کانون

(1389 بهمن 12، 23:53)بدکار نوشته است: [ -> ]آقا خداییش دلم لک زده واسه عروسی و رخص بیایید یه کار خیر کنیم دست 2تا از بچه های کانون بذاریم تودست هم والا ثواب داره رخصش بامن چون وقتی اسم رخص میاد من نمیتونم خودم نگه دارم

بدکار جان کار خیر دیگه ای پیدا نکردی؟؟؟

کار خیر زیاد هست که توش رقص هم باشه. برو سراغ اونا. ازدواج رو بیخیال
مثلا برا فامیلات جشن تولد بگیر

حالا فرقی نمیکنه مهم رقص حالا هرکی تولدش شد اعلام کنه که1جشنی بگیریم نکنه هوس کردی برات تولد بگیریم

بدکار جان کار خیر دیگه ای پیدا نکردی؟؟؟
کار خیر زیاد هست که توش رقص هم باشه. برو سراغ اونا. ازدواج رو بیخیال
مثلا برا فامیلات جشن تولد بگیر
[/quote]
حالا فرقی نمیکنه مهم رقص حالا هرکی تولدش شد اعلام کنه که1جشنی بگیریم
[/quote]

دوستان من تابستون امسال تولدم بوده و چون میدونم همتون دوست دارین به من هدیه بدین لطف کنید هدایا رو بصورت نقدی به شماره حساب زیر واریز کنید:
بانک پاک:
98776543210000000000
حلا همه:
دس دس دس دس دس دس

اره منم پنج سال پیش تولدم بود هدیه منم یادتون نره

حالا كه بحث انقدر تخصصي شده يه سوال فني داشتم كسي ميدونه چرا ميگن خوشگلا بايد برقصن!

آخه یکی که داره می رقصه باید نگاهش کنیم دیگه

راستی تولد تو این تاپیک برگذار میشه
http://www.ktark.com/thread-661.html
تو کانون هر چیزی جایی داره ها

سلام دوستای خوبم
همونطور که می دونید و شایدم نمی دونید :d اینجانب
خانم حسن یوسف خانم
:d
که بیشتر از دو ساله توی این سایت هستم قراره یکی از حامی های جدید این گروه باشم.
اول از همه ممنون از خدا بابت همه ی خوبی هاش
و دوم ممنون از مهتاب جون که منو قابل دونسته

