برادر گلم حمید خان موفق باشی مطمئنم که یه روز میرسه که شما از پسش بر بیای فقط نا امید نشو
سینر عزیز خیلی ممنونم ازت برای اینکه مسابقات هفتگی رو سر پا نگه داشتی
و راهنمایی خوبی که به دوستمون ترک برای همیشه دادی
انشالله که حالت خوب میشه و دوباره
سرحال میشی همین امروز ...
دوستان بیاین خودمون و دلامون رو واسه ماه مبارک رمضان آماده کنیم
چیزی نمونده ها خیلی کم فرصت داریم
بیاین اگه روزه قضا داریم تا ماه مبارک شروع نشده
قضاش رو بگیریم و تا مقداری که در توانمون هست نماز های قضا رو بخونیم
نمیخوام حرف های نا امید کننده بزنم ولی مرگ تو یه قدمی آدمه
هیچ کدوممون نمیدونیم که تا ماه رمضون بعدی زنده
هستیم یا نه هیچ کس از ثانیه های بعدش خبر نداره
شاید به ماه رمضون هم نرسیم پس بیاین خودمون رو خوب آماده کنیم
بازم تکرار میکنم فرصتی نمونده وقت کمه
اللهم عجل لولیک الفرج
الهی آمین
سلامت باشین
یا علی
سلام
ریختم به هم. کلا داغونم پس از اخرین خ.ا اصلا با حودک کنار نیومدم و فقط حرف های بچه ها تو کانون نگهم داشت.
از همه بد تر این هفته از درسم خیلی عقب افتادم. :smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell:
(می دونم همتون ازم متنفرید شدم اینه دق کانون!!!!! ولی همیشه این جوری نیستم.)
برکت باشد
سلام
مسابقه کنترل نگاه:
پاک
پاک
پاک
مجموع:1ـ
مسابقه هفتگی:
ساینر7/6
رامین7/6
ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ
تا فردا شب در پناه حق.
مسابقه کنترل نگاه
1- حمید خان
.نگاه نوع اول. 2- منهای 1 بابت تبصره=1-
.نگاه نوع دوم. 0
.نوع سوم. 0
جمع.1-
سلام بر همگي.
از همه ي دوستان به خصوص حميد و اميد عزيز تشكر مي كنم.
دوست من اميد جان!
حرفاي شما كاملا صحيح هستش.
من تو اين چند ساعت همش داشتم به همينا فكر مي كردم.
اون خ ا رو كه با كمك شما و بقيه ي دوستان حله و ميدونم كه آخرش ترك ميكنم.
ولي اون مسئله ي دوم:
من خيلي روي حرفات فكر كردم.
ميدوني چرا دفه ي اول گفتم كه نميدونم بگم يا نگم ولي دفه ي دوم اومدم گفتم؟
دفه ي اول دودل بودم.
ولي دفه ي دوم همون طور كه خودت هم اشاره كردي به آيندم فكر كردم و ديدم كه بهتره بگم.
من حدود يه سالي ميشه كه متوجه اين موضوع شده بودم.
ولي هي به خودم ميگفتم كه تو داري اشتباه ميكني. مگه ميشه؟
وقتي مشكلمو اينجا گفتم و تو هم اين حرفا رو زدي ديگه واقعا به فكر يه راه حل افتادم.
ببين الآن شرايط من طوري هست كه حتي خونواده هنوزم فكر ميكنن كه من از اينجور مسائل هيچي نميدونم و اصلا تو اين فازا نيستم.
حالا اين وسط اگه من برم به پدر و مادرم بگم كه من فكر كنم همجنسگرا هستم و بايد سريعا منو ببريد پيش مشاور چه اتفاقي ميفته؟
حاضرم دردسراي بعدا رو بكشم ولي الآن اين كارو نكنم.
يه چيز ديگه: من فكر ميكنم اين همجنسگرايي من خيلي هم شديد يا زياد نباشه.
چون حتي اگه من يه نفر رو هم كه خيلي هم ممكنه خوش قيافه باشه رو ببينم تحريك نميشم.
فقط توي تخيلاته.
من كلي فكر كردم و به دو راه برخوردم.
1-سايتهايي تو اينترنت هستن كه براي هركي كه نياز به مشاوره داشته باشه دوره هايي تشكيل ميدن و در چند جلسه (بيشتر اين جلسات ايميلي هست) با آدم صحبت ميكنن و ما مشكلاتمونو باهاشون درميون ميذاريم.
به نظر من برم يه چند ماهي تحقيق كنم و يه سايت معتبر در اين زمينه پيدا كنم تا مشكلم حل بشه.
2-تا چند سال آينده مطالب روانشناسي زياد بخونم و خودم خود درماني كنم. كه البته اين راه اصلا منطقي به نظر نميرسه.
و حالا كه فكر ميكنم من تو خونواده مشكلي ندارم ولي ديگر اطرافيانم ممكنه باعث اين قضيه شده باشند.
ولي هنوزم باورم نميشه كه من همجنسگرا هستم. خيلي برام عجيب و دردناكه.
شايد حرفايي كه بخوام تو ارسالهاي بعديم بزنم يه خورده به سنم نخوره و خيليا پيش خودشون بگن تو اول جوونيت هست و اين نااميدي ها به ادامه ي زندگي رو حداقل تو نبايد داشته باشي.
ولي شايد حداقل ارزش خوندن داشته باشه.
و من هم سبك تر بشم.
فقط همينو به عنوان مقدمه ي ارسالهاي بعديم بگم كه من اصلا اميدي به ادامه ي زندگي ندارم.
نه اين كه بخوام خودكشي كنما.
من هرطور هم كه بشه هيچ وقت به فكر خودكشي نميفتم.
حالا ايشالله بعدا راجبش بيشتر حرف ميزنم.
يه مقدمه ي ديگه هم بگم كه من با اين سن كمي كه دارم فراز و نشيب هاي زيادي تو زندگي تجربه كردم و خدا هم تو سختيا برام اصلا كم نذاشته.
شايدم منصرف شدم از اين كه بعضي چيزا رو كه توي زندگيم هست رو بگم.
ولي اگه بگم از غم خودم كاسته ميشه.
امروزم خيلي روز بد و غمناكي و عدم وجود اعصاب واسه من بود. ديگه اعصاب برام نمونده.
خب ايشالله فردا ميام اعلام پاكي ميكنم.
اينو گفتم كه اگه يه موقع خواستم شكست بخورم اين حرفم رو يادم نره.
بدرود.
سلام دوستان.
پاك پاكم.
جاتون خالي الآن داريم با خونواده ميريم يه جايي مهموني.
ناهار رو به جاي همتون ميخورم.
الآن ديگه بيشتر از اين وقت ندارم.
الآنم با لپ تاپم اومدم ببينم امروز اينجا چه خبره كه ديدم خبري نيست.
ايشالله شب يا غروب كه برگشتيم خونه ميام اينجا.
فعلا باي!
تبریک
یه خورده بیشتر بیای صحبت کنی خوشحال میشیم امور عزیز
سلام دوستان من اومدم بگم ... دارم میترکم. دعا کنید بتونم پاک بمونم
دوستان من عذر میخوام که زیاد پست نمی ذارم .باشه سعی میکنم وقت بیشتری واسه این کار بذارم . در ضمن من هنوز پاکم