کانون

سلام دوستان سال نو همه مبارک

دوباره گرفتار شدم دوستان اونم سریالی
کمکم کنین که بتونم دوباره سرپا شم.

اگه میشه تو مسابقه گروهی وارد شم یه جور جام بدین.

(1397 فروردين 3، 9:25)Mr Degaresh نوشته است: [ -> ]سلام دوستان سال نو همه مبارک

دوباره گرفتار شدم دوستان اونم سریالی
کمکم کنین که بتونم دوباره سرپا شم.

اگه میشه تو مسابقه گروهی وارد شم یه جور جام بدین.

سلام دگرش جان
خوش اومدی...

خب تعریف کن، چی شده؟ از کجا شروع شده؟ علتش چیه؟


منظرم

(1397 فروردين 3، 11:24)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]

(1397 فروردين 3، 9:25)Mr Degaresh نوشته است: [ -> ]سلام دوستان سال نو همه مبارک

دوباره گرفتار شدم دوستان اونم سریالی
کمکم کنین که بتونم دوباره سرپا شم.

اگه میشه تو مسابقه گروهی وارد شم یه جور جام بدین.

سلام دگرش جان
خوش اومدی...

خب تعریف کن، چی شده؟ از کجا شروع شده؟ علتش چیه؟


منظرم

سلام عاشق جان

علتش تنهایی و گاهی عادی جلوه دادن این قضیه پیش خودم، ترک نماز و قرآن، گاهی ناامیدی....همشون دست به دست هم میدن....و البته احساس نیاز به رفع این غریزه...با اینکه میدونم راه درست این نیست. ولی ....از این میترسم که معتاد به تنوع طلبی بشم و هر چیزی به راحتی منو تحریک نکنه....چی بگم.
چند روز دارم میرم مسافرت شاید یه خرده آروم شم و حال و هوام عوض شه.
تا وقتی که سرکارم مشکلی نیست. این روزها تعطیلاته این جوری شدم....

(1397 فروردين 3، 11:45)Mr Degaresh نوشته است: [ -> ]

(1397 فروردين 3، 11:24)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]

(1397 فروردين 3، 9:25)Mr Degaresh نوشته است: [ -> ]سلام دوستان سال نو همه مبارک

دوباره گرفتار شدم دوستان اونم سریالی
کمکم کنین که بتونم دوباره سرپا شم.

اگه میشه تو مسابقه گروهی وارد شم یه جور جام بدین.

سلام دگرش جان
خوش اومدی...

خب تعریف کن، چی شده؟ از کجا شروع شده؟ علتش چیه؟


منظرم

سلام عاشق جان

علتش تنهایی و گاهی عادی جلوه دادن این قضیه پیش خودم، ترک نماز و قرآن، گاهی ناامیدی....همشون دست به دست هم میدن....و البته احساس نیاز به رفع این غریزه...با اینکه میدونم راه درست این نیست. ولی ....از این میترسم که معتاد به تنوع طلبی بشم و هر چیزی به راحتی منو تحریک نکنه....چی بگم.
چند روز دارم میرم مسافرت شاید یه خرده آروم شم و حال و هوام عوض شه.
تا وقتی که سرکارم مشکلی نیست. این روزها تعطیلاته این جوری شدم....

من صد در صد با همه ی حرفهایی که زدی موافقم.
و این نشون می ده شناختت کامله از این بیماری.

خب خودت چه راه حل هایی رو پیشنهاد می کنی؟
به نظر من شما برنامه ریزی مناسبی برای روزهای بیکاری و تفریحاتت نداری.

این مسافرت خیلی کمک می کنه و می تونه از سریالی بودن نجات بده. یه جوری تغییر وضعیته.
ازش استفاده کن ولی حتما بعد از مسافرت باز هم پیگیر حل مشکل باش، چرا که دوباره برمیگرده.
راستی سال نو تو هم مبارک

(1397 فروردين 3، 22:00)aliunknown نوشته است: [ -> ]سلام به رهروانیا  
چطورین ؟ خوبین ؟ خوش میگذره !؟!؟!؟
عید همتون مبارک داداشای گل
.....

