کانون

میدونید شاید  بگین جناب عالی ک لالایی بلدی چرا خوابت نمیبره 

میدونید من وقتی 91 اومدم کانون مشکل استارت  وشروع کار رو داشتم نهایت ترکم 2 یا شایدم 3 روز بود و یک ترک شانسکی یک ساله

اون موقع 17 سالم بود سال 92 گفتم اینجور نمیشه 92 بنده از کانون رفتم کجا رفتم خدمت مقدس سربازی 

گفتم اینجا ک نمیشه ولی خدمت وقتم  پر میشه ترک میکنم   ر جای شما خلی رفتم خدمت و همون جور ک فکر میکردم شد  

 ترکم رو ب ثبات رسوندم گفتم هر 6 ماه و اینجور شد من در طول خدمت سربازی  ترکم رو ب ثبات رسوندم و استارتم و شروع ترکم درست شد

یعنی من الان وقتی ترک میکنم حدعقل کمتر از4 ماه نیس  ی مشکل جدید خوردم اونم این بود  بین راه بعد 4 ماه 5 ماه میرسیدم 

اینقدر به خودم اعتمادا میکردم و  فراموش میکردم هدفم رو ک نمیتونستم ادامه بدم 

گفتم بهترین کار گزارش روزانس برای این که فراموش نکنم و این شد ک در خدمت دوستان هستیم   عرق کاسنی هم خوبه بخورید

سلام به دوستان رهروانی
14 صلوات به نیت پاکی و عاقبت به خیری دوست و برادر خوبم 101 عزیز
-----

(1397 اسفند 13، 11:43)mehdi0 نوشته است: [ -> ] بعدش اینه شما 3 هفته ترک داشتید سعی کنید این 3 هفته ثابت بمونه حدعقلش اینه نزارید کمتر از 3 هفته  بشکنید

همه ی ماه ترک کلی هست اما من اینجور فک  نمیکنم  همین ک  هر روز انجام میدادیم ب  هفته ای ک بار بعدش ماهی یک بار  و کم کم ب 6 ماه یک بار بکشونیمش 

و اگر توی همون 6 ماه یک بار ثابت نگهش داریم یا 4 ماه یک بار یعنی ثابت بشه کمثلا فقط هر 6 ماه ترکم میشکنه یا هر 4 ماه و کمتر نمیشه 

نشونه موفقیته اول ی جوری ثابت نگهش دارید تا برای ترک کلیش اماده بشید 

سلام
خیلی خوش برگشتی به رهروان

یه بار خ ا هم زیاده چون خلاف فطرت ماست.
اگه کسی می خواد ترک بکنه دیگه کلاً باید خ ا و لوازمش رو بذاره کنار.

ترک خ ا هم بدون ترک لوازمش سخت و تقریباً در حد غیر ممکنه.
لوازمش چیه؟ چشم چرونی، جولان افکار منفی و گناه آلود، رفتن توی سایت های ضد اخلاقی و مستهجن.
که برای مقابله با اینا بایستی کنترل نگاه و ذهن رو اجرا کنیم.

چه تضمینی وجود داره بعد از انجام یه بار خ ا، بار دیگه مبتلا نشیم؟
وقتی یه بار حیای در مقابل خدا ریخته شد، احتمال بار دوم بسیار زیاده.

کار امثال ما از همین یه بار ها شروع شده و به این وضعیت رسیدیم.

شما وضعیت یه معتاد به مواد مخدر رو در نظر بگیر.
اولش مقدار موادش کمه اما هر چه اون ورتر میره دیگه با اون مقدار، کارش راه نمی افته.
مقدار موادش رو زیاد و زیادتر می کنه تا کارش به بدترین لجنزار برسه.

خ ا هم همینه. اول مقدارش کمه بعد تصاویر مستهجن بهش اضافه میشه بعد ذهنش رو کاملاً در این راه صرف می کنه.
تا آخر کارش به جنون جنسی برسه. یا چیزی شبیه این.

خ ا و لوازم اون رو باید گذاشت کنار به هر سختی که هست.
تا اثراتش کم کم و به مرور ان شاء الله از بین بره و به زندگی عادی و در پناه خدا برگردیم.
-----
در مورد سوالت هم بیشترین مدت پاکیم یک سال بوده.
برای اینکه بتونم پاکیم رو حفظ کنم هر روز اهدافم رو مرور می کنم.

