(1396 ارديبهشت 22، 8:06)یه روز سخت نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها خوب هستین ؟
من نمی دونم چرا هرچی میشینم برنامه ریزی میکنم برا ایندم نمیرم انجامش بدم و میرم سمت انجام یه کار دیگه که اصلا جز اهدافم نبوده
نمیدونم از شاید از بی حوصلگی برای انجام اون کار
اخه برا اونم نمیدونم چیکار کنم که حوصله داشته باشم برم سمت هدفم
ممنون میشم کسی کمکم کنه
سلام برادر عزیز
سوالت رو دقیق تر بنویس تا جواب بهتری بگیری
مثلا اخیرا چه برنامه ای ریختی که انجامش ندادی؟
ممکنه از سستی اراده باشه.
ممکنه برنامه ای که ریختی، سخت بوده باشه.
ممکنه هدف در نظر گرفته شه، دور از دسترس باشه.
داداش ما می توانیم کجایی عزیز دل برادر؟
ببین عاشق
همین چند روز پیش هم یادت کرد
یکم برامون تعریف کن از خودت
و
چقدر آدم حس خوبی داره وقتی یه کاری رو مدت ها بوده که دوست داشته انجام بده، بالاخره انجام بده
حس سبکی و راحتی دارم
فقط یه قرص ایکس لازم دارم که بزنم و برم فضا. کی داره قرض بده؟
و
خدا حس خوب پاکی رو از هیچ کی نگیره.
این حس رو فقط اون ها که بالا رفتن می دونن.
(1396 ارديبهشت 22، 12:00)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]چقدر آدم حس خوبی داره وقتی آرمین هنوز توی کانونه و پست می ده و کار انجام می ده.
تو لطف داری محمد
منم از اینکه کنار تو و بچه ها هستم کیف می کنم
خوبی از خودته. من رو ببخش بابت بدی هام.
(1396 ارديبهشت 22، 8:06)یه روز سخت نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها خوب هستین ؟
من نمی دونم چرا هرچی میشینم برنامه ریزی میکنم برا ایندم نمیرم انجامش بدم و میرم سمت انجام یه کار دیگه که اصلا جز اهدافم نبوده
نمیدونم از شاید از بی حوصلگی برای انجام اون کار
اخه برا اونم نمیدونم چیکار کنم که حوصله داشته باشم برم سمت هدفم
ممنون میشم کسی کمکم کنه
سلام داداش
خیلی خوش اومدی به کانون.
به نظر من خیلی این طبیعیه و مبتلا به اکثر جوون ها و چه بسا اکثر انسان ها هست و اصلا رسم دنیا همینه.
باید استقامت داشته باشیم.
در ابتدای راه ممکنه شما برنامه بریزی برای آینده و هیچی به اون عمل نکنی ، در قدم بعدی برنامه بریزی و یه ذره عمل کنی
قدم بعدی برنامه واقعی تر بشه و عمل بیشتر و همین طور.
بعد از گذشت دو سال می رسی به اون جا که باید. زندگی روی برنامه و نظم.
تجربه شخصی : برنامه ریختن این نیست که روی کاغذ چیزی بنویسیم که البته اون هم مهمه و باید باشه تا وسط کار سردرگم نشیم.
مهم تر از نوشتن برنامه اینه که واقعا بفهمیم چی می خوایم ، چیکار
باید بکنیم و این که چیکار می
تونیم بکنیم.
شناخت
خودمون ،
توانایی هامون ، و
مسیر زندگی مون.
چقدر رسیدن به این هدف برای ما مهم و ضروریه؟
چطور می شه به این هدف رسید؟
اصلا ما تواناییش رو داریم که این کار رو انجام بدیم؟
هر چقدر که به این سه تا سوال قبل از شروع کار فکر کنید ، باعث می شه که در عمل پاتون نلنگه ، خسته نشید ، درگیر حرف مردم نشید و ...