سلام علی جان، عید تو هم مبارک عزیزم
چقدر خوب که این ها رو این جا مطرح می کنی.
اگر ماها این جا روی این موضوع گفتگو نکنیم پس کجا گفتگو بشه؟

علی جان من نمی خوام در مورد مضرات روحی و جسمی خ.ا و دلایل مفید بودن ترک صحبت کنم.
البته می شه بحث کرد، اما فکر می کنم ماها که این جا اومدیم،
حداقلش این هست که وقتی این کار رو انجام می دیم، احساس بدی داریم.
همون حس عذاب وجدان. بعد از خ.ا از خودمون بدمون میاد

حالا این ناراحتی دلیلش به خاطر چیزی به نام وجدانه، یا لطف خداست یا به خاطر مضراتش یا .... کاری ندارم.
من می خوام از جهت دیگه ای نگاه کنم به موضوع، این که چی می شه آدم به جایی می رسه که دیگه از این کار بدش نمی اد.
از خ.ا، از دیدن فیلم های مستهجن و حتی خ.ا با عکس دخترهای فامیل (اه اه حالم به هم خورد) و چیزهای حال به هم زن دیگه.
نه تنها بدش نمی آد، اون ها رو عادی هم می دونه و ازشون لذت می بره.

چیز زیاد پیچیده ای نیست.
داستان اینه که مسیر سقوط پلکانیه. (همون طور که سعود پلکانیه)
ده تا پله پایین تر، ممکنه حتی تجاوز باشه. شما از این بالا نگاه می کنی،
حالت به هم می خوره از این کار، کسی که این کار رو کرده رو توی صورتش تف می کنی.

ولی اگر پات یه ذره سر بخوره می ری یه پله می ری پایین و پله ی بعدی و پله ی بعدی
تا این که می رسی به پله ی نهم و حالا اگر نظرت رو در مورد تجاوز بپرسن می گی
«خب انسانه دیگه، نیاز داره، آدم جایز الخطاست، تقصیر خانم های بدحجابه،
مگه چه اشکال داره؟ این ها ساخته ی دینه؟ انسان آزاده، تقصیر مسئولینه و ... هزار تا توجیه دیگه»

قرآن وقتی که ویژگی های بنده های خوب رو می شمره، نمی گه زنا نمی کنن بلکه می گه:
می گه اونها کسانی هستند که به زنا نزدیک نمی شند. خیلی نکته ی ظریفیه، اصلا بهش نزدیک نمی شن
یعنی همون پله ی دهم می ایستن.
من می گم، حتی تلاش می کنن که دور بشن از خ.ا، این یعنی یه پله بالاتر

طولانی شد، می خواستم داستان های خودم رو بگم که چند سال پیش، اگر بهم می گفتن همچین کارهایی خواهی کرد
می زدم توی دهنشون. اما من خ.ا کردم، فیلم مستهجن نگاه کردم، اون هم نه یک بار، نه دوبار... دیگه از دستم در رفته تعدادش
معلوم نیست چند تا پله پایین اومده ام، امیدم به خداست که حداقل از این پایین تر نرم.
نه نه نه! امید من بیش از این حرفاست. می خوام برم بالا و بالا تر، امیدم به فضل خداست 

