نقل قول: سلام رهروانی ها . دریل هستم هفته ای که گذشت رو سبز اعلام میکنم و دور بعد مسابقه گروهی ما رو هم بنویسید.
اقا من چند وقت پیش یه پست زدم گفتم که از کسی خوشم اومده طوری که خوابش رو هم دیدم و از روی هوس تمایل جنسی هم نبود ولی نمیدونستم بهش بگم یا نه چون ترسیدم لطمه به پاکیم بخوره و... خلاصه بیخیالش شدیم تا اینکه امروز فهمیدم تازگی با یکی از دوستام اشنا شدن و با همن اول کلی ناراحت شدم که من الان باید جای فلانی میبودم . اما قضیه به همین جا ختم نشد ویک کیس دیگر هم الان وجود داره که نمیدونم چه کار کنم ؟ اخه تا حالا باجنس مخالفم رابطه نداشتم و اگر هم الان دارم رو این قضیه مانور میدم بیشتر به خاطر کنجکاویه و اینکه میتونه تجربه جدیدی باشه. من الان حدود 58 روز پاکی دارم و به هیچ وجه نمیخام این روزا خراب بشن از طرفی میخام تو رابطه دوستی با جنس مخالف تجربه داشته باشم چون به نظرم ادم باید همه چیزو تو زندگیش تجربه کنه . بیشتر هم دنبال جنبه فان قضیه هستم و نه چیز دیگه ای و معتقدم اینجور روابط باید در چارچوب مشخصی باشه تا کسی هم لطمه نخوره . به نظرتون چه کار کنم این قضیه رو ؟ بیخیال شم یا اینکه از تنهایی در بیام؟
ببخشی اگه جای این حرفا اینجا نبود.[/align]
[align=right]
اقای دریل این سوالتونو باید اقای همساده جواب بده.
مث این میمونه که ندونی خودارضایی چیه بعدش بیای بگی کنجکاوم بدونم چطوریه
میخوام از تجربم بگم...(اصلا دلم نمیخواد بچه ها اینجا در موردم فکر بد بکنن...من اونکاره نیستم) من ادمیم که حتی یه فحش ناجور به
کسی ندادم....کسی رو میبینم تو خیابون به دختر مردم تیکه میندازه میزنم فکشو خورد میکنم اعصابم خورد میشه بدجور
یه وبلاگ قبلا داشتم چنتا دوست هم داشتم از جنس مخالف هم توش بود.. همینطوری الکی الکی با یکیشون رابطم نزدیکتر شد
منم خیالم راحت بود که با اس ام اس و اینا دستم بهش نمیخوره و بد نیست...
اولش خوب بود...برام فرقی نداشت از نزدیک ببینمش یا فقط با گوشی باشه(شاید بعضیا به اینجور رابطه ها بخندن) چند ماه اول عالی بود
بعدش یواش یواش حرفامون عوض شد...خیلی پررو شده بودیم!!! از همونجا حس عذاب وجدان هم بهش اضافه شد...چون تا اون موقع
اصلا ازون حرفا نزده بودم
خودمو میذاشتم جای داداشش خجالت میکشیدم از کارم.
مثل همه اولش گفتیم : ببینیم چیه!!! کاری نمیکنیم که!!! اقا طوریمون نمیشه نترس!
رابطه ی عشقیمون شد رابطه ی بی ادبی ...بعد از یک سال فهمیدم چه غلطی کردم!حالا میخواستم بیخیالش بشم نمیشد چون دلم نمیومد
اذیتش کنم...
یه بار هم از نزدیک هم ندیدمش ولی خیلی بد وابسته شده بودم...خدا میدونه اگه رابطه فیزیکی داشتیم چه بلایی سرم میومد
دلم برای تنهای خودم تنگ شده بود!!! همه ی تنهاییام شرف داشتن به این رابطه ی کثیف! بعد از یه سال تونستم ازش جدا بشم
کلی از خدا خواستم منو ببخشه...طرف اس ام اس میداد میگفت خدا نمیبخشت..خدا لعنتت کنه...هر روز داغون بودم
یک سال طول کشید تا شروعش کنم یک سال هم طول کشید تمومش کنم
اخراش اقا عطای کانون کمکم کرد تا کلا بیخیالش بشم خداروشکر تا الان هیچ مشکلی نبوده...
میبینم تنهایی خیلی خیلی کیفش بیشتره....کارم شده بود همش ازش بخوام منو ببخشه که وابستش کردم و تنهاش گذاشتم!
اکثر رابطه ها همون یه ماه اول تموم میشن...اگه بیشتر بشه به جاهای ناجور کشیده میشه چه بخوای چه نخوای....
وقتی به صورت قطعی خواستی باهاش ازدواج کنی برو جلو موفق هم باشی
الان تو پاکی و اون دوستت که باهاش رابطه رو شروع کرده داره وجود خودشو سیاه میکنه...
احساس رو تنهایی هم میشه داشت...قبلا فکر میکردم احساس یعنی دو نفر باهم لاو بترکونن ولی حالا وقتی حتی میرم تو خیابون
باد میخوره تو صورتم مخصوصا خیابون ولیعصر(درازترین خیابون تهران که کناره هاش درخت داره) بهترین حس رو دارم....
دیدی میگن هوا دو نفرست؟! برای من همیشه هوا یه نفرست...وقتی هم دو نفره میشه که اون طرف خانومم باشه نه دوستم...
دوستانی هم که میگن اون تلفنی بوده این یکی فیس تو فیسه رومون نمیشه و رابطه تمیز میمونه اما اینا همش اشتباست
حتی رابطه ایی که دو طرف همدیگرو میبینن زودتر داغون میکنه ...همه یه جورایی قبل ازدواجشون یه رابطه ی این مدلی اما از نوع
خوبش دارن پس نگران نباش...دوره ی نامزدی و اینارو برا چی گذاشتن؟
موفق باشی
---------------
اقا من میتونم یه لینک از یه سایت دیگه ایی بزارم در مورد همین دوستی ها و تجربیات بقیه که ایشون استفاده کنن؟