سلام...دیشب اینترنتم جواب نمیداد واسه گذاشتن کامنتی دیگر
واسه همین نتونستم عرض سلامی داشته باشم...
والان سلام میکنم به همه ی دوستان قدیمی و جدید...
سلامی همانند پاکی و طراوت بهار شیراز به دوستان گلم...
امیدوارم این چند روز بتونم حضور مفیدی داشته باشم...
.............
داداش علیرضا سلام...ممنونم بابت لطفی که داری...
من 10 ماه دیگه از سربازیم مونده...
انشالله منتظریم هرچه زودتر تموم شه
سلام
گدای زهرا ایول داری
مشتاقانه منتظریم که تموم شه سربازیت و فعالیت های خوبت رو ببینیم
نقل قول: علتش رو نمیدونم چرا درد میکنه .مگه سم داره عقربه مگه
متاسفانه من همیشه تنهام خونه و زبان میخونم .نه سایتی میرم نه عکسی میبینم که تحریک نشم .من قبلا بیشتر از 1 ماه هم پاک بودم .
یک چند وقت خوابم نمیبرد و افسردگی داشتم قرص مصرف میکردم الان گذاشتم کنار شاید واسه اونه شبا 1 شب میخوابم صبح 9 بلند میشم.
اضطرابم هم زیاد شده کمی فکرو خیال کار و زندگی دارم
نه عقرب نیست تو مثال ای مناقشه نیست
خداروشکر که عوامل محرک رو قیچی کردی
تو که سابقه یک ماه رو داری مطمئنم تو اینجا میتونی بیشتر از این هارو بری جلو
سعی کن خوابت رو یکم منظم تر کنی و ساعتش رو عقب تر بکشی
سحر خیزی خیلی حال میده
در مورد اضطراب همین چند روز پیش اینجا یک بحثی شد دور همی
بخونشون ببین به دردت میخوره داداش؟
http://www.ktark.com/Thread-%DA%AF%D8%B1...#pid311851
(1393 فروردين 28، 23:45)gedaye-zahra نوشته است: [ -> ]یه موقع هایی اصلا دسته خودتم نیست...
نمیدونم شایدم دست خودته و خودت خبر نداری...
دچار روزمرگی میشی و یادت میره که یه مدت پاک بودی و خیالت از بابت همه چی راحت...
از اون سرزنش ها از اون افسوس ها و سرکوفتها و ناامیدی های موقع شکست و لحظات پوچی و بی قراری بعد از زمین خوردن و شکست های تکراری دور شدی و داری تازه مزه ی زندگی رو میچشی..تازه نفس کشیدن با تمام وجود رو داری تجربه میکنی...
حالا مدتیه که در عین ناباوری از اون لحظه ها دور شدی و فرسخ ها فاصله گرفتی ...شب روز شده و روز هم شب و... با کوله پشتی ای که بر پشت
انداخته ای ... داری راه بندگی رو توی تنهایی های خودت طی میکنی...
امانباید غافل شد که دوباره وسوسه ی درونی و بیرونی در ادامه ی راه کمین زده اند...
باید به هرچیزی متوسل شد تا شکست نخوری..در عین اینکه تمامی وجودت رو گذاشتی تا تیرهای شیطان بهت نخوره ولی اگرم خورد
دیگه نباید ناامید شد چون تمامی تلاشتو کردی اما زمین خوردی ولی نباید فراموش کرد که هنوز وقت هست...کافیه ناامید نشی چیزی که خدا در اون لحظه ازت توقع داره...
این مدت قبل بدجور وسوسه ها اومد سراغم...تا اولاش که رفتم حالم از خودم بهم خورد...نمیدونم حکمتشچی بود ولی خب این سومین دفعه بعد از 11 ماه پاکی بود که اومد سراغم اما در استانه ی زمین خوردن رفتم اما زمین نخوردم...
انشالله که تجربه هایش به کارم بیاید...