نباید تسلیم شیطان بشم، لذت گناه چند دقیقه بیشتر نیست.
اما پشیمونی و حسرت اون، به اندازه عمر انسانه.
و اگه توبه نکنم آخرت رو هم همراه با دنیا از دست میدم.

اگه بخوام تشکیل خانواده بدم و زندگی سالمی رو داشته باشم باید ترک کنم.
نمی خوام با انجام خ ا زندگی خانوادگیم رو سیاه و تباه کنم.

خ ا باعث از بین رفتن و تباه شدن نیروی جنسی میشه.
و دیگه اون فرد با همسر خودش رابطه خوبی نداره و هرروز زندگی براش عذاب آور میشه.
چون ذهنش پر از تصاویر آلوده هست و همسرش براش کافی نیست.
چشمش هرز شده و نگاه کردن به همسرش براش معنا و مفهوم نداره.

نیروی جنسی که باید باعث سعادت و خوشبختی و تربیت انسان های پاک و سالم باشه
تبدیل به نیروی مخرب و باعث تباهی و بدبختی دنیایی و آخرتی میشه.

حتی اگه از آسمون سنگ هم بباره، اگه هر سختی و مشکل و گرفتاری هست من حق ندارم گناه کنم.
و روح و جسمم رو با خ ا به لجنزار بکشونم.

در واقع کسی که می خواد ترک کنه باید از خ ا متنفر بشه و برای همیشه اون رو کنار بذاره.
حتی نباید توی ذهنش این فکر بیاد که تو باز هم برای خ ا وقت داری.
نه. من هیچ وقتی برای خ ا ندارم. و از خ ا و لوازم اون به شدت متنفرم.

آرزوی موفقیت و پاکی دارم برای بچه‌های رهروان و برای همه‌ی کسانی که در مسیر ترک این گناه مخرب و تباه کننده هستند
یا علی

بچه ها سلام
رفقای گل امیدوارم که حالتون خوب باشه
نمیدونم دقیقا چی شد چطوری شد اینهمه کار و مشکل و اینا ریخت سرم
درس و دانشگاه و ارائه و پروژه یه طرف 
مسایل روحی یه طرف و مسائل خونوادگی و مشکلات رفقا همش برام پیش اومده تو این دو هفته 

برا همین خیلی خیلی شرمندم که نبودم 
امیدوارم که عذرم رو بپذیرید 

الون واریور / گروه لوتی های پاکی / هفته سوم / قرمز


ارزیابی :
با توجه به چیزایی که توضیح دادم متاسفانه احتمال شکست کم نبود تو این شرایط 
یه کاری رو واردش شدم دو سه هفتست که فوق العاده روحیات جدید و چالشای سخت و متفاوتی داره و باعث بعضی بهم ریختگی هام شده 
که خب تا عادت کنم بهش زمان میبره ولی امیدوارم و خوب هم پیش رفتم اما دیگه یه جایی اینقد مشکلات زیاد میشه اصن یادنم چطوری زمان گذشته و چیکار داشتم میکردم
مطالعه ی کم
درس خوندن بیشتر
خوابم خوب نبوده هفته ی قبل 
بهم ریختگی نماز هام و اعلام وضعیت 
در کل راضی نیستم از این همه نوسان و نباید اینطور باشه و بشدت دارم رو برنامه ریزی کار میکنم
ینی اینکه الان اینجام رو دیروز صبح با خودم گفتم فردا شب اگه رو به موت هم بودم میرم سر میزنم به کانون

هفته آینده (کنونی در واقع)
از شنبه یکی دوتا برنامه هام از جمله مطالعه و خوابم به حالت عادی برگشته ولی خب وسوسه زیادی رو دارم تحمل میکنم و ایشالا از فردا که کارام کمتر میشه بیشتر میام و کنترل میکنم خودمو در این مورد 
ارامشمو بیشتر حفظ کردم این هفته الان یکی از بهترین شبامه تو دو هفته اخیر
سه تا امتحان دارم هفته اینده که دارم براش میخونم همچنین هر روز رو باید مطالعه کنم چون از برنامه مطالعاتیم عقبم 
خدایا امید به خودت 

(1397 اسفند 13، 19:23)صادقین نوشته است: [ -> ]سلام به دوستان رهروانی
14 صلوات به نیت پاکی و عاقبت به خیری دوست و برادر خوبم 101 عزیز
-----