(1397 فروردين 3، 22:00)aliunknown نوشته است: [ -> ]سلام به رهروانیا  
چطورین ؟ خوبین ؟ خوش میگذره !؟!؟!؟
عید همتون مبارک داداشای گل
اومدم بازم سرتونو درد بیارم   
خب ... راستش یه زمانی فکر میکردم همه نسبت به این جور مسائل مثل خ.ا مثل ماها نگاه میکنن ...
اما طی ۴ - ۳ هفته گذشته متوجه شدم کاملاااااا اشتباه میکردم ....
برام یه موقعیتی پیش اومد که تونستم با خیلیا راجب به این چیزا حرف بزنم ... البته غیر مستقیم بحث رو به این چیزا کشوندم ...
و جالبههههه ۹۰ درصدشون میگفتن تو دوران مجردی خ.ا باید باشه   
دلایلشون هم شبیه هم بود ... میگفتن خب خ.ا با اون راه طبیعیش ( که رابطه ج...نسی ) هست هیچ فرقی نداره و در دو حالت یه اتفاق میوفته :/ 
و این چیزا رو اسلام در آورده و از این حرفا ، با یه سرچ ساده متوجه میشی که هر چی راجب به این موضوع بهت گفتن دروغ بوده و الان همه با این کار موافقن ! :/ ....
ولی بعضی هاشون رو یچیز دیگه هم تاکید داشتن . میگفتن ما برای این نیاز نباید به یکی دیگه آسیب بزنیم .... و خ.ا خیلی بهتر از شروع کردن روابط نامشروع هست .... (‌ وقتی اینو میگفتن یه حس خیلیییی گندی تو وجودم پدید میومد و میخواستم بگم خبببب شما هم با اینکار دارین به خودتون آسیب میزنید اما سکوت میکردم . چون میدونستم اینم بگم بازم توجیه میکنن .... )
  چی بگم .... تا دو سه روز فقط شوک بودم ....
میگفتم یعنی اینا حس عذاب وجدان نمیگیرن !؟ یا انقدر اینکارو کردن که حس عذاب وجدانشون خوابیده !؟ یا کلا از اون اولش این کارو خوب میدونستن ؟ و اگه این کارو خوب میدونستن بعد چند سال متوجه عواقب وحشتناکش نشدن ؟ و اگه متوجه عواقب وحشتناکش شدن چرا هنوز این کارو خوب میدونن و سعی میکنن خودشونو توجیه کنن ( مثل این میمونه یه کالای خیلی بی کیفیت بگیری بعد هی خودتو توجیه کنی نه خیلیم عالیه با وجود اینکه میدونی فکرت از پایه اشتباست .... ! )
گفتم این تجربه رو باهاتون در میون بزارم ....
و یه سوال کلی پیش میاد برام که اگه راجب بهش فکر کنید و طبق نظر خودتون جوابشو بدید ممنونتون میشم 
بازم سعی میکنید با اینطور آدما رفت و آمد کنید ؟ با این قضیه کنار میاید و به عقایدشون احترام میزارید با اینکه از پایه غلطه ؟
من خودم تصمیم گرفتم یجورایی باهاش کنار بیام و به عقایدشون احترام بزارم ... اما خیلی کمتر با اینطور آدما رفت و آمد کنم چون بهرحال به صورت ناخودآگاه تاثیر خودشو میزاره   
پ.ن ۱  : یچیز جالب هم بگم   :  یکیشون بهم گفت تو قبلا خ.ا هاتو کردی و الان اومدی ما رو هدایت کنی   ؟! میخواستم بگم فقط دارم سوال میپرسم ازتون کاری به هدایت و این چیزا ندارم .... اما سکوتیدم   چون اصلا نمیخواستم بحث به جاهای باریک بکشه ....
پ.ن ۲ : بعضی هاشون که با خدا بودن میگفتن باید یه زمان مشخص داشته باشیم برای اینکار . یک ماه یکبار یا دو ماه یکبار :/ و اگه بتونی خیلی تحمل کنی و یک سال یکبار انجامش بدی خیلی عالی میشه 
پ . ن ۳ :‌ دیگه همینجا تمومش میکنم ... عجیب ترین تجربه ی عمرم بود ... در همین حد میتونم توصیفش کنم !!!

