(1395 دي 4، 4:09)mehdirad نوشته است: [ -> ]سلام من مهدی هستم خیلی وقته گرفتار هستم تونستم ترک کنم مدت زیاد ولی باز با یک اشتباه برگشتم سر نقطه اول میدونم که میشه ترک کرد ولی بعد از ترک هم باید مواظب بود غرور اولین چیزی که هروقت اومد سراغ من.من شکست خوردم
مهدی جان خوش اومدی.
آره میشه ترک کرد. ولی خب مثل هر چیز دیگه ای مواظبت دائمی می خواد.
اگه سبقت غیرمجاز بگیری ممکنه تصادف کنی. حتا اگه تو 10 سال گذشته یک بار هم سبقت غیرمجاز نگرفته باشی.
بیشترین زمانی که پاک بودی چقدر بوده؟
فرق حس الان تو با اون موقعی که پاک بودی چیه؟
پ.ن: 3 گانه های آرمین به اتمام رسید. قول میدم دیگه پست ندم...
فقط اینکه به قول صادقین عزیز مراقب امانت هامون باشیم. فکر نکنیم بدن مون مال خودمونه. واقعا امانته. نگهش داریم اون طور شایسته و بایسته است...
من اولش بگم که روزای پاکیم رسید به عدد هفت. یه کف مرتب برای من بزنید.
نزنید ناراحت می شما.
دوما این که اومدم بگم که داداش
دریل من هم عین خودتم. یعنی همه ی این هایی که گفتی رو تجربه کردم. شاید نفس ما تنبل شده و راه فرار و میان بر رو پیدا کرده. هر وقت که خسته شده یا ناراحت شده یا اعتماد به نفسش کم شده به خ.ا رومی آره.
فکر می کنم باید جایگزین برای خ.ا پیدا کنیم. یه کاری که هم خوشحالمون کنه ، هم خستگیمون رو در ببره. البته این فقط قدم اول می تونه باشه.
داداش شما خونه می رسی چیکار می کنی تا قبل از خواب؟ به نظرم این خیلی مهمه که ما وقتای استراحتمون چیکار می کنیم.
سلام عاشق جان و داداش آرمین عزیز. ممنونم از پاسختون
والا من خونه که میام یا زبان میخونم یا فیلم نگاه میکنم یا اینکه اگه بی حووصله باشم تو تلگرام هی الکی میچرخم یا تلویزیون یا آهنگ. همین
راستش با اینکه صبح تا عصر بیرون از خونه ام و بعضی روزا بیش از 12 -13 ساعت بیرونم گفتم شاید هنوزم انرژی بدنم تخلیه نمیشه که اینقد به مشکل میخورم بنابراین رفتم باشگاه هم ثبت نام کردم و دیگه واقعا شب که میومدم خونه جون تو بدنم نبود. بعد از دو هفته باشگاه دیدم ای بابا انگار باشگاه هم تاثیرش موقتیه و هنوز تحریک هست. به این نتیجه رسیدم مشکل بیش از اینکه فیزیکی باشه فکریه. یعنی فکرم خرابه.
عاشق این حرفت رو که میگی جایگزین باید داشته باشیم قبول دارم ولی هیچوقت نتونستم عملیش کنم. باید دنبال یه جایگزین باشم که حال روحی بد رو تخلیه کنم.
امروز یه لحظه به خودم گفتم من که زورمو زدم نشد پس اشکال نداره چاره اینه که هر دو سه هفته یه بار انجام بدم. ولی الان که فکر میکنم میگم دریل عجب بیشعوری هستی. اگه این کارو بکنی اون تایم تبدیل به هفته ای یه بار و... در نهایت هر روز میشه.
حالم الان بده ولی ته دلم میدونم باید ترک کنم و اگه بخام حتما میشه.
از فردا صبح دوباره همه چی شروع میشه، کنترل نگاه، مشغول شدن به درس و کار از اول صبح تا موقع شام، افکار مزخرف، حس های عجیب، شادی بی دلیل، غم بی دلیل، خنده ها و خوش گذرونی ها با دوستان، فرو رفتن تو فکرای مختلف طوریکه حواسم به اطراف نیست، خستگی، بی حوصلگی، تکرار، حس نیاز احساسی به جنس مخالف، مبارزه با توهمات.... اصلا الانم رو دوست ندارم.
دریل جان
همه این هایی رو که نوشتی ، فقط خوباش رو تصور کن.
هر وقت بی حوصله شدی ، سریع یادت بیاد که بی حوصلگی اصلا درست نیست ، حالا هر دلیلی هم داشته باشه.
این رو خیلی آدم ها هستن که شرایطشون بد تر از توِ و بی حوصله نیستن. پس می شه با همین حال هم کلی حوصله داشت و خوشحال بود.
داداش منتظر خبر های خوبت هستم داداش.
بچه ها مسابقه هم شروع شده ها..
به زودی گروه بندی ها اعلام می شه.
دوستای عزیزم سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
منو بخاظر این غیبتای طولانی ببخشید
اتفاقایی برام افتاد که باورنکردنی بودند برام و همچنین مشکلات دیگه
انشاالله بتونم بیشتر سر بزنم و پیشتون باشم
سلام بچه ها چکار کنم من هیچی جایگزین ندارم
نه دوست دارم که اخر هفته باهاشون بگیردم خودم رو خالی کنم هیچ کس رو ندارم تنهایه تنهام حتی پدر و مادر هم خیلی باهم فاصله دارم منم به این نتیجه رسیدم که فکر خرابه حالا چکارکنم هیچی ندارم که خودمو خالی کنم الان اگر بگن فردا میمیری خوش حال میشم خیلی خیلی...............................
