کانون

نسخه‌ی کامل: آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
به نظرم به تاپیک جدید نیاز هست برای این موضوع ، نه این تاپیک  53
این خیلی خوبه.
خب دیروز یکی از آشناهامون فوت شد و درگیر مراسم بودیم. وقتی داخل مراسم ترحیم و خاکسپاری هستی، حس می کنی چقدر زندگی بی ارزشه و اصلاً اعتباری به دنیا نیست. هرروز خبر مریضی و مرگ و میر. چه اعتباری هست که من نوعی تا کی زنده هستم و زندگی کنم. وقتی داخل اینگونه مراسم هستم با خودم میگم بیا ببین و عبرت بگیر. به جای زندگی پاک و خداپسندانه، گناه و نافرمانی خدا رو برگزیدن، آخر عاقبت نداره.
(1398 فروردين 29، 21:10)آرمین نوشته است: [ -> ]سلام
دوستان یه پیشنهاد داشتم.
اینکه تو این تاپیک، مشارکت روزانه داشته باشیم.

یعنی هر روز که به کانون سر می زنیم، حس و حال اون روز، دغدغه ها و وضعیت پاکی مون رو بنویسم.
شاید یه روز شاد باشیم یه روز غمگین.
یه روز رو فرم یه روز نافرم.
اون روز در مورد همون روز بنویسیم.

ما همه گروهی هستیم که داریم برای پاکی تلاش می کنیم. چرا مثل یه گروه واقعی نباشیم و با همدیگه صحبت نکنیم؟ 
 
من میگم پست ها به پاسخ کسی نیاز نداشته باشه.
فقط بنویسیم و مشارکت کنیم برای هدف مشترکی که داریم. 

اگه کسی سوال داره و نیاز به پاسخ، خودش صریحاً جوری بنویسه که بقیه متوجه بشن.

نظرتون چیه؟

طرح خوبیه، کلا به نظر من گفتن و نوشتن احوالات ابزار خوبیه برای تخلیه انرژی های منفی.
سلام 
از بازخوردهای تمامی دوستان تشکر می کنم. Khansariha (18)

ممنون که با بی توجهی عبور نکردید و تو کمتر از 24 ساعت این همه واکنش نسبت به پست من نشون دادید.  
حتی تعدادی، پست اول خودشون رو هم زدن. 

خب ظاهرا نظر اکثر دوستان مثبت هست.
نظرتون چیه که فعلا بدون هیچ قاعده و قانونی کار رو شروع بکنیم؟

الان اگه مثلا بخوایم قانون بذاریم که پست تون بیشتر از فلان تعداد خط نشه، این فلان رو چه عددی بذاریم؟ 3؟ 5؟ 10؟
بعد آیا مطمئنیم که چنین قانونی به بچه ها کمک می کنه که تاپیک رو بهتر دنبال کنن؟
شاید واقعا یکی یه موضوعی براش پیش اومد که 12 خط لازم داشت تا مطرحش کنه.

مدتی بدون هیچ گونه اجبار یا خط کشی هر کس هر چی دل تنگش می خواد بگه.
بعد با توجه به تجربه ی حاصل شده و احیاناً چالش ها و نقاط ضعف موجود، چارچوب مناسبی به این طرح بدیم.
هان؟
موافقم ارمین جان 
ادامه بدیم
سلام دوستان الان که دارم اینو مینویسم تو نه روز پاکیم
امروز خیلی وسوسه شدم ولی خدا کمکم کرد و ردشون کردم.
حالم خیلی خوبه ولی حیف قدرشو نمیدونم
سلام

منم از امروز خودم بگم ...

امروز پدر و مادرم چند بار بحث ازدواج من رو پیش کشیدن


آخه من چند سال پیش، که هنوز اینجوری درگیر خ.ا نشده بودم خیلی اصرار می کردم برای ازدواج
اما مادرم مخالفت می کرد و می گفت هنوز زوده، مشکلات مالی هست و ...
راست هم می گفت بنده خدا، خب اون که خبر نداشت از حال خراب من.
اون همین الانش هم فکر می کنه که من امام زاده هستم.
یعنی بیست سال دیگه هم باور نمی کنه که من یه بار خودارضایی کرده ام تو عمرم.
چه برسه به سریالی شدن و فیلم پ.و.ر.ن دیدن و ...