خب راستشو بخوایید می خوام اول از خودم بگم تا سبکتر بشم.
اینکه چی شد که اینجوری شد..چی شد که الان اینجا هستم
اول باید دلمونو با گذشته مون صاف و صوف کنیم
بنده کلا یک انسان بچه مثبتی بودم
تا حالا ب هیچ سایت اینترنتی غیر اخلاقی سر نزدم.یعنی تا حالا به عمرم ندیدم .اهل فیلم دیدن هم نیستم.
هیچ عکسی هم به عمرم ندیده ام
ماهواره م تو خونمون نداریم.یعنی داریم ولی فقط شبکه های صدا وسیما ی خودمونو می گیره
اما بازم به این عمل شنیع دچارم..یعنی دچار بودم..
طبق الگوی " جملات مثبت تاکیدی " باید بگیم مبتلا بودیم .و الان دیگه هیچ کدوممون به این عمل مبتلا نیستیم چون می خواهیم ترکش کنیم
علت اینکه من این عملو انجام دادم و برام به صورت اعتیاد دراومد این بود که فقط و فقط یک بار
فقط یک بار یه فیلم س/و/پ/ر دیدم.اونم نه اینکه خودم برم دنبالش .البته کسی منو زور نکرد اما یک نفر حیوان انسان نما چند تا فیلم گذاشت روی میزم وقتی دبیرستانی بودم و گفت بین این فیلما خیلی قشنگن.اسکار گرفتن همین دیروز از ویدئو کلوپ گرفتیم همه با هم دیدیم . اگه دوست داشتی ببین .
منم گرچه می دونستم یه کمی باید صحن داشته باشه ما نمی دونستم همچین فیلمیه
خب دیدم
بار اول سریع درش اوردم و پرتش کردم یه گوشه ای
حالم داشت به هم میخورد
تاحلا همچین چیزایی ندیده بودم
منی که اصلا از این چیزا سر در نمیاوردم و همش سرم تو درس و کتاب بود.
تازه شیرفهم شدم که جهاز تناسلی یعنی چه و خیلی چیزای دیگه
وهمون چنان اثر بدی روی ذهنم گذاشت که هنوزم که هنوزه برام سخته از ذهنم پاکشون کنم.....
ولی همون موقع بعد ازاینکه اولین بار سریع دیدن اون فیلما متاسفانه یه بار دیگه به خاطر اینکه شدیدا کنجکاو شده بودم رفتم سراغ فیلما و یک بار کامل از اول تا اخر دیدم
و اون بدترین ضر به ای بود که به خودمو روح خودم زدم
فقط یک بار
ولی بعدش که خییلی حالم به هم خورده بود فیلما رو برداشتم و شکوندم و انداختم تو سطل تا دیگه وسوسه نشم و دسترسی نداشته باشم بهشون
خیلی ضربه ی بدی به روح و روانم وارد کردم .
اینا رو برای این نوشتم تا هر کس که از این جور فیلما میبینه بدونه که چه سرنوشت شومی در انتظار شه
واینکه یعنی میشه یه کمی از بار گناهم سبک بشه؟؟؟
وقتی کنکور داشتم به خاطر اینکه انگیزه ی خاص و یه هدف خیلی خاصی داشتم این عمل شنیع رو کنار گذاشتم ....یعنی به مدت 8 - 9 ماه
اما بعداز کنکور چون که اون نتیجه ای که دلم میخواست رو نگرفته بودم ( یعنی مثلا رتبه ی دو رقمی ) سرخورده شدم و اعتماد به نفسم پایین اومد و باز رفتم سراغش.وقتی دوباره رفتم سراغش احساس کردم ک اراده ندارم و همی ناعتماد به نفسم رو داغون تر کرد .
برای همینه که الان فکر میکنم
بهترین راه برای اینکه این کار رو ترک کنیم اینه که خومونو دوست داشته باشیم
خودمونو ببخشیم
و عزت نفس داشته باشیم
اگر شما احساس کنید ادمی هستید که هیچ کاری رو درس انجام نمی دید خب معلومه که این کار رو نمی تونید ترک کنید.
اینکه یا د بگیریم هرگز اجازه ندیم کسی زندگیه ما رو تباه کنه

یه جمله ی خیلی قشنگ هست که میگه:
" بزرگ کسی است که نه به کسی اجازه دهد که اورا بد بخت کند ونه از کسی انتظار داشته باشد که او را خوشبخت کند ."

من دلم می خواست یه پست شاد برای اول کار بزارم
اما خب نشد دیگه -
یاد اوری خاطرات بدی که درس عبرت باید بشه برای همه مون سخته

ولی بیایید همیشه یادمون باشه که چقدر از اینکه این کار و روزی انجام میدادیم ناراحت بودیم و چقدر عذاب کشیدیم
پس دیگه انجامش ندیم تا همیشه خوشحال باشیم
امیدوارم اینجا بتونیم با همدیگه عزت نفسمو نو بالا بریم
شاد باشیم
غم نخوریم طبق یه جمله ی معروف که میگه :
" بهترین انتقامی که می توانی از سرنوشت بگیری این است که شا د باشی "
استرس ها مونو کم کنیم
که فکر کنم خیلی مهمه. درمورد خود من که مهمترین عامله.هرموقع دچار استرس میشم این عمل رو انجام میدم

بعدا درباره ی استرس بیشتر حرف می زنیم.
یا د بگیریم که کمال گرا نباشیم
یا د بگیریم شخصیت خودمونو دوست داشته باشیم و نترسیم ازاینکه دیگران پی به شخصیت ما ببرند...همونی باشیم که هستیم .نه بیشتر ونه کمتر!