(1397 اسفند 13، 11:43)mehdi0 نوشته است: [ -> ] بعدش اینه شما 3 هفته ترک داشتید سعی کنید این 3 هفته ثابت بمونه حدعقلش اینه نزارید کمتر از 3 هفته  بشکنید

همه ی ماه ترک کلی هست اما من اینجور فک  نمیکنم  همین ک  هر روز انجام میدادیم ب  هفته ای ک بار بعدش ماهی یک بار  و کم کم ب 6 ماه یک بار بکشونیمش 

و اگر توی همون 6 ماه یک بار ثابت نگهش داریم یا 4 ماه یک بار یعنی ثابت بشه کمثلا فقط هر 6 ماه ترکم میشکنه یا هر 4 ماه و کمتر نمیشه 

نشونه موفقیته اول ی جوری ثابت نگهش دارید تا برای ترک کلیش اماده بشید 

سلام
خیلی خوش برگشتی به رهروان

یه بار خ ا هم زیاده چون خلاف فطرت ماست.
اگه کسی می خواد ترک بکنه دیگه کلاً باید خ ا و لوازمش رو بذاره کنار.

ترک خ ا هم بدون ترک لوازمش سخت و تقریباً در حد غیر ممکنه.
لوازمش چیه؟ چشم چرونی، جولان افکار منفی و گناه آلود، رفتن توی سایت های ضد اخلاقی و مستهجن.
که برای مقابله با اینا بایستی کنترل نگاه و ذهن رو اجرا کنیم.

چه تضمینی وجود داره بعد از انجام یه بار خ ا، بار دیگه مبتلا نشیم؟
وقتی یه بار حیای در مقابل خدا ریخته شد، احتمال بار دوم بسیار زیاده.

کار امثال ما از همین یه بار ها شروع شده و به این وضعیت رسیدیم.

شما وضعیت یه معتاد به مواد مخدر رو در نظر بگیر.
اولش مقدار موادش کمه اما هر چه اون ورتر میره دیگه با اون مقدار، کارش راه نمی افته.
مقدار موادش رو زیاد و زیادتر می کنه تا کارش به بدترین لجنزار برسه.

خ ا هم همینه. اول مقدارش کمه بعد تصاویر مستهجن بهش اضافه میشه بعد ذهنش رو کاملاً در این راه صرف می کنه.
تا آخر کارش به جنون جنسی برسه. یا چیزی شبیه این.

خ ا و لوازم اون رو باید گذاشت کنار به هر سختی که هست.
تا اثراتش کم کم و به مرور ان شاء الله از بین بره و به زندگی عادی و در پناه خدا برگردیم.
-----
در مورد سوالت هم بیشترین مدت پاکیم یک سال بوده.
برای اینکه بتونم پاکیم رو حفظ کنم هر روز اهدافم رو مرور می کنم.

نباید تسلیم شیطان بشم، لذت گناه چند دقیقه بیشتر نیست.
اما پشیمونی و حسرت اون، به اندازه عمر انسانه.
و اگه توبه نکنم آخرت رو هم همراه با دنیا از دست میدم.

اگه بخوام تشکیل خانواده بدم و زندگی سالمی رو داشته باشم باید ترک کنم.
نمی خوام با انجام خ ا زندگی خانوادگیم رو سیاه و تباه کنم.

خ ا باعث از بین رفتن و تباه شدن نیروی جنسی میشه.
و دیگه اون فرد با همسر خودش رابطه خوبی نداره و هرروز زندگی براش عذاب آور میشه.
چون ذهنش پر از تصاویر آلوده هست و همسرش براش کافی نیست.
چشمش هرز شده و نگاه کردن به همسرش براش معنا و مفهوم نداره.

نیروی جنسی که باید باعث سعادت و خوشبختی و تربیت انسان های پاک و سالم باشه
تبدیل به نیروی مخرب و باعث تباهی و بدبختی دنیایی و آخرتی میشه.

حتی اگه از آسمون سنگ هم بباره، اگه هر سختی و مشکل و گرفتاری هست من حق ندارم گناه کنم.
و روح و جسمم رو با خ ا به لجنزار بکشونم.

در واقع کسی که می خواد ترک کنه باید از خ ا متنفر بشه و برای همیشه اون رو کنار بذاره.
حتی نباید توی ذهنش این فکر بیاد که تو باز هم برای خ ا وقت داری.
نه. من هیچ وقتی برای خ ا ندارم. و از خ ا و لوازم اون به شدت متنفرم.

