(1394 مرداد 3، 10:12)روزبه نوشته است: [ -> ]سلام
روزبه هستم... از بچه های قدیمی کانون... اومدم آشناتون کنم با خودم...
البته اگه خودتون هم از قدیمی ها باشین منو یادتونه... تو تاپیک ژشن مسابقات چه ها از خودم در نمی کردم...
غرض از مزاحمت اینکه:
امسال کنکور دارم... به شدت نیاز به تمرکز دارم واسه درس خوندن... و دوری از مسائل حاشیه ای...
این خ.ا بدجور اوضاع احوالم رو به هم میریزه... خیر سرم باید بشینم درس بخونم... اما تمام انرژی و انگیزه ام رو میگیره...
متاسفانه وضعیت رفقا هم که خوب نیست... حرفاشون گاهی وقتا روم تاثیر میذاره...
و همون ها بعدا تبدیل میشه به افکار... و اتفاقی که نباید بیافته می افته...
بچه نمازخونی هم هستم...
فکر می کردم اگه نمازهام رو بخونم دیگه به مشکل نمی خورم...
اما خب نشد...
راستش یه چیز دیگه هم هست...
مثل هر کس دیگه ای نیاز عاطفی دارم... که الان این نیازم پاسخ داده نمیشه...
خیلی وقتا شاید خ.ا من صرفا سر همین مسأله باشه...
پاکی رو دوست دارم... بهشم نیاز دارم... اما به دنبال راهکارم...
باید چی کار کنم؟
دوستدار شما...
روزبه
سلام
عاشق جان صحبت های خوبی کرد...
چند تا چیزی که به نظر من میرسه:
1-
هر چقدر می تونی کیفیت مطالعه ات رو افزایش بده... این موضوع مستقیماً ربطی به پاکی نداره... اما به صورت غیرمستقیم چرا... خیلی هم زیاد ربط داره!
هر چقدر از عملکرد خودت راضی تر باشی و با نظم بیشتری درسات رو جلوتر ببری... آرامشت هم بیشتر میشه و قطعاً مسیر پاکی هموارتر...
2-
احتمالا یه وقتایی پیش میاد که اعصابت خرد بشه از درسا... یا از آزمونی که دادی ناراضی باشی... واسه این جور موارد باید از قبل چیزی براش اندیشیده باشی...
چه چیزی تو بدترین شرایط حالت رو خوب می کنه؟ یه موضوع شخصیه... پیداش کن واسه شخص خودت...
هر وقت داغون بودی و خواستی به چیزی پناه ببری... به جای خ.ا اون رو پناهگاه خودت کن...
خ.ا فقط می تونه داغون ترت کنه... همین!
3-
تو طول هفته حتما یه زمانی واسه ورزش در نظر بگیر... حتا شده 2 ساعت در هفته...
همون 2 ساعت در هفته، چندین و چند ساعت کیفیت مطالعه ی کل هفته ات رو افزایش میده...
من خودم به شدت شنا رو پیشنهاد می کنم... ولی خودت هر چی دوست داری...
4-
احتمالاً تو یک سال پیش رو زمان های زیادی رو تو خونه به سر خواهی برد... نذار این تو خونه موندن ها آزار روانیت بده...
حتما یه چیزی رو واسه تخلیه هیجانیت در نظر داشته باش... تفریحاتی که دوست شون داری رو بالکل قطع نکن... فقط محدودشون کن...
5-
نمیشه آدم همنشین یه آدم افسرده باشه و افسرده نشه! میگن وضعیت هر آدمی میانگین وضعیت 5 تا آدم نزدیک بهشه...
سعی کن با دوستایی که مستقیم و غیرمستقیم تو رو به ورطه ی گناه می کشونن کمتر ارتباط داشته باشی...
و عوضش اون هایی که فضای ذهنی شون بهت کمک می کنه رو بیشتر بچسبی!
6-
واسه اون بحث عاطفه که گفتی...
تو این سن ناچاراً این محبت رو باید از دوستای هم جنس دریافت کرد... چند تا دوست صمیمی داری تو مدرسه؟
منظورم اون هایی هست که واقعاً از هم صحبتی و هم نشینی باهاشون لذت می بری... و روزبه واقعی رو پشت هیچ نقابی می تونی نشونشون بدی...
یه بخشی از این محبت رو هم میشه از خونه گرفت... کی بهتر از پدر و مادر؟
باهاشون صحبت کن... درد و دل کن... نزدیک باش بهشون... بهت قول میدم خیلی از اون محبتی که دنبالش هستی رو به خوبی دریافت می کنی...
و
این رو هم مدام به ذهنت یادآوری کن:
خ.ا شاید اون نیاز عاطفی من رو تو تخیلاتم برای چند لحظه برطرف کنه...
اما در واقعیت نه تنها برطرف نمی کنه... بلکه دردی بر دیگر دردهام اضافه می کنه...
اون قدر تکرار کن تا بفهمه!
7-
واسه پاکیت، قدم های کوتاه مدت در نظر بگیر... یهو نرو دنبال پاکی ابدی...
بگو می خوام فقط یه هفته پاک باشم... تو اون یه هفته فقط تمرکزت روی همون هفته باشه...
هر وقت رسیدی بهش، بگو می خوام یه هفته دیگه باشم...
همین یه هفته یه هفته ها جمع میشه، تبدیل میشه به یه پاکی طولانی...
(مسابقه گروهی کانون هم همین شکلیه...)
8-
جلوی افکارت رو همون اول کاری باید بگیری... وقتی 5 دق به اون چیزایی که نباید فکر کنی، فکر کردی، دیگه معلوم نیست تهش به کجا بکشه...
خیلی قاطع و جدی همون لحظات اولیه حواستو پرت کن... بهت قول میدم هیچ اتفاق بدی برات نمی افته... از فکر نکردن به اون چیزها هم افسوس نخواهی خورد...
9-
سعی کن هر روز سر بزنی کانون... حتا شده 10 دق...
یه اعلام وضعیت کوچیک کن و برو سر درست... یه دو خط واسه ما تو رهروان بنویس که حالت چه جوریه و سرگرم درست شو...
اگه یه موقع وقت بیشتری داشتی، اون وقت رو جایی از کانون بذار که بهت کمک کنه... مثل انجمن تجربیات...
10-
واسه وضعیت های اورژانسیت برنامه بریز... این کاریه که از قبل باید انجام بدیم... نه اون زمانی که دیگه عقل مون از کار افتاده!
اگه یه موقع اوضاعت خطری شد می خوای چی کار کنی؟ چه برنامه ای داری براش؟ چطور ازش میگذری؟ چطور حواست رو پرت می کنی؟
11-
اگه خدایی نکرده زبونم لال لغزشی این وسط مسط ها اتفاق افتاد... بی خیال نشو!
از اشتباهاتت درس بگیر و واسه دفعه بعدت مسلح تر از گذشته باش...
مشکلت رو اینجا بیا بگو... بچه ها حتما کمک می کنن...
12-
تو این یک سال پیش رو پستی بلندی های بسیاری رو تجربه خواهی کرد... نه همیشه بازنده ای... و نه همیشه برنده...
اما سعی کن تمام تلاشت رو انجام بدی... هر چقدر که می تونی...
باقیش دست تو نیست... نتیجه اش رو بسپر به خدا...
موفق باشی...