با یاد خدا
ثبت نام دور بیست و هشتم مسابقه گروهی «گروه رهروان پاکی»
.
.
اطلاعات بیشتر تو
این پست هست...
بشتابید...
![[تصویر: 14.gif]](http://www.ktark.com/images/smilies/14.gif)
(1395 اسفند 25، 18:49)meep نوشته است: [ -> ]البته قبول دارم که 50 درصدش هم مقصر خودم هستم که بعد روز 2وم انگیزم کم و کمتر میشه
و از طرف دیگه! چشمم هرزه تر میشه.:(
حالم الان خیلی بده خیلی بد از طرف دیگه هم شرمنده همه شدم اینقدر برام دعا و صلوات نذر میکنن و من تو سه سوت همشونو به باد میدم
انگیزه 0%
سلام برادر میپ عزیز
خوشحال شدم اومدی اینجا و مشکلتو در میون گذاشتی
قبلاً گفته بودم توی جمع بودن خیلی مهمه چون می تونی راحت تر حرفتو بزنی و سبک تر میشی
الان هم ازت می خوام بیای به پست ها جواب بدی و توی گروه حاضر باشی
گفتی انگیزه ت بعد از دو سه روز کم میشه. خب برادر چرا انگیزه ت کم میشه؟
در حالی که بعد از دو سه روز پاکی معمولاً انگیزه بیشتره (تجربه ی خودم اینجوری بوده حالا بقیه دوستانو نمی دونم)
آدم به امید و انگیزه زنده اس. اینکه امید به ادامه راه پاکی نداشته باشه وسط راه می مونه، نمی تونه ادامه بده.
به هر صورت بیا و علت کم انگیزگی رو بگو
در مورد راه حل هم همونجوری که برادر عاشق گفت راه دیگه ای غیر از این راه نداریم.
اما از خودت می خوام که حرفتو بگی. حتی اگه با حرف من مخالف بود
به نظر خودت چه راه حلی می تونه اوضاع رو بهتر کنه؟
sabour
[quote pid='383751' dateline='1489252220']
درباره خ.ا هم صحبت کردی با مشاور ؟ روت شد ؟
اولش نه ولی خوده طرف بحث و باز کرد و ادم رو تو منگنه نمی ذاشت،ادم خوبی بود و حرفاش قشنگ بود...ولی خوب گرون بود،دیگه نرفتم 
[/quote]
[quote pid='383751' dateline='1489252220']
.................
ایندفعه دیگه استارتم جدیه
.gif "Khansariha (69)")
.............
آقا عیدتــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــون مبارکـــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــ
پیشاپیش
و طبق سخنان بزرگان:
از دل برود هر آنکه عیدی ندهد 
... حالا از ما گفتن بود !! 
[/quote]
پ.ن:شماره حسابم تو یاداشت میزارم
.gif "Khansariha (13)")
با حال بود ..
آقا خوش به حالتون هنوز عیدی میدن بهتون .. هر سال از جمعیت عیدی دهنده های من کم میشه ..
حدودا چقد عیدی میگیرین بچه ها ؟؟؟
نقل قول: گفتی انگیزه ت بعد از دو سه روز کم میشه. خب برادر چرا انگیزه ت کم میشه؟
در حالی که بعد از دو سه روز پاکی معمولاً انگیزه بیشتره (تجربه ی خودم اینجوری بوده حالا بقیه دوستانو نمی دونم)
آدم به امید و انگیزه زنده اس. اینکه امید به ادامه راه پاکی نداشته باشه وسط راه می مونه، نمی تونه ادامه بده.
به هر صورت بیا و علت کم انگیزگی رو بگو
بعد از 2 سه روز فشار های عصبی زیاد میشه و از طرف دیگه فشار جنسی میزنه بالا اصلا حس میکنم این دوتا باهمن
یموقع هایی هم هست که هیچ مرگمم نیست یخورده شروع میکنم به اینده تاریک که جلو رومونه فکر میکنم عصبی میشم و هر چی عصبی تر میشم هم زمان هم حس میکنم از لحاظ جنسی در تنگنا هستم
اما این همه ماجرا نیست. دراکثر موارد بعد از گذشت 2الی 3 روز من بشدت دچار تحریکات شدیدی میشم که فکر نمیکنم برای هیچکسی عادی باشه
بعد اون ترس میاد سراغم که نکنه این تحریکات خدایی نکرده من رو به بدبختی بزرگتری بکشونه یک چند ساعتی این افکار ادامه دار میشه
و همینطور با فکر کردن در این مورد و حرص و جوش خوردن از اینکه با هرچی که فکر کنی تحریک میشم میگذره و بلاخره راضی میشم که
متاسفانه خودم رو با خ ا خالی کنم تا دچار گناهی بدتر از این نشم.(هرچند فکر کنم اینم ربط مستفیمی با همون قضیه اعصاب داره)
نقل قول: در مورد راه حل هم همونجوری که برادر عاشق گفت راه دیگه ای غیر از این راه نداریم.