آرزوی موفقیت و پاکی دارم برای بچه‌های رهروان و برای همه‌ی کسانی که در مسیر ترک این گناه مخرب و تباه کننده هستند
یا علی

سلام 

عرض خسته نباشید 

ببینید فشار بر این ک کلا ترک کنیم 

خودش عاملی برای  فشار و استرس بر روی ماست 

شخص بنده هرر وقت به خودم گفتم من دیگهههه میخوام ترک کننم دیگه اینکار رو انجام نمیدم 

ترکم به یک هفته ک هیچ ب 3 روز هم نرسید عاملش این بود ترک کلی مقصد نداره و چون مقصد نداره به خودم میگفتم 

خب این دفعه میشکنم از شنبه شروع میکنم 

چون هدف مشخص نیس و وقتی هدف مشخص نیس  عاملی بر  بی مسئولیتی بوجود میاد 

ولی وقتی ادم برای خودش زمان تایین میکنه میگه دوهفته نباید بزنم  بعدش ماه بعدش چند ماه مثلا ظرف با خودش  قرار داد 4 ماهه ببنده 

و هدف برای خودش مشخص کنه خیلی بهتر از بی هدفی ترک میکنه 

نکته مثبت اینه طرف باید ب خودش القا کنه 4 ماه ترک کردم دیگه در شان من نیس کمتر از 4 ماه بشکنم 

ب نظرم اگر کسی ب اون نقطه برسه ک در سال دوبار اینکار رو بکنه خیلی خوبه ب شرط این که ب ثبات رسونده و روش کنترل داشته باشه 

چرا ب نکته ی مثب نگاه نمیکنیم خ.ا.ا پولی نیس ک اگه پول نداشتی انجام ندی همیشه در هر مکان زمان در دست رسه 

شما اول خودت رو ب  6 ماه یک بار برسون بعد برای  نگاه کلی برنامه بریز 

شاید نظر من اشتباه باشه نمیدونم فقط میدونم کسی که 10 سال یا بیشتر انجام داده 


نمیتونه یک دفعه ره 10 ساله ای ک قبلا رفته رو 1 ساله برگرده 



تشکر

ره رو ان نیست گهی تندو  گهی خسته رود 

ره رو انست ک اهسته و بیوسته رود 


9 روزه پاکم 9 روزه بدون استرس بودن فشار بدون لحظه ای فکر خ.ا.ا 

نزدیک عید هستیم سعی کنید حتما روز های عید پاک باشید من که نماز خون نیستم ولی شما اگه نماز میخونید حتما ب مسجد برید 

من رفتم قبلنا خیلی کیف میده فضای مسجد حس منفی روئ ادم خارج میکنه حساب کنید  ظهر رو شب برید مسجد تو برنامه هاتون باشه حتما 

ب خودم گفتم تا ترک نکردم زن نمیگیرم

همه ی ما سختی داریم  سختی ها باعث نشه به خودمون ضربه بزنیم 

ب خودمون ایمان داشته باشیم    


اگه شرایط ترک ندارید صیغه بکنید چون این روزگار زن گرفتن کار حضرت فیل میباشد


روزتون بخیر با روحتون مهربون باشید 

سلام 

من دسترسیم به نت محدود شده به علت قوانین جدید خونه
برای همین وقتی یه فرصتی پیدا میکنم به صورت انفجاری تو کانون فعالیت میکنم

لوتی ها در چه حالین؟
داداش عاشق؟
داداش همت؟
داداش الون؟
و خودم در چه حالیم/؟

اعلام وضعیت هفته قبلم
هادی سبز بود این هفته هم سبزه و با قدرت هفته بعدشم سبز خواهد کرد تا با یه هفته قرمز و 5 هفته سبز به استقبال عید و سال جدید با برنامه های جدید بره

هفته پیش خوب بود و این هفته هم که داره به آخراش میرسه بازم خوب بود
برنامه ریزی های سال94 تا 97 رو بررسی کردم و به نتایجی شگفت انگیز رسیدم و اهدافی که فکر میکردم بهش نرسیدم به طرز غیرباوری بهشون رسیدم و این باعث شد با دید جدید تر برای سال 98 برنامه بریزم و خونی تکونی ذهن انجام دادم
کوهنوردی همچنان با قدرت ادامه داره تو یه مسیر جدید یه صعود جالب با دوستان داشتیم با سنگوردی درکنارش
اما به دستم فشار اومد باید مراقبش باشم هنوز خوب نشده
بعد مدت ها هفته پیش عکاسی رفتم کلی حال خوب گرفتم ازش با کلی سوژه های عجیب و پنهان
بخشی از کارهای نیمه تمام رو انجام دادم 
پاکی رو هم آگاهانه گذاشتم بدون فکر به انحرافات پیش بره و همچنان مراقب اون گزینه هایی که اول مسابقه گفتم هستم
انشاالله که همه هفته ها بخیر و شادی بگذره

