خیلی ممنونم از برادرای گرام، هادی ، صادقین و قاصدک عزیز
عرض کنم که ...
روزبه هستم و الانم که در خدمت شما هستم 18 سالمه
با این موضوع سال دوم راهنمایی آشنا شدم... فک کنم حدودا 13 ساله بودم دیگه
آدم نسبتا شوخ طبعی هستم و از شوخی های دیگران هم ناراحت نمیشم، مگه این که ریشه ی عمیقی تو واقعیت داشته باشه
اما اگه بخوام برگردم به مسیر ترک...
خب بعد از شروع این موضوع ، چندین و چند بار سعی کردم که ترک کنم... یه سری وبلاگا بودن که مطالبشون استفاده میکردم اما خیلی مفید واقع نشد
اول دبیرستان بودم که کاملا اتفاقی و بعد از یه شکست با کانون آشنا شدم..
وباقی روند هم که توی کانون بوده
احساس میکنم که مشکل اصلیم نداشتن هدف خاصی توی مسیر ترکه
البته بعضی وقتا یه سری هدفا رو پیدا میکنما.. ولی به مرور زمان فراموش میشه
در حال حاضر هم ارتباط خوبی با مبانی دینی ندارم
دیگه نکته خاصی به ذهنم نمیرسه
آقا همه دارند بیوگرافی تحویل میدند...
ما هم اومدیم..
این بنده ی سراپا تقصیر "چشم های خاکستری" هستم.
از زمانی که سوم دبیرستان بودم به این مشکل دچار شدم . و الانم که 19 سالمه هنوزم درگیرش هستم...
الان دانشجو هستم . به دوستان هم گفتم حقوق میخونم...
به ظاهر مذهبی هستم اما در باطن خدا داند...
مشکل اصلیم شاید نگاه نا درست باشه و البته فکر و خیالی که از همون به وجود میاد.
قبلا هم گفتم و شاید بعضی ها هم مطلع باشند...مشکل نگاه من یکم با بقیه فرق میکنه و نسبت به جنس مخالف نیست بلکه.....
از هنر هام بگم که از هر انگشتم ده تا هنر میریزه...
نویسنده هستم ، یه زمانایی شعر هم می گفتم ، یه ته صدایی هم دارم ، یکمم موسیقی کار می کردم که دیگه ترک کردم...
از آشناییم با کانون هم بگم که اوایل داخل یه انجمنی حضور داشتم اما یکم استفاده از سایتشون برام سخت بود
بعدش یه مدتی خودم سعی کردم که در اوایل نتایج خوبی هم داشت چون بعد از کنکور روحیه ام بهتر شده بود و تا حدود 2 ماه کامل گذاشته بودم کنار
اما بعدش با شدت بیشتری ادامه دادم
یه روز سرچ کردم "ترک خ.ا" اولین سایتی که اومد سایت کانون بود و از اون روز هم در خدمت دوستان هستم...
یک نکته ای رو هم ذکر کنم ...
آقا دوست هم سن مدل 74 تا 77 هم می پذیریم
سلام
فک کنم اولین نفرم از گروهمون که پست میزاره
خب پست های دوستان رو خوندم قبل خودم
اول اینکه منم یه چیزی تو همین مایه ها هستم
و گرفتار عوارض همین کار مدتهاست
و موضوعی که برام عجیبه اینه که زیادی هم بیوگرافی هامون شبیه به هم هستن
موضوع بعدی که می خوام بگم
دوس دارم همینجا بگم و جلوی دوستان هم بگم
من اومدم برا ترک با روزای زیاد
اومدم برگردم به روزای قبلم
اومدم برگردم به روزایی که کلی ستاره داشتم
دیگه خسته شدم
دیگه نوبتی هم باشه
باید نوبت من باشه
می خوام این بار جلو جمع قول بدم که این بار به غیر از دفعه های قبله
این بار اومدم پاهام رو تو زمین میخ کنم تا وایستم
دنیا رو پایین و بالا نکردم که حالا بیام خودم خودم رو خاک کنم
من می تونم
من همونطور که یه باز ازش رد شدم بازم ازش رد میشم
من کارها خواهم کرد
این پست رو میزارم که هر موقع راه رو گم کردم بیام و نفسی تازه کنم و راه رو پیدا کنم
این پست رو میزارم و به خودم در آینده می گم که اگه می خوای کاری بکنی حالا وقتشه
اگه وا بدی باز باید سرت پایین باشه
باز دوباره باید حالت خوب نباشه
باز دوباره باید به خودت بگی: چیکار کردی ؟ دوباره؟
آره
آره نوشتی و رفتی
حالا چند چندی؟
سلام
اسم پیشنهادی من برای گروه اول "پاکدلان" هست
---
اگه از خودم بخوام بگم این ماجرا از یازده سال پیش برای من شروع شد یعنی از ابتدای بلوغ
اون موقع روحمم خبر نداشت که دارم وارد چه باتلاقی میشم سعی کردن برای ترک این کار تقریبا از همون ماه های اول شروع شد که به یه هفته نرسیده با شکست مواجه میشد
خلاصه گذشت و گذشت تا این که چند سال پیش تونستم حدود یکسال پاک بمونم و این برای خودم یه عامل انگیزنده شد که اگه یه بار تونستم تا این حد مقاومت کنم پس دوباره هم میشه و چه بسا بهتر از اونم هم امکان پذیره.