اینی که می گم شاید برای همون اوایلی بود که سایت اومده بودم
چهار پنج سال پیش.
که مقارن بود با اوایل آشنایی من با خ.ا

من اصرار زیاد داشتم برای ازدواج. شبی نبود که بحث ازدواج رو پیش نکشم.
دیگه این بحث شده بود جک و شوخی توی خانواده ی ما.
هر وقت هم که می خواست جدی بشه با مخالفت شدید مادرم روبرو می شد.

حتی دوستام یه موردی رو معرفی کردن به من و همین باعث یه جر و بحث حسابی شد توی خانواده ما.
البته من به مادرم حق می دم و خیلی دوستش دارم، اما خب ...

خلاصه این که این شرایط به همین منوال بود،‌ من هم امیدی نداشتم
از اون طرف روز به روز بیشتر توی خ.ا فرو می رفتم و درگیر پ.و.ر.ن می شدم.

اوایل سال ۹۶ بود که تصمیم گرفتم اول چند ماه پاکی داشته باشم و بعدش از خدا بخوام که خودش شرایط ازدواج رو برام فراهم کنه
اما هر بار شکست می خوردم و به چند ماه نمی رسید پاکیم

اما واقعا هر چی که پیش می رفت شرایطم برای ازدواج بهتر و بهتر می شد.
تنها مشکل پاکی بود.

آخرای سال ۹۶ بود که کلا خودم خونه گرفتم و مستقل شدم از خانواده.
این یعنی این که همه چی آماده بود برای ازدواج
الا پاکی
خانواده هم کم کم نرم می شدن، اما هنوز مادرم کامل موافق نبود.

نیمه ی رجب بود که بعد از چند شکست سخت تصمیم به پاکی جدی گرفتم
و ازدواج هم برام انگیزه بزرگی ایجاد کرده بود

گذشت و گذشت و در عین ناباوری شش هفت ماه پاکی جمع کردم، یعنی تا آخرای تابستون و ماه مهر
منی که بیشترین رکوردم هفتاد روز پاکی بود، یه دفعه ای این همه مقدار پاکی

خیلی خوشحال بودم و زندگیم روی روال افتاده بود.
بعد از ۴۵ روز سفر خارجی که برگشتم ایران
به خودم اومدم و دیدم که بهترین فرصته برای اقدام برای ازدواج
هم پاکی مهیاست، هم شرایط اقتصادی خودم و همه چی
با خانواده هم صحبت کردم و اون ها رو راضی کردم. مادرم با اکراه و حرفهای من بالاخره راضی شد.

یه دختری رو توی دانشگاه قبلا دیده بودم.
شماره مادرش رو از مسئول های دانشگاه به قصد ازدواج گرفتم و با اطلاع والدین دو طرف با هم شروع به صحبت کردیم

به نظر خودم همه چی خوب بود و واقعا تصمیم داشتم که جدی تر بشم
حضوری هم صحبت کردیم
اما بعد از یک ماه، به ناگهان همه چی ۱۸۰ درجه چرخید و دختره جواب رد داد بهم

و منه بی تجربه، توی شک و بهت عجیبی فرو رفتم
و بعد از چند روز به راحتی شکستم.


و بعد از اون هم دیگه نشد که بشه
و شکست پشت شکست ....

بعد از اون باز هم دوستام دخترهای دیگه ای رو معرفی کردن بهم
اما من نتونستم پاکی جمع کنم.
امید آخرم اول رجب بود تا آخر رمضون، یعنی سه ماه که بعدش برم سراغ ازدواج
که اون هم خراب شد.

خلاصه این که الان چند ماهی هست که توی جمع خانواده من می گم که دیگه فعلا قصد ازدواج ندارم
و این تغییر من محسوس بوده برای خانواده

این شده که حالا اونها هستن که اصرار می کنن و من مخالفت
امروز هم دائم به پدر و مادرم جواب سربالا می دادم
آخرش گفتم : بابا اصلا من قصد ازدواج ندارم.

پدرم ناراحت شد. چون اون از همون اول دوست داشت که من ازدواج کنم و سعی می کرد مادرم رو راضی کنه.
اون بیشتر من رو درک می کرد و تاحدودی شرایط من رو خبر داشت.
و همون پنج سال پیش به من قول داد که یک سال دیگه شرایط رو برای ازدواج من فراهم کنه.

امشب دلم برای پدرم خیلی سوخت
اومد کنار تختم و ملتمسانه بهم گفت:
چیزی شده محمد؟ چرا نمی خوای ازدواج کنی؟ اگر مشکلی هست بهم بگو ...

