(1396 فروردين 14، 18:46)همساده نوشته است: [ -> ]یه بار لغزش زرد حساب میشه؟
همگروهی ها من نمیدونم چی شد ولی خب انگار خراب شد و باز از صفر باید شروع کنم. دیدین که تو خواب کسی راه بره؟ من اونو ندیدم ولی دیدم یه بدبختی مثه خودم تو خواب خودارضایی کنه.
حالم خرابه خراب
ولی خب چاره چیه جز تلاش و دعا
سلام
آره داداش زرد محسوب میشه
منم شبیه به توام. هنوز خوب نشدم.
چند نفر دیگه هم هستن شبیه به ما.
اینکه 5 ماه پیش آخرین باری بوده که این جور شده نشونه ی خوبیه.
ان شالله این سری میره تا یک سال دیگه.
آقا میشه بیاین منو به فرزندخوندگی قبول کنین ، قول میدم بچه خوبی باشم . خسته شدم از خونه خودمون .
از خرج پوشک و پول تو جیبی هم دراومدم دیگه ، صرفه اقتصادی هم داره
من با شنیدن اسم آقای گاوس اگر مرده باشم زنده میشم.عکسش رو چاپ کردم،داخل اتاقم،با نگاه کردن به صورت آقای گاوس اگر گیج خواب باشم رختخواب رو رها میکنم،اگر شب خسته باشم و چشمام گرم باشه با دیدن روی آقای گاوس خواب از چشمام میپره،اگر مسئله ای فکرم رو مشغول کرده باشه با دیدن روی آقای گاوس خجالت میشکم،اگر کسی از ریاضیات و علوم مهندسی سر رشته ای داشته باشه کافیه تا اسم آقای گاوس اون رو متحیر کنه.
جایی بنظرم میاد خوندم آقای گاوس در سنین پیری شاید ۷۰ سالگی (درست یادم نمیاد)از زبان روسی خوشش میاد و تصمیم میگیره روسی یاد بگیره.امیدوارم در نقلش اشتباه نکرده باشم،بعد من با خودم میگم تا لحظه مرگم من باید مشغول یادگیری باشم و این ذهنی که خدا داخل سرم قرار داده را به زبان عامیانه حلال کنم بعد سر بزارم و خاموش بشم.
حیفه که عمر گرانمایه حتی ۱ ثانیه اش باطل بشه حتی ۱ ثانیه/من سرکار ساختمون که بودم در وقتهای پرت کتاب ۵۰۴ انگلیسی رو که ۳۵-۳۶ تادرس خونده بودم،سر کارساختمون تو خاکها یک دور کامل کردم.
بیایین نگاهمون به زندگی رو عوض کنیم/باور کنید خود ارضایی به گوشه ای رونده میشه که هیچوقت بهش فکرنکنید.
زندگی نامه مرد بزرگ جناب آقای گاوس :
http://www.beytoote.com/scientific/scien...r.html?m=1
(1396 فروردين 14، 18:46)همساده نوشته است: [ -> ]یه بار لغزش زرد حساب میشه؟
همگروهی ها من نمیدونم چی شد ولی خب انگار خراب شد و باز از صفر باید شروع کنم. دیدین که تو خواب کسی راه بره؟ من اونو ندیدم ولی دیدم یه بدبختی مثه خودم تو خواب خودارضایی کنه.
حالم خرابه خراب
ولی خب چاره چیه جز تلاش و دعا
سلام داداش
منم دیشب توی خواب ، تا صبح خواب می دیدم که دارم خ.ا می کنم.
مثلا خواب می دیدم که رفتم توی اتاق ، یا دنبال یه جای خلوت می گردم.
جالبه که خواب چیز دیگه ای نمی بینم برای جدولی شدن.
نشون می ده که اصلا انگاری ناخودآگاهم عوض شده. خیلی حس بدی بود.
صبح که بیدار شدم تا نیم ساعت تو شوک بودم فکر می کردم که شکستم. بعد کم کم به هوش اومدم که همه اش خواب بوده.
داداش ما همگروهی هات پشت سرت هستیم.
بچه ها ، چه خبر ؟!
چقد سوت و کور شده اینجا !!