سلام
داداش کمک(komak)اگه منظورت از اونايي که قديمي و ترک نکرده ها منم؛راستشو بخواي راه گم کردم.چون فکر ميکردم که راه بلدم از کانون جدا شدم اتفاقا همون موقع سر پرست شده بودم.ولي جونم برات بگه جدا شدن همانا فرو رفتن تو کثافت همانا.حالا اومدم از اول شروع کنم.
داداش حميد به عنوان يه دوست نسبتا قديميت ميگم:گروهو ترک نکن.
راهي که من رفتمو نتيجه نگرفتم نرو.
يا اگرم ميري براي خودت پشتوانه دردست کن.
چميدونم مثل خادم شدن تو يه مسجد و ... .
اره....ديگه چه خبر خوبيد
آقا جاتون خالي زدم سيستممو ترکوندم در حد تيم ملي کلا بوتش پريد
اره ديگه همين شد که با گوشي اومدم اگه غلط املايي داشم ببخشيد
توبه کنيد بر گرديد که خدا آخر کاره
يا علي
ترک نکردم
چون.......
خودم هنوز نخواستم ک واقعا ترک کنم
به شما ها هم میگم
اگه واقعا میخوایین ترک کنید
باید از ته دل بخوایین
(یعنی از همه چیزی ک تو این مسیر ترک براتون مشکل ساز میشه گذر کنید)
کلی گفتم ک متوجه بشید
کانون خیلی جای خوبیه
قدرشو بدونید
شاید نتونستم ترک...ولی مهم این بود ک راه رو نشونم داد
حالا دیگه اگه بتونم ترک کنم یا نتونم به خودم برمیگرده
امیدوارم ک بتونم
ممنون از همتون
نه دوست عزیز نمیدونم از خوش قدمیه منه از اون وقت که اومدم
چند نفر اومدن یکی گفت من برم ده روز دیگه یکی گفت من حوصله ندارم
من که تا آخر عمر اینجا میمونم چون نمیتونم ازدواج کنم این ازمن
ممد رضا اومده ...
.........
دل به دل را داره اینه!!!!
http://www.ktark.com/showthread.php?tid=...#pid231143
چطوری پسر؟
(1391 دي 30، 0:18)komak نوشته است: [ -> ]نه دوست عزیز نمیدونم از خوش قدمیه منه از اون وقت که اومدم
چند نفر اومدن یکی گفت من برم ده روز دیگه یکی گفت من حوصله ندارم
من که تا آخر عمر اینجا میمونم چون نمیتونم ازدواج کنم این ازمن
داداشم نه این ربطی به پا قدم شما نداره!! اصلا!!
همیشه بوده و هست ...
مثلا اینجانب صاحب 5 بار خداحافظی و بازگشت دوباره را دارا میباشم
نگران نباش ...
(1391 دي 30، 0:17)حمید خان نوشته است: [ -> ]ترک نکردم
چون.......
خودم هنوز نخواستم ک واقعا ترک کنم
به شما ها هم میگم
اگه واقعا میخوایین ترک کنید
باید از ته دل بخوایین
(یعنی از همه چیزی ک تو این مسیر ترک براتون مشکل ساز میشه گذر کنید)
کلی گفتم ک متوجه بشید
کانون خیلی جای خوبیه
قدرشو بدونید
شاید نتونستم ترک...ولی مهم این بود ک راه رو نشونم داد
حالا دیگه اگه بتونم ترک کنم یا نتونم به خودم برمیگرده
امیدوارم ک بتونم
ممنون از همتون
کانون به شما در کم کردنش کمک کرد یا نه؟
اگه اینطور شده پس بنظرم کانون موفق بوده
عمو دوست داريم عمو دوست داريم عمو دوست داريم عمو دوست داريم عمو دوست داريم عمو دوست داريم
ارادت مند بچه هاي گل گلاب
اقا يه چيزي بگم:
من به اين نتيجه رسيدم که ما براي ترک نمي خوايم ترک کنيم.