چی می گفتم بهش؟ بهش می گفتم که تا کمر توی لجن خ.ا و پ.و.ر.ن فرو رفته ام؟
خیلی دوست داشتم دق و دلیم رو روی سرش خراب کنم و بگم اون زمانی که باید شما از من حمایت نکردین برای ازدواج.
دیگه الان چه فایده داره؟ اصلا دیگه ازدواج کنم برای چی؟ یه دختر دیگه رو بدبخت کنم؟
شما بهتره برین به زندگی خودتون برسین و این محمد بدبخت رو با غم و غصه هاش تنها بذارین و بذارین توی درد و غم خودش بمیره.

اون زمانی که من التماس می کردم برای ازدواج شما مخالفت می کردین
حالا نوبت منه که مخالفت کنم.

اما نگفتم. چیزی نگفتم که ناراحت بشه.
سعی کردم عادی دست به سرش کنم. گفتم ازدواج قسمته، الان یه ذره سرم شلوغه
گفتم ان شاء الله اگر خدا بخواد یکی رو جلوی راهم قرار بده
گفتم اصلا وضعیت من معلوم نیست چی میشه و شاید برنامه ام عوض بشه.

چون اون مقصر نیست. هیچکی مقصر نیست الا خودم.
اگر اون قدری مرد نبودم که جلوی خ.ا بایستم، باید اون قدری مرد باشم که اشتباه خودم رو گردن کس دیگه نندازم.
اون ها هم پدر و مادر من هستن و دلسوز من
حتی اگر من به لج اونها بیام ازدواج نکنم، چه سودی می کنم؟
این یه بازی دو سر باخته که شیطان این وسط خوشحال می شه.

ان شاء الله چند ماه پاکی جمع می کنم و بعدش باز هم اقدام می کنم برای ازدواج
اگرم خدا بخواد، درست می شه و یه نفر رو پیدا می کنم و زندگیمون رو شروع می کنیم.

اگر هم جور نشد که ازدواج کنم بازم صبر می کنم و بازم تلاش می کنم برای خودسازی و ترک گناه
اگر باز هم شکستم باز هم تلاش می کنم برای پاکی

اما خب مسئله اینه که بدون چند ماه پاکی واقعا دست و دلم نمی ره برم دنبال ازدواج

۳ تا ۶ ماه پاکی فکر می کنم کمینه مقدار لازم باشه.....

من پدر و مادر رو می بخشم از هر نظر
خودم رو هم می بخشم و می خوام یه زندگی جدید رو شروع کنم Khansariha (69) 

ممنون که خوندید، خیلی بیشتر از ۱۲ خط شد، ولی واقعا دلم پر بود 4fvfcja
سلام آرمین جان من با جمع موافقم ،هیچ ترتیبی و آدابی مجو،هرچه میخواهد دلت تنگت بگو 
تا ببینیم چطوری جلو میره بعد تصمیم گیری میکنیم،

محمد پستتو خوندم،خوشحالم که به سر و سامون رسیدی،
در مورد ازدواج نظری ندارم،ولى احساسى تصميم نگير،ازدواج هم يك مرحله از زندگيه،اون قدرى كه بزرگش كردن بزرگ نيست،يك مرحله ايه كه بايد به درستى و با در نظر گرفتن همه جوانب با موفقيت پشت سر گذاشت،
در مورد اون شک ای که بهت وارد شده باهات احساس همدردی میکنم،این مورد یکم زمان میبره تا درست بشه،ولى تو مشاوره هاى روانشناسى و .. اين اتفاقى كه برات افتاده روبراى هر مردى لازم ميدونن،دوره خروج از شُك اى كه بهت وارد شده تموم بشه از اون طرف با چشم كاملا باز خارج ميشى،نوشتن دفتر خاطرات و مرور اونها به مرور زمان خوب بهت نشون ميده كه در گذشته چقدر اشتباه ميكردي يا چقدر درست فكر ميكردى ، چون به قول معروف هر ديوانه اى براى خودش عاقلترينه،تو هر مرحله لحظه از زندگى آدم فكر ميكنه كار درست رو هميشه انجام ميده،
در مورد صبر و پاكى جمع كردن و اين جور طرز تفكر هركس خودشو بهتر ميشناسه،ولى بنظر من جور ديگرى هم ميشه برخورد كرد و كارها رو عقب ننداخت،چون هيچ تضمينى نيست دوباره اين موضوع تكرار نشه و اگر تكرار بشه سرخوردگي و عقب انداختن بيشتر خودش سرخوردگى دوباره ايجاد ميكنه
(1398 فروردين 31، 15:14)drift نوشته است: [ -> ]سلام آرمین جان من با جمع موافقم ،هیچ ترتیبی و آدابی مجو،هرچه میخواهد دلت تنگت بگو 
تا ببینیم چطوری جلو میره بعد تصمیم گیری میکنیم،

