ها نوشته مگه کم زحمت کشیده؟ تحقیق کرده راجب بدن انسان راجب ذهن انسان الان داره نتایج کارایی که کرده رو مینویسه طرف هر روز داره حالات جنسیش رو توی دفترچه مینویسه
اون وقت ما چی؟ نماز هارو که دوتا میخونیم ستا نمیخونیم اونم از روی اکراه نه اخلاص. یکسر هم فقط به جای کار درست و حسابی میگیم ناامید نشو دوباره شروع کن از خدا کمک بگیر از امام زمان کمک بگیر. خوب کسی که امام زمان داره باید به خاطر انگیزش دو برابر اون بچه مسیحی که هیچکسو نداره زحمت بکشه چیز بنویسه این کارو بکنه اون کارو بکنه خب عزیزم تو معلومه نمیخوای ترک کنی چرا با این حرفا امام زمان رو کوچیک میکنی؟

یه چیز بگم جالبه آقا رفته بود نمایشگاه کتاب یه بابایی برگشت گفت :"صلوات بفرستید!" آقا گفت کاش با صلوات فرستادن همه چی حل میشد. حالا جالبیش اینه آقا خودش صلوات زیاد میفرسته (شاید بیشتر از همه اونهایی که توی اون جمع بودن) اما حواسمون باشه سلام و صلوات رو سپر تنبلی و کم کاریامون نکنیم. خدای نکرده وسیله ی رفع عذاب وجدانمون نکنیم
زمان جنگ هم بعضی ها میگفتن که ما برای رزمنده ها دعا میکنیم شاید هم از ته دل میگفتن اما طرف میخواست عذاب وجدان جبهه نرفتنشو اینجور تسکین بده خب جبهه نمیری مرد باش دیگه قیافه مذهب به خودت چرا میگیری؟ دعا میکنم یعنی چی؟ بگو هر کی میره خوش به حالش ما نمیریم حداقل اخلاص داره
اما بعضی ها هم اسلحه بر میداشتن میرفتن وسط میدون همون هایی که الان جنازه هاشون از حد اخلاص بدون اسم میاد جنازه که چه عرض کنم
اخلاص خیلی مهمه


میثم جان که دنبال کلید موفقیت میگردی من کلید موفقیت رو تو این یافتم:

رمز موفقیت: هدف داشته باش+ اخلاص داشته باش + مرد باش و سخت

هدف من اینه دقیق دوسال دیگه زن بگیرم.این که میگم دو سال دیگه نه برا پول بابامه که ببینم کی به ازدواج من رضایت میده فقط میخوام با ذهن و دل سالم پام رو توی خونه مردم بذارم.
شما ها هم یه دد لاین (dead line) برای خودتون مشخص کنید بسم الله
آدمی که دلخوشی نداره معلومه که خودارضایی براش دلخوشی میشه (متاسفانه)

سلام. خیلی ممنونم جواد جان. خدا خیرت بده. حرفات واسه من که خیلی مفید بوده. امیدوارم بتونم.

یه سوال به نظرت کسی که خیلی توی فیلم ها هنوز غرق نشده بلکه  کمتر از یک ساله که وارد شده ولی تخیلش قوی هستش میتونه مستقیم وارد مرحله سخت بشه.

من اینو دقیقاً توی خودم دیدم که چند سال قبل نوع فرایند 180 درجه با الان فرق میکرد.

من م با جواد عزیز و اون دوست مسیحی موافق م.
مشکل ی تقریبن مشابه داریم.

اون دوست مسیحی می دونه که مشکل اصلی ش نه خ.ا.، بلکه اعتیاد به دیدن پور.نو هست.
من م می دونم.
هدف اصلی ش رو گذاشته ترک اعتیاد به دیدن پور.نو؛
این که محقق بشه، خواه نا خواه خ.ا. هم فراموش می شه.

خب قاعدتن بعد یه مدت نگاه داشتن چشم، ذهنِ بیمار، اون را میخاد.
حالا به جای این که بره کلی چیزای بد ببینه و بعدش خ.ا.،
می گه با یه چیز کمینه (عکسی مثلن)، سریع قال قضیه رو بکنه و از دست وسوسه ها راحت بشه.
گوشه ی ذهن مون باشه،
که برای امثال اون و من،
وسوسه به دیدن پور.نو هست نه وسوسه به خ.ا.
ولی خب وقتی آدم خ.ا. کنه، دیگه آدم تخلیه می شه،
و تمنای دیدن پور.نو می ره تا برسیم به پیک سیکل بعدی.