فقط بیایید به هم قول بدیم که هیچ کدوممون درباره ی همدیگه قضاوت نکنیم..چون دوست خوب هرگز درباره ی دوستش قضاوت نمی کنه !

خب امیدوارم بتونیم همگی مون به همدیگه انرژی مثبت بدیم
از این به بعد منتظر پست های خانم حسن یوسف باشید
از هر دری می گیم
با هم بیشتر حرف می زنیم دوستای خوبم
فعلا خداحافظتون

بچه ها چند وقته وقت سرخواروندم ندارم
آخه میگن خوشگلا باید برخصن خوشگلا باید برخصن
یکی بدادم برسه مردم اینقدر رخصیدم

سلام باتشکر از اینکه به طور کلی پست بنده رو ایگنور فرمودید
باید خدمت بدکار جان ( بدکار جان اینم شد اسم؟ اسمتو عوض کن . خیلی هم خوش کار هستی ) بگم که خب مگه بده رقصیدن
برقص تا دنیا به روت برقصه
رقصیدن خیلی خوبه .هم ورزشه و هم باشنیدن اهنگای شاد روح ادم شاد میشه اصلا این خردادیانو دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پیر نمیشه لامصب

:va
اینم فقط بخاطر حسن یوسف

دوستان محبت کنن امشب جون شب شهادت امام هشتم شیعیان حضرت علی بن موسی الرضا (ع) هست , بحث های دیگه رو بذاریم کنار و امشب با تمام وجودمون متوسل به آقا بشیم.
درضمن خیلی خوشحالم که توی این چند روزه همه شاد بودند و به خدا توکل کردند و خبری از عهدشکنی کسی نبود.

******************************************* السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) ****************************************

(1389 بهمن 14، 13:13)حسن یوسف نوشته است: [ -> ]سلام دوستای خوبم
همونطور که می دونید و شایدم نمی دونید :d اینجانب
خانم حسن یوسف خانم
:d
که بیشتر از دو ساله توی این سایت هستم قراره یکی از حامی های جدید این گروه باشم.
اول از همه ممنون از خدا بابت همه ی خوبی هاش
و دوم ممنون از مهتاب جون که منو قابل دونسته