حالا چرا اينو ميگم چون يه لحظه به افکاري که موقع شکست از ذهنم مي گذشتن(قديما) فکر کردم (نه از جنبه آلودي بلکه از جنبه پافشاري بر انجام گناه)ديدم نه بابا اين داش حميد راست ميگه ما نمي خوايم ترک کنيم چون با پرويي تمام ميشکنيم
حالا برا من سواله که اگه بخوايم؛اگه واقعا بخوايم ترک کنيم اين افکار شرک آميز پا فشاري بر گناه چجوري از بين ببريم؟
يا يه بنده خدايي بهم مي گفت:((تو ميگي ترک کنم باش برام لذت داره فشارو ازم ميگيره بهم معادل بده تا ترکش کنم.))
معادل حلالش چيه؟ البته در حال حاضر ازدواج فک کنم برا هيچ کدوممون مقدور نباشه پس بجز ازدواج.
منتظر جواباتونم
ترک کنيد برگرديد آخر کار خداست
ياعلي
محمد رضا جان
ببین معادلی آنچنانی براش وجود نداره ... میشه یه سری عادات دیگه رو جایگزینش کرد من خودم زمان خالی ـم رو قبلا تو سایت ها خاک برسری میگزروندم ولی الان موزیک گوش میدم با هنسفری روزی یکی دوساعت ... یا کارای دیگه
در مورد انگیزه که اصلا چرا باید ترک کنیم ... من یکم انگیزم معنوی بود ولی بیشتر این بود که با خودم گفتم اگر من نتونم خ.ا رو ترک کنم وجلوش مقاومت کنم چه جوری میتونم تو بالا پایین زندگی جلوی سختی های دیگه مقاوت کنم ؟
من اینو یه جور خودسازی فرض کردم ... احساس کردم که باید بزارمش کنار ... و خدا رو شکر گذاشتم ـش
البته با کمک کانون ...
(1391 دي 30، 8:10)محمد رضا3002 نوشته است: [ -> ]ارادت مند بچه هاي گل گلاب
اقا يه چيزي بگم:
من به اين نتيجه رسيدم که ما براي ترک نمي خوايم ترک کنيم.
حالا چرا اينو ميگم چون يه لحظه به افکاري که موقع شکست از ذهنم مي گذشتن(قديما) فکر کردم (نه از جنبه آلودي بلکه از جنبه پافشاري بر انجام گناه)ديدم نه بابا اين داش حميد راست ميگه ما نمي خوايم ترک کنيم چون با پرويي تمام ميشکنيم
معادل حلالش چيه؟ البته در حال حاضر ازدواج فک کنم برا هيچ کدوممون مقدور نباشه پس بجز ازدواج.
ياعلي
آی که گفتی محمدرضا جان
خدایی اش منم وقتی یاد فکرهایی که موقع شکستن هام می افتم، فقط می تونم بگم خیلی پر رو و لجبازم!!!
یعنی دقیقاً می دونم بد ِ ها ، ولی باز اصرار دارم بهش، این یعنی لذت گناه برام خیلی زیاده و حاضر نمی شم با چیز دیگه ای عوضش کنم...
والا منم بدتر از شــــوما گرفتارم، ولی تازگی ها یه چیزایی شنیدم که فکر کنم از لحاظ منطقی جواب های منو داده...
ببین به نظر من، برای اینکه بشه در لحظه هایی که شیطون می آد سراغمون، لذت گناه رو همراه با دردها و مشقت ها و کوله بار کثیفی که برامون به ارمغان بیاره ببینیم، ولی شیطون نمی ذاره اینطوری بشه، چون با تکرار گناه و در نتیجه کم کردن تقوا در وجود ما، دید مارو کوتاه کرده، در واقع زرق و برق گناه و کمبود تقوای مارو مثل یه حایل می کنه که بین چشم ما و گناه قرار گرفته....
این داداش پشتکار که می گه با دعا و نماز و قران و... از خدا بخواین آثار گناه ازتون پاک شه، دقیقاً یعنی همین!