تنها کاری که ما کردیم،
این بود: کسی که با دیدن کلی چیزهای متنوع جنسی، خ.ا. می کرد،
الان داره با یه خوراک جنسی کمینه همون خ.ا. رو انجام می ده.
پس طرف خودش رو از اون فضای همیشگی ش دور نگاه داشته،
گر چه به قیمتی گزاف: یه خ.ا.
خب بعد یه مدت،
آدم از اون خوراک های متنوع جنسی می رسه به سطح یه عکس مثلن.
ادامه ی مسیر هم معلومه: کنار گذاشتن همون عکس ساده.

قبلن هم نوشته بودم،
برا من نوعی،
اگه به ذهن م خوراک پور.نو ندم، تقریبن احتمال ارتکاب م به خ.ا. می رسه به نزدیک های صفر.
پس برای امثال ما،
شاید درمان اصلی، نگاه داشتن چشم باشه.
و این روش دوست مسیحی مون که آقا جواد زحمت ترجمه ش رو کشیدند،
خوب به نظر میاد.

شاید باورتون نشه،
در رابطه با این دنیای متنوع و مسموم پور.نو،
تو سه چهار سال اخیر،
خودم با شرمندگی پیش خودم و شما،
بیش از نود درصد گشت و گذارهام،
فقط و فقط توی یک سایت بود.
ببینید چه جاذبه ای می تونه ایجاد کنه
همه ش آرزو می کردم،
کاش هیچ وقت به اون سایت ه برنمی خوردم.

بدیهی ست،
برا کسی که خودِ خ.ا. براش لذت داره و عادت شده،
و خوشبختانه اعتیادی به دیدن اون دنیای مسموم نداره؛
این روش لزومن کارآمد نخواهد بود.
 
الان 9 روزه چشام رو نگاه داشتم

اینجوری بگم بهتره. من اصلاً اهل وبگردی نیستم. کارهای علمیم رو اینجا انجام میدم ولی خیلی حرفه ای هستم توی باز کردن قفلهای ناگشودنی. حتی بدون اینکه از کسی راهنمایی بگیرم. خوب به صورت کاملاً کنجکاوانه حتی بدون فیلترشکن و این حرفا با یه ذره ور رفتن با این برنامه ها و زبان ها میرفتم و اولش که عکس نیگاه میکردم و بعدش هم فیلم ...
البته به راحتی هم میذارم کنار. چون وابسته نشدم خدا رو شکر.
اما تخیلم خیلی قوی هستش. الانه دارم تلاش میکنم اصلاً فکرم رو هم نذارم ذره ای به سمت چیزای جذاب بره. الان دقیقاً میفههم با ذهن من چیکار کردن. دقیقاً از اون لحظه ای که مقاله ی شما رو خوندم برادر. من خودم ته این برنامه ریزی هام. سر خط رو دادی تا تهش رفتم که چه بلایی سرم اومده. مکانیزم رو چون خودم داخلش بودم تشخیص نمیدادم. همش دنبال یه آدم فهمیده میگشتم که بتونه بفهمه چه بلایی سر من اومده. ازت خیلی خیلی خیلی ممنونم.
الان تقریباً کاملاً فهمیدم و امیدوارم به لطف الهی این دفعه بتونم از ریشه درش بیارم.
آقا فکرت جای خراب نره. افکار ذهنیم رو میگم.

دوستان دور جدید شروع شده دیگه ؟؟
من که این بار عزمم جزمه با قدرت سه هفته سبز داشته باشم ...
میگن جواد خان مطالب خوبی میذاره ... درسته ؟
خیلی دلم میخواد از اولش بشینم بخونم تا اخر ... ولی وقت نمی کنم
ولی بعد کم کم می خونم ...

(1394 دي 6، 11:31)قاصدک نوشته است: [ -> ]دوستان دور جدید شروع شده دیگه ؟؟
من که این بار عزمم جزمه با قدرت سه هفته سبز داشته باشم ...
میگن جواد خان مطالب خوبی میذاره ... درسته ؟
خیلی دلم میخواد از اولش بشینم بخونم تا اخر ... ولی وقت نمی کنم
ولی بعد کم کم می خونم ...