زندگی باید برای وجود خودت باشد... وجودی که اگر انرا دریابی خدا را شناخته ای
(این به نظرم با معناترین جمله ی وجود منست که هنوز به درک ان نرسیده ام)
سلااااااااااااااااام داداشی
خیلی خوش اومدی می گفتی گاوی گوسفندی می کشتیم
اووووه یازده ماه دیگه؟؟؟؟پس هنوز آشخوری پایه نشدی هنوز؟:smily man:
شرمنده اوضاع به سامان نبود وگرنه ما باید خدمت میرسیدیم
(1393 فروردين 29، 9:58)eamo_sam نوشته است: [ -> ] (1393 فروردين 28، 21:43)Alireza 68 نوشته است: [ -> ]سلام عمو سام
هر مشکلی داری همینجا مطرح کن
ما همه میتونیم سنگ صبورت باشیم و به درد دل هات گوش بدیم
اگه کمکی هم از دستون بر بیاد همینجا خوشحال میشیم
بدنم درد میکنه انگار ادم معتاد داره ترک میکنههی هر روز باید برم حموم عضلاتم درد میکنه.
سلام عمو سام
منم با علیرضا موافقم اگه از تنهایی کم کنی کمتر این حالت بهت دست میده
به نظرم بری کتابخونه درس بخونی بهتره
(1393 فروردين 29، 12:57)Alireza 68 نوشته است: [ -> ]سلام
گدای زهرا ایول داری
مشتاقانه منتظریم که تموم شه سربازیت و فعالیت های خوبت رو ببینیم
نقل قول: علتش رو نمیدونم چرا درد میکنه .مگه سم داره عقربه مگه
متاسفانه من همیشه تنهام خونه و زبان میخونم .نه سایتی میرم نه عکسی میبینم که تحریک نشم .من قبلا بیشتر از 1 ماه هم پاک بودم .
یک چند وقت خوابم نمیبرد و افسردگی داشتم قرص مصرف میکردم الان گذاشتم کنار شاید واسه اونه شبا 1 شب میخوابم صبح 9 بلند میشم.
اضطرابم هم زیاد شده کمی فکرو خیال کار و زندگی دارم
نه عقرب نیست تو مثال ای مناقشه نیست
خداروشکر که عوامل محرک رو قیچی کردی
تو که سابقه یک ماه رو داری مطمئنم تو اینجا میتونی بیشتر از این هارو بری جلو
سعی کن خوابت رو یکم منظم تر کنی و ساعتش رو عقب تر بکشی
سحر خیزی خیلی حال میده
در مورد اضطراب همین چند روز پیش اینجا یک بحثی شد دور همی
بخونشون ببین به دردت میخوره داداش؟
http://www.ktark.com/Thread-%DA%AF%D8%B1...#pid311851
(1393 فروردين 29، 12:57)رند نوشته است: [ -> ] (1393 فروردين 28، 23:45)gedaye-zahra نوشته است: [ -> ]یه موقع هایی اصلا دسته خودتم نیست...
نمیدونم شایدم دست خودته و خودت خبر نداری...
دچار روزمرگی میشی و یادت میره که یه مدت پاک بودی و خیالت از بابت همه چی راحت...
از اون سرزنش ها از اون افسوس ها و سرکوفتها و ناامیدی های موقع شکست و لحظات پوچی و بی قراری بعد از زمین خوردن و شکست های تکراری دور شدی و داری تازه مزه ی زندگی رو میچشی..تازه نفس کشیدن با تمام وجود رو داری تجربه میکنی...
حالا مدتیه که در عین ناباوری از اون لحظه ها دور شدی و فرسخ ها فاصله گرفتی ...شب روز شده و روز هم شب و... با کوله پشتی ای که بر پشت
انداخته ای ... داری راه بندگی رو توی تنهایی های خودت طی میکنی...
امانباید غافل شد که دوباره وسوسه ی درونی و بیرونی در ادامه ی راه کمین زده اند...
باید به هرچیزی متوسل شد تا شکست نخوری..در عین اینکه تمامی وجودت رو گذاشتی تا تیرهای شیطان بهت نخوره ولی اگرم خورد
دیگه نباید ناامید شد چون تمامی تلاشتو کردی اما زمین خوردی ولی نباید فراموش کرد که هنوز وقت هست...کافیه ناامید نشی چیزی که خدا در اون لحظه ازت توقع داره...
این مدت قبل بدجور وسوسه ها اومد سراغم...تا اولاش که رفتم حالم از خودم بهم خورد...نمیدونم حکمتشچی بود ولی خب این سومین دفعه بعد از 11 ماه پاکی بود که اومد سراغم اما در استانه ی زمین خوردن رفتم اما زمین نخوردم...
انشالله که تجربه هایش به کارم بیاید...