خیلی خوبه که در موردش صحبت کردید...فقط مراقب باشید توی این جمع ها حرفایی نزنید که پشیمون بشید... تا حدی هم همرنگ اونا باشید در ظاهر که 
خدایی نکرده احساس بد پیدا نکنن...
اگه از اول اینطوری بریم جلو و بگیم شماها گناه میکنید و من باهاتون حرف نمیزنم خب مشخصه که جواب نمیده...
باید اولش باهاش همدلی داشته باشید و بگید که اینکارا چطوریه ...همراهشون برید جلو و وسط کار یه راهکار برای بهتر شدن جفتتون ارائه بدید ....
مورد بعدی اینکه شاید حرف اونا از نظر عوارض خودارضایی درست باشه و  ضرری نداشته باشه ولی هرکسی از خودش پرسیده چرا حالش بد میشه همش؟
چرا اینکار میل به زندگی (حداقل برای من) رو کم میکنه؟
چرا صدبار توی بعضی سایتا به این نتیجه رسیدم که خودارضایی مشکلی نداره ولی بازم اینجام؟!
ماشالاه یه اشتباه رو هزار بار تکرار میکنیم....
ایشالاه که همیشه پاک بمونی دوست عزیزم...

به نام خدا

اعلام وضعیت مسابقه گروهی هفته چهارم

وضعیت پاکی: سبز

برنامه های هفته گذشته: متاسفانه نتونستم زیاد به هیچ کدوم عمل کنم ولی زبان رو تونستم یه چیزایی بخونم و بد نبود.

برنامه های هفته آینده:
- روزی یک فیلم آموزشی زبان+لغت و تمرین دروس
- تمرین موسیقی به صورت جدی
-مطالعه کتاب دختر پرتقالی

سلام.

980 روز که پاکم

(1397 فروردين 5، 1:46)razmjoo نوشته است: [ -> ]سلام.

980 روز که پاکم

خوش اومدی داداش
این همه روز خوب... کی می ره این همه راهو  
اصلا دیگه روم نمی شه اعلام وضعیت کنم بعد از این اعلام وضعیت داداش رزمجو
اما خب چاره چیه؟
*****
عاشق / کوچ پرستو ها / هفته ی چهارم / سبز

ارزیابی :
هفته ی گذشته ابتدای هفته (تا دوشنبه تقریبا توی شوک بودم) اما بعدش از شوک دراومدم
ابتدای رجب روزه گرفتم، و خب اوضاع بهتر شده.
اواخر هفته هم کارهام رو شروع کردم و دوباره برگشتم به نظم قبلی....
الان یه مقداری خوراک اذیت می کنه، عید شده و آجیل خوری و پلو خوری و ... زیاد شده  
به علاوه تلویزیون هم زیاد نگاه می کنم.

البته این مشغولی ها بد نیست. ولی وقتی زیاد می شه خسته کننده می شه.... باید کمش کنم.
یعنی از حالت اعتیاد وار به حالت احتیاج وار برسم، چی گفتم؟  
مرور قرآن رو ادامه می دم، تقریبا با یه ریتم ثابت.
مطالعه ی کتاب هم تقریبا یه روز در میون انجام شد.
برنامه ی هفته ی پنجم
تموم کردن موضوعی که روش کار می کنم.
یک روز استراحت و تفکر و ...
شروع موضوع بعدی که روش کار می کنم.

برنامه ی مطالعه، نماز جماعت و نماز جمعه و مرور قرآن رو پیگیری کنم.
حتما یک روز ورزش کنم.
بیشتر برای کانون وقت بذارم....
یادم نره، به هر ضرب و زوری که شده باید پاکیم رو حفظ کنم....

(1397 فروردين 4، 23:00)rezaKy نوشته است: [ -> ]به نام خدا

اعلام وضعیت مسابقه گروهی هفته چهارم

وضعیت پاکی: سبز

برنامه های هفته گذشته: متاسفانه نتونستم زیاد به هیچ کدوم عمل کنم ولی زبان رو تونستم یه چیزایی بخونم و بد نبود.

