سلام
امروز 2 بار شکستم ...
فکرشو کن ... عموسعیدی که اونقدر انرژی داشت چجوری با کله میخوره زمین ... ارادشو از دست میده ... بی خیال همه چی میشه ... همه قول و قراراش یادش میره
هــــــــــــــــــــی ...
حتی فکرشم نمیکردم ...
خیلی بد شد ...
تقریبا 2 ماه پیش - اوایل ماه رجب - بود که به خودم میگفتم من دیگه حتما میتونم پاک باشم و میتونم با 2 ماه پاکی برم به استقبال ماه رمضون ...
ولی الان هیچی تو توشم نیست الا روسیاهی
آخ ...
(1391 تير 19، 23:17)عمو سعید نوشته است: [ -> ]سلام
امروز 2 بار شکستم ...
فکرشو کن ... عموسعیدی که اونقدر انرژی داشت چجوری با کله میخوره زمین ... ارادشو از دست میده ... بی خیال همه چی میشه ... همه قول و قراراش یادش میره
هــــــــــــــــــــی ...
حتی فکرشم نمیکردم ...
خیلی بد شد ...
تقریبا 2 ماه پیش - اوایل ماه رجب - بود که به خودم میگفتم من دیگه حتما میتونم پاک باشم و میتونم با 2 ماه پاکی برم به استقبال ماه رمضون ...
ولی الان هیچی تو توشم نیست الا روسیاهی
آخ ...
عمو سعیدی که اون همه انرژی داشت یه واقعیت بود نه خواب و خیال که بگیم توهم بوده و دیگه شدنی نیست....................
این یه اصله.......یه بار که یه کاری رو کردی پس بازم میتونی..........
تو دنیا اگه یه نفرم پاااااک بوده باشه تو باید به خودت بگی پس میتونم مثل اون پااک باشم.....
سعید جان ادای پاک ها رو در بیار............گفتم بهت نگفتم......گفتم که علی (ع) میگه اگه ادای کسی رو در بیاری بعد یه مدت با خودش مو نمیزنی..............
آدمیزاد میتونی تو یه لحظه تصمیم بگیره اونی که قبلا بوده نباشه....
لذت خ.ا رو با لذتای دیگه جایگزین کن.........من خودم الان تفسیره قرآن و شروع کردم.......واقعا عجیب و جالبه برام.................منو برده تو یه فازه دیگه........
مشکل ما اینه که هنوز جایگزینه مناسب پیدا نکردیم........عادت بد رو نمیشه از بین برد باید تغییرش داد.......
دوباره شروع کن.....بسم الله بگو.......و بدون با نام خدایی شروع کردی که کارتو راه میندازه......فقط وفقطم به خاطر اینه که با اسم اون شروع کردی...........عاقبت کار خوشه چون کاره خدا رد خور نداره و ابتر و دم بریده نمیمونه.......وگرنه من به خدا شک میکردم.....پس همینقد که میدونم عاقبت کارم خوشه برام بسه چون خدا گفته اونایی که تو راه ما قدم بردارن ما راه رو بهشون نشون میدیم...اونایی که با نام من کارشونو شروع کنن کارشون ابتر نمیمونه........ پس با این شکستها نارحت نمیشم چون شاهنامه آخرش خوشه و من همچنان منتظرم.........
شکستم ...
خیالی نیست ... شد 3 بار!
.
.
.
خاک!
سينر عزيز ، واقعا متاسفم ، مخصوصا براي برادر زادت.
ببين ، برادرت توي سني هستش كه تغيير براش سخته . نميگم غير ممكنه. شايد بايد از طريق مهندسي معكوس وارد شي. نظر من اينه كه تمام تلاشت رو براي تغيير برادرت بكن.ولي از يه چيز بيم دارم.اونم اينكه اگه اين فيلما رو ازش بگيري باعث شه كار به جاهاي باريك بكشه.اميدوارم متوجه شده باشي. به جاي لذت ! اين فيلما ، لذت عمل ديگه اي رو جايگزين كنه كه خانمان براندازه. پس اين روش رو با احتياط برو . ولي اصلي ترين نظر من اينه كه از طريق برادر زادت وارد شو.مراقب اون باش جاي اينكه مراقب برادرت باشي.مواظب باش در معرض فيلما قرار نگيره . اگه خداي نكرده خداي نكرده تا الان اتفاقي فيلما رو ديده يا احتمالا در آينده نزديك خواهد ديد ، به فكر درمان برادر زادت باش.
بستگي به خودت داره . اگه واقعا قدرتش رو داري واكسينه كنش.ولي اگه تيرت خطا بره واويلا. اين راه سوم آينده طرف رو تضمين ميكنه ولي در صورت شكست .......... .مثه اونايي كه با شنيدن حرفاي واعظ ، تحريك ميشن.