سلام
اینجانب آمادگی خودمو برای یه دوره خوب اعلام می کنم
منتظر اعلام گروه ها هستیم
سلام دوستان
بچه ها از وقتی مبارزه جدی با این آفت رو شروع کردم خیلی مصمم شدم تو تصمیمام قبلا همش کژدار و مریز رفتار میکردم. خداروشکر چندتا فرصت شغلی هم تا مراحلی پیش رفتم و دو آزمون و یه شرکت خصوصی ولی هنوز مونده تا نتیجه نهایی ...میخوام بگم با ترک این لعنتی درهایی به روی آدم باز میشه و برکت میاد تو زندگی....چون خدا و خودمون رو بهتر میشناسیم....
توکل به خدا
سلام بچه ها ما مسابقات گروهی رو شروع می کنیم.
هنوز گروه بندی خانم ها مشخص نشده ولی مشکلی نیست و ما شروع می کنیم.
گروه اول
گروه دوم
گروه سوم
(1395 دي 5، 11:57)Alone WarrioR نوشته است: [ -> ]دوستای عزیزم سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
منو بخاظر این غیبتای طولانی ببخشید
اتفاقایی برام افتاد که باورنکردنی بودند برام و همچنین مشکلات دیگه
انشاالله بتونم بیشتر سر بزنم و پیشتون باشم
به به سلام داداش جنگجو
نمی گی دل ما برات تنگ می شه.
بیشتر سر بزن.
(1395 دي 5، 16:21)خدا بزرگه نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها چکار کنم من هیچی جایگزین ندارم
نه دوست دارم که اخر هفته باهاشون بگیردم خودم رو خالی کنم هیچ کس رو ندارم تنهایه تنهام حتی پدر و مادر هم خیلی باهم فاصله دارم منم به این نتیجه رسیدم که فکر خرابه حالا چکارکنم هیچی ندارم که خودمو خالی کنم الان اگر بگن فردا میمیری خوش حال میشم خیلی خیلی...............................
داداش بهترین دوست آدم خداست.
جدی می گما. البته خوبه دوستی های دیگه هم باشه. ولی اگر نبود مشکلی نداره.
اصلا ما اینجا جای دوستای بیرونت.
آخر هفته بیا کانون بیشتر فعالیت کن. اگر همه ی بچه ها پایه باشن می تونیم کلی کارای باحال کنیم.
(1395 دي 5، 18:44)قاصدک نوشته است: [ -> ]سلام
اینجانب آمادگی خودمو برای یه دوره خوب اعلام می کنم
منتظر اعلام گروه ها هستیم
ایول به قاصدک که همیشه اینجور شاد و سرحاله.
(1395 دي 5، 23:18)Mr Degaresh نوشته است: [ -> ]سلام دوستان
بچه ها از وقتی مبارزه جدی با این آفت رو شروع کردم خیلی مصمم شدم تو تصمیمام قبلا همش کژدار و مریز رفتار میکردم. خداروشکر چندتا فرصت شغلی هم تا مراحلی پیش رفتم و دو آزمون و یه شرکت خصوصی ولی هنوز مونده تا نتیجه نهایی ...میخوام بگم با ترک این لعنتی درهایی به روی آدم باز میشه و برکت میاد تو زندگی....چون خدا و خودمون رو بهتر میشناسیم....
توکل به خدا
اوممممممم
موفق باشی. ما هم برات دعا می کنیم.
(1395 دي 5، 16:21)خدا بزرگه نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها چکار کنم من هیچی جایگزین ندارم
نه دوست دارم که اخر هفته باهاشون بگیردم خودم رو خالی کنم هیچ کس رو ندارم تنهایه تنهام حتی پدر و مادر هم خیلی باهم فاصله دارم منم به این نتیجه رسیدم که فکر خرابه حالا چکارکنم هیچی ندارم که خودمو خالی کنم الان اگر بگن فردا میمیری خوش حال میشم خیلی خیلی...............................
سلام
من در موقعیت شما بودم و درک می کنم
تو این دنیا به غیر خدا یا به غیر کسانی که در مسیر خدا هستند نمیشه اعتماد کرد
خودم این تجربه رو داشتم و متاسفانه هنوز دارم ضربه اش رو می خورم
بگردیم دنبال راهی که منتهی به سعادت ما میشه حتی اگه قرار باشه تنهایی این مسیرو بریم
که اگر اون مسیر خدا بود مطمئناً تنها نیستیم و خدا برای بندگانش کافیه
سلام
من یه پیشنهاد دارم برای آقای خدا بزرگه
به نظرم برو مسجد . اونجا خیلی دوست با حال میتونی برای خودت پیدا کنی
میتونی حتی عضو گ بسیجشون بشی . که خیلی برنامه میذارن . شرکت کنی تا از این حالت خارج شی.
(1395 دي 6، 6:42)قاصدک نوشته است: [ -> ]سلام
من یه پیشنهاد دارم برای آقای خدا بزرگه
به نظرم برو مسجد . اونجا خیلی دوست با حال میتونی برای خودت پیدا کنی
میتونی حتی عضو گ بسیجشون بشی . که خیلی برنامه میذارن . شرکت کنی تا از این حالت خارج شی.
این ایده خیلی خوبه.
آدم دوستای نابابش رو بذاره کنار و بره دنبال دوست هایی که اهل خدا و نماز و ... هستند.
این گروه دوم از دوستا ، هم بامرام ترند ، هم باحال ترند ، هم توی ترک (بدون این که خبر داشته باشند) به ما کمک می کنند.
تجربه کردم می گیما.
گروه دوم
سلام بچه های گروه ما بیان برای انتخاب اسم.
یالا یالا یالا.
من می گم بذاریم حرکت و اندیشه
به خاطر این که ما توی مسیر ترک هم باید زیاد تلاش کنیم و هم زیاد فکر کنیم.