چند لحظه با خودت فکر کن که تا حالا چند مرتبه به خودت گفتی باشه فردا
ببین چه کاریه که مدت ها می خواستی انجامش بدی,اما هنوز می ترسی که اونو شروع کنی
دیگه الان وقتش رسیده که به خودت بیای
از همین امروز تصمیم بگیر,سه کاری رو که مدت هاست انجام ندادی رو انجام بدی
مهم هم نیست که کار بزرگی باشه یا کوچیک
مهم اینه که شروع کنی
اگه از کارای کوچیک تر شروع کنی,مسلما از پیروزی هات خوشحال می شی
و واسه ی شروع کارای بزرگ تر گام بر می داری
خیلی جالبه که ما تلاش نکنیم و منتظر موفقیت باشیم!
هیچ وقت فرصتی که ایده آل ماست به وجود نمی یاد,مگه این که خلقش کنیم
منبع:http://hamandishi7.mihanblog.com/
راه رسیدن به موفقیت
معروف است که امام راحل (ره) آن قدر منظم بود که عرب مغازه دار بازار هویش نجف، با آمدن او ساعت خود را تنظیم می کرد.
«مارون کور» با برنامه ریزی دقیق، یکی از آثارش را در ضمن رفتن از خانه بیماری به خانه بیمار دیگر نوشت.»
[sup]15[/sup]
و دکتر «برزی» زبان فرانسوی و ایتالیایی را هنگام رفتن به اداره و بازگشت از آن یاد گرفت.»
[sup]16[/sup]
شیخ انصاری با برنامه ریزی که داشت علاوه بر کارهای اصلی، هر روز یک جزء قرآن، یک نماز جعفر طیار، زیارت جامعه و زیارت عاشورا می خواند.
15. چهل مجلس، احمد دهقان، قم، انتشارات ناصر، 1382، ص254 .
16. همان.
تبیان
سسسلااااااااااااااااااااام
محدودیتھای اصلی خود را مشخص کنید
تمام افکار خود را روی کاری که داریدانجام می دھید متمرکز
کنید. پرتوھای خورشید تا متمرکز نشوند نميسوزانند.
الکساندر گراھام بل
تا حالا به این فکر کردید که چه چیزی مانع پیشرفتتون میشه؟؟
چیه که باعث شده تا حالا نتونید به هدفتون برسید؟ چه چیزی مانع انجام دادن کارهای مهمتون میشه؟
شناسایی دقیق این عوامل محدود کننده و تمرکز برای از بین بردن این عوامل معمولا بیش از هر اقدام دیگه ای موجب پیشرفت کار در زمان کمتر میشه
انسان های موفق همیشه برای تجزیه و تحلیل عوامل محدود کننده از این پرسش آغاز می کنند:
"چه ویژگی در من وجود دارد که مرا از پیشرفت باز می دارد"
این افراد مسئولیت کامل اعمالشون رو می پذیرند و برای یافتن علت و نیز راه حل مشکلاتشون را در خودشان می جویند
وقتی که مانع یا عامل بازدارنده رو تشخیص دادید و آن را با موفقیت از میان برداشتید ،در پس آن مانع یا عامل بازدارنده دیگری را پیدا می کنید
وقتی که روز را با ھدف از میان برداشتن یک نقطه ضعف اصلی و یاعامل محدودکننده آغاز می کنید سرشار ار انرژی و قدرت ھای فردی خواھید شد.
این انگیزهشما را برای ادامه حرکت و یافتن عامل به پیش می راند.
به یاد داشته باشید که ھمواره عامل محدودکننده ای وجود داردو
اغلب اوقات مھم ترین قورباغه ای که باید بخورید یافتن و از بینبردن عامل محدودکننده یا بازدارنده است.
منبع:قوباغه ات را قورت بده!
چند حدیث در مورد اهمیت برنامه ریزی:
1- سفارش علی(ع) به نظم در واپسین لحظات
علی(ع) به امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، و همه فرزندانش و تمامی کسانی که وصیت نامه حضرت به آنان می رسد این گونه وصیت کرد: «اوصیکما... بتقوی الله و نظم امرکم؛[sup]1[/sup] شما دو نفر را به تقوای الهی و نظم و برنامه ریزی در کارها سفارش می کنم.»