درواقع پاک شدن آثار گناه رو تو این موضوع، من همیشه به عنوان پاک شدن ِ گناهانم در برگه اعمال تصور می کردم، ولی الان فکر می کنم یعنی اینکه از خدا بخوایم که تقوامون بالا بره تا برای دفعه بعد که شیطون دوباره اومد (قانون می گه حتماً دوباره برمی گرده!) بتونیم در کنار دیدن لذت آنی ِ گناه، ناراحتی های بعدش و مضراتش رو هم در یاد بیاریم، در واقع یه ابزار کمک بشه واسه دفعه بــــــــعد!!! این دو تا برداشت از تاثیر دعا و توکل خیلی بهم نزدیکه ولی اگه دقت کنی با هم تفاوت داره ها، توجه می نمویی ...
ولی موضوع قشنگی رو مطرح کردی، مرسی ازت رفیق
واسه همين چيزاس که ميگم نبايد گروهو ترک کرد ديگه.آدم وقتي نظرات شما رو مي خونه انرژي مي گيره.
آقا يه طرحي:
حفظ قرآن گروهي.يکککک حالي داره
اگر سرپرستا موافقن استارت بزنن
لااقل کم شدن حافظه توسط اين کوفتي(خودا...)با حفظ قرآن کم بشه.مگه نه
تازه ميشه از سوره هايي مثل واقعه شرو کرد که آيه هاش کوچيکه.ها
موافقين؟!؟!؟؟؟؟
استاد پشتکار یه برنامه درست کرده بود که تا عید 2 دو بار قرآن ختم میشه
فکر کنم اونم بد نباشه ...
سلام
پاسخی دیگر
marall (امروز در ۱۲:۱۴ صبح)
پاسخ سلام
آقا پشتکار
من اگه بخوام کلی بگم
1.احساس حضور خدا در زندگیم بود.
نماز خون شدم. به طوری که سعی میکردم واقعا معنی حرفایی رو که به خدا میگم رو بفهمم.
نمـــــــــــــــــــــاز شــــــــــــب خیلی خیلی کمکم میکنه.
قرآن و در واقع هر چیزی که آدم رو باخدا میکنه.
2. امیدوار بودم خیلــــــــــی
3. حضورم تو مسابقات و فعالیت های کانون بود.
و
marall (امروز در ۱۲:۱۶ صبح)
پاسخ و اینکه تونستم راه کنترل شهوت رو پیدا کنم.
سعی میکردم خودم رو با هر چیزی که میتونم سرگرم کنم.
marall (امروز در ۱۲:۱۶ صبح)
پاسخ به طوری حتی فکر این کار هم به سرم نمیزنه.
یا حق
چیزی که تا الان مشترک بوده.رابطه ی قوی با خدا.تفکر مثبت.شرط کردن در صبح.مراقبت در طول روز.قرآن خوندن.خدا رو همیشه ناظر دیدن.ارتباط با همدیگر.روزه.داشتن انگیزه مثلا پیروزی در مسابقه.کنترل نگاه و ذهن.برداشتن قدم در راه ترک.عفت به خرج دادن.ایمان و اعتماد به نفس و روحیه برای ترک.اراده به خرج دادن.نماز اول وقت.توکل به خدا.امید داشتن.مبارزه.خود را به کاری مشغول کردن.
دقیقا همین مورد هایی که پشتکار میگه هست
یعنی اگر هرکی مصمم به ترک ـه باید به خودش سختی بده ...
همون ارتباط با خدا خودش کلی زیر مجموعه داره ...
کنترل نگاه و ذهن هم یعنی صبر در برابر گناه ...
انگیره و روحیه ترک هم مصداق بارزش همونی بود که دیشب گفتم ... یعنی اینکه اگر نتونیم خ.ا رو ترک کنیم فردا تو زندگی و بالا پاییناش چی کار میخواییم بکنیم ...
مرسی پشتکار ...
خوب دوستان
تا حالا طبق وجوه مشترکی که بین جواب ها بود قانون اول قولنامه رو می زاریم ارتباط با خدا.
دوستان لطفا نظر خودتون رو در مورد این که برای ارتباط خوب و قوی با خدا چه کارهایی باید انجام بدیم ،بیان کنید.
خوب من نظر خودمو می گم:
نماز اول وقت،قرآن خوندن،ذکر،دعا،خدا رو همیشه ناظر دیدن،توکل بر خدا.