سلام بر دوستان
صادقین / گروه شمشیر کشیدگان / هفته ی دوم سبز
خدا رو شکر
-------------------
صحبت های
راسخ و
عاشق رو در مورد ازدواج خوندم. حرفتون درسته.
عاشق جان من حرفاتو کامل قبول دارم. یعنی اگه یه کسی حرفای خودم رو می زد من همین جواب شما رو بهش می دادم.
من خودم آدم بی خیال و بی فکری نیستم منتها برا کسی مثل من که از چند جا به ذهنش فشار میاد مجبوره که بعضی جاها خودم رو به بی خیالی بزنم تا به پاکیم ضربه ای وارد نشه.
اگه مشکل خ.ا. رو نداشتم ، ذهنم بهتر کار می کرد و فشارهای کمتری وارد می شد و می تونستم بهتر باشم.
ولی مهار کردن ذهن و دور کردنش از خ.ا. انرژی زیادی رو ازم میگیره.
البته شما انسان خیلی پر تلاش و با انگیزه ای هستی که مطمئنم می تونی از موانعی که پیش رو داری به سلامت عبور کنی ، ان شاء الله.
---------------
صحبت چهارمی که می خواستم بگم در مورد مسیر پاکی خودم بود.
من 9 ساله که گرفتار خ.ا. هستم . اینکه چطور شد گرفتار شدم و ... داستانش طولانیه.
ولی از سال 90 تلاش جدی تری برا ترک انجام دادم. البته قبلاً هم تلاش داشتم ولی مصمم نبودم.
توی همون سال 90 تونستم برا اولین بار 35 روز پاک باشم. اما بعدش شکست خوردم.
دوباره توی همون سال 90 تلاش های گاهی و بی گاهی کردم ولی پاکیم زیر 10 روز بود.
سال 91 خصوصاً نیمسال دومش تلاشم برا ترک جدی تر شد.
محرم اون سال برام خاطره انگیز بود.هدفم رو گذاشتم روی 40 روز و تونستم 22 روز پاک بمونم ولی بعدش دوباره شکست خوردم.
به خاطر همین هدفی که گذاشته بودم جدولی رو درست کرده بودم که هر روزی که پاک بودم رو علامت مثبت می زدم. اینجوری انگیزم بالا تر می رفت.
بعد از تونستم در بازه هایی بین 10 تا 20 روز پاک بمونم. و این برام انگیزه ایجاد می کرد هر چند بینش شکست می خوردم.
از چند روز قبل از پایان سال 91 پاک بودم و سال 92 رو با پاکی شروع کردم. تونستم 32 روز پاک بمونم.
اما دوباره شکست خوردم. ولی دوباره بلند شدم.
تابستون 92 بود که با سایت کانون آشنا شدم و برام انگیزه ی جدید ایجاد کرد. در همون زمان تونستم 56 روز پاک بمونم.
ولی از اینجا به بعد بود که یه سری مشکلات جدید توی زندگیم بوجود اومد و به یکباره شکست خوردم.
بعد از اون مسیر پاکیم خیلی سخت شد.
سایت کانون رو هم هر 6 ماه یه بار می اومدم یه سری میزدم و می رفتم.
سال 92 با همه ی سختی هاش تموم شد. سال 93 هم توفیقی در پاکی نداشتم. هر چند آخرای 93 رو تونستم با پاکی تموم کنم.
اما از فروردین 94 دوباره عزمم رو جزم کردم واسه پاکی با همه ی مشکلاتی که داشتم. گفتم تا کی قراره این وضع ادامه داشته باشه؟
بالاخره باید این گناه و تمومش کنم.
توی این سال تلاش زیادی کردم. خصوصاً از نیمه ی دومش و محرم با بچه های فرزندان عاشورا. خیلی خاطره انگیز بود.
تونستم بیست و چند روز پاک بمونم. بعد از شکستی که داشتم این بار مثل سال 91 تصمیم گرفتم روزهای پاکیمو برا خودم ثبت کنم.
توی این مدت بازه های بین 5 تا 15 روز میانیگین پاکی هام بود.بعد از هر شکست عوامل رو بررسی می کردم.
اونقدر این بررسی رو انجام دادم تا بالاخره به این نتیجه رسیدم که این ذهنمه که باید کنترلش کنم.
من وقتی فشار به ذهنم میاد از جانب اطرافیان و محیط و ... کنترلش از دستم خارج می شد اما به این نتیجه رسیدم که اگه کوچکترین فکر منحرفی اومد سراغم باید همون اول ساقطش کنم وگرنه اونقدر ذهنمو درگیر می کنه تا آخرش روی به گناه بیاریم.
ویرایش:
یه صحبتی هم از 101 عزیز _که این روزها کم پیداست ان شاء الله که دوباره بیاد و برامون صحبت کنه_ خیلی مهمه
این که نباید به ذهن اجازه ورود افکار منحرف جدید رو داد. چون این طوری ذهن دوباره وارد مشغولیت جدید میشه و این سمه
با کمک خدا بعد از دو سال تونستم یک ماه رو رد کنم و به چهل روز پاکی برسم.
خدا رو شاکرم به این بنده ی حقیر و گناهکارش یه بار دیگه فرصت داد.
دوستان ازتون می خوام که نا امید نباشید و اگر خدای نکرده شکست خوردید بشینید عواملشو بررسی کنید و دوباره شروع کنید.
از خدا می خوام طعم شیرین پاکی رو به همه ی ما بچشونه.
ارادتمند شما