خب راستشو بخوایید می خوام اول از خودم بگم تا سبکتر بشم.
اینکه چی شد که اینجوری شد..چی شد که الان اینجا هستم
اول باید دلمونو با گذشته مون صاف و صوف کنیم
بنده کلا یک انسان بچه مثبتی بودم
تا حالا ب هیچ سایت اینترنتی غیر اخلاقی سر نزدم.یعنی تا حالا به عمرم ندیدم .اهل فیلم دیدن هم نیستم.
هیچ عکسی هم به عمرم ندیده ام
ماهواره م تو خونمون نداریم.یعنی داریم ولی فقط شبکه های صدا وسیما ی خودمونو می گیره
اما بازم به این عمل شنیع دچارم..یعنی دچار بودم..
طبق الگوی " جملات مثبت تاکیدی " باید بگیم مبتلا بودیم .و الان دیگه هیچ کدوممون به این عمل مبتلا نیستیم چون می خواهیم ترکش کنیم
علت اینکه من این عملو انجام دادم و برام به صورت اعتیاد دراومد این بود که فقط و فقط یک بار
فقط یک بار یه فیلم س/و/پ/ر دیدم.اونم نه اینکه خودم برم دنبالش .البته کسی منو زور نکرد اما یک نفر حیوان انسان نما چند تا فیلم گذاشت روی میزم وقتی دبیرستانی بودم و گفت بین این فیلما خیلی قشنگن.اسکار گرفتن :: همین دیروز از ویدئو کلوپ گرفتیم همه با هم دیدیم . اگه دوست داشتی ببین .
منم گرچه می دونستم یه کمی باید صحن داشته باشه ما نمی دونستم همچین فیلمیه
خب دیدم
بار اول سریع درش اوردم و پرتش کردم یه گوشه ای
حالم داشت به هم میخورد
تاحلا همچین چیزایی ندیده بودم
منی که اصلا از این چیزا سر در نمیاوردم و همش سرم تو درس و کتاب بود.
تازه شیرفهم شدم که جهاز تناسلی یعنی چه و خیلی چیزای دیگه
وهمون چنان اثر بدی روی ذهنم گذاشت که هنوزم که هنوزه برام سخته از ذهنم پاکشون کنم.....
ولی همون موقع بعد ازاینکه اولین بار سریع دیدن اون فیلما متاسفانه یه بار دیگه به خاطر اینکه شدیدا کنجکاو شده بودم رفتم سراغ فیلما و یک بار کامل از اول تا اخر دیدم
و اون بدترین ضر به ای بود که به خودمو روح خودم زدم
فقط یک بار
ولی بعدش که خییلی حالم به هم خورده بود فیلما رو برداشتم و شکوندم و انداختم تو سطل تا دیگه وسوسه نشم و دسترسی نداشته باشم بهشون
خیلی ضربه ی بدی به روح و روانم وارد کردم .
اینا رو برای این نوشتم تا هر کس که از این جور فیلما میبینه بدونه که چه سرنوشت شومی در انتظار شه
واینکه یعنی میشه یه کمی از بار گناهم سبک بشه؟؟؟
وقتی کنکور داشتم به خاطر اینکه انگیزه ی خاص و یه هدف خیلی خاصی داشتم این عمل شنیع رو کنار گذاشتم ....یعنی به مدت 8 - 9 ماه
اما بعداز کنکور چون که اون نتیجه ای که دلم میخواست رو نگرفته بودم ( یعنی مثلا رتبه ی دو رقمی ) سرخورده شدم و اعتماد به نفسم پایین اومد و باز رفتم سراغش.وقتی دوباره رفتم سراغش احساس کردم ک اراده ندارم و همی ناعتماد به نفسم رو داغون تر کرد .
برای همینه که الان فکر میکنم
بهترین راه برای اینکه این کار رو ترک کنیم اینه که خومونو دوست داشته باشیم
خودمونو ببخشیم
و عزت نفس داشته باشیم
اگر شما احساس کنید ادمی هستید که هیچ کاری رو درس انجام نمی دید خب معلومه که این کار رو نمی تونید ترک کنید.
اینکه یا د بگیریم هرگز اجازه ندیم کسی زندگیه ما رو تباه کنه

یه جمله ی خیلی قشنگ هست که میگه:
" بزرگ کسی است که نه به کسی اجازه دهد که اورا بد بخت کند ونه از کسی انتظار داشته باشد که او را خوشبخت کند ."

من دلم می خواست یه پست شاد برای اول کار بزارم
اما خب نشد دیگه -
یاد اوری خاطرات بدی که درس عبرت باید بشه برای همه مون سخته

ولی بیایید همیشه یادمون باشه که چقدر از اینکه این کار و روزی انجام میدادیم ناراحت بودیم و چقدر عذاب کشیدیم
پس دیگه انجامش ندیم تا همیشه خوشحال باشیم
امیدوارم اینجا بتونیم با همدیگه عزت نفسمو نو بالا بریم
شاد باشیم
غم نخوریم طبق یه جمله ی معروف که میگه :
" بهترین انتقامی که می توانی از سرنوشت بگیری این است که شا د باشی "
استرس ها مونو کم کنیم
که فکر کنم خیلی مهمه. درمورد خود من که مهمترین عامله.هرموقع دچار استرس میشم این عمل رو انجام میدم

بعدا درباره ی استرس بیشتر حرف می زنیم.
یا د بگیریم که کمال گرا نباشیم
یا د بگیریم شخصیت خودمونو دوست داشته باشیم و نترسیم ازاینکه دیگران پی به شخصیت ما ببرند...همونی باشیم که هستیم .نه بیشتر ونه کمتر!

