(1391 اسفند 20، 19:27)mohsen22 نوشته است: [ -> ]داداش واسه اینه که منم نمیدونم
حتما مزدوج شده شایدم مثل من قرار دو سه ماه دیگه بره سربازی و محو بشه تو افق
جناب محسن خان میخای بری سربازی. ابول روزای خوبی در انتظارته
سلام دوستان
امروز شد 2 ماه که پاک هستم:rolleyes:
برم رکوردمو تو گینس ثبت کنم
منظورم اون کتاب گینس نیستا
منظورم دفتر گینس خودمه
(1391 اسفند 20، 17:22)EHSAN-BEST نوشته است: [ -> ]من یه مشکلی دارم اینه که فکرم خرابه همش فکرای منفی تو سرمه ولی با این حال هر جور شده جلوی خودمو فکرام رو میگیرم
با علیرضا جون کاملا موافقم
مشکل اصلی مون تو ترک همین کنترل ذهن و نگاه هست
داداش احسان افرین به تو که داری جلو فکرات رو میگیری منم فکر نميکردم اين کنترل ذهن و نگاه اينقدر تاثير داشته باشه
اولش سخته ولي بعدش که توقع رو از خودت کم کم ببري بالا ميشه راحتتر کنترلش کرد
و هر چه زودتر به فکر اصلاح باشی بهتره... که ایندت هم داغون میکنه این مشکل
يادت باشه اين عادت بد رو که چندين سال تو وجودت تقويت کردي نبايد انتظار داشته باشي چند روزه از بين ببري
اگه روزي يک صدم در صد پيشرفت در خودت احساس کردي میتونه خوب باشه نباید ناامید شد
تو مسابقه کنترل نگاه وذهن هم میتونی شرکت کنی تا بهانه ای باشه هر چند کوچک برای کمک کردن بهت تو این راه
موفق باشی
اقا دوباره هکه حرف از نمیتونم ونمیخوام وایناست
اقا رامتین داداش گلم
چرا بخدای خودت وتوانایی های خودت باور نداری
داداشی بخدا میتونی ترک کنی توانایی های تک تک ما زیاده فقط نمیدونم چرانمیخایم خودمون باور کنیم. داداش تو میتونی وباید ترک کن کنی
بسم الرب الحسین
سلام بر رهروان راه پاکی
سلام بر داداشای نازنینم
سلام بر برادرهای پر اراده ام
خوبید شماها؟؟؟
دلم براتون یه ذره شده ... تنگٍ تنگٍ تنگٍ
کم توفیق بودم این مدت که خدمت شما دوست داشتنی ها نبودم.
امروز که اومدم پست داداش نیو میلاد رو دیدم جا خوردم واقعا دل به دل راه داره خیلی مخلصیم (آیکون ارادت با دست راست و کلاه)، پسر خوب بزن قدش! دلم خیلی برات تنگ شده بود، دلم برای همه بچه های پاک اینجا تنگ شده بود. انقدر رو سیاه هستم که تصمیم نداشتم دیگه بیام ولی پست شما رو دیدم گفتم مطالبی رو بگم. راستی عاشق آواتورت هستم خوش سلیقه!
داداش الکسم (استاد) خوبه؟؟ یادش بخیر درددلهای خصوصیمون خیلی دوست دارم، چه خبر چه میکنی استاد!
داداش حمیدم (حامی) چطوره؟؟ سرپرست و حامی و پای کار بچه ها که همیشه حمایتشون میکنه و کلا ذوب در بچه هاست. دوستشون دارم حسابی.
داداش علیرضای (پدربزرگ) گلم چطوره؟؟ همیشه بزرگ منشیش بهم آرامش داده خیلی دوسشون دارم.
داداش مَرد (فرمانده اعظم) نازنین خوبه؟؟ که خیلی مهرش به دلم هست انشالله که همیشه سر زنده باشی.
داداش ابوالفضل گل، داداش رامین گل، داداش رند گل، داداش خوشحال گل، داداش رامتین گل، داداش پشتکار گل، عمو سعید گل، داداش احسان گل، داداش سهیل گل و همه عزیزانی که به جمع اضافه شدن خوشحالم مجدد میبینمتون.
از وقتی شروع به ترک کردم از (3 شهریور) الحمدلله با حضور در جمع نورانی شما تا روز قبل از محرم به خوبی پیش رفتم اما متاسفانه بر اثر غفلت کاری کردم که باعث شد دیگه روی اومدن پیش شما بزرگواران را نداشته باشه، همین شد که شرمنده حضور در جمع نورانی شما باشم.
خدا منو ببخشه که غافل شدم...
بعد از اون خطای بزرگ خیلی روحیه و حس بدی داشتم، چون میخاستم با پاکی دو تا چله ای که گرفته بودم وارد محرم بشم اما مجدد با آلودگی وارد محرم شدم که از خودم شرمم میاد.
این محرم و صفر که گذشت متفاوت با هر سالی بود، با توکل به خدا و به مدد اهل بیت و توسل بهشون از محرم تا به حال پاک هستم و از این بابت خدا رو شکر میکنم.
رهرو جان امضاتو عشقه........ خاطرات قدیمی.....
