کانون

برای ازدواج یادت باشه ی هدیه از من

همیشه فقط و فقط از طریق خانواده حرکت کن تو چارچوب خانواده

اگه حس میکنی که میشه تو چارچوب خانواده و از طریقش پیگیری کنی بسم الله

شاید خانواده هم کمک و همراهی کرد

اگه نه و نمیشه و تنها راهش همین دوستیه از نظر من هم خودت هم اونو الاف نکن

این دیدگاه منه 

سلام عید همتون با تاخیر مباررررک
پیرامون تجربیات سورد و آرمین منم یه خاطره بگم هم فانه هم تهش پیام داره:
خیلی بچه تر از الانم بودم یه ظهر از خونه زدم بیرون که برم پارک  بازی...یه کوچه بن بست تو مسیرم بود یهو یه نفر رو دیدم یه دوربین دستش بود بعدش گفت(از اینجا به بعد جو مردانست میگم اگه بد بود ویرایشش کنید ) همینجوری بی مقدمه ها:اقا پسر بیا کارت دارم منم فقط نگا کردم و گفتم چی؟یهو دست کرد تو جیبش کلی پول نشونم داد گفت اینا رو بهت بدم یه چی رو میگیری دستت تا ازت عکس بگیرم؟منم گفتم نه و داشتم میرفتم یهو صدام زد برگشتم و ... رو نشونم داد و گفت اینو میگم...
دیگه هیچی یادم نیست یهو به خودم اومدم دیدم نیم ساعتی هست بی وقفه دارم میدوم...چندین خیابون اونور تر بودم...تا غروب پرسه زدم تو خیابون که شلوغ بشه کوچه و برگردم...
من تا اون موقع اصلا نمیدونستم این چیزا یعنی چی..بعد نزدیک 15 16 سال هنوز قیافه اون یارو تو ذهنمه...
اما من به اون سن کمم یه کار عالی کردم:
تا رسیدم خونه رفتم به همه اهل خونه گفتم(واقعا دلیلشو نمیدونم چرا گفتم)ولی یهو حس کردم یه چتر حمایتی بزرگ دورم شکل گرفتم...
درسته تا یه مدت طولانی اون کوچه کابوسم بود ولی همین که تو خودم نریختم باعث شد زیاد اذیت نشم بعدش...البته الان یکی از آرزوهامه دوباره اون یارو رو ببینم یعنی اگه بدونم کجاست بقرآن رفتم سروقتش...
رفقا این خیلی مهمه اگه یه اتفاق اینجوری واستون پیش اومد حتما حتما به دوستتون یا خانواده یا هر کی بهش اعتماد دارین بگین...حالا یه جوری تعریف نکنید بقیه فکرکنن خیلی ضعیفین مثلا من مثه اسب دویده بودم اون روز ولی مثلا از الکی به داداشم(بهترین رفیقمه) گفتم این حرفو که یارو بهم زد منم گفتم بزار ... ن ت
اینجور مسائل رو تو خودتون نریزین حتی بدترشم پیش اومده واستون یا خدای نکرده اگه پیش اومد به یکی بگین چون این چیزا نباید مثه راز بمونه تو دلتون...عقده میشه یهو سرباز میکنه...نترسین درد شماتت احتمالی خیلی کمتر از عقده شدن مشکل جنسی هستش...
این حرفا که نباید آبرو خودمونو ببریم و اینا شعره...خدا ما رو تو اجتماع قرار داده چون بدون هم نمیتونیم زندگی کنیم...

هزار هزارتا دوستتون دارم ما  با کمک هم ترک میکنیم...اینو قول میدم اگه با خودمون و با همدیگه صادق باشیم ما هوشیاری از دست رفتمون رو پیدا میکنیم...

راستش من نمی تونم حفظ پاکی کنم
 دو روز می گذره می گم حالا ک چی؟
:(
شکستم
راستش دیگه سنم خیلی بالا هس و جدای بحث جنسی کلی خلاا احساسی دارم بخاطر شرایط فعلیم

جوونا پند بگیرید زیر بیس سال ریشه خ ا رو بخشکونید...

سلام جوان جان

منم مثل تو بودن و بلکه به مراتب بدتر هنوز هم هستما

تا اینکه تو شب نیمه شعبان یکم گریه کردم دله یکم ی ذره نرم شد

و این رو دیدم

.:: اللهُـمَّ اغـفِــر لِیَ الـذُنوبَ الّـتـی تَحـبِـسُ الـدُّعــا ::. خــدایا! ببخـش آن گـناهـانم را کـه دعــایم را حــبـس کــرده اسـت...


