سلام به همه ی همگروهی های خوبم
خوبین که انشاالله !
از اینکه دیر به دیر میام باید ببخشین آخه از روزی باران رفته و من شدم تنها دختر گروه زیاد حوصله نمی کنم که بیام
اقا پدرام منم تو این هدفت شریک می کنی ! من خودم خودم رو شریک می کنم ! ماه رمضان حیفه ادم سحر پاشه ولی نماز شب نخونه . پس ما هم هستیم داداش:s:
از رفتن آی کن تو خیلی ناراحت شدم . امیدوارم یه روز دوباره برگرده
بقیه بچه ها چطورن ؟ اوضاع رو براهه ! یادتون باشه ما اینجایم که مشکلاتمون رو مطرح کنیم تا شاید به کمک دوستامون یه راه حل واسش پیدا کنیم . پس ازتون می خوام مشکلاتی که سر راه هدفمون هست رو بیان کنید .
اول از همه خودم بگم !
راستش خیلی ها توی کانون مثل من مشکلاتی تو زندگیشون دارن که بعضی وقتا باعث شکستشون میشه. یعنی وقتی ازشون میپرسی چرا شکستی میگن به خاطر فشار مشکلات روحی نتونستم دوام بیارم . مشکلاتی مثل نبودن رابطه ی صمیمی تو خانواده یا احساس تنهایی شدید یا فشار کاری و غیره .در مورد منم همینطوره وقتی به شدت احساس تنهایی یا ناامیدی می کنم روحیم و انگیزم ضعیف میشه و یه اوضاع بحرانی رو واسم ایجاد میکنه که با نماز و دعا برطرف نمیشه چون کلا از همه چیز نا امید می شم . حتما حالا میگین به به کی حامی ما شده ! ولی خیلی از بچه هایی که با توجه به ارتباط معنوی خوب بازم می شکنن مشکلشون همینه .
حالا هرکی با من موافقه لطفا نظر خودشو بده که چیکار کنیم که این مشکلات باعث شکست ما نشن ؟
نظر خودم اینه که به هر حال مشکلات رو نمیشه نادیده گرفت, همیشه هستن اما دلیل نمیشه این راه حل بی منطق رو انتخاب کنیم و بیشتر و بیشتر به خودمون ضرر بزنیم . این ارزش نداره که تا وقتی مشکلی نداریم ترک کنیم و با اندک مشکلی فوری کم بیاریم . باید بیشتر از اینا قوی بود .
سلام دوستان
من باز شکستم
میدونید چند تا دلیل داشت
دلیل اولش زنگ زدن دوست دختر قدیمیم به من بود!
آخه...
ای خدا...
دلم میخواد دونه دونه موهامو بکنم...
ساعت 1:30 نصف شب چیکار داری تو با من؟؟
همین تحریکم کرد و قطع کرد...
دوم بعد از اینکه تحریک شدم کامپیوتر روشن بود...
آخه شب های ترافیک رایگانه داشتم یه چیزی دانلود میکردم!
از فرصت استفاده کردم و فیلم دیدم و بعدش...
در صورتی که این چند روز قرآن خونده بودم!
نمیگم قرآن بد بود اتفاقا خیلی راحت بودم ولی این مشکل برام پیش اومد!
بچه ها یه مشکل جدی که من دارم دختره!
نمیدونم چه طوری مطرحش کنم!
من یه دوست دختر دارم نمیدونم چه جوری ردش کنم بره...
اصلا میخوام از خط دختر بیام بیرون...
نمیدونم چه بهونه ای باید بیارم!
میترسم دلش بشکنه!
شما میدونید برا من ریشه یابی کنید؟؟
دیگه خسته شدم
یه جورایی فکر میکنم نمیتونم ترک کنم!
ترک همیشگی....
خیلی سخته....
همه میگن تو نمیخوای ترک کنی ولی به خدا من میخوام ولی اراده ندارم!
توی کارام سست عمل میکنم!
(1389 مرداد 10، 3:42)pedram نوشته است: [ -> ]دیگه خسته شدم
یه جورایی فکر میکنم نمیتونم ترک کنم!
ترک همیشگی....
خیلی سخته....
توی کارام سست عمل میکنم!
دیگه نشنوم پدرام جان از این حرف ها!
ترک همیشگی سخت هست ولی صد در صد شدنی
این همه بچه هایی که ترک کردند توی همین کانون.
می تونی حتما
خب اولین کار همونی است که خودت گفتی. روشش رو نمی دونم. خیلی محترمانه می تونی بگی دست از سرم بردار.(البته این یک کم رنجش آور است) یا از طریق رفتارت می تونی بهش بفهمونی.
برای اینکه جلوی خود... را بگیری باید از همون اول جلوشو بگیری
یعنی دیشب همین که بهت زنگ زد باید ریجکتش میکردی. به همین راحتی.
یک کم سخته ولی شدنی.