سلام .
وقت بذارید و بخونید و به مکانیزمی که این بلا رو سر ما آورده توجه کنید. به مساله عمقی نگاه کنید و خودتون را در سال های مختلف مقایسه کنید. خیلی جالبه

---

جواد جان بیا برگرد به خونه
جواد جان همدم من

راستش وقت آزاد زیاد دارم.بیشترین ضربه که میخورم اینه تا فشار زندگی روم وارد میشه ازونورم فشار جنسی سریع میرم سراغ اینترنت وبعدش...بعدازشکست توبه میکنم ولی توبه ام تا یه هفته بیشتر طول نمیکشه.اهل نمازم هستم.ولی متاسفانه این عادت زشت مرتکب میشم توروخداتجاربتون ودراختیارم بزارین به امید اینکه ترک کنم

سلام. ببین من متوجه شدم همش یه فرایند ذهنی هستش. یعنی فکر میکنیم با این کار آروم میشیم. البته راستش برای لحظاتی همینطوره ولی بعدش بدتر میشه.
سایتهای بد و فیلم هم اعتیاد ما رو و تمایلات ما رو هر لحظه پیشرفته تر میکنن. پس باید از پیشرفتش جدی جلوگیری بشه. به ذهن حتی یک ثانیه اجازه جولان ندید تمامممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

---

ببینید من امروز متوجه شدم اول ذهن ما شروع میکنه و بعدش ما دست به کار میشیم
جلوی ذهن رو حتی در حد میکروثانیه باید گرفت. هیچ غلطی نمیتونه بکنه.
نه اینکه اون شروع به جولان کنه و ما جلوی دستامون رو بگیریم. اوکیییییییییییییییییییییییییییی

---

البته من خیلی اهل نگاه نیستم. اگه کسی اهل نگاهه باید فقط ذهن و نگاهش رو کنترل کنه نه اینکه با خودش که تا کمر توی باتلاق ذهن گیر کرده کلنجار بره. اصلاً نباید به مرداب در حد میکروثانیه هم نگاه کرد یا فکر کرد. این حرف من نیست حرف حضرت امیر المؤمنین هستش. قریب به همین مضمون فرمودند که: به فکر گناه ادامه ندید که شما رو به دام میندازه

بچه ها توجه کنید ، دو تا حالت وجود داره.

یکی این که شما کلی مقاومت می کنید ، کلی وسوسه می شید.
چندین ساعت و چندین روز می جنگید ، آخرش می بینید چاره ای نیست.
توی این مرحله اگر از من بپرسید انتخاب کن بین خ.ا با فیلم و خ.ا بدون فیلم
بنده دومی رو انتخاب می کنم. این می شه انتخاب بین بد و بدتر که منطقیه.
همین جا هم میشه باز انتخاب کرد بین یه تخیل ساده ، یا تخیل پیچیده. بازم انتخاب بین بد و بدتر.

اما حرف این آقای مسیحی چی بود؟
ایشون یه مرحله ای رو معرفی می کنه که توی اون مرحله ، آدم دست از جنگیدن برمیداره.

نقل قول: بنابراین هر زمانی که میخواستم شروع به خودارضایی کردم. حتی با خفیف ترین وسوسه و فکر (البته منو توی خونه فرض کنید نه فضای عمومی ).
اما یک شرط این خودارضایی این بود که به محض این که وسوسه شدم و مجبور شدم که خودارضایی کنم کاملا از فیلم های مستهجن فاصله بگیرم و تنها یک تخیل جنسی ساده و بدون تخیل کردن ژانر های جنسی عجیب داشته باشم.

 به نظر حقیر ، این مرحله خطرناکه و ممکنه جواب عکس بده.

(1394 دي 6، 13:41)توانا نوشته است: [ -> ]راستش وقت آزاد زیاد دارم.بیشترین ضربه که میخورم اینه تا فشار زندگی روم وارد میشه ازونورم فشار جنسی سریع میرم سراغ اینترنت وبعدش...بعدازشکست توبه میکنم ولی توبه ام تا یه هفته بیشتر طول نمیکشه.اهل نمازم هستم.ولی متاسفانه این عادت زشت مرتکب میشم توروخداتجاربتون ودراختیارم بزارین به امید اینکه ترک کنم