یعنی اینکه دلیل برآورده نشدن دعاهامون گناهایی هست که حبسشون کرده و نمیذاره به بالا برن

تو سخن رانی میگفت شما باید گریه کنین امام زمان برگرده اما برعکسه

مارو به خیر تو حاجتی نیست شر مرسان

میگفت هر پنجشنبه که آمار کارای هفته مارو به حضرت میرسونن ایشون زار زار برای ماها گریه میکنن

میگن اینکه امروز صبح بهم قول داده بود و ریش گروه میذاره

میگفت مگه غیر ماها کی رو داره؟ تنم یکم لرزید

و از فرداش ی روشی اومد تو ذهنم 

که هر وقت فقط فکر چیز بد بیاد تو ذهنم سریع تو ذهنم فضای شلوغ پلوغی رو ترسیم کنم 

بعد وسوسه هارو با رگبار و تیر بار و ارپی جی و بمب به جونشون بیوفتم

در کمال ناباوری 6 روزه با امروز که کنترل ذهن کردم

چیزی که سخت ترین کار بود برای من

و باورم هم بر اینه ذهن که کنترل بشه تا حد زیادی کمک کننده اس

ماه رمضونم که نزدیکه شکمم کنترل میشه 

فرصت خوبی مهیا ست
بیاین با دست پر بریم مهمونی خدا

این حمام رفتنم شده برای ما مسئله ای

هر وقت حمام میرم متا سفانه خ.ا میکنم

اصلا یه حالت شرطی سازی شده حمام رفتن مساوی با خ.ا

لطفا دوستان از تجربیاتشون بگن ممنون

(1393 خرداد 28، 12:25)شیرین و فرهاد نوشته است: [ -> ]این حمام رفتنم شده برای ما مسئله ای

هر وقت حمام میرم متا سفانه خ.ا میکنم

اصلا یه حالت شرطی سازی شده حمام رفتن مساوی با خ.ا

لطفا دوستان از تجربیاتشون بگن ممنون

اره داداش درس میگی ولی فکر میکنم بعد به مدت از سرت بیوفته هممونطور که از سر من افتاد.کارتو سریع انحام بده بیا بیرون

درود دوستان.

ماه رمضان هم در راه است و ما هم امسال به احتمال زیاد توفیق روزه گرفتن هم نداریم. دعا کنید برام.

فعلا پاکم.

وقتی سرزدن به کانون رو عادت هرروزی خود قرار بدیم پاک بودن ناخودآگاهانه در ذهنمون به عنوان یک ارزش و خواسته تبدیل میشه.

دقیقا وقت هایی که کمتر به کانون میام یا اصلا نمیام شکستام زیاد میشه.

(1393 خرداد 28، 1:10)جوان نوشته است: [ -> ]راستش من نمی تونم حفظ پاکی کنم
 دو روز می گذره می گم حالا ک چی؟
:(
شکستم
راستش دیگه سنم خیلی بالا هس و جدای بحث جنسی کلی خلاا احساسی دارم بخاطر شرایط فعلیم

جوونا پند بگیرید زیر بیس سال ریشه خ ا رو بخشکونید...

ببین به سن و اینا ربط نداره ترک خ.ا
من دوستان همدردی رو دیدم که نزدیک 40 سالشونه یا تازه ترک کردن یا درحال ترک هستن...
من یه زمانی تو کانون خ.ا نداشتم ولی میومدم روزامو صفر میکردم دلیلش این بود که میگفتم پاکی بی کیفیت نمیخوام...
این یه اشتباه مهلک بود...
راهنمام میگه اوایلش سعی کن به هر ترتیبی با هر کیفیتی برون ریزی نداشته باشی...الان میگی دو روز نمیتونم پاک باشم دلیلش اینه بعد از دو روز که میخوای بشکنی میگی بابا 2 روز که چیزی نیست ارزش حفط کردن نداره
هر جور شده به هر سختی شده سعی کن حداقل 5 یا 4 روز پاک بمونی بعدش میبنی که شکستن واست سختتر میشه یعنی قدرت نه گفتنت بالا میره...پس با هر کیفتی با هر ترفندی سعی کن یه رکورد کوتاه مدت بزنی
هشدار:من خودم وقتی بعد یه ترک بلند مدت یا کوتاه مدت میشکنم دیگه میرم تا حد خود کشی خ.ا میکنم مثلا 5 روز پاک بودم اگه تو اون 5 روز 3 بار خ.ا میکردم الان که پاک موندم بعد شکستم تو 48 ساعت 5 6 بار خ.ا میکنم...حواسمون باید به این قضیه هم باشه اگه شکستیم شکست آنی باشه لجبازی نکنیم...

