1391 مهر 4، 16:49
سلام .يك حكايت براتون ميذارم .فقط بگم از خودم نيست مال يك نفر ديگست.وقتي خوندمش قلبم درد گرفت وزدم زير گريه .
زانوهامو بغل کرده بودمو نشته بودم کنار ديوار
ديدم يه سايه افتاد روم
سرم رو آوردم بالا
نگاه کرد تو چشمام، از خجالت آب شدم
ديدم يه سايه افتاد روم
سرم رو آوردم بالا
نگاه کرد تو چشمام، از خجالت آب شدم
تمام صورتم عرق شرمندگي پر کرد
گفتي:تنهايي
گفتم:آره
گفتي:دوستات کوشن؟
گفتم: همشون گذاشتن رفتن
گفتي: تو که مي گفتي بهترين هستن!
گفتم:اشتباه کردم
گفتي: منو واسه اونا تنها گذاشتي
گفتم:نه
گفتي:اگه نه،پس چرا ياد من نبودي؟
گفتم:بودم
گفتي:اگه بودي،پس چرا اسمم رو نبردي ؟
گفتم:بردم، همين الان بردم
گفتي:آره،الان که تنهايي،وقت سختي
گفتم:…..(گر گرفتم از شرم-حرفي واسه جواب نداشتم)
-سرمو اينداختم پايين-گفتم:آره
گفتم:تو رفاقتت کم آوردم،منو بخش
گفتي:ببخشم؟
گفتم:اينقدر ناراحتي که نمي بخشي منو؟ حق داري
گفتي:نه! ازت ناراحت نبودم! چيو بايد مي بخشيدم؟
تو عزيز تريني واسم،تو تنهام گذاشتي اما تنهات نذاشته بودمو نمي ذارم
گفتم:فقط شرمندتم
گفتي:حالا چرا تنها نشستي؟
گفتم:آخه تنهام
گفتي:پس من چي رفيق؟
من که گفتم فقط کافيه صدا بزني منو تا بيام پيشت
من که گفتم داري منو به خاطر کسايي تنها مي ذاري که تنهات مي ذارن
اما هر موقع تنها شدي غصه نخور،فقط کافيه صدا بزني منو
من هميشه دوست دارم،حتي اگه منو تنها بزاري،
هميشه مواظبت بودم،تو با اونا خوش بودي،منو فراموش کردي تو اين خوشي
اما من مواظبت بودم،آخه رفيقتم،دوست دارم
ديگه طاقت نياوردم،بغض کردمو خودمو اينداختم بغلت،زار زدم،گفتم غلط کردم
گفتم شرمنده ام،گفتم دوست دارم،گفتم دستمو رها نکن که تو خودم گم بشم
گفتم دوست دارم…
گفتم: داد مي زنم تو بهترين رفيقيييييييييييييييي
بغلت کردم گفتم:تو بن بست رفيقي
يک کلام،خدا تو بهتريني
گفتي:دوستات کوشن؟
گفتم: همشون گذاشتن رفتن
گفتي: تو که مي گفتي بهترين هستن!
گفتم:اشتباه کردم
گفتي: منو واسه اونا تنها گذاشتي
گفتم:نه
گفتي:اگه نه،پس چرا ياد من نبودي؟
گفتم:بودم
گفتي:اگه بودي،پس چرا اسمم رو نبردي ؟
گفتم:بردم، همين الان بردم
گفتي:آره،الان که تنهايي،وقت سختي
گفتم:…..(گر گرفتم از شرم-حرفي واسه جواب نداشتم)
-سرمو اينداختم پايين-گفتم:آره
گفتم:تو رفاقتت کم آوردم،منو بخش
گفتي:ببخشم؟
گفتم:اينقدر ناراحتي که نمي بخشي منو؟ حق داري
گفتي:نه! ازت ناراحت نبودم! چيو بايد مي بخشيدم؟
تو عزيز تريني واسم،تو تنهام گذاشتي اما تنهات نذاشته بودمو نمي ذارم
گفتم:فقط شرمندتم
گفتي:حالا چرا تنها نشستي؟
گفتم:آخه تنهام
گفتي:پس من چي رفيق؟
من که گفتم فقط کافيه صدا بزني منو تا بيام پيشت
من که گفتم داري منو به خاطر کسايي تنها مي ذاري که تنهات مي ذارن
اما هر موقع تنها شدي غصه نخور،فقط کافيه صدا بزني منو
من هميشه دوست دارم،حتي اگه منو تنها بزاري،
هميشه مواظبت بودم،تو با اونا خوش بودي،منو فراموش کردي تو اين خوشي
اما من مواظبت بودم،آخه رفيقتم،دوست دارم
ديگه طاقت نياوردم،بغض کردمو خودمو اينداختم بغلت،زار زدم،گفتم غلط کردم
گفتم شرمنده ام،گفتم دوست دارم،گفتم دستمو رها نکن که تو خودم گم بشم
گفتم دوست دارم…
گفتم: داد مي زنم تو بهترين رفيقيييييييييييييييي
بغلت کردم گفتم:تو بن بست رفيقي
يک کلام،خدا تو بهتريني
( از af5h1n در سايت پرديس گيم)