این کاملا طبیعیه.
توی آپارات یه روانشانسی در مورد تیک عصبی صحبت می کرد.
می گفت ، وقتی مثلا شما قلنج انگشت رو می شکونید یا چشماتون رو محکم می بنید ،
توی این لحظه یه هورمونی به اسم هورمون شادی ترشح می شه.
به عبارت دیگه توی این لحظات ذهن نفس می کشه.
این موضوع هم احتمالا این طوریه ، وقتی شما دچار استرس یا فشار می شی.
مثلا نمره ی درسیت کم می شه ، یا چکت برگشت می خوره.
ذهنت دنبال یه شادیه زودگذره ، می خواد نفس بکشه.
برای همین ذهن اولین و ساده ترین کار رو انتخاب می کنه.
واقعا راه حل چیه ، وقتی این بدن رو خدا این طوری ساخته؟
کلیدش هم دست خداست. اگر آدم به خدا توکل داشته باشه ، اگر دنیا رو زودگذر ببینه ، اگر نگاهش به آینده باشه.
این طوری دیگه اصلا بزرگترین فشار ها هم برای انسان ساده می شه.
طولانی شد ولی می گم:
یه مدتی خیلی بچه خوبی شده بودم.
کارم این شده بود که شبا ساعت یک نصفه شب قبل خواب به این فکر کنم که مشکلاتم چیه.
ناراحتیم چیه و راه حلش چیه؟ چرا فلانی باهام بد صحبت کردم؟ چرا نمره کم شدم؟ دعوای امروز مقصر کی بود؟
و وقایع با این نکته بررسی می کردم که بالاخره دنیا تموم می شه و من هم روزی می میرم و ...
خیلی جواب می داد.

باید خیلی جدی بود ، عاخه بضی وقتا از قانونای خودم سرپیچی میکنم
داغوووووووووووووونم

سلام جواد جان، بالاخره گروه ها رو اعلام کردن و  میبینی که بدبخت شدید و افتادیم توی گروه هم. باید تحملم کنی دیگه. خدا صبرت بده.

حالا واسه شروع بریم که داشته باشیم. این آهنگا مال دوره جاهلیته :

سلام جواد جان، جواد جان سلام
دوست دارم عاشقتم والسلام      

آخرش منو به خاطر این حرکات جلف بن میکنن. ببینید کی گفتما.

سلام میثم جان چطوری؟
به به این مث این میمونه کاکرو و ثوباثا افتاده باشن تو یه تیم

سلام. جواد جان من ایشی زاکیم نه سوباسا.

بچه های گروه ما بیاید انتخاب اسم
چه گروهی خفنی هم افتادم من.
بچه ها می دونستید این آقای صدف یک چقدر پاکی دارن تو کارنامشون؟
کربلایی تواب جون تو هم تو گروه خودمی ، چه شود. آقا نبینم غصه بخوریا یه دفعه  
دریل و بهمن هم که با هم تبانی کردن ، می خوان زیرپوستی برن دمار شیطان رو در بیارن  

اما دلیل من برای انتخاب این اسم: خب من خیلی فکر کردم ، گفتم اگر بخوام از یه جا شروع کن ، اون جا کجاست؟
درست کردن عادات تغذیه؟ استفاده بهینه از زمان؟ احترام به پدر و مادر؟ یا ...
نتیجه این شد که با خودم گفتم ، بهترین کار اینه که در شروع کار نمازم رو درست کنم.
چرا که در قرآن هم داریم نماز از بدی انسان رو دور می کنه.
گفتم نمازم رو درست کنم ، سروقت خوندن ، به جماعت خوندن ، با حضور قلب خوندن و ...
این طوری خدا هم بیشتر کمکم می کنه.

پست دهم:

ادامه

نقل قول: While I’ve made it sound easy, I acknowledge that perhaps not everyone will be able to control their thoughts just like that, so it might help if I explain it a little. To me it’s like a blocking out, or a redirecting of the sexual thought. When I feel the burst of endorphins above my stomach, I have an immediate reaction that’s like, ‘Woooaah, uh uh!’ And then rather than focussing on the image or the thought, or ‘investigating’ it, which I would naturally want to do, instead I sideline it, look past it, or around it. It’s like your grandpa’s just walked into the kitchen in his Y-fronts and struck up a conversation, and you’re looking everywhere in the room but at him. Or as if there’s an object suspended a couple of feet in front of your face, and you’re focussing on the wall behind it, or on the ceiling above it, or on the person next to it, but never focussing on the object itself. I don’t say, ‘Don’t think about sex. Don’t think about sex!’ That doesn’t seem to work. Rather, the image stays there in my consciousness, and I’m aware of it, but is shifted out of focus, so that it is diffused and loses its power. It’s as though it moves into your peripheral vision, as you look at things around it. A good way to do this is to grab any other thought or idea that is available to you and focus on that instead. Sometimes it’s as easy as just refocussing on the task at hand (if I’m working or studying at that time), or refocussing on the book I’m reading, or the TV show that I’m watching. It’s easy if you’re with other people, because you can just refocus on what they are saying. That sort of thing.

