سلام دوستان؛
رضا هستم یک معتادجنسی و 4 روزه که پاکم خدا روشکر
همیشه گفتم ترک بدون جلسه و انجمن امکان پذیر نیست، اگر هم امکان پذیر باشه، دوام زیادی نخواهد داشت. وقتی از جلسات فاصله میگیریم دوباره خلا روحی درونمون بوجود میاد، وسوسه ها از هر طرف به ما حمله میکنن، لغزش کوچکترین پیامد این اتفاقه.
ما در جلسات سعی میکنیم که اقرار کنیم، اقرار و اقرار و اقرار. اقرار یک ابزار بسیار قوی برای برون ریزی هست. وقتی اقرار میکنیم آرامش کسب میکنیم.
در جلسات بدنبال آرامش میگردیم و این آرامش روحانی گویی دست خداست که در جلسات حضور دارد. اینکه من از لفظ جلسه استفاده میکنم، صرفا جلسات حضوری ترک نیست بلکه منظور همین گروه است. ما معتقدیم خدا در گروه حضور پر رنگ تری دارد.
بنابراین کوچکترین کاری که باید بکنیم، اقرار هست. وقتی داری گذشتتو و اون چه که فکرتو به خودش مشغول کرده تایپ میکنی، خیلی زودتر فراموششون میکنی. وقتی دیگران راجع به مشارکت هات نظر میدن، احساس فوق العاده ای بهت دست میده، تو تنها نیستی، اینجا همه کمکت میکنن.
بیایم به دور از هرگونه خجالتی، چیزی که درگیرش هستیم رو در گروه مطرح کنیم،
باور کنید اقرار ابزار خیلی قوی برای آرامش هست.
وقتی عصبی و آروم باشی ترک خیلی برات آسون تر میشه.
دعای مخصوص ماه رجب خیلی خوبه و خیلی بهم کمک میکنه، بعد از نماز ظهر و مغرب میخونم. چند وقتیه شروع کردم ولی همین چندبار خوندن خیلی کمکم کرده.
امروز روز خوبی بود، مثل همه ی روزای خوب و بدی که میتونه خوبی جای بد بودنشون بگیره. این ماییم که انتخاب میکنیم چه روزی رو برای خودمون رقم بزنیم.
دوستان برای آقای تواب هم دعا کنید، مواقعی که کسی نیاز به کمک داره ما فقط میتونیم براش دعا کنیم. میتونیم براش پست بزاریم ولی باید چارچوب رو رعایت کنیم. هیچوقت پای صحبت افراد گرفتار و بد نشینیم، تاثیر اندک اون ممکنه ما رو تا پای شکست بکشونه.
وضعیت مدارس خیلی بده، در تمام طول عمرم هیچوقت خودمو رسوا نکردم، هیچوقت گناهمو آشکار نکردم، اما تو الان تو مدارس همه چی برعکسه.
همه دارن تلاش میکنن بقیه رو شکل خودشون کنن، دوستان بد در کمین اند.
امروز تو مدرسه اتفاقات خیلی عجیبی افتاد، این ماه های آخر خیلی وضع خرابه ولی اینو میدونم که از دست من هیچ کاری بر نمیاد. من فقط میتونم براشون دعا کنم، همینو بس.
تو همین مدرسه کسایی هستن که سعی میکنن بقیه رو تحریک کنن، بعضیه فیلم نگاه میکنن؛ مطمئنم خیلیاتون میدونید اما هستن کسایی که خودارضایی نمیکنن تو کلاس ولی بهشون توجه میکنن. مطمئنن قربانیان کسایی هستن که توجه میکنن. این نگاه ها روزی کار دستشون میده.
اما من چشامو میبندم و سریع از موقعیت خارج میشم، اجازه نمیدم هیچ فکری بیاد سراغم. دقیقا مثل امروز.
نقل قول: درخشنده
اقا رضا فکر میکنم من از شما سنم کمتر باشه ولی به هر حال هرچی میدونم رو میگم در مورد اون 5 سال...
منم یکیو داشتم که بهش فکر میکردم...الانم هست ولی دیدم نمیشه راه رو عوض کردم.... طرفم همه چیزش مرتبه خونوادشون خیلی منو قبول دارن
ولی به خاطر سنم اصلا نمیتونم حرفشم بزنم... اگه سنم بیشتر بود نتیجش مشخص بود....
الانم خب نمیتونم کاری کنم...احتمالا شما هم نمیتونید کاری بکنید...پس یه راه میمونه اونم تلاش برای بهتر شدنه...
قطعا فکر کردن به این موضوع و عذاب کشیدن نتیجه ایی نمیده! ولی کار کردن برای بهتر شدن و مطرح بودن خیلی خوب جواب میده...