اما از خودت می خوام که حرفتو بگی. حتی اگه با حرف من مخالف بود
به نظر خودت چه راه حلی می تونه اوضاع رو بهتر کنه؟
بله منم قبول دارم و میدونم راهی جز این نیست!
من تو این سردرگمی برای اینکه خودمو یکم اروم کنم همیشه بخودم میگم ببین هنوز یه راه دیگه هست اونم امتحان کن
ولی واقعیتش اینه که با این حرف هم دارم خودمو گول میزنم هر دفعه یه راهی رو امتحان میکنم و بعد هم باز همون اش و همون کاسه
اینکه فکر میکنم هیچکسی حاضر نیست مشکل من رو حل کنه بیشتر عصبیم میکنه
اشخاص دینی مسئولان دولتی دکترین روانشناس و غیره اصلا انگار برای هیچکسی مهم نسیت که بیان مشکلی بین خ ا رو بین جون ها حل کنن
برای یه روانشناس باید حد اقل 60تمن پول ویزیت بدی و بعدشم 4تا قرص مزخرف اعصاب بهت بده که فقط گیجت کنه فقط همین
یک ماه کامل زندگیم رو تو منگی گذروندم بخاطر این قرص ها
(1395 اسفند 26، 11:32)meep نوشته است: [ -> ]بله منم قبول دارم و میدونم راهی جز این نیست!
من تو این سردرگمی برای اینکه خودمو یکم اروم کنم همیشه بخودم میگم ببین هنوز یه راه دیگه هست اونم امتحان کن
ولی واقعیتش اینه که با این حرف هم دارم خودمو گول میزنم هر دفعه یه راهی رو امتحان میکنم و بعد هم باز همون اش و همون کاسه
اینکه فکر میکنم هیچکسی حاضر نیست مشکل من رو حل کنه بیشتر عصبیم میکنه
اشخاص دینی مسئولان دولتی دکترین روانشناس و غیره اصلا انگار برای هیچکسی مهم نسیت که بیان مشکلی بین خ ا رو بین جون ها حل کنن
برای یه روانشناس باید حد اقل 60تمن پول ویزیت بدی و بعدشم 4تا قرص مزخرف اعصاب بهت بده که فقط گیجت کنه فقط همین
یک ماه کامل زندگیم رو تو منگی گذروندم بخاطر این قرص ها
داداش میدونی مشکلت چیه؟!
اینه که امیدت فقط به این و اونه که بیان مشکلت رو حل کنن. همه ما که این گرفتاری رو داریم مقصرش فقط خودمونیم!
فکر میکنی بقیه‌ای که گرفتار نشدن یا الان ترک کردن مشکل ندارن؟! گرفتاری ندارن؟!
دارن! شاید بیشتر از من و تو. ولی اونا خودشونو باور کردن... باور به اینکه می‌تونن و دست خودشونه که ترک کنن.
تقصیرا رو گردن خدا و پیغمبر و مسئولین و... ننداختن.
قبول دارم مسئولین هم باید زمینه ازدواج آسون رو فراهم میکردن ولی نکردن!
منتها این حرفا و گله‌ها دوای درد من و شما نیست.
ما خودمون عامل بدبختی خودمون هستیم و خودمونم باید درستش کنیم.
یه چیزی بهت بگم که تجربه بهم ثابت کرده.
خدا وقتی به کمک آدم بیاد که دیگه به بن بست رسیده باشه و هیچ راهی نداشته باشه جز خود خدا. پس اگه حس میکنی خدا کمکت نمی‌کنه دلیلش اینه که خودت باید دستتو بذاری زمین و بلند بشی و می‌تونی.
به خدا توکل کن ولی ازش نخواه دربست در خدمت تو باشه چون این توقع ثمره‌ای جز پشیمونی و ناامیدی نداره...