زمیانی که من میگم آسونه باید اقرار هم بکنم که شاید همه نتونن فکرشون رو اونجوری که باید کنترل کنند بنابراین فک کنم اگر یکمی توضیح بدم کمک کننده باشه.
من وقتی که بالای معدم حوالی دیافراگم ترشح اندورفین رو حس میکنم سریعا یه عکس العمل نشون میدم که 'حواست باشه که اومدا!' و بعد به جای این که روی اون فکر یا تصویر فوکوس کنم یا بخوام کنکاشش کنم (که طبیعتا دوست دارم این کارو انجام بدم) عوضش من از معرکه خارجش میکنم به جای توجه کردن به اون به پشت یا اطرافش نگاه میکنم. حالا این یعنی چی؟ مث این میمونه که پدربزرگتون یهو بیاد تو آشپزخونه و شروع کنه یه بحثی رو شروع کنه اما شما حواستون به همه جا هست جز پدربزرگتون. یا مثل این که یه شخص مشکوکی چند قدم اونورتر جلوی چشم شماست و شما به جای اینکه مستقیما رو اون فوکوس کنید فوکوس میکنید روی دیوار پشت اون یا سقف بالا سرش یا نفر بغلیش. من نمیگم که "به چیزای جنسی فکر نکن!به چیزای جنسی فکر نکن!" که اصا جواب نمیده(قدرت فکر بیشتر "متمرکز" میشه).به جاش من میگم که اون تصویر یا فکر میمونه توی ناخودآگاه انسان و منم نسبت بهش آگاه هستم اما از کانون توجه خودم خارجش میکنم بنابراین قدرتش "پراکنده" میشه و قدرتشو از دست میده این مثل اینه که وقتی شما به اطراف یه چیز توجه می کنید خود اون چیز به گوشه چشم شما میره و جزء محیط میشه.
یه راه خوب برای این که این کارو انجام بدید اینه که یه فکر یا ایده ای رو که توی ذهنتون هست بچسبید و به اون فوکوس کنید. وقتی دارید یه کاری انجام میدید و فکر به سرتون میاد این کار آسون تره چون که دوباره میتونید روی اون کار که زیر دستتون هست تمرکز مجدد کنید. یا این که به کتابی که دارید میخونید تمرکز مجدد کنید یا برنامه ای که دارید تماشا میکنید
مثلا این کار وقتی که با کسی هستید آسون تره چون به حرف زدنتون تمرکز می کنید.

نقل قول: Sometimes when I feel a burst of arousal hormones, I turn and focus on the actual sensation of the hormones in my body, make a note of their intensity, and try to predict how long that dose will take to leave my bloodstream. While that might seem like a bad idea, I don’t usually find that the sensations themselves are mentally arousing, because once you identify them and objectify them, and predict their demise, they actually lose some of their power. Usually by the time I’m done analysing the hormones and the sensation above my stomach, I’ve forgotten about the original sexual image or cue. More on this in point 4.

I actually believe that learning to instantly turn the mind away from the sexual thought, image or cue is the key to my success in overcoming porn, fantasy and masturbation. For this reason, I have explained this process in much more detail here. Feel free to have a look if you are finding it hard to control your thoughts, or if you are perhaps not quite sure what I am talking about.

بعضی وقتا وقتی که من ترشح هورمون های تحریکی رو احساس می کنم بر میگردم و به ترشح هورمون ها تمرکز میکنم حتی یادداشت برمیدارم و سعی میکنم پیش بینی کنم که چقدر طول میکشه که هورمون ها خونمرو ترک کنن. ممکنه به ظاهر فکر خوبی به نظر نیاد اما من معمولا به این برنخوردم که این احساسات هورمونی تحریک کننده باشند برای این که زمانی که تشخیص میدید و اون رو زیر نظر میکیرید و نابودیش رو پیش بینی میکنید اون ها در واقع مقداری از قدرتشون رو از دست میدن. معمولا زمانی که من آنالیز کردنم در مورد هورمون ها و احساسی که حوالی دیافراگم دارم تموم میشه اصلا اصل اون تصویر جنسی یا وسوسه فراموشم میشه. حالا تو قسمت 4 بازم راجبش حرف میزنم

من حقیقتا باور دارم که یادگیری این که سریعا ذهنتو از فکرا یا تصاویر یا وسوسه های جنسی برگردونی کلید موفقیت در غلبه بر پورن ، فانتزی و خودارضاییه. به همین دلیل این قسمت رو با جزئیات بیشتری توضیح دادم. برای همین اگر کنترل افکارتون براتون سخته یا درست متوجه نمیشید چی میگم یه نگاهی به چیزایی که میگم بندازید