زندگی باید برای وجود خودت باشد... وجودی که اگر انرا دریابی خدا را شناخته ای
(این به نظرم با معناترین جمله ی وجود منست که هنوز به درک ان نرسیده ام)
سلااااااااااااااااام داداشی
خیلی خوش اومدی می گفتی گاوی گوسفندی می کشتیم
اووووه یازده ماه دیگه؟؟؟؟پس هنوز آشخوری پایه نشدی هنوز؟:smily man:
شرمنده اوضاع به سامان نبود وگرنه ما باید خدمت میرسیدیم
(1393 فروردين 29، 9:58)eamo_sam نوشته است: [ -> ] (1393 فروردين 28، 21:43)Alireza 68 نوشته است: [ -> ]سلام عمو سام
هر مشکلی داری همینجا مطرح کن
ما همه میتونیم سنگ صبورت باشیم و به درد دل هات گوش بدیم
اگه کمکی هم از دستون بر بیاد همینجا خوشحال میشیم
بدنم درد میکنه انگار ادم معتاد داره ترک میکنههی هر روز باید برم حموم عضلاتم درد میکنه.
سلام عمو سام
منم با علیرضا موافقم اگه از تنهایی کم کنی کمتر این حالت بهت دست میده
به نظرم بری کتابخونه درس بخونی بهتره
مرسی علیرضا میخونم اون تایپیک رو امروز بهترم
رند جان اینقدر بنو بسات دارم که حال ندارم کول کنم برم کتابخونه کلی هم رفت و اومد وقتمو میگیره و نیاز به نت هم دارم که اغلب اونجا نداره مگه اینکه برم کتاب خونه ملی
سلــــــــــــــــــــــــــــآآآآآآآآآآآممممم
خوبیـــــد !؟؟
پدربزرگ شما خیلی به ما لطف داری ، خدا خیرت بده
گدای زهرا خیلی خوش برگشتی
عموسام به نظر من کنترل ذهن و فکر یک مهارته که قطعا شما داری ، فقط بیشتر حواست به این مهارت باشه ، اگر خواستی در مورد راهکار هاش صحبت می کنیم .
دوستآن/ 3 روز خوب /
و اما یک آیه خدمت شما عزیزان
يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله يغفر الذنوب جميعا
سوره زمر/53
سلام بر رهروان راه پاکی
خوبید؟؟؟
دوستان کسی میدونه چطوری میشه جلوی باز شدن عکس های برخی سایت ها رو گرفت؟ مثلا وقتی وارد یاهو میشیم عکس های صفحه اصلی رو نشون نده البته هر سایتی که ما تعیین میکنیم نه همه سایتها
این یاهو هم شورش رو در آورده همیشه صفحه اولش عکس ناجور هست
بــــــــــــــــــــدویِِِــــــــــــــد تنبلـــــــــــــلا
کجایید پس...معلومه دارین چه کار میکنین؟نکنه تویه تدارک روز مادر موندین هنوز؟؟؟
من که احساس خوبی دارم چون تبریکمو به بهترین وجه ممکن گفتم...
امیدوارم همگی موفق باشید داداشـــــــــــــــا
سلام
جلو دهنمو بگیرم که امروز چیزی بارش نکنم تو روز مادر ، خیلی هنر کردم...
چون واقعا گند کاریاش... بد تربیت کردنش
زندگی مو داغون کرده
حیف حیف ، حیف خدا گفته نفرینش نکنین
وگرنه شب تا صبح نفرینش می کردم...
گرچه می دونم خدا تو همین دنیا حالشو می گیره...
منتظر اون روز هستم...
ای خدا زودتر
(1393 فروردين 31، 9:40)ما می توانیم91 نوشته است: [ -> ]سلام
جلو دهنمو بگیرم که امروز چیزی بارش نکنم تو روز مادر ، خیلی هنر کردم...
چون واقعا گند کاریاش... بد تربیت کردنش
زندگی مو داغون کرده
حیف حیف ، حیف خدا گفته نفرینش نکنین
وگرنه شب تا صبح نفرینش می کردم...
گرچه می دونم خدا تو همین دنیا حالشو می گیره...
منتظر اون روز هستم...
ای خدا زودتر
هیچ مادری رو نمیشه به این وجه محکوم کرد گرچه بدترین مادر باشد...
تو که از دوران کودکیش خبر نداری...
اون مادر هم قسمتی از زندگی تو رو میتونسته دخالت داشته باشه...