فقط و فقط و فقط خودت می‌تونی برای خودت کاری بکنی
(1395 اسفند 25، 22:09)Mr Degaresh نوشته است: [ -> ]نتیجه آزمون استخدامی منم اومد و قبول نشدم....خیلی داغونم
می دونم داداش خیلی سخته. الان احساس می کنی کل آینده ات نابود شده.
این همه بالا پایین زدن و امتحان دادن و ... همه هیچ.
باید بپذیریش و سعی کنی مسیر رو ادامه ، نشستن و غصه خوردن فایده ای نداره.
(1395 اسفند 26، 11:28)sabour نوشته است: [ -> ] با حال بود ..
آقا خوش به حالتون هنوز عیدی میدن بهتون .. هر سال از جمعیت عیدی دهنده های من کم میشه ..
حدودا چقد عیدی میگیرین بچه ها ؟؟؟
من فکر کنم دویست تومن بشه.
با این که فسیل شدیم همچنان عیدی می گیریم.
سلام و درود به همه داداشا.*همونایی که برای پاکی مبارزه میکنن. همونایی که بعد از شکست نا امید نمیشن و دوباره با شمشیر کشیده به سمت این فاجعه نکبت بار ( خ.ا) حمله میکنند. این بخش مهم و بزرگی از پاکی هست....
از خدا میخوام سال پیش رو سال پاکی برای هممون باشه...
میخوام یک گلایه ای بکنم از برو بچهذهای هم سن و سال خودم و کسایی که دنبال کار ان،بیشتر بچه هایی که من دوربرم دیدم دنبال این هستن که برن سر یک کاری که کارفرما یک کاری رو توضیح بده اونا هم به نحو احسن انجام بدن،یا همچین شرایطی ،یعنی تقریبا همه چیز حی و حاضر باشه و روال کار مشخص حالا یک نفر بیاد کار رو راه ببره،این کار مزیتی که داره روالش مشخصه،عیبی هم که داره خب از دست هر کس بر میاد پس کارفرما خیلی دستش زیر سنگ ما نیست و امنیت شغلی پایین میاد،من یک ماه سر یک کار رفتم دیدم شراط بیخودی داره دیکه نرفتم خب طرف حتی زنگ هم نزد که من کجا ام ،بلافاصله یکی بجای من رفت،که باید مثل ربات اطاعت کنه و بله قربان گو باشه وگرنه خداحافظ،
خودِ من اوایل سال به این فکر افتادم کاری کنم که اولا نیاز به تخصص داشته باشه که کارفرما لَنگ من باشه ثانیا کارآفرینی کنم و حداقل چند نفر دیگه رو هم مشغول کنم تا یک نونی سر سفرشون بره،بعد از گذشت ۱۱ماه تلاش تونستم خواهرمو سرشو بند کنم و یک پول تو جیبی ای در بیاره،خودمم انشاالله برنامه های بزرگتری دارم که به اهدافم برسم،
کل صحبتم نتیجش این بود به جای اینکه دنبال این باشیم کسی مارو استخدام کنه با این تفکر بریم جلو که :من چه خدمتی میتوانم در حق جامعه بکنم؟ من چطور میتوانم کاری کنم که سر سفره چند نفر دیگر هم نون ببرم؟ با این تفکر کم کم از همین کار کردن برای دیگران شروع کنیم و کم کم و به تدریج خودمونو به اهدافمون نزدیک کنیم.
ببخشید بابت پرحرفی.
سلام برادر دریفت
آفرین به همت و تلاش و فکرت
ان شاء الله خدا به این کارهات برکت بده
خیلی دوست داریم در تاپیک
کار آفرینی از تجربیات و صحبت های مفیدت استفاده کنیم
توی رهروان هم برامون از تجربیات کار آفرینیت بگو
خدا بهمراهت باشه
(1395 اسفند 25، 1:24)bandeKhoda نوشته است: [ -> ]سلام
چند ساعته که پاکم!
واقا از دست خودم ناراحتم ولی می خوام که درستش کنم ان شاء الله
راستش واقا نمی دونم خدا من و می بخشه یا نه، امیدم هم خیلی کمه
صد بار توبه کردم توبه شکستم باز یه جورایی احساس می کنم با این توبه کردن و شکستن دارم نعوذ بالله خدا رو مسخره می کنم
حتی نوشتن این جملات برام خیلی سخته!
