سلام به همه من پاکم.
علیرضا خان من هزارتا راه واسه دست نزدن امتحان کردم هیچ کدوم جواب صد درصد نداد حتی دستمو شبا میبستم
اما یه انگشتر تبرک دستم کردم اون بهترین راهی بود که رفتم.
برای شاداب شدن من تفریح و بیرون رفتن با رفقا رو بهترین راه میدونم.کلان اکیپی خیلی حال میده.
و داداش فرهاد من هیچ وقت به دیده زیبایی نگاه این دوتا نکردم.متاسفانه نگاهم از روی شهوت بوده.
(1391 اسفند 17، 9:01)Alireza 68 نوشته است: [ -> ]سلام میبینم که گروه ساکت شده باید به زور به فعالیت کشوند (حمید خان باز بگو چرا من خشنم )
دو سوال دارم همه نظراتشونو بگن
1- برای دست ورزی نکردن یا مقابله کردن باهاش چه راه حلی دارید؟
2-برای شاداب بود چه تکنیکی دارید و میتونید ازش استفاده کنید تا روحیه تونو بالا ببرید
(از تجربیات خودتون بگید)
برای دست ورزی معمولا تا آدم ناحیه مربوطه رو نببنه میل به این کار پیدا نمیکنه
یا تصاویر محرک و غذا ها محرک هم باعث دست ورزی میشن
برای شاداب بودن پیاده روی ,...رفیق های شاد و کارها مورد علاقه
(1391 اسفند 17، 9:01)Alireza 68 نوشته است: [ -> ]سلام میبینم که گروه ساکت شده باید به زور به فعالیت کشوند (حمید خان باز بگو چرا من خشنم )
دو سوال دارم همه نظراتشونو بگن
1- برای دست ورزی نکردن یا مقابله کردن باهاش چه راه حلی دارید؟
2-برای شاداب بود چه تکنیکی دارید و میتونید ازش استفاده کنید تا روحیه تونو بالا ببرید
(از تجربیات خودتون بگید)
سلام
به نظر من بهترین راهش تقویت ایمان و پناه بردن به خدا و قران هست
و اینکه تلاش کنیم تفکراتمون رو نسبت به این موضوع اصلاح کنیم
راه دیگرش اینه که
چشمامون رو در مقابل جنس مخالف درویش کنیم و خیره نشیم
و افکارمون رو به محض ورود مطالب شهوت انگیز منحرف کنیم
البته اگه این راه بدون تقویت ایمان باشه تاثیر کوتاه مدتی داره ودر واقع مثل مسکّن میمونه
برای شاد بودن هم همونطور که همه گفتن تفریح وگذروندن اوقات بیکاری با دوستان هست
مثلا خودم یکی از بهترین لحظاتم زمانی سپری میشه که با بچه های محلمون میریم فوتبال
دیگه...کمک کردن به دیگران و مفید بودن
فرصتها رو بیهوده هدر ندادن و غصه فرصتهای از دست رفته رو نخوردن
(1391 اسفند 17، 9:01)Alireza 68 نوشته است: [ -> ]دو سوال دارم همه نظراتشونو بگن
1- برای دست ورزی نکردن یا مقابله کردن باهاش چه راه حلی دارید؟
2-برای شاداب بود چه تکنیکی دارید و میتونید ازش استفاده کنید تا روحیه تونو بالا ببرید
(از تجربیات خودتون بگید)
ســــــــلام
وایسید، من جا موندم!!!
ج 1- البته من نمیدونم منظورتون از دست ورزی همونیه که من فکر میکنم باشه یا چیز دیگه!
ولی فرض میکنم همونی باشه که فکر میکنم...
اگه منظور از نوع ارادیش هست که خب به نظر من برای مقابله باهاش، باید عوامل به وجود آورنده ی اونو از بین ببریم...
- نگاه نامناسب به نامحرم نکنیم...
- اگه تصویر ویدئویی نامناسب جلومون ظاهر شد، از دیدنش صرف نظر کنیم...
- به محض اومدن فکر نادرست و مورددار به ذهنمون، ادامه ندیم و ذهنمون رو با چیز دیگه ای مشغول کنیم...
- مواظب پرکردن درست اوقات فراغتمون باشیم...
اما در کل، همش برمیگرده به همون ذهنیت و دیدی که خودمون داریم.