---

نقل قول:

(1397-12-7، 12:59 عصر)هادی نوشته است: نوشته است:اصلی ترین دلیل شکستم پایبند نبودنمه
به عمد خودم رو تو محیط بد وسوسه قرار دادنه به دروغ اینکه میتونم تا مرز برم برگردم

هادی جان
این یعنی درگیر یه عادت هستی که نمی تونی بهش نه بگی.
برای ترک این عادت چه برنامه هایی انجام دادی اما باز ناموفق بودی و نتیجه نگرفتی؟

آرمین داداش 
یه حالت گنگ دارم 
شاید هنوز به این نتیجه نرسیدم باید چه کنم
نیاز جنسی برای همه طبیعی هست بدن هورمون هاشو تولید میکنه و اینا باید تخلیه بشن خیالپردازی جنسی یه چیزی هست که ناخودگاه برای مرد ها تو اولویت قرار میگیره وقتی که بدن به اوج تولید خودش میرسه که برای بعضی ها احتلام یه فرایندی برای تسکین هست وقتی این احتلام نباشه برای کسی مثل من اونوقت باید چیکار کرد؟وقتی این فشار طبیعی بدن هست باید چیکار کرد؟
مم مثل اون اوایل که به سمت خ.ا رفتم کنجکاو بودم شوق داشتم احساس خوبی ازش میگرفتم الان دیگه اصلا اینطوری نیستم هیچ حس و لذتی اینکار برایم ایجاد نمیکنه فقط اون فشارری که گفتم باعث میشه دست به اینکار بزنم اما سن که میره بالاتر خیلی آسیب میزنه من الان قشنگ احساس میکنم دردشو
کاری که برایش کردم 
سعی کردم ذهنم رو پرت کنم از این خیال پردازی ها یاد بدم به ذهنم که از هر حرفی برای خودم برداشت جنسی نکنم شاید اون همچنین قصدی نداشت این از من بیمار هست که چنین برداشت میکنم
سعی کردم به چشمم یاد بدم وقتی صحنه ای دید ازش رد بشه زوم نکنه
سعی کردم کنترل دستم رو بیشتر کنم
سعی کردم کمتر تنها باشم و وقتی تنهام این تنهایی رو مدیریت کنم 
سعی کردم مراقب باشم تا به سراغ سایت ها نرم
سعی کردم شب ها وقتی خستم بخوابم تا زود خوابم ببره و صبح ها زود ازجام بلند شم تا به سمتش نرم
مدت حمام رفتن هام رو خیلی خیلی کم کردم تو یه ربع در میام 
سعی کردم وقتی لغزیدم سریالی نشم زود غسل کنم تا دوباره سمتش نرم
سعی کردم تعداد لغزش هایم رو تو یه ماه به کمتر از تعداد انگشتای یه دستم برسونم
سعی کردم روحم رو پاک کنم تا حداقل خوشنودی ای برای پروردگارم داشته باشم
سعی کردم از خیلی جمع ها از خیلی دوستی ها دوری کنم تا من هم گرفتارشون نشم
و سعی کردم این رو تو خودم تثبیت کنم که فردا من باید همسری توانا باشم  باید مرد باشم باید بابا بشم 

اینها تمام کارهایی بود که این سال ها انجام دادم ولی در نهایت باز این عادت کم هست

اوضاعم خیلی خرابه. من اکثر شکستام عصبی هست. ینی از یه چیزی ناراحتم که باعث میشه بشکنم. شکستام خیلی زیاد شده. حس میکنم هم از نظر ذهنی هم جسمی دارم کم میارم.
باید درس بخونم وقت کمی هم دارم برا درس خوندن. در روز خیلی زرنگ باشم 7 غروب به بعد بتونم بخونم، اونم اینقد خسته ام که نمیتونم برم سراغ درس. اگه درس نخونم نابود میشم. یه مشکلی هم که برام پیش میاد اینقد حالم گرفته میشه که میرم سمت خ.ا. و این کلن انرژیم رو میبره. حس میکنم دارم از بین میرم. مغزم به شدت کند شده. استرسم هم بالاست. 
خلاصه که دریل باید بجنگه ولی حال بدش نمیزاره.

