سلام دوستان بزرگوارم.
امیدوارم که حالتون خوب باشه.
یه مدت نبودم.یعنی بودم ولی چیزی نمی گفتم.
اول این که یه تبریک جانانه به داداش رزم جو که نشون داده واقعا رزمنده و جنگجوهه.
داداش گل کاشتی.کارت درسته.واقعا تحسین برانگیزی داداش.
فقط حواست باشه که مبادا یه وقت فکر کنی همه چی تموم شده.
هیچ چیزی تموم نشده مگه این که وقت مرگ برسه.دور از جونت.
پروردگارت رو عبادت کن. تا وقتی که مرگ فرا برسه.
.......................
داداش محمد68
این حالت که گاهی راحتی و گاهی از همه جا تحریک می شی رو منم تجربه کردم و فکر می کنم دیگران هم همین تجربه رو دارن.
آره ما امتحان میشیم.در واقع ما همیشه در حال امتحان شدن هستیم.گاهی با خودمون فکر می کنیم تو فلان وضعیت که آیا خدا داره ما رو امتحان می کنه؟یکم شاید باورش برامون سخت باشه.اما حقیقت اینه که خدا لحظه ای از ما غافل نیست.او پروردگار و مربی هست.مربی کارش چیه.پرورش و رشد دادن ما.فرض کن داری با مربیت پینگ پنگ بازی می کنی.مربی برای این که پیشرفت کنی توپ رو بیشتر کجا ها میندازه؟اونجا ها که ضعف داری تا اون قسمتت قوی بشه.گاهی هم میندازه اونجاها که قوی هستی پس نباید غافل بشی و مغرور که ممکنه از اونجا هم ضربه بخوری.اگه دیدی زندگی مدام تو رو با نقاظ ضعفت درگیر می کنه.بدون که خدا می خواد نقاط ضعفت رو برطرف کنه.پس بشین ببین چطوری میشه این نقطه ضعف ها رو حل کرد.
گفت دانایى که گرگى خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
... لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش
اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر
هرکه گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته مىشود انسان پاک
هرکه با گرگش مدارا مىکند
خلق و خوى گرگ پیدا مىکند
هرکه از گرگش خورد دائم شکست
گرچه انسان مىنماید، گرگ هست
در جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیرى گرکه باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر
اینکه مردم یکدگر را مىدرند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مىکنند
این ستمکاران که با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند
گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب
زنده یاد فریدون مشیری
(1395 آبان 9، 2:33)صادقین نوشته است: [ -> ]ثبت نام دور ۲۳ مسابقه گروهی «گروه رهروان پاکی»
11-
.
.
بشتابید...
سلام برادر صادقین اسم منم دوباره بنویسید اگه امکانش هست
بچه ها با این که گروه بندی نشده.
ولی مسابقه ی گروهی شروع شده ها.
من که سخت بی طاقتم که ببینم با کی همگروه می شم.
این هفته باید باید باید سبز باشم.
فعلا که همه چی امن و امانه.
از نظر روحی بیست ، از نظر جسمی صفر
سرما خوردم.
(1395 آبان 9، 22:17)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]بچه ها با این که گروه بندی نشده.
ولی مسابقه ی گروهی شروع شده ها.
من که سخت بی طاقتم که ببینم با کی همگروه می شم.
این هفته باید باید باید سبز باشم.
فعلا که همه چی امن و امانه.
از نظر روحی بیست ، از نظر جسمی صفر
سرما خوردم.
سلام
ما نیز بسیار مشتاقیم
و بی شک حال ما نیز از پس حال خوب شما بهتر گشته!!!
و گلوی ما نیز اندکی درد می فرماید!
سلام دوستان امشب یعنی همین الان یه اتفاقی برام افتاد جالب بود گفتم شاید تجربه ای که بدست اوردم به درد شما هم بخوره من الان ۴۲ روزه که پاکم و اگه میزان شهوتم بالا باشه کاملا طبیعی است داشتم خطا میرفتم چون شب بود بدن و مغز خسته حالا باید با وسوسه هم مبارزه کنی که کارو سخت میکنه ولی نمیخواستم این کار کثیف و دوباره انجام بدم برا همین یه کاغذ سری ورداشتم و علت های انجام ندادن این کار کثیف و نوشتم ۱- ماه محرم آخراشه ۲۷ روز پاک بودم نزدیکم به مدال پاکی محرم ۲- ۱۳ آبان تولدمه الان ۹ آبانه تا اون روز به هیچ عنوان و این کاغذ و چسبوندمش جایی که تو دید باشه خدارو شکر ارادم به حدی رسیده بود که رفتم بخوابم الانم میخوام با اعلام پاکی امروزم قال قزیه رو بکنم فردا هم برای محکم کاری فقط سبزیجات
سلام
خیلی خوشحالم برای شما
آفرین.با همین قدرت ادامه بدین.