محمد پستتو خوندم،خوشحالم که به سر و سامون رسیدی،
در مورد ازدواج نظری ندارم،ولى احساسى تصميم نگير،ازدواج هم يك مرحله از زندگيه،اون قدرى كه بزرگش كردن بزرگ نيست،يك مرحله ايه كه بايد به درستى و با در نظر گرفتن همه جوانب با موفقيت پشت سر گذاشت،
در مورد اون شک ای که بهت وارد شده باهات احساس همدردی میکنم،این مورد یکم زمان میبره تا درست بشه،ولى تو مشاوره هاى روانشناسى و .. اين اتفاقى كه برات افتاده روبراى هر مردى لازم ميدونن،دوره خروج از شُك اى كه بهت وارد شده تموم بشه از اون طرف با چشم كاملا باز خارج ميشى،نوشتن دفتر خاطرات و مرور اونها به مرور زمان خوب بهت نشون ميده كه در گذشته چقدر اشتباه ميكردي يا چقدر درست فكر ميكردى ، چون به قول معروف هر ديوانه اى براى خودش عاقلترينه،تو هر مرحله لحظه از زندگى آدم فكر ميكنه كار درست رو هميشه انجام ميده،
در مورد صبر و پاكى جمع كردن و اين جور طرز تفكر هركس خودشو بهتر ميشناسه،ولى بنظر من جور ديگرى هم ميشه برخورد كرد و كارها رو عقب ننداخت،چون هيچ تضمينى نيست دوباره اين موضوع تكرار نشه و اگر تكرار بشه سرخوردگي و عقب انداختن بيشتر خودش سرخوردگى دوباره ايجاد ميكنه


خب داداش این سوال مهمیه

فرض کنیم کسی امکان ازدواج براش فراهمه
این فرد مبتلا به خ.ا هم هست.

آیا نیازه که ابتدا این فرد مثلا چند ماهی پاکی جمع کنه بعدش اقدام کنه برای خ.ا
یا نه، بهتره که هر چی سریع تر بره و ازدواج کنه.

خوشحال می شم دوستان دیگه هم پاسخ بدن به این سوال ...
نقل قول: خب داداش این سوال مهمیه

فرض کنیم کسی امکان ازدواج براش فراهمه
این فرد مبتلا به خ.ا هم هست.

آیا نیازه که ابتدا این فرد مثلا چند ماهی پاکی جمع کنه بعدش اقدام کنه برای خ.ا
یا نه، بهتره که هر چی سریع تر بره و ازدواج کنه.

خوشحال می شم دوستان دیگه هم پاسخ بدن به این 
سوال ...


به نظر من حتما لازمه
طبق تجربه خودم حداقل 6 ماه پاکی نیازه
به این دلیل که ازدواج نیاز به یک تمرکز و اعتماد به نفس و عزت نفس بالا داره. که بتونی طرف مقابل رو خوب بشناسی و تصمیم درست بگیری. آدمی که احساس گناه درباره خودش داره خیلی ذهن شلوغ و بهم ریخته ای داره که بتونه انتخاب مهمی رو انجام بده
یه دلیل دیگه هم دارم اینکه از دو تا منبع بزرگتر از تجربه خودم هم که استفاده می‌کردم درباره پاکی، سایت مس به طلا و انجمن sa هر دو معتقد بودن که ازدواج درمان شهوت و پ.و.ر.ن نیست بلکه اساسا رابطه عاطفی میتونه پاک موندن رو سخت بکنه بخاطر فشارها و استرس هایی که ممکنه داشته باشه
در کل شخصیت ناقص باید درمان بشه و بعد اقدام به ازدواج صورت بگیره. و چه نقصی بزرگتر از شهوت؟
سلام داداش , 
پست طولانی رنگی کردم که حوصلت سر نره و جاهایی که نیازه از هم تفکیک بشه
راستش این موضوع مستقیما وارد مسائل اعتقادی میشه , و چیزی که ذهن آدم رو همش درگیر میکنه احساس گتاهه که دوست دیگرمون در پست قبل من اشاره کردن, 
راستش فکر نکنم این سوال به جواب واحدی برسه و بشه نتیجه گیری کرد , 

یک نفر میتونه با خودش بگه : من ای که تا دیروز خ ا میکردم آدم ضعیف النفسی هستم و پر از گناه چطور میتونم سر تا پا گناه برم و یکی دیگر رو خوشبخت کنم ( من که تو کار خودم موندم ) پس مدمتی پاک می مونم ( بدست آمدن امنیت خاطر و آرامش و فراموش کردن خاطره عذاب وجدان بعد از خ ا ) و بعد میرم سراغ ازدواج .

