خواهشا دوستان دیگه هم بیان نظر بدن و نظرات بقیه رو تکمیل کنند.
هر نظری دارید بگین. مهم نیست که کم باشه یا زیاد. یا اینکه حتما درست باشه و یا اینکه حتما باید نظرتون کامل ترین نظر باشه.
ما هیچ کدوم کامل نیستیم. ولی وقتی کنار هم باشیم خطاها و اشتباهاتمون به حداقل میرسه.
تو جمع ما کسی دختر نیست بنابراین صریح و راحت هر نظری دارید اعلام کنید. همه با هم دوستیم و هدف مشترکی داریم
پس بی تعارف اون چیزی که تو ذهنمون هست رو بگین و به هم دیه کم کنید.درباره اظهارت بقیه نظر بدید
و اگه فکر می کنید اشکالی داره بگین تا اون چیزی که در ذهنمون هست کاملتر بشه.
[highlight=#ffffff]سلام
[highlight=#ffffff]از شما خیلی ممنونم
سعید جان دقیقا حرف شما درسته من با حموم رفتم مشکل دارم ولی خدا رو شکر هیچ ارتباطی با این سایت فیلم و ... ندارم
چشم سهیل از راه کارایی که دادی استفاده میکنم
سعید دقیقا متوجه نشدم شرطی یعنی چی؟؟بیشتر توضیح بده!!
من حدود به 4 هفته ست که دارم باشگاه بدن سازی
الان یه جوری شدم که وقتی اسم حموم به گوشم می خوره نفس نفس میزنم و تپش قلبم میره بالا
یه مشکل دیگه ای هم که پیدا کردم شدیدا زود انزالی گرفتم
قدیما که مثلا در طول دو هفته یک باز خودا... میکردم این قدر زود انزال نمیشدم
این دفعه هم که شکستم علتش این بود که فکر نمی کردم این قدر زود به انزال برسم(گول ابلیسو خوردم)
[/highlight][/highlight]
دوست داشتم اینجا بزارمش...
گفتم: خدای من ، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا ، بر شانه های صبورت بگذارم ، آرام برایت بگویم و بگریم ، در آن لحظات شانه های تو کجا بود ؟
گفت: عزیزتر از هر چه هست ، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی ، که در تمام لحظات بودنت برمن تکیه کرده بودی ، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی ، من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد ، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم .
گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی ، اینگونه زار بگریم ؟
گفت: عزیزتر از هر چه هست ، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند ، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان ، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود .
گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی ؟
گفت: بارها صدایت کردم ، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی ، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیزتر از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجا آباد هم نخواهی رسید .
گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی ؟
گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، پناهت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، بارها گل برایت فرستادم ، کلامی نگفتی ، می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی . آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی .
گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی ؟
گفت: اول بار که گفتی خدا آن چنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم ، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر ، من می دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمی کنی وگرنه همان بار اول شفایت می دادم .
گفتم: مهربانترین خدا ، دوست دارمت ...
گفت: عزیزتر از هر چه هست من دوست تر دارمت ...
منبع: همدردی
فقط باید فکرتو درگیر چیزای دیگه کنی .خودبه خود از ذهنت محو میشه...
سسسسسسسسلام
محمدرضاجان
منم با حموم خیلی مشکل داشتم
و یادت باشه خدا ناظر ما هستش حتی توی حموم
از این راه حل استفاده کردم که خیلی موثر بود
سعی کردم اصلان موقع حموم کردن رو زمین نشینم
از اول حموم شروع میکردم به خودن ایت الکرسی
سعی میکردم حموم رو در کمترین زمان ممکن انجام بدم
موقعی که وقت ازاد زیادی داری حموم نرو بنداز وقتی که مثلان نیم ساعت الی یه ساعت بعدش کار داری باید بری
از اب ولرم استفاده کنم
با نیت پاک موندن برو حموم و بگو با خودت و به خودت تلقین کن که میتونی چون خدارو داری
...............