برنامه های هفته آینده:
- روزی یک فیلم آموزشی زبان+لغت و تمرین دروس
- تمرین موسیقی به صورت جدی
-مطالعه کتاب دختر پرتقالی

چه باحاله اینطوری برنامه نوشتن...
درخشنده/ گروه کوچ پرستوها/ 4 هفته سبز
منم این هفته یکم سیم کشی پژو یاد گرفتم... دوتا نقشه ی برقی کشیدم... کتابای ازدواج رو نصف بیشترشو خوندم...
تمرین رفتم که لاغر بشم بعدش تمرین قدرتی رفتم که عضله ها زیاد بشن بانمک بشه هیکلم در جواب مثبت گرفتن از عروس خانوم موثره
-----
برای هفته ی بعدی....

کتابای بیشتری در مورد ازدواج پیدا کنم... یه کتاب روانشناسی دارم اونو هم بخونم...
نقشه های امپلی کلاس دی رو بکشم...
سوییچینگ 550 رو اجرا کنم....
رو خودم کار کنم که بتونم با مامان بابا حرف بزنم برا ازدواج
تمرینارو سنگین کنم تا عید تموم نشده...
همین دیگه...تموم

سلام همگروهی های رهروان 
همگروهیای عزیزم در مسابقه گروهی یک عذر خواهی به همتون بدهکارم....   

شرایط کاری سنگینی داشتم ماه گذشته 
بسیار سخت بود و فرصت هیچ کاری بهم نمیداد 
مدتی ک گذشته سعی کردم بیشتر به کار کردن فکر کنم و ب این لعنتی فکر نکنم 
اما بعضی موقع ها خستگی کار باعث می شد که سمتش برم 
مجددا تصمیم گرفتم شروع کنم 
خیلی ناراحتم که مسابقه گروهی رو از دست دادم 
ایشالا بتونم مدتی پاک بمونم و این پاکی رو وصل کنم به ماه رمضان 
این دفعه از خدا خواستم 
امسال سال پایان این لعنتی و شروع زندگی ام باشه 
مطمئن ام به خدا 
پشتم رو خالی نمیکنه 
برنامه های زیادی تو سر دارم و دو روزه دارم نسبت بهش برنامه ریزی میکنم ...
از همه دوستان هم همفکری نیاز دارم 
مرسی ممنون 

به نام خدا

سلام بچه ها. یه نکته جالب یهو الان به ذهنم اومد بگم بنویسم اینجا.
من توی سال 96 از وقتی تصمیم به ترک گرفتم، ینی از 11 اردیبهشت بخام حساب کنم، تا امروز(که البته پاکم)، 5 بار شکستم. اما قبل از ترک، من تقریبا سالی 121 بار خ.ا داشتم. خاستم بگم به روند پیشرفت خودتون نگاه کنین و ببینین که چقدر آدم بهتری شدین. اون وقت دیگه از ترکِ دائم، هیچ ترسی نخاهید داشت. و هیچوقت نا امید نخاهید شد. بشمارین ببینین از وقتی توی کانون عضو شدین، سالی چند بار شکستین. نتایج، قطعا شگفت زده تون میکنه

(1397 فروردين 6، 16:37)آقای اراده نوشته است: [ -> ]سلام همگروهی های رهروان 
همگروهیای عزیزم در مسابقه گروهی یک عذر خواهی به همتون بدهکارم....   