یکی میتونه بگه : من یک جوونم و شرایط برام مهیا بوده یا نبوده ناخواسته گرفتار شدم و حالا که میخوام ازدواج کنم با کمک خدا که این شرایط ازدواج رو فراهم کرده , دیگه از این به بعد همه چیز رو درست میکنم ,

یکی میتونه اعتقادات مذهبی نداشته باشه , و جور دیگه ای با خودش کنار بیاد ,

دست آخر این خود ما هستیم که بنابر شخصیتی که داریم با این موضوع چطور کنار بیایم ,

من از دید خودم گفتم نیاز نیست آدم بخاطر اینکه به هر دلیلی این کارو مرتکب بشه همش برنامه هاشو عقب بندازه و برای خودش شرطی کنه که تا 1 ماه از اون کار فاصله نگرفتم من توانایی ندارم به کارام برسم , چه بسا کاری که میخواهد رو شروع کنه و اون یک ماهی که مثلا با خودش قرارداد کرده رد بشه و اون کاری که میخواسته یک ماه عقب بندازه , الان یک ماه ازش گذشته ,

متوجه شدی داداشم ؟ من نظرم اینه جواب واحدی وجود نداره , 

یک مثال ساده هم میزنم , تو کانون فرهنگی آموزش بچه ها همیشه میگن من اگر میخوندم ترازم 7000 میشد و اگر میخوندم 90% تست میزدم , پشتیبان میگه تو همون کسی هستی که نخوندی , و خودتو گول نزن ,
ماها هم که شاید چندین سال و شاید 10 سال درگیر این کار بودیم دیگه چه فرقی میکنه یک ماه یا دوماه پاکی توش گمه , ما همینیم , و با خودمون عهد میبندیم از هر لحظه همه چیز رو درست کنیم ,

پس ضمن احترام به نظر دوستان عرض میکنم : آستین بالا بزن اگر شرایطشو داری و خودتم مایلی که این اتفاق بیفته , این اتقاق رو رقم بزن و بقیه زندگی ات رو اونطور که میخوای بساز و منتظر چیزی نباش, چه بسا روزی برسه که همین حال الانتم برای ازدواج نداشته باشی که خیلی ها ندارن (مثل هر حال و هوایی که دوران سنی خودش رو داره)
دلم گرفته. خیلی زیاد.
هی نوازشش می کنم. هی براش غصه می خورم.
هی بهش وعده میدم. هی اون پشت می کنه.
این دل لعنتی رو نمیشه گول زد.

حال من خوبه اما تو باور نکن.

#روزهای_خوب_تو_راهه
سلام به همه ی دوستان و همگروهی های عزیزم
امروز 10 روز پاکیمه
خیلی خوش حالم اینگار یه انرژی خاصی توم موج میزنه
این انرژیه خیلی مثبت
انشالله با بالا رفتن روزهای پاکیم افسردگیمم از بین میره بچها برام دعا کنید که خداوند کمکم کنه 53 302 Confetti
(1398 فروردين 31، 17:06)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]فرض کنیم کسی امکان ازدواج براش فراهمه
این فرد مبتلا به خ.ا هم هست.

آیا نیازه که ابتدا این فرد مثلا چند ماهی پاکی جمع کنه بعدش اقدام کنه برای خ.ا
یا نه، بهتره که هر چی سریع تر بره و ازدواج کنه.

خوشحال می شم دوستان دیگه هم پاسخ بدن به این سوال ...


اول که عاشق جان اون ماجرایی که از خودت تعریف کردی در مورد ازدواج، منو یاد یه حکایت جالب انداخت که بیان کردنش خالی از لطف نیست.