یا علی
سلام بروبچ
امروز اصلا حال ندارم. فردا هم کاری برام پیش اومده که نمی تونم بیام.
محمدرضا، شرمنده داداش. وقتی اودم اولین کاری که کردم درباره سوالت توضیح میدم.
فقط اینو بگم که بیخیال زودانزالی شو. اگر هم این مشکل رو داشته باشی حل شدنی هست. تو الان فقط به فکر ترک باش.
سلام بچه ها
به به!
عجب راه حل هایی!من که به نوبت خودم کف کردم!
همه هم که اهل فن اند!
بابا ای ول داره بخدا!نظرات اونقدر جامع اند که نه تنها واسه یه مورد،بکله میشه برای بیشتر مشکلات مورد استفاده بشه!
و اما نظر من!
محمدرضا جان بیا به قضیه از یه بعد دیگه نگاه کنیم!
تو باید باور و نظرت رو نستت به حموم تغییر بدی!
حمام در کل برای تمیزیه!
تو باید اینجوری فکر کنی که حمام میری تا تمیز شی!
به ماجرا فقط از بعد مثبتش نگاه کن.سعی کن این رو در روز به خودت یادآور بشی که حمام رفتن به خاطر استحمام.
با مسئله روبرو شو و نترس!وقتی حرف از حموم میاد،خودت رو نباز!با آشناها در مورد حموم حرف بزن!مثلا با چرب بودن موی سر یا پوست بدن،میتونی سر صحبت رو باز کنی!
اونقدر باهاش کنار بیا که دیگه واست مسئله ای عادی باشه!
اگه این طوری پیش بری مطمئنم دیگه وقتی حرف از حموم و دوش گرفتن میاد،به نفس نفس نخواهی افتاد!
در حموم هم حسی داری که قبلا تمرینش کردی!
و به این باور رسیدی که اومدم حموم تا یه دوش بگیرم و وسلام!
مثل همه!
در ضمن مواردی که دوستان هم اشاره کردن رو در حموم رعایت کن ولی خودت رو مجبور نکن که مو به مو اجراش کنی!چون اینطوری داری شرایطی رو فراهم میکنی تا از صورت مسئله فرار کنی!پس مجبور نیستی و مختاری!
خودت رو آزاد بزار!
به خودت حق انتخاب بده!
تو میتونی توی حموم هر کاری دوست داری انجام بدی،ولی تصمیمت اینه که مثل همه یه دوش بگیری و بیای بیرون!خیلی ساده!
تو با اینکه میتونستی،ولی انجام ندادی!
اینطوری بیشتر به خودت افتخار میکنی،با اینکه تموم شرایط محیا بود ولی تو نشون دادی ارزش خدا بیشتر از هر چیزیه!
امیدوارم مورد استفاده باشه
موفق باشی
درود بر همه ی دوستان گل ، محمدرضا جان به نظر من آواز خوندن خیلی کمک میکنه. اینجوری فکرت هم درگیر میشه
راستی امروز جشن صده است؟
امان از این تنبل ها که اسم خودشون را گذاشتن جنگجو !! کجایید پس؟:smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell:
هوانگ فقط لایک نکنننننننننننن خوب یه چیزی بگوووووووو
هوانگ ونگ جاااااااااااااااااااااااان همیشه به اون بالایی پناه ببر که هیچ وقت از پناه بردن بهش خسته و دل زده نمیشی ...
پاکی تا عید نوروز(گروه جنگجویان)
1390/11/10
1- امین
2- هوانگ وونگ
3- ناصریا
4- محمدرضا
5- ساریگئلین( نوید)
6- سهیل
7- هومان
8-سعید13
9-مسافرپاکی
10-حامد روولوشن
11-همایون
سلام به همه
ورود Entezar رو به این گروه خوش آمد میگم.
موفق باشید