سیزدهم فروردین همین سال بود به خودم گفتم اقا تو که بچه ایی پس از فکرش بیا بیرون. هروقت سنت رفت بالای 25 و خدا خواست خودش جور
میشه...فقط تو الان کاری بکن که فردا بتونی خوشبختش کنی.... اگه ازدواج هم کرد حتما خدا خواسته....
ایشالاه که خدا یکی بهترشو بهت بده....سعی کن به این فکر کنی که همسر آیندت رو چطوری خوشبخت کنی....حالا هرکی که میخواد باشه...
خیلی سادست...
موفق باشی
لطف داری درخشنده جان؛ سن ملاک نیست، مهم تجربه است.
حرفای خوبی زدی، اما این افکار شمشیر دو لبه است. گاهی انگیزه میشن واسه تلاش و گاهی باعث شهوترانی میشن.
من میخوام افکارم رو کنترل کنم و تونستم کنترلشون کنم اما میخوام به کل فراموششون کنم.
هر چقدر هم از این حرفایی که شما میگی به خودم گفتم اما من میخوام همه چی رو کلا فراموش کنم.
چون این افکار قطعا به من ضربه خواهد زد.
اما راه حلش رو خیلی وقته پیدا کردم، هنوز نمیدونم تنها راه حل همینه یانه:
امیرالمومنان میفرماید:
اگر نفس ات را به کاری مشغول نکنی، او تو را مشغول میکند.
راهش کار و کار و کاره. اما خب باید خیلی روی خودم کار کنم چون واقعا سخته.
نقل قول: همساده
داداش رضا این جمله که خودارضایی هدیه خدا به ماست رو راهنمات بهت گفته یا جای معتبری خوندی؟
جونم در اومد تا فهمیدم رابطه عاطفی یکی از راههای نفوذ شهوته و گاهی یکی از اشکال شهوت و چقدر عجیبه که نود درصد ما این تجربه رو داریم.
هر چیزی که ما به جای نیروی برتر ازش بخواسم استفاده کنیم واسه پر کردن خلا های روحانی و عاطفی اون یه ربطی به شهوت داره.
سر همین قضیه باز امروز لغزش کردم.
یه خبر خوب
دیشب رفتم تو جمع دوستان یهو قلیون آوردن بکشن میدونستن من قلیونی حرفه ای هستم اول همه گذاشتن جلو من، منم گفتم نمیکشم.فکر کردن قلیون ایرادی داره یا من از بودن تو جمعشون ناراحتم.ولی من گفتم دیگه حال نمیکنم اتفاقا داداشم اونجا بود از تعجب شاخ درآورده بود.
خلاصه خیلی راحت وسوسه ش گذشت.
نه معتبر نیست، خودم گفتم. از نظر من هدیه ای است از طرف خدا.
ما برای حفظ پاکیمون خیلی خیلی خیلی بیشتر تو زندگی تلاش میکنیم. وقتی میگم باید کار کنم خب این باعث پیشرفت خیلی زیادی میشه.
همین که داریم روی خودمون کار میکنیم، هدفگذاری میکنیم، احساستمون رو بیان میکنیم، میدونید چه تاثیری داره ؟
برای همین من اول از خدا تشکر میکنم و بعد برای پاکی تلاش میکنم. باور کنید ما از خیلی های دیگه بهتریم.
خیلی بهتر از بقیه خودمون رو میشناسیم و خیلی بیشتر از بقیه روی خودمون کار میکنیم.
مثلا من خودم برای آخر هفته ها برنامه گذاشتم که حتما درس بخونم، اوایل ساعات مطالعه کم بود یعنی قدم های کوچیک برداشتم ولی الان قدم هام داره بزرگ تر میشه.
دارم خیلی قوی تر میشم. و خوبیش اینه که دارم این باور رو در خودم بوجود میارم که هیچی جلودارم نیست. حتی خودارضایی.
و این خودش خیلی کمک میکنه، قبلن بعد از هر خودارضایی شاید یه هفته دپرس بودم ولی الان فقط چند ساعته. و این زمان داره خیلی کم میشه.
حالا خودتون قضاوت کنید، دوست دارین یک بنده ی پشیمون گناه کار باشین یا یک بنده ای که گناه نمیکنه ولی به خدا نزدیک هم نیست.
فکر نمیکنید اگه ما از اول پاک بودیم الان اینقدر موفق بودیم، اینقدر به خدا نزدیک بودیم ؟ قطعا نه.
پس ما داریم آماده میشیم واسه امتحان های بزرگ، هدیه ی خودارضایی زندگیمون رو عوض کرده و ما با یه دید دیگه به زندگی نگاه میکنیم.
ببخشید طولانی شد، با اینکه دوست ندارم پست طولانی بزارم ولی بازم طولانی میشه.
با سپاس و احترام. منتظر نظراتتون هستم. اگر هم حرف اشتباهی زدم حتما بگید