(1397 اسفند 14، 12:37)Deril نوشته است: [ -> ]اوضاعم خیلی خرابه. من اکثر شکستام عصبی هست. ینی از یه چیزی ناراحتم که باعث میشه بشکنم. شکستام خیلی زیاد شده. حس میکنم هم از نظر ذهنی هم جسمی دارم کم میارم.
باید درس بخونم وقت کمی هم دارم برا درس خوندن. در روز خیلی زرنگ باشم 7 غروب به بعد بتونم بخونم، اونم اینقد خسته ام که نمیتونم برم سراغ درس. اگه درس نخونم نابود میشم. یه مشکلی هم که برام پیش میاد اینقد حالم گرفته میشه که میرم سمت خ.ا. و این کلن انرژیم رو میبره. حس میکنم دارم از بین میرم. مغزم به شدت کند شده. استرسم هم بالاست. 
خلاصه که دریل باید بجنگه ولی حال بدش نمیزاره.

سلام باز من اومدم 

یکوچولو فشار داشتم اونم تقصیر یه دختر کفاثت بود 

اما رفع شد 

نمیدونم چرا وقتی اومدم کانون یکم همچی روحی عوض شده 

شایدم چون چندین سال حرفا رو تو خودم نگه داشتم و الان خالی میکنم واس اونه

با ور کردنی نیس ک یک عده اینجا هستن برای ترک کردن چیز عجیبیه رایگان مشاوره میدن

هم دیگه رو تشویق میکنن راه کار میدن واقعا حس خووبی دارم نمیدونمم چرا فردا هم سرکارم 


جا دااره با مشکلات فراوان و سختی زندگی دوستانی اینجا هستن 
 
ک با تلاش این سایتو نگه داشتن تشکر بکنیم و از همین رو ماهشونو ببوسیم 

سلام
دوست دارم بیشتر کنار شما باشم اما این روزا همش دکترم تا آخر شب.
این یکی دو هفته واقعاً انرژی ام گرفته شده.
آدم وقتی حتا یک ساعت وقت واسه استراحت نداشته باشه می بُره. 
امروز هم که می بینید اینجام چون کلا امروز سر کار نرفتم. زودتر رفتم دکتر و برگشتم.  

هم گروهی های خوبم
حامدحامد تو فوق العاده ای. قدر این روزهای خوب رو بدون. هفته های بعد هم سبزسبز باشی. 
اراده و 101 عزیز امیدوارم این هفته ازتون هفته های سبز بشنوم. 

مهدی0 عزیز
خوشحالم که روحیه ات عالیه و داری در پاکی می تازونی. 

دریل جان
تو واقعاً ورزش لازمی. این جوری پیش بره چیزی ازت نمی مونه. درس برای استخدامی می خونی؟
همیشه تو این اوقات استرسی و عصبانیت به خودت یادآوری کن که انجام خ.ا فقط یه درد اضافه به روی دردهامه.   

الون واریور عزیز
شرایط جدید همیشه چالش برانگیزه و مدیریت کردنش مشکل.
امیدوارم این هفته به خوبی از پس همه چی بربیای و خبرهای خوب برامون بیاری.  

عاشق عزیز 
خوشحالم از هفته سبزی که داشتی. 
اون بحث رو هم ان شالله بعداً ادامه میدیم.
شما روش فکر کن من هم فکر می کنم. من باید یه سر به منابع و رفرنس هام بزنم. 
وگرنه ممکنه علم رو اشتباه نشر بدم. 