موفق باشي
داداش آنتي ، نوكرم دااش شرمنده كردي
نه نه.من از مسابقه گروهي اگه جونم هم بره انصراف نميدم.چون پايه آبروي گروه خودمون و جنگجويان در ميونه. مسابقه كنترل نگاه هم گروهي نيس كه .تكيه ديگه.
ميدونم اگه تصميم بگيرم نگاهمم كنترل ميكنم ولي حقيقتش نه اينكه كلم باد داره
خودم ميخوام شرايطم سختتر شه.
سلام به همه
با کمک یکی از دوستان وراهکاری که ارائه دادن. و متقاعدم کردن که باید به خاطر برادرزادم فداکاری کنم میخوام اگه شد به صورت غیر مستقیم همه چیز و رک وراست به برادرم بگم اگرم نتونستم زمینه رو آماده کنم با یه حرکت مستقیم و انتحاری آبروی خودم میبرم ولی قضیه رو میگم.
با مدد امیرالمومنین و دعای شما دوستان همه چی درست میشه.
از آنتی و جناب ترک ممنونم. و با این چیزایی که این دوستم گفت من نشکستم. ولی من 90 درصد شکستهام تو کانون همینطوری بودن.
و این دفعه من اونو راضی کردم که واسه تنبیه تاریخ شکستمو امروز بزنم.
و رامین جان جواب سوالت هیچی به هیچی میشه. یعنی نه شاهی رفته نه شاهی اومده صفر امتیاز
و عمو سعید جان فکر کنم شما هم علاوه بر آنتی و جناب ترک متوجه مشکل امروز من شدی. این یه گوشه کوچیک از مشکلات من بود یه دنیا حرف و دردو دل واست دارم که اگه بخوای میتونم واست بگم و هر وقت فکر کردی میخوای دیدت به ترک عوض بشه و یه پایه خوب واسه ترک پیدا کنی خبرم کن.
مسابقه کنترل نگاه:
نوع اول:-4 امتیاز
نوع دوم:0
نوع سوم:0
جمعا تا این لحظه: منفی 6 امتیاز
راستی شما هم پ.خ راجع به مسابقه کنترل نگاه گرفتین. شانس مار و میبینی چند ماه راکد بود الان شروع شده.اگه بخواید میتونید اینجا رو ول کنید برید اونجا
و آنتی666 خوش به حالت از من که خیلی جلوتری و کارت خیلی درسته . ولی اگه من جای تو بودم شرکت میکردم چون قهرمان میشدم و اعتبار که مهم نسیت و متله ولی به صلواتاش می ارزه
و جناب ترک فردا برنامه تغذیمو میدم کپ کنی.
دیگه نگی برنامت سخته:s:
مسابقه هفتگی:
سینر 7/4
رامین7/3
رامین فکر کنم امروز برابر میشیم.شما به امید خدا بشی 4 صلواتا رو ببری منم که امروز شرمنده خدا و خودمو دوستان شدم.
اما:
رمز ما ایستادگیست رمز ما ایستادگیست رمز ما ایستادگیست
راستی من وقت نمیکنم راجع به اون قضیه پ.خ بدم.چک کردم شما دیروز مشکلی نداشتی. منم امروز زمانو که نمیدونم خدا کنه تخطی نکرده باشم وگرنه واویلا
. اما دفعاتم 3 دفعه شد
پ.خ بده جریمه چیه. ولی جان من سخت نگیر
من یه زمانی (چندسال) هر روز میشکستم شاید چندبار توصیه میکنم انجمن و کار و بچسبید
حاج سعید قاسمی میگفت توی کانال حنظله شهید بیرون آوردیم
توی جیب پیراهنش یه کاغذ بود نوشته بود:
برادرم نگاهت!
...
خواهرم حجابت!
میگن شهدای گردان حنظله توی کانال یک هفته بدون آب و غذا محاصره بودن در مقابل نیروهای زرهی دشمن،
به بچه ها میگفتن فقط به خمینی فحش بدید تا دست از سرتون برداریم
میگن هر چند ساعت یک بار یکی بلند میشده الله اکبر میگفته، ولی چون لباش خشک بوده لبها خونی میشده
وبا لب خونی میگفته الله اکبر
انشاءالله که شرمنده اون لبهای خونی نشیم با رفتارمون
سلام دوستان من هنوز پاک هستم
سلام.
دومین روز هم گذشت خیلی ساده
سلام دوستان جنگجو!
من به تازگي عضو اين گروه شده ام.
اسمم رامتين هست و 15 سالمه.
اومدم كه با كمك شما دوستان عزيز پاك بشم.
دوستان! به من كمك مي كنين؟
اميدوارم كه بتونيم دوستاي خوبي واسه همديگه باشيم.
الآن ديگه بيشتر از اين حوصله ي تايپيدن ندارم.
فردا ميام بيشتر راجب خودم ميگم.
فعلا باي!