(1395 بهمن 11، 23:13)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ] (1395 بهمن 11، 23:06)هادی نوشته است: [ -> ]اقا یه موضوعی رو بی پرده بگم
جدای از همه عوامل لغزش
وقتی بعد چند روز از پاکی میگذره طبیعتا احتلام رخ میده
و یکی از عمده مشکل بزرگ من در پاکی همین وسوسه های بزرگ بعد احتلامه
نمیدونم از کجا میاد این صحنه ها ولی تو خواب ادم گاهی صحنه هایی رو میبینه که تو بیداری به عقلشم نمیرسه اونا
دوستان شما هم این مشکل رو دارین؟
آخ گفتی.
یکی از مشکلات من هم همینه.
بازگشت به خاک گفته که اگر قبل خواب یه سری دعا ها رو بخونیم مشکل کمتره.
واقعا هم خدا باید کمک کنه.
فکر می کنم اگر در طول اصلا نباید به اون خواب اهمیت بدیم و سعی کنیم حواس خودمون رو پرت کنیم.
ولی من تجربیات خوبی در این زمینه ندارم
شاید بقیه بچه ها بتونن بهتر کمک کنند.
مشکل بدیه داداش
احتلام که طبیعیه
مشکل در طول روز با وسوسه های بعدشه
اونم باید خیلی رو ذهن کار کرد و همینطور رو چشم
سلام رفقا
ممنون هادی از تجربه ای که برامون گفتی.
ان شالله که هممون توفیق قرائت و فهم و عمل به قرآن داشته باشیم.
در مورد اون موضوع هم با عاشق موافقم.
ببین اگه از همون اول قاطع جلوش وایسی و حواست رو پرت کنی، زود جمع میشه میره پی کارش.
تا یه فکر اومد، سریع ردش کن به کارت بچسب. جاتو عوض کن. برو سراغ یه چیز دیگه.
سخته ولی وقتی 2 دفعه تمرین کردی و موفق شدی می بینی که مرد روزهای سختی. تازه کارهای بزرگتر از این هم ازت برمیاد.
دیدت مثبت باشه و خدا رو شکر کن.
اتفاقی که تو بیداری و با اختیار می تونست رخ بده تو خواب و بدون خواست تو بوده.
اینکه تو مسیر بهبودی هستیم و داریم یه آدم نرمال میشیم خیلی جای شکر داره.
(1395 بهمن 11، 22:39)Deril نوشته است: [ -> ]سلام
این چند روزه فکر این خدمت لعنتی داره دیوونم میکنه. اصلا اعصاب هیچی رو ندارم. شما وقتی اعصابتون از یه چیزی خورده چه کار میکنید؟
سلام برادر دریل
یه وقتایی که فضای خونه برام تنگ میشه، میرم بیرون برای قدم زدن. حتا تو این سرما لابه لای درخت های سر به فلک کشیده.
تو خونه هم دیدن یه انیمیشن می تونه حال منو خوب کنه. انیمیشن بعدی که باید ببینم angry birds هست. عاشق گفته بود خوبه.
در ضمن
یه وقتا ما سر چیزایی اعصاب مون خرد میشه که قابل حله.
مثلا من چند وقت پیش سر کار ماشین حساب نداشتم و جونم در عذاب بود.
بالاخره دل به دریا زدم و رفتم با هزینه خودم یکی خریدم و راحت شدم.
(بگذریم از اینکه بعدا رئیسم متوجه شد و پولش رو بهم داد)
حرفم اینه که گاهی یه چیزایی رو میشه تغییر داد.
گاهی هم خودمون رو!
یه تجربه دست اول رو اومدم به اشتراک بذارم.
یه متن بلندبالا نوشته بودم که در یک لحظه به جای دکمه ی ذخیره ی تغییرات، دستم رو دکمه ی لغو ویرایش خورد و همش پرید.
شوک شدم.
یهو اومدم عصبی بشم
که به فکر فرو رفتم
دیدم در هر حال کاریه که شده.
1- یا باید در لپ تاپ رو ببندم و با یه حال بد پاشم برم.
2- یا باید از اول بنویسم. سخته ولی لااقل زحمت فکری که برای نوشتن اون متن انجام دادم از بین نمیره.
20 دق طول کشید و از اول نوشتم.
چون متن یادم بود، فقط زحمت تایپش رو در واقع کشیدم.
الان هم حالم خوبه.
بالاخره باید یاد می گرفتم متن های طولانی رو این مدلی اینجا ننویسم.
و لازمه اش رخ دادن همچین اتفاقی بود.