اسماتون چقد سخته
سلام به همه
منم برای مسابقه هستم
زنده باد رهروانی ها
(1395 آبان 10، 0:15)honesty نوشته است: [ -> ]سلام دوستان امشب یعنی همین الان یه اتفاقی برام افتاد جالب بود گفتم شاید تجربه ای که بدست اوردم به درد شما هم بخوره من الان ۴۲ روزه که پاکم و اگه میزان شهوتم بالا باشه کاملا طبیعی است داشتم خطا میرفتم چون شب بود بدن و مغز خسته حالا باید با وسوسه هم مبارزه کنی که کارو سخت میکنه ولی نمیخواستم این کار کثیف و دوباره انجام بدم برا همین یه کاغذ سری ورداشتم و علت های انجام ندادن این کار کثیف و نوشتم ۱- ماه محرم آخراشه ۲۷ روز پاک بودم نزدیکم به مدال پاکی محرم ۲- ۱۳ آبان تولدمه الان ۹ آبانه تا اون روز به هیچ عنوان و این کاغذ و چسبوندمش جایی که تو دید باشه خدارو شکر ارادم به حدی رسیده بود که رفتم بخوابم الانم میخوام با اعلام پاکی امروزم قال قزیه رو بکنم فردا هم برای محکم کاری فقط سبزیجات
ایول داداش!
زدی وسط خال. اصلا همینه.
این که ما وسوسه بشیم ، دست خودمون نیست.
اما این که چطوری باهاش برخورد کنیم ، دست خودمونه.
پاکیت مستدام.
(1395 آبان 10، 13:01)Mr Degaresh نوشته است: [ -> ]سلام دوستان....این روزها بعد از 80 روز بالا و پایین حال خیلی خوبی دارم. خدا رو همیشه کنار خودم حس میکنم. دوست دارم بیشتر وجود خودمو و خدا رو بشناسم و علاقه مند به خوندم مباحث دینی و اخلاقی شدم....میخوام بگم ترک خ.ا یعنی رهایی و باز گشت به زندگی....خدایا ممنونتم
از فواید پاکی!
همین فرمون بری ، به مقصد می رسی.
به نظرم پستت رو بذاری توی تاپیک تجربیات خوب باشه.
نقل قول: سلام
ما نیز بسیار مشتاقیم
و بی شک حال ما نیز از پس حال خوب شما بهتر گشته!!!
و گلوی ما نیز اندکی درد می فرماید!
این گلو درد رو مراقبت کنی ، زود خوب می شی.
مراقبت نکنی ، می شه یه بیماری بزرگ.
من سعی کردم خیلی مراقبت کنم. لیمو ترش بخور ، قرص ویتامین سی ، آب نمک قرقره کن. زود خوب شی
مخلص داداش چشم های خاکستری
(1395 آبان 10، 22:50)راسخ نوشته است: [ -> ] (1395 آبان 10، 22:20)پشتکار نوشته است: [ -> ]سلام
خیلی خوشحالم برای شما
آفرین.با همین قدرت ادامه بدین.
اسماتون چقد سخته
سلام برادر یار کشی کردیم یه نفر کمه! میگم بیا این دور مسابقه گروهی شرکت کن نظرت چیه؟ ببنیم چند چندیم
از قدیم گفتن دود از کنده بلند میشه مگه نه بیا یکم از تجارب پاکیت بگو....
سلام.خوبی؟
چه مسابقه ای دارین؟منم هستم.یکم راجبش برام توضیح بدین.
من مخلص شما هستم.تجربه شما بیشتر از منه.
یعنی من عاشق پشتکارم
کلا سالی دو تا پست می زنه ، بعد یه جوری ژست می گیره انگار دیگه اومده که کلا بمونه
هر دفعه هم من باور می کنم. ولی می ره تا سال بعد که کلاهش رو باد بندازه این ورا