سسسسسسسسسسلام
صبح بخیر
همساده عزیز مطمئن باش اگه رعایت کنی سریالی نمیشه
ورودی هارو محکم کن ی نگهبان قوی و چهار شونه بذار دم در ورودی های چشم و گوش و ذهنت ردیف میشی
نوه رند عزیز آچارا دست پایلوته
به به عطای عزیز خیلی خوش برگشتی دلمون برات تنگ شده بود داداش
خوش برگشتی
ما هم به لطف خدا پاکیم
یا علی
سلام
دوستان
اوصاف و ویژگی های جهنم رو در اینترنت جستجو کنید.
واقعا تکان دهنده و هوشیار کننده است.
باعث میشه دل از گاهان کنده شود.
انسان رو از خواب غفل بیدار می کنه.
باعث میشه به خودمون بیایم.
سوت و کوره جنگجویان!!!!
علیرضا خان این نگهبانی که گفتی کجان؟
رند حرفت واقعیته؟اما خوب تابلو میتونم پیش بینی کنم که چی میشه
خدا رو شکر پاکم
سلام
همساده جان
خب ما سه راه ورود اصلی داریم
چشم گوش ذهن
با مثال میگم وسوسه مثل ی شخص یا گروه یا لشگر شرور هست که همیشه میخواد مزاحمت ایجاد کنه و بیاد تو خرابکاری کنه
از طریق سه ورودی گوش و چشم و ذهن (ورودی فیلم های قرون وسطایی که اول هر قصر یا شهر بود رو در نظر بگیرید در های چوبی بلند)
اگه دم در ورودی ها ی آدم قوی هیکل بذاری که در رو به روش باز نکنه و جلوی هل دادنهای دروازه هارو بگیره
یا خود دروازه قوی باشه اون شخص شرور نمیتونه بیاد تو
اینجوری کارت خیلی خیلی راحت تر میشه تا بخوای بذاری اون شخص شرور بیاد تو قلبت بعدش بخوای با شرارتش مقابله کنی کارت مشخصه سخت تر میشه
این نگهبان ها میشه کنترل ذهن کنترل گوش کنترل چشم
نامحرم دیدی چشمتو برگردونی
سراغ سایت های بد نری
ذهنتو کنترل کنی اگه فکری اومد که احتمال خطر داره همون اول که فقط ی پیشنهاده همونجا قطش کنی با روش ها مختلف که هست مثل گیوتین
اگه جایی چیز بدی میگن ازونجا بری
اینا همون نگهبانا هستن
داداش همساده! شما میگی جنگجویان درست نیستا!
تبعیض نژادیه علیه ما پروازیا که پناهنده شدیم اینجا!!!
اصالتمون پروازیه اگه الان تو خاک یک ملتیم!
پس نگو جنگجویان...
بگو رهروان برادر!
آرشام باشه رهروان
راستی یه جور گفتی سنم بالاست و از عقب موندن از همسالانت گفتی گفتم یحتمل 30 سالته داری دیپلم میگیری بعد رفیقت دبیر ریاضیت شده؟
علیرضا خان میشه بگی وقتی فشار عصبی میاد واسه درگیر کردن ذهن فرد میره سمت اینکه این نگهبانا رو عمدا برداره که حواسش پرت بشه!!!اون وقت باید چکار کنه؟
دروووووووووووووووود
ایول چه خبره
داداش آرشام خیییلییی خوش اومدی
راست می گه بابا بگین جنگجوبان پرنده
خب
داداشا اومدیم دیشب بحرفیم حسش نبود الان اومدم درد دل وکنم
اری
قضیه از اونجایی شروع شد که دیگه خسته شدم
آره خسته شدم
اومدم کانون
ثبت نام کردم
از چند روز قبلش پاک بودم.
گفتم باید تخته گاز برم باید بزنم داغون کنم همه چیز رو .مشکلات رو خود ارضایی رو.
اومدم اومدم اومدم
تمام مشکلات رو
تمام نا امیدی رو همه ی اون چیزایی رو که جلوم بود چیدم کنار گفتم برو بگذار باد بیاد.
بدون هیچ شکستی اومدم تا 15 ماه
از قبل ورودم تا 15 ماه پاک پاک
ولی چند ماهه که استخونام زیر بار مشکلات خورد شد تا اونجایی که آخر شد اونی که نباید می شد .
پاکی رو که این همه وقت مثل یه جواهر توی یه جای امن نگه داشته بودم طوفان اومد و در غفلت من ربود.