علیرضا خان ببخشیدها
 فکر کنم تو داری اشتباه منو تکرار میکنی....زیاد به جنبه گناه و معصیت خ.ا داری میپردازی...
من که هیچ وقت نتونستم خ.ا رو به این دلیل ترک کنم که گناهه ... من باید به این دلیل ترک کنم که بهم ضربه میزنه انرژیمو میگیره چون یه اعتیاده

سلام دوستان

نقل قول: این حمام رفتنم شده برای ما مسئله ای 

هر وقت حمام میرم متا سفانه خ.ا میکنم 

اصلا یه حالت شرطی سازی شده حمام رفتن مساوی با خ.ا 

لطفا دوستان از تجربیاتشون بگن ممنون 

حموم امان از دست این حموم

مهمترین نکات داخل حموم اینه که

1- وقتی وسوسه دارین سعی کنین حموم نرین

2- زمانی مشخص کنین که ازین بیشتر حمومتون طول نکشه یعنی هرچی میتونین سریع تر حموم کنین بیرون بیاین

3- به ناحیه ت.ن.اس.ل.ی.ون سعی کنین نگاه نکنین  و باهاش ور نرین حتی الکی هم ور نرین

4- فکر کنم از همه مهمتر باشه هیچ وقت نشسته حموم نکنین


رامتین جان برات آرزوی موفقیت دارم

امیدوارم که برات خیر به همراه داشته باشه تصمیم جدیدت


همساده جان راستیش بیشترین دلیل ترک من مذهبیه 

نه اینکه فقط مذهبی باشه

اما پررنگ ترینش همینه و برای افراد مختلفه 

مثلا من بیشترین رکورد ترکم به خاطر همین دلیل مذهبی بوده

بوده قبلا هم نزدیک 5 ماه برای عاشق شدن پاک بودم و..

سلام داداشا

بعد این همه خستگی در محیط کار
وقتی میای اینجا مشکلات دوستان رو می بینی احساس می کنی چقدر همدم وجود داره...

منم وضعیت روحیم خرابه...

تا هفته آینده از کارم استعفا می دم
چون وضعیت جسمی و روحیم اینقدر خرابه که با این وضع بخوام ماه مبارک هم برم سر کار
قطعا مریضیم بدتر میشه...

برای همه دعا کنین

علیرضا منظورمو خوب نرسوندم یه پست گذاشتم تو درد و دل اونجا مشارکت کردم...
ما میتوانیم داداش...
من نمیدونم مشکل از کجاست ولی ایشالا که حال و احوالت خوب بشه...
پرچم رهروان بالاست

---

(1393 خرداد 28، 12:25)شیرین و فرهاد نوشته است: [ -> ]این حمام رفتنم شده برای ما مسئله ای

هر وقت حمام میرم متا سفانه خ.ا میکنم

اصلا یه حالت شرطی سازی شده حمام رفتن مساوی با خ.ا

لطفا دوستان از تجربیاتشون بگن ممنون

داداش منم خیلی مشکل داشتم دقیقا مثه تو بودم خیلی هم دنبال راهکار گشتم بهترینهاشون اینا بود:
1-تو حمام آواز بلند بخون یا مثلا بلند صلوات بفرست یا شعرهای مذهبی بخون
2-اصلا و ابدا به عورت خودت نگاه نکن و دست نزن سعی کن تا آخر پوشیده باشه
3-کمتر موهای زائدتو اصلاح کن 
4-کمتر برو حمام و واسه حمامت تایم بزار مثلا بالایه 5 دقیقه نشه
5-سعی کن موقعی بری حمام که آب گرم زیادی نباشه مجبور بشی فشنگی بیرون بیای
6- این یکی تجربه خودمه مخصوص  آقوی همساده:شنیدم یکی موقع خ.ا تو حمام قلبش گرفته و خانواده تو اون وضع اومدن از حموم درش اوردن این ماجرا رو تو یه جمع دوستانه  شنیدم  و فوق العاده ترسیدم

خود من خیلی وقته تو حمام خ.ا نکردم...واقعا الان که اینو گفتی یادم اومد چقدر با این قضیه مشکل داشتم باورم نمیشه که یادم نمیاد اخرین بار کی تو حمام خ.ا کردم...شاید دلیلش این بود که خیلی تلاش کردم ترک کنم تو حمام و تونستم... شاید این بود که از همه روشهایه بالا استفاده کردم... شاید این بود که قبل اینکه دوش بگیرم یکی دو دقیقه همونجور با لباس قبل از هر کاری بلند با خودم میگفتم حمام جای این کار نیست من اینکار رو اینجا نمیکنم و این باعث میشد که ناهوشیار نشم...

هر چی بود خدا رو شکر ناهوشیار نیستم دیگه تو حمام پس تو هم میتونی که نباشی...

سلام داداشا 
خوبین؟ 

من پاکم... و ان شالله که می مونم...

ببخشید که پست ها رو می خونم... ولی مشارکت ندارم...
یکم وضعیتم نرمال نیست... 

چه خوبه که آدمای این خونه مواظب هم هستن... 