سلام برادر
اولاً به کانون خوش اومدی
چه اسم خوبی هم انتخاب کردی
امیدوارم که بودن در محیط اینجا کمکی باشه برای بهتر شدن و رهایی از این دام
در مورد تعادل بین بیم و امید روایتی از امام صادق (علیه السلام) هست که فرمودند:
اُرجُ اللهَ رَجاءً لا یُجَرّیکَ عَلی مَعصِیَتِهِ، وَ خَفهُ خَوفاً لا یُؤیِسُکَ مِن رَحمَتِهِ؛
به خداوند امید داشته باش، امیدی که تو را بر معصیت و گناه، گستاخ نسازد. و از او بترس، ترسی که تو را از رحمتش ناامید نکند.
بعضی وقتا ممکنه پیش خودمون بگیم من وقت واسه توبه دارم پس بازم گناه می کنم چون خدا می بخشه
خب این خودش دامه. از کجا معلوم مرگ ما _که پایان وقت توبه هست_ نزدیک نباشه؟
کسی که می خواد توبه بکنه باید به معنای واقعی از گناهانش پشیمون شده باشه و تموم تلاششو بذاره واسه جبران گذشته
یه دام دیگه هم هست این که کسی فوق العاده نا امید شده باشه و بگه نه آقا من اون قدر گناه کار هستم که خدا منو نمی بخشه
پس برام فرقی نمی کنه آب که از سر بگذره چه یه وجب چه صد وجب
در حالی که درسته ما باید از عقوبت گناهمون بترسیم اما اون ترس باید در جهت مثبت باشه نه منفی
انسان همواره باید خودشو در محضر خدا ببینه و مراقب اعمال و رفتارش باشه
از محرمات دوری کنه، واجباتو انجام بده، حق الناس به گردنش نباشه یا اگه هست اون حق رو ادا کنه
خودم به این حرفا بیشتر نیاز دارم و ای کاش عامل باشیم
(1395 اسفند 25، 12:29)aliunknown نوشته است: [ -> ]یه بیماریه خیلی بدی هست که تقریبا به عادت تبدیل شده و کنترلش هم از دست خودم خارج شده .
و همین باعث شد به این راه کشیده بشم نه اینکه بخوام با خ.ا درمانش کنم ....
بهرحال دارم سعی خودمو میکنم این یه سالو دیگه خراب نکنم
از همه چیز عقب افتادم . درس زندگی کارای روزمره و ...
سلام علی جان
حالت چطوره بهتری؟
ازت می خوام هر روز بیای توی گروه و از اوضاعت برامون بگی
خودت بهتر می دونی که باید به تدریج درستش کنی. هر روز یه قدم بهتر از دیروز
منتظرت هستیم برادر
-----
(1395 اسفند 26، 11:32)meep نوشته است: [ -> ]بعد از 2 سه روز فشار های عصبی زیاد میشه و از طرف دیگه فشار جنسی میزنه بالا اصلا حس میکنم این دوتا باهمن
یموقع هایی هم هست که هیچ مرگمم نیست یخورده شروع میکنم به اینده تاریک که جلو رومونه فکر میکنم عصبی میشم و هر چی عصبی تر میشم هم زمان هم حس میکنم از لحاظ جنسی در تنگنا هستم
.
.
اینکه فکر میکنم هیچکسی حاضر نیست مشکل من رو حل کنه بیشتر عصبیم میکنه
اشخاص دینی مسئولان دولتی دکترین روانشناس و غیره اصلا انگار برای هیچکسی مهم نسیت که بیان مشکلی بین خ ا رو بین جون ها حل کنن
برای یه روانشناس باید حد اقل 60تمن پول ویزیت بدی و بعدشم 4تا قرص مزخرف اعصاب بهت بده که فقط گیجت کنه فقط همین
یک ماه کامل زندگیم رو تو منگی گذروندم بخاطر این قرص ها
واقعاً درک می کنم چی میگی
شاید خیلی هامون با این مسائل و مشکلات عصبی _که عمدتاً از خانواده ناشی میشه_ مواجه بودیم و هستیم.