مردی روستایی را پسر به حد کمال رسیده بود. روزی پسر،خود را به خواب زد، شنید که مرد به زن خود گفت: اگر سختی معاش به همین گونه بماند، ناچاریم خَرمان را بفروشیم و تنها پسرمان را داماد کنیم. بعد از آن هر وقت گفتگویی پیش می آمد، پسر به پدر می گفت: پدر جان این حرفها فایده ای ندارد. از خر بگو؛ بالاخره آن را فروختی یا نه؟ پس کی می فروشی؟
Khansariha (13)

بعد در مورد سوالی که مطرح کردی و جواب های جامع و کاملی که blueboy و drift دادن، باید بگم به نظر من هم این یک نظر شخصیه. یعنی شاید شما اینطوری صلاح ببینی که مثلاً 3 ماه یا 6 ماه یا یک سال پاک بمونی و بعد ازدواج کنی ولی منِ نوعی، شاید در خودم نبینم که بتونم از خ.ا پاک بشم. همچنان که الآن هم نتونستم متاسفانه مدت طولانی پاک بمونم.
به نظر من اگر کسی بتونه مدتی پاک بمونه و به ثبات و آرامش فکری و ذهنی برسه و بعد ازدواج کنه خیلی بهتره ولی این نسخه ای نیست که بشه برای همه تجویزش کرد.
حتماً شنیدید که یه جوان رو که خ.ا انجام داده بود، آوردن خدمت امام علی (ع). امام از باب تنبیه، با چوب یا با دست (؟) ضربه ای زد به پشت دست اون جوان و بعد گفت از پول بیت المال هزینه ازدواج این جوان رو تأمین کنید و زنش بدهید.
سلام به همگی دوستان عزیز
عید نیمه شعبان رو تبریک عرض می کنمGol

خوشحالم که شاهد حضور فعال داداشای خوبمون هستیم49-2
-----
برادر آرمین طرح خیلی خوبی در نظر گرفتی. اما با اینکه نکته موافق نیستم:

(1398 فروردين 29، 21:10)آرمین نوشته است: [ -> ]من میگم پست ها به پاسخ کسی نیاز نداشته باشه.
فقط بنویسیم و مشارکت کنیم برای هدف مشترکی که داریم. 
اگه کسی سوال داره و نیاز به پاسخ، خودش صریحاً جوری بنویسه که بقیه متوجه بشن.

اجازه بدیم هر کدوم از بچه ها اگه جایی لازم دونستند، دوستانشون رو راهنمایی یا کمک کنند.
این جور بهتر میشه به راه درست و صحیح رسید.
اگه بحثا وارد جزئیات شد میشه اون ها رو به میزگرد منتقل کرد.

و پیشنهاد می کنم برنامه ختم صلوات رو هم داشته باشیم. هر کی هر تعداد صلوات خواست، بفرسته به نیت رفع گرفتاری هر کدوم از رهروانی ها.
اگه بچه ها خواستند توی تاریخشون مشارکت کنند چه بهتر، اگه هم نخواستند اشکالی نداره.

خیلی ممنون از شما آرمین جان برای طرح و برنامه‌ی خوبت49-2
-----
و درباره موضوعی که عاشق جان مطرح کردند.

جای خوشحالی و شکر داره که به مرور خانواده با ازدواج موافقت کردند.
فکر می کنم این خودش قدم مهمیه.

اما اینکه آدم چه مدت از ترکش بگذره و ازدواج کنه، این بستگی به خود آدم داره.
شاید کسی که آن چنان ذهنش درگیر خ ا و تصاویر تحریک آمیز نبوده راحت تر می تونه روی ازدواج تمرکز کنه.

باید توجه داشته باشیم، غالب کسانی که گرفتار خ ا شدند، یه جور ترسی در اون ها نهادینه شده که جرئت نمی کنند به خصوص برای ازدواج قدم بردارند.
البته ترس تا حد زیادی درسته.
ترس از اینکه اگه یه موقع همسر از گذشته ما خبر دار شد، چه واکشنی نشون بدیم؟
یا ترس از رابطه درست با همسر. یا از این دست ترس ها.

اما از طرفی هم باید امیدوار بود. ترس در جای خودش خوبه به شرطی که راه درست رو هم برای رفع مشکل پیدا کنیم.
در هر حال باید توکل به خدا کرد و قدم برداشت.

ترک خ ا رو هم باید از کانال خودش دنبال کرد. ازدواج و زمینه سازی برای اون رو هم باید از کانال خودش دنبال کرد.
هر دو در کنار هم به تقویت انگیزه دیگری منجر میشه.

مهم ترین نکته‌ای که وجود داره ذهن و چشم هست که باید تلاش کرد تا از آلودگی اون ها جلوگیری کنیم.