(1397 اسفند 14، 12:02)هادی نوشته است: [ -> ]

نقل قول:

(1397-12-7، 12:59 عصر)هادی نوشته است: نوشته است:اصلی ترین دلیل شکستم پایبند نبودنمه
به عمد خودم رو تو محیط بد وسوسه قرار دادنه به دروغ اینکه میتونم تا مرز برم برگردم

هادی جان
این یعنی درگیر یه عادت هستی که نمی تونی بهش نه بگی.
برای ترک این عادت چه برنامه هایی انجام دادی اما باز ناموفق بودی و نتیجه نگرفتی؟

آرمین داداش 
یه حالت گنگ دارم 
شاید هنوز به این نتیجه نرسیدم باید چه کنم
.
.
.
اینها تمام کارهایی بود که این سال ها انجام دادم ولی در نهایت باز این عادت کم هست

هادی جان
تلاش هایی که داشتی قابل تقدیره.
همون طور که گفتی ترشح هورمون ها برای همه هست اما من حدس می زنم وقتی فکر انجام این کار به سرت میاد (حتا کمرنگ ترین حالتش) باعث میشه به صورت وسواس گونه تو ذهنت بمونه و تا سراغ سایت های آلوده نری و سایر ماجرا ولت نمی کنه.
من میگم برای رفع این مشکل چند تا کار با هم انجام بده:

1- برای این عادت چند تا جایگزین خوب بذار:
الف) اعلام وضعیت روزانه تو مسابقه. وقتی بدونی که هر روز قراره آخر شب بری اعلام پاکی کنی این قدر راحت وا نمیدی. ناخودآگاه ذهنت مسیر اشتباه رو دنبال نمی کنه. بدون اینکه تو تلاش خاصی بخوای انجام بدی.
ب) انجام یه کار جایگزین اون: برای خودت از الان برنامه بذار که هر وقت به صورت وسواس گونه فکر انحراف به ذهنت رسید یه کاری کنی. مثلا 5 عدد دراز و نشست. بگو به جای اون کار که هیچی نداره و انرژی از من می گیره، 5 تا دراز و نشست میرم و بدنم رو قوی می کنم. به خودت تلقین کن که آدم قوی هستی. (که واقعا هم هستی)
ج) برای خودت و هر روز پاکیت یه جایزه بذار. مثلا آخر روز 1000 تومن کنار بذار. بگو آخر ماه با این پول می خوام یه هدیه برای خودم بخرم.

2- هدف های پاکیت رو بنویس (البته احتمالا تا الان نوشته باشی) و حال بد و احساس های بد موقع لغزشت رو بنویس.
این ها رو هر روز صبح به اندازه ی یه نگاه مرور کن.
مرور این ها هر روز صبح وقتی از تو نمی بره اما همین کار باعث میشه ناخودآگاه ذهنت به جای فکرهای آلوده روی فکرهای پاکی متمرکز بشه.
بدون اینکه تلاش خاصی انجام داده باشی، می بینی که نوع افکار و اعمالت چقدر متفاوت با قبل شده.  

همه ی این ها باعث میشه خواسته و ناخواسته از فضای لغزش فاصله بگیری و تو فضای پاکی قدم برداری. 

(1397 اسفند 11، 23:57)mohsen.truth نوشته است: [ -> ]قربانت آرمین­ جان، باعث افتخاره که دوست خوبی چون شما داشته باشم.
انشاالله که با کمک خداوند و با دعاهای شما، یک سال که هیچی، تا همیشه پاکیم مستدام باشه.
سر یادداشت دو سال پیشم؛ تقریبا الان هم همه ­چیزش صادقه، دلایل شکست های الانم، سر همون مواردی هست که اون موقع نوشتم. البته منظورم از حال خوبی که منو به سمت خ.ا می­کشونه، نزدیکی به خدا نیست، منظورم وقتایی هست که کاری رو به نتیجه رسوندم و فارغم و فشاری روم نیست.

حدود شش ماهه که دفاع کردم، یه مدت که درگیر اصلاحات و کارهای فارغ ­التحصیلی بودم، بعدش هم که خیلی زبان می­خوندم و پیگیر بودم که کی آزمون استخدامی اعلام می­کنند تا شرکت کنم و کارهای متفرقه دیگه.

البته سر اینکه هر ساله تو تابستون آزمون فراگیر دستگاه­های اجرایی برگزار میشه، برای اون تاریخ برنامه ­ریزی­ هام رو گذاشته بودم، به خاطر همین خیلی آمادگی لازم رو ندارم برای این آزمون، حالا انشاالله هر چی خدا بخواد.

سلامت باشی برادر عزیز. ما مفتخریم از بودن خوبی چون تو کنارمون.   

محسن جان شما که قبلا تجربه ترک نسبتا بلندمدت داشتی، حتما تو اون دوره هم با استرس رو به رو بودی و هم هیجانات خوشحالی رو تجربه کردی.
اما چی شد که به لغزش منجر نشد؟
چون تو اون دوره بسیار مصمم و جدی بودی و هیچ چیز نمی تونست تو رو از پا دراره. 