فقط بیایید به هم قول بدیم که هیچ کدوممون درباره ی همدیگه قضاوت نکنیم..چون دوست خوب هرگز درباره ی دوستش قضاوت نمی کنه !

خب امیدوارم بتونیم همگی مون به همدیگه انرژی مثبت بدیم
از این به بعد منتظر پست های خانم حسن یوسف باشید
از هر دری می گیم
با هم بیشتر حرف می زنیم دوستای خوبم
فعلا خداحافظتون

سلام حسن یوسف عزیز
من از طرف همه بچه های گروه اول حامی شدنت رو برا این گروه تبریک میگم
حسن یوسف حمایتت میکنیم، حمایتت میکنیم ، حمایتت میکنیم(شعار گونه بخونید)
خخخخخخخخخخخخخخوش اومدیییییییییی
حالا برنامه هاتون چیه؟ قراره چیکار بکنید؟
پس رز زرد چی؟ هنوز حامی این گروهه؟

سلام به همه
چند روزه که نتونستم به سایت سر بزنم به خاطر مشکلاتی که داشتم
من نزدیک به 14 روزه که پاکم اما اگه اون یه باری که شیطون اومد سراغم و من هم بهش نه نگفتم رو حساب نکنم
4 روز پیش بود که ...
خیلی اعصابم خورده و حالم بده
یعنی واقعا نمیشه ؟

سلام
هم خدمت اون دوستایی که منو میشاسن و از این غیبت طولانی من حسابی عصبانی هستن
و هم خدمت اون دسته از دوستام که منو اصلا نمی شناسن !

اول از همه به همه ی دوستانی که این مدت که من نبودم به گروه پیوستن از طرف خودم خوش آمد میگم

شاید بخواین بدونین چرا یه مدت نبودم !
راستش رو بخواین این مدت من خودم رو گم کرده بودم.
به خاطر یه اتفاق بد تو زندگیم یه مدت واقعا داغون بودم.

از تمام دوستان واقعا معذرت می خوام . می دونم حامی خوبی نبودم

ولی حالا واقعا به حامی جدیدمون تبریک میگم مخصوصا که دخترم هستن ! حسن یوسف خانم دیگه نه !

تا مدت ها این گروه کاملا پسرونه بود واسه همین من همش احساس دلتنگی میکردم حالا که شما هستی خیلی خوشحالم

راستی وضع جسمی و روحی من خدارو شکر خوبه و خوب پیش میرم

سلام تولد جان و همه ی بچ های جان جانان دیگر :d
مرسی لطفا بازم حمایتمان کنید
:d
خوب است

خب درمورد برنامه ها ک کلی کارا می کنیم اینجا
شاد می شیم
میریم تو فضااا
تصویر سازیه ذهنی می کنیم.
میریم تو ابرا
خیس ی ابرا رو لمس می کنیم
گاهی هم با تصویر سازیه ذهنی میریم روی اقیانوسو پرواز می کنیم

یاد می گیریم به خودمون عشق بورزیم
ببخشیم

بعدشم یا دمیگیریم که هر موقع وسوسه ای اومد سراغمون بلا فاصله به خدا پناه بریم و بگیم خدایا اگر تو مارا کمک نکنی ما توانایی نداریم و حتما لغزش میکنیم
تازه
من خودم تازگی یه کتاب خیلی جالب راجع به حضرت یوسف خوندم
به نام
یوسف قهرمان خوبی ها
اثر
سید مجتبی حورایی
خیلی جالبه
بعدا سعی می کنم خلاصه هایی شو بزارم اینجا