ممنون عاشق و داداش ارمین ممنون از توجهتون
نکاتی که هردوتاتون گفتین خیلی عالی و درست بودن ممون از دوتایتون
ارمین جان مثلا من یه سال میخوام شروع کنم به درس خوندن برنامه هم میریزم منتهی بعضی مواقع یکمشا انجام میدم وبعضی وقتا هم اصلا بیخیال میشمش
یا مثلا برای اینکه بتونم گوشی بخرم از در امد خودم گفتم برم کار کنم که اون کارم نیاز به مطالعه داره که حتی مطالب کارهم به درد خود زندگی هم میخوره
ولی چه فایده هر کار میکنم نمیتونم جذبش کنم که برم طرفش
سلام دوستای خوبم درسته که همه افراد این فروم برای ترک یه گناه بزرگ دور هم جمع شدن ولی به نظرم دلشون خیلی پاک و زلاله از همتون خاهش میکنم به حرمت این روز خوب واسم دعا کنید این دفه دیگه بار اخره یا میشه یا نع به قول معروف مرگ یه بار شیون یه بار میخام از دسش خلاص بشم
امروز و این تاریخم بنظرم یه بهونه ی خوبیه که با امام زمانمون عهد کنیم.
با اینکه هیچکدومتونو نمیشناسم دوستون دارم
یا علی
چقد ارمین خوب گفت:
خدا حس خوب پاکی رو از هیچ کی نگیره.
این حس رو فقط اون ها که بالا رفتن می دونن.
مرسی ارمین
چقد ثبت ناما سخت شده راستی
(1396 ارديبهشت 22، 14:29)یه روز سخت نوشته است: [ -> ]ممنون عاشق و داداش ارمین ممنون از توجهتون
نکاتی که هردوتاتون گفتین خیلی عالی و درست بودن ممون از دوتایتون
ارمین جان مثلا من یه سال میخوام شروع کنم به درس خوندن برنامه هم میریزم منتهی بعضی مواقع یکمشا انجام میدم وبعضی وقتا هم اصلا بیخیال میشمش
یا مثلا برای اینکه بتونم گوشی بخرم از در امد خودم گفتم برم کار کنم که اون کارم نیاز به مطالعه داره که حتی مطالب کارهم به درد خود زندگی هم میخوره
ولی چه فایده هر کار میکنم نمیتونم جذبش کنم که برم طرفش
ببین داداش
آدم به چیزی که فکر می کنه نیاز داره، با سر میره دنبالش
وقتی تو یه ساله که می خوای بری دنبال درس خوندن و هنوز نشده، احتمالا اون رو تو ناخودآگاهت ارزشمند نمی بینی
یا تحمیل اطرافیانت هست. یا نسبت به آینده ی اون شک داری. یا چیزهای مهم تری هست که اون ها دغدغه ی تو شدن و همون ها باعث میشن درس برای تو صرفاً گوشه ای از ذهنت باشه.
ضمناً برای اینکه شور و شوق درس خوندن از تو نیافته، باید خودت رو تو جو درس قرار بدی.
کلاس رفتن. کتابخونه. آزمون دادن.
تعامل با انسان های دیگه تو حوزه ای که درش فعالیت می کنیم موجب میشه انگیزه ی ما برای ادامه ی مسیر حفظ بشه و حتا قوت هم پیدا کنه.
نقل قول: چقد ثبت ناما سخت شده راستی
مهندس جان
نیرو کمکی نیاز شد، بگو بچه ها رو بفرستم.
(1396 ارديبهشت 23، 21:15)engineer نوشته است: [ -> ]چقد ثبت ناما سخت شده راستی
با توجه به این نکته ، اولین فردی که ثبت نام کنه یک اعتبار مثبت پیش من داره.
من می خواستم اولین نفر باشم ، ولی پیش خودم گفتم حالا که یک هفته وقت داریم. خب؟
من می تونم این یک هفته رو بشینم فکر کنم ، مشکل اصلیم چیه و یه برنامه خوب برای خودم بچینم.
نقل قول: ببین داداش
آدم به چیزی که فکر می کنه نیاز داره، با سر میره دنبالش
وقتی تو یه ساله که می خوای بری دنبال درس خوندن و هنوز نشده، احتمالا اون رو تو ناخودآگاهت ارزشمند نمی بینی
یا تحمیل اطرافیانت هست. یا نسبت به آینده ی اون شک داری. یا چیزهای مهم تری هست که اون ها دغدغه ی تو شدن و همون ها باعث میشن درس برای تو صرفاً گوشه ای از ذهنت باشه.
ضمناً برای اینکه شور و شوق درس خوندن از تو نیافته، باید خودت رو تو جو درس قرار بدی.
کلاس رفتن. کتابخونه. آزمون دادن.
تعامل با انسان های دیگه تو حوزه ای که درش فعالیت می کنیم موجب میشه انگیزه ی ما برای ادامه ی مسیر حفظ بشه و حتا قوت هم پیدا کنه.
عالی