سلام به بکس جنگجوی سابق
اعم از کوچیک و بزرگ قدیم و جدید
چه خبرا دارین
ما هم شکر چند روزی هست ک پاکیم
فک کنم این سیستم جدید مسابقات داره جواب میده
چون دستورزی و رفتن به سایت ...هم بهش اضافه شده
این دو مورد خودش عامل 100 در صد شکست هامونه
خب بگذریم
وایییییییییییییی
چی دارم میبینم
رهرو برگشته
آقا میگفتین یه گاوی گوسپندی فنچی سر میبریدیم
والا به خدا
دیگه اومدی که بمونی؟ ...هان؟
اونو که دیگه نه ...بازنشست شدیم ...میدون رو دادیم به جوونا
اینقد خوشحالم ک نگو
سهیل جون آره راست میگی
نصف اسامی دیگه تو گروه فعالیت ندارن
چه بد
میلاد عزیز(اون یکی میلاد اشتب نشه)
تبریک میگم بهت
دوماه پاکی ماشالله قهرمان
یه اعتبار هم پیش من داری
نیو میلاد
مخلصیم(آیکون ارادت)
احسان بست عزیز
خوشحالم که برگشتی
ما هم بیادتیم
وای چه آواتور و امضای خشنی...گاز که نمیگیره؟ اهلیه؟...خخخخخخ
به به
این داش آرمین ما هم که حسابی سرش شلوغه
ممنون بابت جمع آوری مصاحبه ها
خیلی کار خوبی کردی یه جا جمشون کردی
داش الکس
خوش برگشتی
مسافرت خوش گذشت؟ ما رو هم دعا کردی؟
داش رامتین
اینو بدون کار نشد نداره
من حدود 10 سال از تو بزرگترم
هنوز ترک کامل نردم
ولی دارم تلاشمو میکنم
کاش من جای تو بودم
یعنی اون موقع که همسن تو بودم یاد ترک میوفتادم
اونوقت میگفتم اراده یعنی چی
سلام، وضعیتو میبینید؟ چل بار ما رو بن کردند، دیگه نتونستم تاب بیارم و هر جور شده اومدم کانون از اول شروع کنم:2win:
(1391 اسفند 21، 15:17)amirr نوشته است: [ -> ]سلام، وضعیتو میبینید؟ چل بار ما رو بن کردند، دیگه نتونستم تاب بیارم و هر جور شده اومدم کانون از اول شروع کنم:2win:
بپا مدام شکست عهد نکنی که برات عادت میشه و دست آخر مرض (یه چیزی تو ماه های همون قوز بالا قوز ) بد عهدی باعث میشه آدم خیلی چیزها را از دست بده : شهامت ، غیرت و...
امیدوارم این بار از پسش بر بیایی ، سال 92 را سال موفقیت کن ...
تجربیات یکی دیگه از بچه ها این سومیشه
خانم پرواز عزیز با تشکر فراوان از شما
مونث
از 8 سالگی
میخواستم خدا ازم راضی باشه
تقریبا 4سال
ارتباط با خدا و آبروداران پیش خدا
ضعف اعصاب
وضو میگرفتم، از خونه بیرون میزدم، به دوستانم زنگ میزدم
همینایی که توی خط بالا گفتم
توسل به شهدا، ارتباط صمیمی با خانواده
خداوند به خاطر ترکم لیاقت کارهایی رو که قبلا نداشتم بهم عطا کرد
هیچ وقت دیر نیست، من خودم صدها بار امتحان کرده بودم و شکست خورده بودم اما حالا دیگه راحت شدم
سلام من فكر كنم جديدترين كاربرم!
حقيقتش من از نظر مذهبي شايد همه تاييدم كنن!!!!!!
شايد هيشكه فكر نكنه من اين كارم!!!!
شايد توي كاراي مذهبي كم نذاشتم البته ظاهرو ميگما!
ولي مشكل اساسي بنده نگشت تويه اجتماعه.
از نوجوني شروع شده و متاسفانه تو جووني داره تقويت ميشه اين مشكلم!!!
تويه سايتا گشتم و بعضا هم مشاوره گرفتم اما دوباره كم كاري كردم!!!
از ديدن و بازديد و روبرو شدن ترس دارم!!!استرس ميگيرم!!!
بابت همينم به نظر خودم بالاي 90 درصد افتادن تويه اين كار و تداوم ان تنهايي و گوشه نشيني و ترس از رفتن توي اجتماع كه نهايتا به كمبود اعتماد به نفس و خود كم بيني و كمرويي و قياس مداوم خود باديگران و در پي ان سرزنش خودم منجر شده و الانه هم همين شرايط حاكمه!!!
كسي ميتونه با برنامه هلم بده تويه اجتماع؟؟؟؟؟؟؟
درود بر
رهروان پاکی
امیدوارم که همه، رو به راه باشید...
ما رو نمی بینید، خوشید؟
خب بذارید ببینم...
خبر رسیده که یکی از عزیز دوردونه های کانون، بعد از اندکی غیبت بازگشته...
هرچند پیش از این افتخار آشنایی و زیارتشون رو نداشتم...
از همین جا، به
جناب داداش رهروی گل درود میفرستم
ان شالله که با حضورتون، از تجارب ارزشمندتون بهره منده بشیم...
داداش امیرحسین خان، خوش به سعادتت
برای ما هم دعا کن عزیز
داداش محسن ما هم که همچنان فعال، در زمینه ی تجارب.
ماشالله به تو عزیز
و اما داداش
گدای زهرا که مدعی هست جدیدترین هم دل و همراهمونه...
بسیار بهت خوش آمد میگم داداش گلم.
در مورد اون موضوع که گفتی، ان شالله پستی جداگانه میذارم...
و ارادت به دیگر
داداشای عزیز حاضر
در ضمن، تا یادم نرفته بهتون بگم که من جفت 4 آوردم. اونم چه جفت 4 ای...
چون امروز
44 روزه شدم...