هر چقدر ذهنمون رو قوی و قوی تر کنیم (حالا به هر طریقی)، هر عاملی هم که جلومون سبز بشه، راحت و راحت تر از کنارش رد میشیم...
اگه منظور از نوع غیرارادیش هست، من هیچ گونه تجربه و نظری در موردش ندارم!
ج 2 - خب راه های زیادی هست. شخصا این کارها روحیم رو خوب میکنه:
- گوش کردن به آهنگ های مورد علاقم منو از این رو به اون رو میکنه...
- بیرون رفتن با دوستان که بی نظیره؛ هرچند من همیشه تنبلی میکنم...
- ارتباط مجازی با دوستان روحیم رو کولاک میکنه...
- سر زدن به سایت های مورد علاقم و پیگیری مطالب دلخواهم، برام جذابه...
- سرزدن به مامانم تو آشپزخونه و صحبت کردن باهاش عالیه! (جدی میگم هان)
فقط یه
نکته ی تستی هم هست که مطمئنم بابابزرگ به دنبال اون بود!
و اون، تنگاتنگ بودن رابطه ی
«دست ورزی» و
«روحیه» هست.
- هرچقدر ما روحیمون بهتر باشه و شاداب تر باشیم، کمتر به سراغ لذت های سطحی و زودگذری مثل دست ورزی میریم. چون نیازی بهش نداریم...
- هرچقدر هم که ما در مقابل دست ورزی مقاوم تر باشیم، روحیمون بالاتر میره و شاداب و شاداب تر میشیم. چون احساس قدرت میکنیم...
خب بابابزرگ، نمره ی منو بدید، ببینم رفوزه شدم یا نه؟
ترم بعدم این درس ارائه میشه؟
بسم الله
ای منتهای خیال کز خیال هم والا تری
به تو می نگرم گر تو را در چشم حقیرم جای نتوانم داد
چنان که تو به من می نگری
و امید به بازگشتم داری
خسته ام از جفای روزگار به تو پناه می برم که به قرآنت قسم.......در خسرانم
روح سپیدی که به من هدیه کردی را مملو تیرگی کرده ام
امید به ان دارم ببخشایی
شاید خاکستری گردد.
سلام بچه ها من برگشتم.
از همه ی داداشایی که هوامو داشتن ممنونم.
:-)
چنتا چیز منو از بین برد و شکستم داد:
1سایت
2تنبلی در نماز
3عدم محاسبه ی روزانه
4اسراره بر گناه
5تنهایی
6اون لحظه سر مست از گناه بودمو هیچی نمی فهمیدم
((توبه بر لب سبحه بر کف دل پر از شوق گناه * معصیت را خنده می آید ز استغفار ما))
تا وقتی که لذت گناه تو دلامونه به گفته حضرت علی استغفارمون قبول نمیشه که هیچی هیچ وقتم با این شرایط پاک نخواهیم شد.
راستی الان 6روزه پاکم
یا علی
سلام به بکس رهرو
چه خبرا
برای ما که خوب...چون یک روز خوب دیگه در راهه
در رابطه با سوال بابا بزرگ نظری ندارم
یعنی دارم ولی مشابه نظرات بچه ها بود اعلام نکردم
ولی خب به یه نتیجه رسیدم....تا خودم نخوام هیچ کاری نشد نداره
بهبه
آق ممد رضا هم ک به سلامتی برگشتن
باهات هم عقیده هستم
تا وقتی که لذت گناه تو وجودمون باشه
ترک کردن محاله............
سلام به همه رفقا ...
معذرت بابت كم كاري اين چند روز ...
خيلي ارادت دارم به تك تكتون رفقا ...
منم پاكم خدا روز شكر ...
(1391 اسفند 14، 15:54)abtin نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها خوبید ایشالا همیشه خندان وشاد باشید من امروز خیلی داغونم اخه تو سانحه تصادف عزیزترین کسم یعنی پسرعمومو از دست دادم ولی به عشق شما اومدم تو سایت دعام کنید کاری دست خودم ندم اخه خیلی بهش وابسته بودم. دعام کنید بچه ها
آبتين عزيز .. . تسليت بسيار ...
بقاي عمر شما باشه ...
براش قرآن بخون داداش
سلام
داداش محمدرضای عزیز
گفته بودم، امیدوارم موقعی که برمیگردی با خبرای خوب بیای پیشمون که خدا رو شکر همین گونه هم هست...