از صمیم دل برای شما برادر خوبم دعا می کنم خدا هر چه خیر و صلاحه برات مقدر کنه و ازدواج و خانواده سالم داشته باشی128fs318181
یا علی
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 186 187 188 189 190 191 192 193 194 195 196 197 198 199 200 201 202 203 204 205 206 207 208 209 210 211 212 213 214 215 216 217 218 219 220 221 222 223 224 225 226 227 228 229 230 231 232 233 234 235 236 237 238 239 240 241 242 243 244 245 246 247 248 249 250 251 252 253 254 255 256 257 258 259 260 261 262 263 264 265 266 267 268 269 270 271 272 273 274 275 276 277 278 279 280 281 282 283 284 285 286 287 288 289 290 291 292 293 294 295 296 297 298 299 300 301 302 303 304 305 306 307 308 309 310 311 312 313 314 315 316 317 318 319 320 321 322 323 324 325 326 327 328 329 330 331 332 333 334 335 336 337 338 339 340 341 342 343 344 345 346 347 348 349 350 351 352 353 354 355 356 357 358 359 360 361 362 363 364 365 366 367 368 369 370 371 372 373 374 375 376 377 378 379 380 381 382 383 384 385 386 387 388 389 390 391 392 393 394 395 396 397 398 399 400 401 402 403 404 405 406 407 408 409 410 411 412 413 414 415 416 417 418 419 420 421 422 423 424 425 426 427 428 429 430 431 432 433 434 435 436 437 438 439 440 441 442 443 444 445 446 447 448 449 450 451 452 453 454 455 456 457 458 459 460 461 462 463 464 465 466 467 468 469 470 471 472 473 474 475 476 477 478 479 480 481 482 483 484 485 486 487 488 489 490 491 492 493 494 495 496 497 498 499 500 501 502 503 504 505 506 507 508 509 510 511 512 513 514 515 516 517 518 519 520 521 522 523 524 525 526 527 528 529 530 531 532 533 534 535 536 537 538 539 540 541 542 543 544 545 546 547 548 549 550 551 552 553 554 555 556 557 558 559 560 561 562 563 564 565 566 567 568 569 570 571 572 573 574 575 576 577 578 579 580 581 582 583 584 585 586 587 588 589 590 591 592 593 594 595 596 597 598 599 600 601 602 603 604 605 606 607 608 609 610 611 612 613 614 615 616 617 618 619 620 621 622 623 624 625 626 627 628 629 630 631 632 633 634 635 636 637 638 639 640 641 642 643 644 645 646 647 648 649 650 651 652 653 654 655 656 657 658 659 660 661 662 663 664 665 666 667 668 669 670 671 672 673 674 675 676 677 678 679 680 681 682 683 684 685 686 687 688 689 690 691 692 693 694 695 696 697 698 699 700 701 702 703 704 705 706 707 708 709 710 711 712 713 714 715 716 717 718 719 720 721 722 723 724 725 726 727 728 729 730 731 732 733 734 735 736 737 738 739 740 741 742 743 744 745 746 747 748 749 750 751 752 753 754 755 756 757 758 759 760 761 762 763 764 765 766 767 768 769 770 771 772 773 774 775 776 777 778 779 780 781 782 783 784 785 786 787 788 789 790 791 792 793 794 795 796 797 798 799 800 801 802 803 804 805 806 807 808 809 810 811 812 813 814 815 816 817 818 819 820 821 822 823 824 825 826 827 828 829 830 831 832 833 834 835 836 837 838 839 840 841 842 843 844 845 846 847 848 849 850 851 852 853 854 855 856 857 858 859 860 861 862 863 864 865 866 867 868 869 870 871 872 873 874 875 876 877 878 879 880 881 882 883 884 885 886 887 888 889 890 891 892 893 894 895 896 897 898 899 900 901 902 903 904 905 906 907 908 909 910 911 912 913 914 915 916 917 918 919 920 921 922 923 924 925 926 927 928 929 930 931 932 933 934 935 936 937 938 939 940 941 942 943 944 945 946 947 948 949 950 951 952 953 954 955 956 957 958 959 960 961 962 963 964 965 966 967 968 969 970 971 972 973 974 975 