2- مؤمن باید برنامه ریزی داشته باشد
علی(ع) فرمود: «للمؤمن ثلاث ساعاتٍ: فساعة یناجی فیها ربّه و ساعةً یرمّ معاشه و ساعة یخلّی بین نفسه و بین لذّتها فیما یحلّ و یجمل؛[sup]2[/sup] سزاوار است مؤمن را سه زمان باشد: زمانی که در آن با پروردگارش راز و نیاز کند، و زمانی که هزینه های زندگی را تأمین کند، و زمانی را به خوشی های حلال و زیبا، اختصاص دهد.»
امام صادق(ع) فرمود: «در حکمت آل داوود، چنین آمده است، سزاوار است مسلمان خردمند زمانی را به اعمال میان خود و خداوند اختصاص دهد و زمانی را با خوشی های حلال سپری کند که این زمان، کمک به آن دو وقت خواهد بود.»
منبع: tebyan.net
ضرورت برنامه ریزی
در منابع اسلامی به چند جهت برنامه ریزی را ضروری و لازم دانسته است.
1- عمر و زمان به سرعت در حال گذشت است و گذشت آن محسوس نیست.
علی(ع) فرمود: «الفرصة تمرّ مرّ السّحاب؛[sup]4[/sup] زمان و فرصت همچون ابر در حال گذر است.»
بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین
کاین اشارت زجهان گذرا ما را بس
2- عمر و زمان قابل بازگشت نیست و به هیچ طریقی نمی توان آن را برگرداند.
علی(ع) فرمود: «الفرصة سریعة الفوت، و بطیئته العود؛[sup]5[/sup] فرصت به سرعت می گذرد و به کندی برمی گردد.»
3- زمان با هیچ چیز قابل معاوضه نیست.
علی(ع) فرمود: «الفرصة غنمٌ؛[sup]6[/sup] زمان و فرصت غنیمت و منفعتی است (که با چیزی قابل معاوضه نیست.)»
هر سرمایه ای را انسان از دست دهد قابل جبران است جز سرمایه عمر و زمان که قابل جبران نیست.
فخر رازی در ذیل آیه «والعصر انّ الانسان لفی خسرٍ؛[sup]7[/sup] به عصر سوگند که انسان ها هم در زیانند.» چنین می گوید: «یکی از بزرگان پیشین می گوید: معنی این سوره را من از مرد یخ فروشی آموختم که فریاد می زد و می گفت: «ارحموا من یذوب رأس ماله ارحموا من یذوب رأس ماله؛ رحم کنید به کسیکه سرمایه اش ذوب می شود،رحم كنید به كسی كه سرمایه اش ذوب می شود.» پیش خود گفتم: این است معنی «انّ الانسان لفی خسرٍ» عصر و زمان بر او می گذرد و عمرش پایان می گیرد و ثوابی کسب نمی کند و در این حال زیانکار است.»[sup]8
[/sup]
گویند: گدائی در مغازه مردی آمد به او گفت: یک گونی از این گردوها را به من عطا کن. صاحب مغازه گفت: گدای ناشی! کجا دیده ای یک گونی گردو را به عنوان گدایی به گدا بدهند؟ گدا کنار گونی نشست گفت: اجازه میدهی دانه ای از آن ها را بردارم، صاحب مغازه گفت: بردار، دوباره گفت: دومی را اجازه می دهی... صاحب مغازه گفت: گویا همان یک گونی را می خواهی یکی یکی از من بگیری.
روزگار هم سرمایه ما را لحظه به لحظه از دست ما می برد بدون اینکه متوجه آن باشیم.
افسوس کــه ایــام جوانی بگـذشــت
حـالی نشد و جهـان فانی بگذشت
مطلوب همه جهان، نهان است امروز
دیدی همه عمر در گمانی بگذشت
رسول خدا(ص) فرمود: «انّ العمر محدودٌ لن یتجاوز احدٌ ما قدر له...؛[sup]9[/sup] عمر محدود است هیچ کس از مقداری که برای او تعیین شده است رد نمی کند.»
و فرمود: «کن علی عمرک اشحّ منک علی درهمک و دینارک؛[sup]10[/sup] بر عمر (و زمان) حریص تر باش تا نسبت به درهم و دینار.»
منبع: tebyan.net
_________________________________________________________
4. نهج البلاغه، حکمت2، منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، قم دارالحدیث، ص403 ح4984 .
5. منتخب میزان الحکمه، ص403، ح4985 .
6. همان، ص403، ح4987 .