آره شکستم شکستم اونم بعد این همه تلاش
از تمام دوستان معذرت می خوام از بابا بزرگ از تمام اونایی که نا امیدشون کردم
حالا داداش همساده شما باعث شدی بالاخره دلم رو راضی کنم و بیام درموردش حرف بزنم
به نظرت درکت می کنم یا نه؟
اون موقع فقط باید به تاخیر بندازی
باید سعی کنی تا میتونی از فکرت استفاده کنی
یعنی عقلت رو کار بندازی نه احساساتتو
باید با خودت روراست باشی
خب که چی اومدیم اصلا نگهبانا رو برداشتیم خ ا هم کردیم اعصابت راحت میشه؟ اون مشکلت حل میشه؟
نه نمیشه
ی اتیش ناشی از عصبانیت داری
+
ی آتیش ناشی از شکست
+
یک آتیش ناشی از خود خوری و سرکوفت خودمون بعد از شکست
=
3 تا آتیش!
میبینی حالتو خوب نکرد که هیچ بدترم میکنه
تنها کاری که اون موقع باید بکنی اینه که بدونی و به باورش برسی که این دوتا هیچ ارتباطی بهم ندارن! این ماییم که دنبال ی ارتباطی بین این دوتا میگردیم به زور ربطش بدیم
من اعصابم خورده
خب باشه! ربطش به خ ا چیه؟ باید برم بشکنم؟ دنیا مگه به آخر رسیده؟
نه!
و
نخیرم رند جان
من یکی که اصلا ازت ناامید نشدم
اتفاقا با شناختی که من ازت دارم و باوری که ازت دارم معتقدم که الان وارد مرحله بعدی ترکت شدی
همیشه به تو و وجودت تو کانون و گروه افتخار کردم و میکنم
تو بهترینی این طبیعت تو هست
سلام
علت نا امید شدن های ما و شکست هامون اینه که به اندازه کافی به خدا اعتماد نداریم.
به خودمون تکیه می کنیم و به خدا تکیه نمی کنیم.
می خوایم خودمون مقاومت کنیم و از خدا کمک نگیریم.
شاید علتش این باشه باور نمی کنیم توی اون لحظات حال ما تغییر بکنه.
یا باور نمی کنیم اگه توی اون لحظات سمت خدا بریم فایده ای داشته باشه.
متاسفانه در اون لحظات دچار مسح شیطان شده ایم و کاری که باید صورت بگیره ذکر خداست تا بصیرت یابیم.
می دونین لذت قرآن خوندن چه موقست؟قبل از رفتن سمت شکست.بعدش لذتی نداره.فقط افسوس می خوری چرا نرفتی.
پس میشد قبلش رفت و نجات پیدا کرد.
اینو همیشه یادمون باشه.
خدا بر هر کاری تواناست و هم او بخشنده ترین بخشندگان است.پس بریم سمتش.
حتی اگه انگیزه نداریم،به بهانه گرفتن انگیزه بریم سمتش.
اگه اراده نداریمبه بهانه گرفتن اراده بریم.
دنبال بهانه باش برای رفتن.
رند داداش دقیقا قصه ت شبیه منه دقیق دقیق...
ترک دیگه خسته کننده شده واسم....اما اگه راه دیگه ای بلدی بگو....مجبورم دوباره شروع کنم....
از صفر....
ولی خوب چاره ای نیست....
شایدم باشه من عقلم قد نمیده....
فعلا باز شروع به ترک کردم در اوج نا اطمینانی چون مشکلات کاملا پا بر جاست....
آقای همساده.
این دفعه بیشتر به قرآن متوسل شو.
متوسل شو ببینم نتیجه میگیری یا نه.
هر وسوسه ای شد برو سمت قرآن.
قرآن ناطق اهل بیت هستن.بری در خونشون رو بزنی کمک نمی کنن؟
(1392 آبان 28، 20:47)همساده نوشته است: [ -> ]رند داداش دقیقا قصه ت شبیه منه دقیق دقیق...
ترک دیگه خسته کننده شده واسم....اما اگه راه دیگه ای بلدی بگو....مجبورم دوباره شروع کنم....
از صفر....
ولی خوب چاره ای نیست....
شایدم باشه من عقلم قد نمیده....
فعلا باز شروع به ترک کردم در اوج نا اطمینانی چون مشکلات کاملا پا بر جاست....
خسته؟
نا امید؟
نا اطمینان؟
فکر نکنم
بهت قول میدم این دفعه که پا شدم کاری بکنم که از صحنه ی روزگار محو بکنمش
گاهی از صفر شروع کردن هم صفایی داره
اگه به این امید بنشینم که مشکلات تموم بشه و من ترک کنم فکر نکنم مجال ترک پیدا کنم
خدایا صبر کن اومدم
ممنونم ازت بابا بزرگ نظر لطفته
آقا خیلی وقتا بیکاری باعث میشه آدم خ.ا کنه...!
نه اینکه کار نداشته باشیا... کارت برات جذاب نباشه کافیه تا...
سلام دوستان
خیلی ارادت داریم
از نظر دوستان استفاده کردم
خدانکنه ادم ناامید بشه و خسته
امیدوارم که بتونیم از این لجن زار نجات پیدا کنیم.