نمیدونستم تحریک میشم!
جدیدا خیلی با دختر حرف بزنم تحریک میشم نمیدونم چرا...
کوروش نمیشه یه حرفی میزنیا...
برم بهش چی بگم؟
برخوردم رو باهاش بد بکنم؟
خب ضربه روحی میخوره،خیلی دختر خوبیه!
من بدم اون که خوبه...
من باید جلوی خودمو بگیرم...
از این به بعد باید بهش بگم فقط اس بده یا وقتی میخوام باهاش حرف بزنم تو خیابون باشم
دیگه...
همین!
موفق باشی میلاد , امیدوارم که مشکلاتت حل بشه و اون یه دنیا فاصله هم از بین بره و یه کانون گرم که من همیشه آرزوش رو داشتم تو خونتون حکم فرما بشه. ولی من از تو خیلی تنهاترم از اسمم که معلومه
اصلا خدا نکنه کسی به اندازه من تنها باشه.
پدرام خوشحالم که خانواده ی خوبی داری قدرشون رو بدون که بزرگ ترین نعمت رو داری . در مورد اون دختر خانوم هم باهات موافقم دلش رو نشکن , غیر مستقیم بهش بفهمون , بازم خوبه یکی پیدا شد که احساس دخترا واسش مهم باشه !
نگاه کن پدرام جان
بین بد و بدتر باید یکی رو انتخاب کنی.
من نمی گم دل کسی رو بشکن ولی اگه ارتباطت بخواد منجر به خود... بشه خوب باید یک جوری قطعش کنی.
من میگم یک جوری که نه سیخ بسوزه نه کباب این ارتباط رو تموم کن.
راستی بیکس خانم
در مورد اون چیزی که تو امضاتون نوشتین مطمئن باشین
برای من که بارها اثبات شده است
مگه میشه خدا بنده ها شو دوست نداشته باشه؟!!!
توجه شما رو به داستان
رسول ترک جلب میکنم. یک سرچ بزنید کلی چیز در موردش پیدا میکنید. تو امضای من هم می تونید کلی مطلب پیدا کنید(صفحه ی آخر)
ممنون کوروش و بی کس خانوم!
خب دختر و پسر نداره نباید دلی بشکنه!
حالا دخترا حساس و ضریف هم هستن!
نمیشه کارش کرد!
اون منو دوست داره منم اونو دوست دارم هرچی فکر میکنم نمیدونم چی بهش بگم!
تنها کاری که میتونم بکنم روابط رو کم کنم!
مثلا فقط اس ام اس صحبت هم خیلی کوتاه!
اگر بازم دیدم داره مشکل ایجاد میشه یه فکر اساسی تر میکنم
من به شدت به کمک یه نفر احتیاج دارم. اومدم تو کانون بعد از یه مدت و کاملا سرگردون دنبال اورژانس گشتم پیدا نکردم . اینه که اومدم اینجا. اوضام بحرانی تر از اونه که فکر کنین. من یه مدت به دلایلی تونستم ترک کنم. 30 روز هم شد. بعدش شد 1 هفته ای
و الان چند روزه که اون دلایل از بین رقته و من نمی تونم دوباره ایجادش کنم. به شدت هر روز دچار خود... شدم. دارم غرق میشم . کلی عهد بستم با خودم و خودم رو تنبیه کردم. ولی همین چند دقیقه پیش دوباره خود.. کردم. از خودم بدم میاد. تو رو خدا یکی به دادم برسه. از حرف ها ی کلیشه ای خستم. پس سعی نکنین یه جمله زیبا بگین. اوضای من خراب تر از اینه که با یه مسکن حالم خوب شه. یکی رو می خوام که بتونم باهاش کلی حرف بزنم. کاش یکی بود که می تونستم بهش همه دردهام رو بگم. یکی که از جنس من بود و همه شرایط من رو داشت. نگین خدا. خدا از جنس من نیست. آه که چقدر پست شدم من. آه...
لعنت به من لعنت.
اگه پرده ها کنار می رفت هیشکسی حاضر نبود جنازه من یکی رو تو قبر بذاره. خدا همیشه پرده پوشی کرد. ولی من الان دارم خورد میشم. داغونم. تف به این حال .
لعنت به من. برنامه های زندگیم هم مختل شده. شده قوز بالا قوز.
همه خوبند
به به جوس جان. دیدیمت پسر. کم پیدایی.
خدا خیلی بزرگه ها. یک کم کلیشه ای است ولی واقعا درسته
--------------------------------------------------
منم همین سوال برام پیش اومده!!!!!!
چرا پدرام بن شده؟ خودشم خبر نداره چرا؟ البته باید حتما دلیلی وجود داشته باشه. انشالله به زودی حل می شه
یکی به داد من برسه. اعتمادم رو به خودم از دست دادم. خیلی ضعیف شدم.
و این بدترین اتفاقیه که ممکنه برای یه نفر بیفته. کمک........