در حالی که خانواده باید محل آرامش و محل رشد اخلاقی و ایمانی باشه، خیلی اوقات خودش میشه یه مانع
متوجه این موضوع هستم
اما خودت بهتر می دونی تا اونجایی که در توانمون هست، باید از ظرفیت هامون استفاده کنیم
اون جاهایی که ما کاری ازمون بر نمیاد، حداقل سعی کنیم فشار عصبی روی خودمون بیشتر نکنیم
یه جاهایی هست که آدم نمی دونه چی کار کنه. اما اونجائیش که می دونیم و می تونیم بایستی قدم برداریم دیگه
راستش برادر دوای درد من و شما این قرص ها و امثال اینا نیست.
درد ما دوری از معنویته.
باید بریم دنبالش. معنویتی که از درون بجوشه و آدمو به حرکت در بیاره و نه صرفاً اکتفا به ظاهر معنویات
مثلاً توی کارای جهادی شرکت کن. هم خودم به شدت نیاز دارم و باید همت کنم هم شما
این کارهاست که روحیه و انگیزه رو تو آدم تقویت می کنه
منتظرت هستیم تا وضعیت خودتو توی گروه بگی
امروز یکم بهتر شدم.
امروز بهتر نشدم ولی تلاشمو کردم. اگه تلاش بیشتری داشته باشم بهتر میشم
(1395 اسفند 25، 20:39)sabour نوشته است: [ -> ]به نظر من خ.ا یه بیماریه که متاسفانه در اثر تکرار و اینکه خیلی تاثیر میذاشته رو قسمت های مختلف زندگیمون ، به ناخودآگاهمون تبدیل شده ، واسه همینه که ترکش یه ذره سخت میشه چون دست خودمون نیست دیگه ..
با کنترل ذهنمون ، و نگاهمون ( که باعث فکرهای ناجور میشه ) میتونیم این مورد رو از ناخودآگاهمون رفته رفته خارج کنیم ..
بعدشم بچه ها سعی کنین مرتب تر بیاین کانون ، اعلام ها مرتب تر شه ..
یه جوری نشه که فقط وقتی شکست خوردیم بیایم اینجا ،
پیشنهاد میکنم یه برنامه بریزین ( با وجود هر مشغله ، چون به نظر من چیزی مهم تر از ترک خ.ا نیست ) که روزی یه نیم ساعت بیاین کانون ، حرف بزنین ، صحبت کنین ، تبادل انرژی کنین تا تو جو ترک بمونین ، اینجوری باز خودداری از خ.ا تو ناخودآگاهتون میمونه ..
سلام به داداش صبور گل خودمون
ممنونم که توی گروه فعال هستی.
موافقم. کنترل نگاه و ذهن یکی از اصول پاکیه
امیدوارم که بیشتر به این تاپیک اهمیت بدیم
با پیشنهادت هم موافقم. شاید روزی نیم ساعت تا یه ساعت وقت واسه کانون کافی باشه
بالاخره این جا این وسیله فراهم شده. پس چه خوبه بیشتر و بهتر استفاده کنیم
(1395 اسفند 25، 20:48)sabour نوشته است: [ -> ]بچه ها ، راستش یکی از بستگان من ، یه مدت مدیدی ، به مواد مخدر اعتیاد داشت .
متدشون هم رو چنتا اصل با پرجاست:
1. ترک طولانی و کند ولی بازگشت ناپذیر به جای سریع ولی بازگشت پذیر و شکننده
ممنون که تجربیاتتو گفتی. حتماً خوشحال میشیم از پیشنهاداتت استفاده کنیم
اگه صلاح می دونی قسمت (1) رو بیشتر توضیح میدی؟
-----
(1395 اسفند 27، 10:11)razmjoo نوشته است: [ -> ]سلام و درود به همه داداشا.*همونایی که برای پاکی مبارزه میکنن. همونایی که بعد از شکست نا امید نمیشن و دوباره با شمشیر کشیده به سمت این فاجعه نکبت بار ( خ.ا) حمله میکنند. این بخش مهم و بزرگی از پاکی هست....
از خدا میخوام سال پیش رو سال پاکی برای هممون باشه...
سلام برادر رزمجو
ما به شما افتخار می کنیم
شما از کسایی هستی که هر وقت اسمتو می بینم اومدی رهروان، یه اطمینان خاطر و قوت قلب پیدا می کنم
واقعاً همینجوره. ما هم مثل شما می خوایم شمشیرمونو بکشیم
ان شاء الله سال خوب و به معنای واقعی سال پر خیر و برکت در پیش روی همه ما باشه
![[تصویر: jsi6_%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%8...8Cd-11.png]](http://uupload.ir/files/jsi6_%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87_%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87%DB%8Cd-11.png)