شاید اون مادر نمیتونسته بهترین باشه چون براش کسی نتونسته تویه کودکی بهترین باشه...
و من و تو هم قشمتی از رفتارامون دست خودمونه...
شما میتونین بهترین پدر باشین واسه فرزندتون؟!!!
شاید مادره منم یه جاهایی اشتباه کرده باشه ولی شاید اطلاعی نداشته..شاید یاد نگرفته که باید چه جور باشه...
اما الان من که میتونم خوب باشم..من که میتونم خودمو درست کنم...شاید نتونم بهترین بشم ولی خب باید تلاشه خودمو بکنم...
سلام
اطلاعی نداشته؟
پشت کوه زندگی می کرده؟
مادر من تا همین الانشم مسجد نمیره نماز بخونه
بابام هم همینطور
اطلاعی نداشته یعنی چی؟
کسی که مسلمانه و می خواد بچه مسلمان بیاره
باید بره بپرسه...
وظیفه پدر مادر اصلیاش طبق سیره ائمه و تاکید ائمه ایناس:نام نیکو،آموزش قرآن،تربیت صحیح
کسی که بلد نیست اینارو اجرائی کنه ، نباید بچه بیاره
اول بره یاد بگیره ، بعد اجرائی کنه...
حالا کسی که نکرده باید تاوان پس بده...
من که دنیا آخرتم خراب شده ، بزار اونم تاوان کارای اشتباهشون رو بدن
هم دنیا هم آخرت...
من به این باور رسیدم که پدر مادرم اگه کافر بودن بهتر با من رفتار می کردن ...
بی خودی برای بعضی پدر مادرا نوشابه باز نکنید
اینا به خاطر خیلی از گناهای ما باید برن جهنم...
نمیدونم چی بگم اقا نمیتوانم...!!!
سلام به تمامی بچه های تنبل رهروانی که اصلا نیستند:smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell:
کجایید بابا
چقدر بی صدا میرین و میاین
بیاین اعلام کنین وضعیتتونو
نکنه راه حل جدید پیدا کردین و صداشو در نمیارین:smily man:
یعنی واقعا که!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1:smiley-yell:
قبلنا بیشتر میومدین!
حالا چی شده که نیستین؟خدا داند
اصلا خجالت نمیکشین که رهروان 2 سه روزه که بی پست مونده:smiley-yell:
مسوول این نابه سامانی ها کیه
چقدر داغ کردم انگار شما ها حرفه منو نمیفهمین
ولی بدون از شوخی به خودتون بیاین:smily man:
چقدر این شکلک ها قشنگه::smily man:
این شکلک(:smily man
ماله زمانی که بابابزرگ بخواد بغلت کنه خیلی خوبه:smily man:
این شکلک هم(
)ماله زمانی که پوستت گنجایش تو رو نداره خیلی خوبه
این شکلک هم (
)ماله زمانیه که طرف خیلی خوش خنده ست یا مسئله خیلی بیش از حد خنده داره و باعث میشه نیش تا بناگوش باز شه
و بقیه....دست دستندرکاران درد نکنه.....
سلام
خوبید؟
آقا من یکی از عوامل شکستمو پیدا کردم.
بعضی شبا خوابای نا جور که می بینم، صپح که پا می شم خودمو مقصر می دونم. حالم مثل وقتی می شه که شکستم. برا همین معمولا بعدش می شکنم.
دوستان پیشنهادی دارین برا رفع این مشکل؟
سلام
خراب کردم
فک کنم دلیلش این بود که یه مدتی میشه یادم میره قرآن بخونم
برای خودم متاسفم
نمی دونم با لذت موقت این لعنتی چیکار کنم.
خودم می دونم که دردش بیشتر از لذتشه ولی نمی دونم چرا نمی تونم جلو خودمو بگیرم
اعتیاد شده
از سیگار بدتر
مشکلمو میدونم اینه که برنامه ندارم و متاسفانه نمی تونم برنامه ریزی کنم
یه موقه 8 صب تا 10 شب کار ریخته سرم
یه موقه یه روز کلا بی کارم
شاید نباید اینارو اینجا می گفتم که حال بقیه هم بخاطر من سیاه رو گفته نشه
ولی جز خدا و شما کس دیگه ای ندارم که باهاش درد دل کن
فعلا میرم بمیرم از بی ابروییم
یا حق
سلام
اسم من رو هم به گروه اضافه کنید ممنون