• :smily man:سلام. خدمت همه مبارزان راه حق. الحمدلله روز  چهاردهم رو هم پشت سر گذاشتم و دیشب که شب جمعه بود در حرم حضرت سیدالکریم عبدالعظیم حسنی علیه السلام خودم و همه بچه های کانون و همه مبتلاهایی که گرفتارن و دوست دارن به راه رضای خدا برگردن ملتمسانه دعا کردم....و از شما هم میخوام برای من و همدیگه بدرگاه خدا عاجزانه دعا کنید چون دعای شخص در حق دیگری به اجابت نزدیکتره.
  
• فقط من نمیدونم الان اینجایی که دارم پیام میزارم همون گروه رهروان پاکیه یا نه. و نمیدونم اقای رند بزرگوار حامی من محسوب میشن. مساله کمی هنوز برای من گنگه..
  
• منتظر راهنمایی های بیشتر از جانب دوستان هستم.
  
• خدای من میدونه از وقتی وارد کانون شدم و احساس میکنم که تنها نیستم توی این راه انگیزم فوق العاده زیاد شده خدا به همتون خیر دو دنیا بده و  هممون رو از اسارت نفس نجات بده یاعلی مدد...
  

(1393 خرداد 30، 12:55)razmjoo نوشته است: [ -> ]

• :smily man:سلام. خدمت همه مبارزان راه حق. الحمدلله روز  چهاردهم رو هم پشت سر گذاشتم و دیشب که شب جمعه بود در حرم حضرت سیدالکریم عبدالعظیم حسنی علیه السلام خودم و همه بچه های کانون و همه مبتلاهایی که گرفتارن و دوست دارن به راه رضای خدا برگردن ملتمسانه دعا کردم....و از شما هم میخوام برای من و همدیگه بدرگاه خدا عاجزانه دعا کنید چون دعای شخص در حق دیگری به اجابت نزدیکتره.
  
• فقط من نمیدونم الان اینجایی که دارم پیام میزارم همون گروه رهروان پاکیه یا نه. و نمیدونم اقای رند بزرگوار حامی من محسوب میشن. مساله کمی هنوز برای من گنگه..
  
• منتظر راهنمایی های بیشتر از جانب دوستان هستم.
  
• خدای من میدونه از وقتی وارد کانون شدم و احساس میکنم که تنها نیستم توی این راه انگیزم فوق العاده زیاد شده خدا به همتون خیر دو دنیا بده و  هممون رو از اسارت نفس نجات بده یاعلی مدد...
  

سلام داداشی
خوش آمد می گم ورودت رو به کانون و خیر مقدم می گم بهت ورودت رو به گروه رهروان
ممنون که دعا می کنی بازم از این کارا بکن
بله اینجایی که ایستادی رهروانه پاکیه
اون نرده بام ها رو نیگا کن اونجا گذاشته ،برو بچ باهاش میرن آسمون هفتم خدا قسمت شما هم بکنه
آقای رند؟
حامی که نه ولی چاکر حساب می شن اراده کنی سمعک بابا بزرگ رو برات میارم حتی اگه توی گاو صندوق گذاشته باشه و نشسته باشه روش
اول اینکه یکم بیشتر با کانون آشنا بشو و برای این کار از لینک هایی که برات توی ارسال ها برات گذاشتم استفاده کن و تایپیک های کانون رو مطالعه کن تا با مسیر بیشتر آشنا بشی
منم اینجا در خدمتم

اینجا هم همه خودی هستن هر چه می خواهد دل تنگت بگو داداشی اگه دوست داشتی یکم از خودت برامون بگو

مچکر رند عزیز...من چون با تبلت وصل میشم یکم کار برام سخت شده. من تقریبا از دوازده سال پیش گرفتار شدم. مثل اغلب گرفتارها اولش نمیدونستم چی هست اصلا و نمیدونستم معصیته.ولی وژدانی یه ندای درونی از این کار نهی میکرد از همون اوایل.مبارزه خودم رو هم از همون موقع ها شروع کردم و بیشترین رکوردم ۲۲ ماه بوده. اغلب موارد هم تا شصت روز و نود روز رو تقریبا براحتی طی میکنم چون گرایش مذهبی زیادی دارم و به اصطلاخ بچه هیاتی هستم با عرض شرمنذگی از محضر امام حسین ..اما باز زمین میخورم. سال پیش کربلا مشرف شدم و شش ماه تونستم پاک بمونم ولی بعد از شکست بعد این زیارت خیلی ضربه شدیدی از لحاظ انگیزه خوردم که نتونستم با وجود مشرف شدن به عتبات عالیات به عهد خودم وفادار بمونم و اندوخته هامو حفظ کنم.فعلا برای شروع فکر کنم کافیه. ان شا الله از راهنمایی هاتون بیشتر استفاده کنم. در ضمن توی کانون مشاور و روانشناس هست تا باهاش مشاوره کنیم؟؟؟