یه جایی بود یکی از سخنران های انگیزشی می گفت:
اتفاقات و حوادث و رخدادها واسه همه پیش میاد. هر کس به شکلی.
چیزی که آدم ها رو از هم متمایز طرز نگاه کردن اون ها به مسائل و واکنشی هست که در قبال اون انجام میدن
نه اون اتفاقات
راست و دروغش رو نمی دونم.
شما اگه بررسی کردید و به نتیجه رسیدید، به من هم بگید...
(1395 بهمن 12، 21:55)آرمــین نوشته است: [ -> ]یه تجربه دست اول رو اومدم به اشتراک بذارم.
یه متن بلندبالا نوشته بودم که در یک لحظه به جای دکمه ی ذخیره ی تغییرات، دستم رو دکمه ی لغو ویرایش خورد و همش پرید.
شوک شدم.
یهو اومدم عصبی بشم که به فکر فرو رفتم
دیدم در هر حال کاریه که شده.
1- یا باید در لپ تاپ رو ببندم و با یه حال بد پاشم برم.
2- یا باید از اول بنویسم. سخته ولی لااقل زحمت فکری که برای نوشتن اون متن انجام دادم از بین نمیره.
20 دق طول کشید و از اول نوشتم.
چون متن یادم بود، فقط زحمت تایپش رو در واقع کشیدم.
الان هم حالم خوبه.
بالاخره باید یاد می گرفتم متن های طولانی رو این مدلی اینجا ننویسم.
و لازمه اش رخ دادن همچین اتفاقی بود.
یه جایی بود یکی از سخنران های انگیزشی می گفت:
اتفاقات و حوادث و رخدادها واسه همه پیش میاد. هر کس به شکلی.
چیزی که آدم ها رو از هم متمایز طرز نگاه کردن اون ها به مسائل و واکنشی هست که در قبال اون انجام میدن
نه اون اتفاقات
راست و دروغش رو نمی دونم.
شما اگه بررسی کردید و به نتیجه رسیدید، به من هم بگید...
نمی تونم با این سخنران های انگیزشی ارتباط برقرار کنم. نمی دونم چرا؟
فکر می کنم زیادی دارن شعار می دن.
ولی این حرف بنده ی خدا راسته راسته. تجربه ی من :
راننده تاکسی می خواست ۳۰۰ تومن اضافه کرایه تاکسی بگیره.
من هم خصیص
زورم اومد ، می خواستم یه جور اعتراض کنم. گفتم : چون شبه اینقدر می گیرید.
طرف هم ناراحت شد گفت : شما اصلا ۵۰۰۰ تومن بده (کرایه اصلی ۵۲۰۰ بوده)
من هم همون لحظه گفتم چه کاریه به خاطر ۳۰۰ تومن اعصاب خودم و دیگران رو خراب کنم.
گفتم : نه بابا قربونت برم. (دقیقا به همین شکل
) شما اصلا بگو شیش تومن ، من می دم.
هیچی دیگه این رو گفتم طرف هم یه جوابی داد و بقیه مسیر کلی حرف زدیم و کلی با هم رفیق شدیم.
یعنی اون اعصاب خوردیش ۳۰۰ تومن که هیچی ، چند هزار تومن خسارت داشت برای من و نمی ارزید.
سلام من حالم خیلی خوبه
امیدوارم حال همه شما هم خوب باشه
کمی رفتم تو فاز فکر به عاقبت و آخرت و ....
باعث شده هم تو زندگیم پر انرژی باشم چون زیاد بیشتر به یاد خدا میوفتم
و این فکر کردن به آخرت باعث شده ===> دیگه فکر گناه نکنم ===> و انرژی که قبلا برای فکر مزخرف صرف میش د الان صرف زندگی شاد و پیشرفت توی زندگی داره میشه
خیلی خوشحالم و از خدا ممنونم به خاطر داشتن این حال خوش
سلام دوستان ..
من آرمینم ...
خیلی وقته ثبت نام کردم . ولی هر دفعه ه اومدم خودمو معرفی کنم بی خیال شدم . گفتم برا چی ؟ برا کی ؟ آخرش که میزنی زیر همه چی ..
ولی الان وضع فرق کرده و تصمیم گرفتم بیام باهاتون بیشتر جوش بخورم . واقعا دلم میخواد ترک کنم و یه جورایی هم خیلی تجربه دارم از ترک .
فقط نیاز به چنتا رفیق ِ گل و پایه دارم برای روزهای سختی .. که امیدوارم شماها همرام باشین .