شرایط کاری سنگینی داشتم ماه گذشته 
بسیار سخت بود و فرصت هیچ کاری بهم نمیداد 
مدتی ک گذشته سعی کردم بیشتر به کار کردن فکر کنم و ب این لعنتی فکر نکنم 
اما بعضی موقع ها خستگی کار باعث می شد که سمتش برم 
مجددا تصمیم گرفتم شروع کنم 
خیلی ناراحتم که مسابقه گروهی رو از دست دادم 
ایشالا بتونم مدتی پاک بمونم و این پاکی رو وصل کنم به ماه رمضان 
این دفعه از خدا خواستم 
امسال سال پایان این لعنتی و شروع زندگی ام باشه 
مطمئن ام به خدا 
پشتم رو خالی نمیکنه 
برنامه های زیادی تو سر دارم و دو روزه دارم نسبت بهش برنامه ریزی میکنم ...
از همه دوستان هم همفکری نیاز دارم 
مرسی ممنون 

سلام 
یادتون هست که کدوم هفته هارو سبز بودید؟ شدیدا به این امتیازا احتیاج داریم
پیش ما باشید... 
وقت ندارم و بعدا میرم و الان فشار رومه و اینا همش بازی های شیطانه ... اگه با دقت نگاه کنید میبینید آخر همشون به گناه میرسه....
ترک کردن مهمتر از اون چیزیه که فکرشو میکنیم...یه مقدار بیشتر وقت باید براش گذاشته بشه با دقت برسی بشه تا به نتیجه برسه....
کارای دیگه رو بعدا هم میشه ردیف کرد اصلا نگران نباشید....

درود
دو سه روزه فشار روم زیاده. شب از خواب میپرم. روز تمرکز ندارم کارهام رو انجام بدم و الان از برنامم عقبم. دیروز مجبور شدم از خونه بزنم بیرون. کاش یه دکمه ای داشت خاموش میشد.

(1397 فروردين 6، 16:37)آقای اراده نوشته است: [ -> ]سلام همگروهی های رهروان 
همگروهیای عزیزم در مسابقه گروهی یک عذر خواهی به همتون بدهکارم....   

شرایط کاری سنگینی داشتم ماه گذشته 
بسیار سخت بود و فرصت هیچ کاری بهم نمیداد 
مدتی ک گذشته سعی کردم بیشتر به کار کردن فکر کنم و ب این لعنتی فکر نکنم 
اما بعضی موقع ها خستگی کار باعث می شد که سمتش برم 
مجددا تصمیم گرفتم شروع کنم 
خیلی ناراحتم که مسابقه گروهی رو از دست دادم 
ایشالا بتونم مدتی پاک بمونم و این پاکی رو وصل کنم به ماه رمضان 
این دفعه از خدا خواستم 
امسال سال پایان این لعنتی و شروع زندگی ام باشه 
مطمئن ام به خدا 
پشتم رو خالی نمیکنه 
برنامه های زیادی تو سر دارم و دو روزه دارم نسبت بهش برنامه ریزی میکنم ...
از همه دوستان هم همفکری نیاز دارم 
مرسی ممنون 

سلام داداش
همین که الان برگشتی برای من یک دنیا ارزش داره.
شهامتت قابل ستایشه، چون خیلی از بچه ها اگر این اتفاق بیافته، کلا می ذارن و می رن.

برای ترک باید جدی تر و محکم تر اقدام کنی.

مشارکت توی اینجا فرصت خیلی خوبیه.
اگر موافق باشی، برات ختم صلوات هم می تونیم بگیریم.
بسم الله ...

نقل قول:

(1397 فروردين 7، 12:47)Deril نوشته است: [ -> ]درود
دو سه روزه فشار روم زیاده. شب از خواب میپرم. روز تمرکز ندارم کارهام رو انجام بدم و الان از برنامم عقبم. دیروز مجبور شدم از خونه بزنم بیرون. کاش یه دکمه ای داشت خاموش میشد.

دریل جان عقب بودن از برنامه رو می شه جبران کرد.
همین نگرانی تشدید می کنه وسوسه ها رو.
پیشنهاد می کنم، وقتی فشار جنسی روت هست، فشار کار رو مضاعف نکنی..

این تاپیک رو هم میتونی مطالعه کنی.