تو اون دوره هم احتمالا یه سری تصاویر روزمره جلوی چشمت میومد اما تو بهشون بها نمی دادی و قاطعانه فکرت رو سمت پاکی می بردی.

برای کسی که بخواد کاری رو انجام بده انجام میده. حتا اگه هزار تا مانع هم جلوی پاش باشه.
استرس و هیجان و ... که دیگه مانع به حساب نمیاد. به نظرت میاد؟

به نظرت چی می تونه تو رو مصمم و قاطع تر کنه؟

اون تمرین نوشتن که برای هادی نوشتم به نظرم خیلی کمک کننده است. 

------------------

در خصوص پست دومت
اول از همه بگم که اون پستی که زده بودم همون طور که گفتم مخاطبش شما نبودی. 
من فقط همین جوری به عنوان یه مثال بهش نگاه کردم و سوءاستفاده کردم از اون پست. 
وگرنه که من اصلا نسبت به شما شناختی نداشتم که بخوام نظر بدم و شما هم که کارت درسته. 

صحبت من سر این بود که خیلی از چیزها ما فکر می کنیم جهاد با نفس هست؛ در صورتی که اصلا این طور نیست.
من خسته و کوفته از سر کار میام و 3 ساعت هم تا زمان خواب بیشتر وقت ندارم.
بدنم به شدت نیاز به یه پیاده روی نیم ساعته تو هوای باز داره. اما من میگم نه. من وقتم کمه. من عقبم. من باید عین این 3 ساعت رو بکوب درس بخونم.
تو تصورات من رفتار مجاهدانه اینه که سخت کار کنم و بعد بیام خونه سخت درس بخونم.
در صورتی که رفتار درست این بود که بذارم نیم ساعت بدنم ریلکس بشه و آماده برای درس خوندن و بعد وارد ماراتن درس خوندن بشم.
ما حاضر نیستیم قبول کنیم 2 ساعت و نیم درس خوندن با حال خوب بهتر از 3 ساعت درس خوندن تحت فشار و سختی فراوانه. (حالا هر چقدر که عقب باشم)
مدیر خوبی برای مدیریت کردن خودمون نیستیم.

و

البته که منظور من لذت گرایی نبود. منظور انجام چند تا کار کوچیک و اختصاص دادن وقت به خودمون برای رسیدن به حس شادابی و نشاط بود.
درست میگی که لذت گرایی ما رو به اهمال کاری می رسونه. 

و
در مورد عالمی که مثال زدی، حتما داستان اون عالمی رو هم شنیدی که صبح به صبح دم در چای خونه می نشست تا باز کنه و تا چایش رو نمی خورد سر کلاس نمی رفت. بهش گفتن چرا؟ و گفت: من با همین یه دونه چای اول صبح، نفسم رو تغذیه می کنم و دیگه خیالم راحته که تا آخر شب جفتک نمیندازه و عنانش در اختیار منه.
از قالب داستان ها و روایت ها خیلی راحت نمیشه الگوبرداری کرد.
پیامبر طبیب بودن. یه جا گفتن بهترین میوه اناره. یه جا گفتن انگور. یه جا گفتن خربزه.
باید ببینیم اون بیماری که بهش مراجعه کرده چه بیماری داشته و اون شخص چه طبع بدنی داشته و اون زمان تو کدوم فصل سال بوده که چنین پیشنهادی بهشون دادن. همین جوری نمی تونم بگم چون پیامبر گفتن خربزه خیلی نافعه پس خربزه برای من هم خوبه. شاید برای من که آلرژی دارم مضر هم باشه.

و

تعریف جالبی داشتی از دوپامین ها. 
آره دوپامین هایی که با موفقیت حاصل میشه دوپامین های بهتری هست.
اما خب ما به همه نوع دوپامینی نیاز داریم و نباید از هیچ کدوم غافل بشیم.
همنشینی با یه دوست خوب یا یه پیاده روی ساده هم اون قدری وجودش لازمه که نبودش حال ما رو به شدت بد می کنه. 

سلام
ضمن تشکر از حامدحامد عزیز و زحماتش
14 صلوات برای برادرم عاشق که خیلی دوستش دارم و هر جوری حساب کنی کارش درسته. 

سلام 
14 صلوات برای 101 عزیزم 
14 صلوات برای عاشق عزیزم