976 977 978 979 980 981 982 983 984 985 986 987 988 989 990 991 992 993 994 995 996 997 998 999 1000 1001 1002 1003 1004 1005 1006 1007 1008 1009 1010 1011 1012 1013 1014 1015 1016 1017 1018 1019 1020 1021 1022 1023 1024 1025 1026 1027 1028 1029 1030 1031 1032 1033 1034 1035 1036 1037 1038 1039 1040 1041 1042 1043 1044 1045 1046 1047 1048 1049 1050 1051 1052 1053 1054 1055 1056 1057 1058 1059 1060 1061 1062 1063 1064 1065 1066 1067 1068 1069 1070 1071 1072 1073 1074 1075 1076 1077 1078 1079 1080 1081 1082 1083 1084 1085 1086 1087 1088 1089 1090 1091 1092 1093 1094 1095 1096 1097 1098 1099 1100 1101 1102 1103 1104 1105 1106 1107 1108 1109 1110 1111 1112 1113 1114 1115 1116 1117 1118 1119 1120 1121 1122 1123 1124 1125 1126 1127 1128 1129 1130 1131 1132 1133 1134 1135 1136 1137 1138 1139 1140 1141 1142 1143 1144 1145 1146 1147 1148 1149 1150 1151 1152 1153 1154 1155 1156 1157 1158 1159 1160 1161 1162 1163 1164 1165 1166 1167 1168 1169 1170 1171 1172 1173 1174 1175 1176 1177 1178 1179 1180 1181 1182 1183 1184 1185 1186 1187 1188 1189 1190 1191 1192 1193 1194 1195 1196 1197 1198 1199 1200 1201 1202 1203 1204 1205 1206 1207 1208 1209 1210 1211 1212 1213 1214 1215 1216 1217 1218 1219 1220 1221 1222 1223 1224 1225 1226 1227 1228 1229 1230 1231 1232 1233 1234 1235 1236 1237 1238 1239 1240 1241 1242 1243 1244 1245 1246 1247 1248 1249 1250 1251 1252 1253 1254 1255 1256 1257 1258 1259 1260 1261 1262 1263 1264 1265 1266 1267 1268 1269 1270 1271 1272 1273 1274 1275 1276 1277 1278 1279 1280 1281 1282 1283 1284 1285 1286 1287 1288 1289 1290 1291 1292 1293 1294 1295 1296 1297 1298 1299 1300 1301 1302 1303 1304 1305 1306 1307 1308 1309 1310 1311 1312 1313 1314 1315 1316 1317 1318 1319 1320 1321 1322 1323 1324 1325 1326 1327 1328 1329 1330 1331 1332 1333 1334 1335 1336 1337 1338 1339 1340 1341 1342 1343 1344 1345 1346 1347 1348 1349 1350 1351 1352 1353 1354 1355 1356 1357 1358 1359 1360 1361 1362 1363 1364 1365 1366 1367 1368 1369 1370 1371 1372 1373 1374 1375 1376 1377 1378 1379 1380 1381 1382 1383 1384 1385 1386 1387 1388 1389 1390 1391 1392 1393 1394 1395 1396 1397 1398 1399 1400 1401 1402 1403 1404 1405 1406 1407 1408 1409 1410 1411 1412 1413 1414 1415 1416 1417 1418 1419 1420 1421 1422 1423 1424 1425 1426 1427 1428 1429 1430 1431 1432 1433 1434 1435 1436 1437 1438 1439 1440 1441 1442 1443 1444 1445 1446 1447 1448 1449 1450 1451 1452 1453 1454 1455 1456 1457 1458 1459 1460 1461 1462 1463 1464 1465 1466 1467 1468 1469 1470 1471 1472 1473 1474 1475 1476 1477 1478 1479 1480 1481 1482 1483 1484 1485 1486 1487 1488 1489 1490 1491 1492 1493 1494 1495 1496 1497 1498 1499 1500 1501 1502 1503 1504 1505 1506 1507 1508 1509 1510 1511 1512 1513 1514 1515 1516 1517 1518 1519 1520 1521 1522 1523 1524 1525 1526 1527 1528 1529 1530 1531 1532 1533 1534 1535 1536 1537 1538 1539 1540 1541 1542 1543 1544 1545 1546 1547 1548 1549 1550 1551 1552 1553 1554 1555 1556 1557 1558 1559 1560 1561 1562 1563 1564 1565 1566 1567 1568 1569 1570 1571 1572 1573 1574 1575 1576 1577 1578 1579 1580 1581 1582 1583 1584 1585 1586 1587 1588 1589 1590 1591 1592 1593 1594 1595 1596 1597 1598 1599 1600 1601 1602 1603 1604 1605 1606 1607 1608 1609 1610 1611 1612 1613 1614 1615 1616 1617 1618 1619 1620 1621 1622 1623 1624 1625 1626 1627 1628 1629 1630 1631 1632 1633 1634 1635 1636 1637 1638 1639 1640 1641 1642 1643 1644 1645 1646 1647 1648 1649