به هر حال گذشته ها گذشته و خیلی نمیخوام از تجارب تلخ بگم خدا رو شکر چند ماهه که پاکم و براش همچنان سفت و سخت دارم می جنگم.
---
از بین برنامه های پیشنهاد شده "کنترل نگاه و ذهن"ً رو انتخاب می کنم تا ایشالا در اون تاپیک اعلام وضعیت داشته باشم.
آقایون سلام ..
مهندس شریف صحبت میکنه از گروه ِ پیشتازِ< ..> بله ؟! .. آهان .. از اتاق فرمان اشاره میکنن هنوز اسم انتخاب نکردیم .
مهم نیست .
سرگروهمون دستور فرمودن بیو هاتونو ارتقا بدین . راست هم میگن . اینایی که گفتیم فقط تاریخچه است . مهم اینه که از اینجا به بعدو میخوایم چیکار کنیم .
بچه ها ؛ من همه ی برنامم اینه که بیام کانون . چون به نظرم این بیماری کهما داریم ، تنهایی خیلی سخته ترکش و حداقل تا 1 سال باید تحت نظر باشیم .
دوم اینکه تنها نمونم . منظور اینکه سرگرم باشم . یعنی از قبل پیش بینی کنم اوقات تنهاییمو ، بعد بع برنامه ای براشون بریزیم . مثل برم دندونپزشکی ، برم بیرون ، پارک ، رفیقمو ببینم .، برم کتابخونه ، الکی برم بازار بگردم ، نشد بازی کنم ( من جنرال خیلی دوست دارم )
(1395 شهريور 15، 23:22)رند نوشته است: [ -> ]سلام
فک کنم اولین نفرم از گروهمون که پست میزاره
خب پست های دوستان رو خوندم قبل خودم
اول اینکه منم یه چیزی تو همین مایه ها هستم
و گرفتار عوارض همین کار مدتهاست
و موضوعی که برام عجیبه اینه که زیادی هم بیوگرافی هامون شبیه به هم هستن
موضوع بعدی که می خوام بگم
دوس دارم همینجا بگم و جلوی دوستان هم بگم
من اومدم برا ترک با روزای زیاد
اومدم برگردم به روزای قبلم
اومدم برگردم به روزایی که کلی ستاره داشتم
دیگه خسته شدم
دیگه نوبتی هم باشه باید نوبت من باشه
می خوام این بار جلو جمع قول بدم که این بار به غیر از دفعه های قبله
این بار اومدم پاهام رو تو زمین میخ کنم تا وایستم
دنیا رو پایین و بالا نکردم که حالا بیام خودم خودم رو خاک کنم
من می تونم
من همونطور که یه باز ازش رد شدم بازم ازش رد میشم
من کارها خواهم کرد
خیلی با این پستت حال کردم داداش
یه حس همزاد پنداری خاص...
اگه میخواستم چیزی بنویسم... همینا رو مینوشتم....... منم هستم
********
آقا اینقد به بیوگرافی های همدیگه گیر ندین
همینا هم کلی حرکت به جلوهه
*****
در مورد اسم گروه هم... شوق پرواز قشنگ به نظر میرسه
اما برنامه ها...
همونطور که گفتم، ارتباط خوبی با مسائل دینی ندارم... میخوام این ارتباطو بهتر کنم
پس قرار عاشقی و پاکی چشم، از ملزوماته
و شاگرد زرنگ هم که پلاسیم همیشه
************
و نکته آخر هم اینکه
قوانین فیزیولوژیکی بدن همه ما ثابت و مثه همه
درسته که انگیزه های روحی و معنوی عامل اصلی برای ترک هستن اما عوامل مادی ای هستن که میتونن تاثیر زیادی روی پایداری معنوی داشته باشن
اگر بزرگان اجازه بدن، قصد دارم یک سری مطالب در مورد ترک خ.ا رو از یکی از سایتای انگلیسی زبان همراه ترجمه اش به صورت روزانه اینجا بذارم
صرفا با این منظور که هم خودم با مطالب درگیر شم و هم دوستان بتونن استفاده ببرن
والسلام
(1395 شهريور 16، 14:17)روزبه نوشته است: [ -> ]*****
در مورد اسم گروه هم... شوق پرواز قشنگ به نظر میرسه
سرگروه جان...
کلا پستای این حقیرو ندید میگیریا
سلام.
رزمجو هست. کسی که چون خواست به لطف خدا ترک کرد. بیش از یکسال و یکماه و اندی.
اسم پیشنهادی من برای گروه ( شمشیر کشیدگان )هست........