و اینکه مهمتر از همه باید یاد بگیریم که هرگز خودمونو سرزنش نکنیم و با خودمون بد رفتار نکنیم
مثلا همین اقا رامی
ای بابا
این چه حرفیه معلومه که میشه
الان شما چند تا حرف منفی گفتین
یکی این که اعصابم خورده
دوم اینکه حالم بده
سوم اینکه یعنی میشه؟
نکنه نا امیدی؟
باور کن نا امیدی به قلبمون پا نمیذار ه مگر وقتی که خدا از قلبمون بیرون میره
پس باز دوباره به یا دخدا بیوفت
به یاد لطف هایی که بهت کرده
بدون اینا امتحان خداست
و می خواد اعتقاد و توکل ما رو بسنجه ببینه ایا تو شرایط سخت ازش نا امید میشیم یا نه
یوسف ده ساله ته چاه سه روز موند اما از خدا نا امید نشد
گفت خدایا اگر تو بخواهی من رو نجات میدی و دائم به درگاه خدا دعا می کرد. تو هم همینطور باش
سعی کن بیشتر به سمت خدا برگردی
اگر گاهی اوقات ما حس می کنیم که به هدفمون نمی رسیم به دلیل اینه که توی اون لحظه خدا رو به عنوان یک قادر مطلق و حکیم که توانایی هرکاری رو داره خودش صلاح بنده هاشو بهتر از هرکس دیگه می دونه قبول نداریم .یعنی کفر دیگه !!یه چیز دیگه که از این کتاب منو خیلی متاثر کرد این بود که نوشته بود.
توی داستان حضرت یوسف اونجایی که برادرانش یوسف رو از خونه میبرند تا توی چاه رها کنند یوسف از این برادر به سمت برادر دیگه می رفته اما هرکدوم اونو طرد می کردند و از خودشون می روندن. ویوسف رو کتک می زدند .دست اخر که یوسف میبینه همه ی برادراش قصد ازارشو دارند خنده ای میکنه .یکی از برادران بهش میگه : ما داریم تورو می بریم که ته چا بندازیم و دیگه زنده نخواهی موند .اونوقت تو می خندی؟ یوسف اینگونه بیان میکند : می خندم بابت اینکه من همیشه فکر می کردم اگر هم زمانی خطری برای من پیش بیاید برادران قوی مثل شما دارم که از من حمایت می کنند .اما اکنون خدا من را به شما واگذاشت تا به من بفهماند که هیچ کس جز خودش از من حمایت نخواهد کرد و اگر به کسی جز خودش دل ببندم مرا مایوس خواهد کرد.و من نباید به هیچکس و هیچ چیز جز خودش دلگرم باشم .
شاید دلیل اینکه ما احساس تنهایی یا نا امیدی میکنیم این است که دلمون را کامل به خدا نداده ایم و هنوز دل به مسبب های دنیایی بسته ایم
بعد میگه که زمانی که کاروان یوسف را از چاه درمیاوردند یکی از برادران یوسف که ان اطراف چاه نگهبانی میداده جلو میرود و به کاروان میگوید : این پسر غریب است . با او مدارا کنید
یوسف هم بلافاصله به برادرش جواب میدهد که : " لیس مع الله غربت " یعنی کسی که با خداست هر گز غریب نیست
من خودم با خوندن این نوشته ا خیلی به فکر فرو رفتم.احساس میکنم نا امیدی های خودم خییلی وقتا ب خاطر همین بوده که ایمان و توکلم به خدا قوی نبوده
یعین خدا رو به عنوان یک پشتیبان قوی و محکم قبول نداشتم
اگر قبول داشتم دلیل وجود نداشت که مضطرب بشم یا ناامید بشم.. به خاطر همینه که توی قران میگه " هیچ کس از خدا ناا مید نمی شود مگر کافر و بی ایمان"