ممنون از همتون
سلام بچه ها!
خوبید؟
ما خوبیم
یه سری صوت هایی هست که من هر وقت گوش میدم کلی متحول میشم و خیلی تاثیر گذاره خلاصه
به شما هم پیشنهاد می کنم
سری صوت های یاد مرگ استاد حجت الاسلام عالی که داخل برنامه سمت خدا صحبت کردند
........................................
خود برنامه ی سمت خدا هم خیلی خوبه پیشنهاد می کنم هر روز ساعت 1 از شبکه ی 3 ببینید
رادیو قران هم همون ساعت پخشش می کنه fm101.0
ما رو هم دعا کنید
آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی:
درروایت داردکه به حضرت موسی خطاب شد: تو مرا به زبانی بخوان که هرگز معصیت نکردهای گفت: خدایا!من چگونه میتوانم این کار را بکنم؟آخر من با این زبان گناه کرده ام.خطاب شد به دیگران بگو تا برای تو دعا کنند زیرا تو با زبان دیگران گناه نکرده ای . همچنین برای دیگران زیاد دعا کنید که خداوند چندین برابرش را به شما می دهد!
این چند تا کانال تلگرام رو هم داشته باشید خوبه:
[---]
و خیلی کانال های دیگه که میتونید داخل اینترنت پیداشون کنید!
ممنو
سلام دوستان این یک هفته رو فاجعه بار ترین هفته زندگیم میدونم بخاطر اینکه بطور غیر قابل تصوری سریالی شدم
بشدت نا امید شدم دوباره این شهوت لعنتی دست از سرم بر نمیداره این دفعه بدجور خوردم زمین بددد جور
(1395 بهمن 14، 15:07)meep نوشته است: [ -> ]سلام دوستان این یک هفته رو فاجعه بار ترین هفته زندگیم میدونم بخاطر اینکه بطور غیر قابل تصوری سریالی شدم
بشدت نا امید شدم دوباره این شهوت لعنتی دست از سرم بر نمیداره این دفعه بدجور خوردم زمین بددد جور
سلام رفیق.وقتی پست ها تو می خونم و حرفهاتو می شنوم دقیقا خودمو میبینم.
الان 12 روزه که پاکم . فکر نکی راحت بود.همین الان ها دلم میخواد سرمو بکوبم به دیوار
یه جورایی دارم زجر میکشم .حقیقتشو بگم اصلا از دنیا متنفر شدم.
ولی همیشه تا اینجاشو اومدم برگشتم به عقب . با خودم تصمیم گرفتم از این مرحله خیلی بد رد بشم و مطمئنم که میتونم .دارم تلاشمو میکنم.
شما هم یه تصمیم حسابی بگیر. همیشه وقتی احساس نیاز کردی با این روش نادرست جواب دادی و هیچ نتیجه مثبتی هم نگرفتی .که هیچ ضرر هم کردی.
یه بار هم این کارو نکن.اگه نتیجه مثبتی هم نگیری لااقل ظرر نمیکنی.
یه یاعلی مردونه بگو ترکش کن.
سلام دوستان
من حالم بد شده. یه مقداری استرس ، یه مقداری تنبلی کردن و بی حوصلگی ، پر خوری و انیمیشن خارجی دیدن و ...
فکر می کنم مقداریش هم فشار طبیعی بدنم باشه.
اما من که تسلیم نمی شم.
برام دعا کنید دوستان
کارام مونده و باید انجامشون بدم و از طرفی حوصله هم ندارم و از طرف دیگه نمی دونم چیکار کنم.
خیلی وقت بود چهل روز رو رد نکرده بودم ، دوست ندارم از دستش بدم.
(1395 بهمن 14، 22:10)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]سلام دوستان
من حالم بد شده. یه مقداری استرس ، یه مقداری تنبلی کردن و بی حوصلگی ، پر خوری و انیمیشن خارجی دیدن و ...
فکر می کنم مقداریش هم فشار طبیعی بدنم باشه.
اما من که تسلیم نمی شم.
برام دعا کنید دوستان
کارام مونده و باید انجامشون بدم و از طرفی حوصله هم ندارم و از طرف دیگه نمی دونم چیکار کنم.
خیلی وقت بود چهل روز رو رد نکرده بودم ، دوست ندارم از دستش بدم.
عاشق جان تو که بمب انرژی مایی....خودت کنسرو قدرتی...حواستو پرت کن...چند صفحه قرآن بخون...اگه میتونی با خانواده وقت بگذرون.