بی نهایت ممنون بابت نجربیات مفید و آموزندت که برامون گذاشتی تا ما هم بیاموزیم...
داداشم، آدمای موفق، بعد از شکستاشون، عواملش رو پیدا میکنن...
بعد از پیدا کردن عوامل، ازشون درس میگیرن...
بعد هم از همون درسا استفاده میکنن تا موفق و موفق تر بشن...
این یعنی همون کاری که تو داری انجام میدی...
در ضمن، خودتو به خدا نزدیک و نزدیک تر کن، ببین چه جوری زیر پر و بالتو میگیره...
و روحیتم خوب و قوی نگه دار که هیچ چیز جلودارت نشه...
این جملتم من قاب گرفتم که یادمون نره:
(1391 اسفند 17، 23:07)محمد رضا3002 نوشته است: [ -> ]((توبه بر لب سبحه بر کف دل پر از شوق گناه * معصیت را خنده می آید ز استغفار ما))
تا وقتی که لذت گناه تو دلامونه به گفته حضرت علی استغفارمون قبول نمیشه که هیچی هیچ وقتم با این شرایط پاک نخواهیم شد.
و درود به
حمید خان عزیز
از گفتارهای ارزشمند شما هم این جمله واقعا ارزش قاب گرفتن داره (فقط با اجازه، یه کلمه بهش اضافه کردم):
(1391 اسفند 18، 11:12)حمید خان نوشته است: [ -> ]ولی خب به یه نتیجه رسیدم....تا خودم نخوام نمیشه. هیچ کاری نشد نداره
و اما ببینید کی اومده...
کسی نیز جز خلبان مطرح کانون...
مجتبی پایلوت :22:
(1391 اسفند 18، 12:43)Mojтaba ρiloт نوشته است: [ -> ]سلام به همه رفقا ...
معذرت بابت كم كاري اين چند روز ...
خيلي ارادت دارم به تك تكتون رفقا ...
منم پاكم خدا روز شكر ...
سلام
داداش مجتبی
داداش به خونه ی خودت صفا آوردی...
هم کانون و هم گروه، وجودت را طلب میکرد...
این گل ها هم برای تو:
میگم یک راهی برای دفع استرس بگید من یک کاره پر استرس پیدا کردم
وقتی میام تنها راه برای کاهش استرس رو سایتهای اونجوری و خود خاکبرسری میدونم
خواهشان یه راه بگید مثلا مشت بکوبم دیوار که خوب نیست
(1391 اسفند 18، 18:12)شیرین و فرهاد نوشته است: [ -> ]میگم یک راهی برای دفع استرس بگید من یک کاره پر استرس پیدا کردم
وقتی میام تنها راه برای کاهش استرس رو سایتهای اونجوری و خود خاکبرسری میدونم
خواهشان یه راه بگید مثلا مشت بکوبم دیوار که خوب نیست
بزار یه چیزی برات بگم : استرس چیزی نیست جز تلقین !تو باور کردی اون کار باعث استرس ات بشه و برای همین برای مقابله به اون دست به همچین کاری میزنی . کافیه فقط یه نفر را که استرس نداره را در نظر بگیری ، میبینی اصلا اون استرس را قبول نداره !!
بهترین کار اینه که همیشه راه ( نشد ) را در نظر بگیری ، مثلا بگی خوب اگه فلان کار نشد ، هیچ طوری نیست . از یه راه دیگه اقدام میکنم و به قول معروف بزنی به دنده بیخیالی .
سلام
اول تبریک به خودم...استقلال برد....
بعدش اینکه
منم یه مدت بیش از حد استرس و اضطراب داشتم
ولی الان یه مدتیه که کمتر شده
و دلیلشم اینه که زیاد به کاری که میخوام بکنم وسواس نشون نمیدم و تلاش خودمو میکنم بعدشم میگم یا میشه یا نمیشه
مهم اینه ک من تلاش خودمو کردم
همین
سلام به همه دوستان قدیمی و جدید
خوبید؟
بعد چند وقت لغزش دوباره اومدم دیگه خسته شدم
حمید خان چطوری رفیق؟
تو این چند وقت تا 15 روز ترکم کردم ولی بازم لغزش کردم
اینبار میخوام واقعا ترک کنم خواهشا کمکم کنید