7. سوره والعصر، آیات1-2.
8. تفسیر فخر رازی، ج32، ص85 به نقل از تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، ج27، ص296 .
9. منتخب میزان الحکمه، ص371، تنبیه الخواطر.
10. منتخب، ص371، مکارم الاخلاق، ج2، ص364ح2661 .
اهمیت برنامه ریزی در اسلام
7- از لحظات عمرمان پرسش می شود
علی(ع) فرمود: «انّ عمرک عدد انفاسک و علیها رقیب یحصیها؛[sup]18[/sup] عمرت همان تعداد نفس های تو است که بر آن نگهبانی است که آن را شمارش
می کند.»
رسول خدا(ص) فرمود:«لا تزول قدما عبد یوم القیامة حتی یسئل عن اربعٍ عن عمره فیما افناه و عن شبابه فیما ابلاهً...؛[sup]19[/sup] بنده در روز قیامت، گام از گام
بر نمی دارد مگر آن که از چهار چیز پرسیده شود: از عمرش که چگونه سپری ساخته، و از جوانی اش که چگونه هدر داده است...»
اکنون که به فرمایشات اولیای والا مقام دینمان توجه کردیم شایسته است که قدر لحظه به لحظه زندگیمان را بدانیم چه در تعطیلات باشیم سر کلاس در
و یا در مسیر عبور و مرور نباید این سرمایه غیر قابل جبران را به حراج گذاشت و در ازای هیچ به باد فنا داد .
در تعیطلات نوروز بهترین موقعیت است که نظری به روند زندگی خود بیندازیم که چگونه عمر خود را به بطالت می گذارنیم نباید به بهانه اینکه تعطیلی است
تلاش در جهت کسب معرفت را نیز تعطیل کرد و افتاد در بند خور و خواب و شهوت و شکم باید سعی کرد در سفر و حضر در همه جا و همیشه عنان اختیار گذشت زمان را در دست داشته باشیم
و لحظه ای را بیهوده از دست ندهیم
که این بیهودگی دست از سر ما برنخواهد داشت و روزی باید پاسخگو باشیم .
پس شایسته است که برنامه دقیق و منظمی برای در امان نگه داشتن سرمایه عمرمان از خزلان و نابودی بیندیشیم .
___________________________
18. منتخب میزان الحکمه، ص371، ح4589 .
19. خصال صدوق، قم مؤسسة النشرالاسلامی، 1414ق، ص253، ح125 .
منبع: tebyan.net
سلام
این آینه خیلی زیباست و در مورد غنیمت شمردن فرصت هاست
دست آقا مجتبی درد نکنه
وقت کردین حتما گوش بدین
(1392 بهمن 24، 10:40)مجتبی نوشته است: [ -> ]برداشتی از آینه 92 ) (لینک دانلود فایل صوتی ):
وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ
و براى نيل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى كه پهنايش [به قدر] آسمانها و زمين است [و] براى پرهيزگاران آماده شده است بشتابيد (۱۳۳)
توی قسمت های قبلی گفتیم مغفرت و غفران خدا یعنی پیش اومدن فرصت ها ی جدید ، روز های جدید ، استفاده های جدید و نو ، تازگی ، مغفرت و غفران از همه لحظات خوب و بد گذشته زندگی ، و حتی خوب ها غفران یعنی طلب پیشرفت و اینکه دوست دارم خوبی هام جدید تر ، لحظاتم نو تر و عشق های جدید تری رو درک کنم وتوی کار خودم پیشرفت .
حالا این آیه خدا میگه : و سارعوا الی مغفرة من ربکم ،
این خدا که تربیت کننده ماست ، سیستم غفاریت و تازگی ، نویی و پیشرفت و لحظات جدید ، فرصت های جدید رو برامون ایجاد میکنه ،
این وسط خدا میگه : سارعوا ....
یعنی بدویم و بپریم بدون عجله و شتابزدگی ،
یعنی لحظات و فرصت هایی که خدا برامون پیش میاره رو غنیمت بشماریم ،
خدا میگه : الله یفعل ما یشا و لا یفعل من یشا
یعنی خدا هر کاری که بخواد انجام میده نه کاری که مردم میخوان انجام بدن ،
امام صادق میگه پیشرفت مومن توی مراتب تقوا اینه که تدبیر برای امور خودش رو کم میکنه و امور و تدبیر های خدا رو بیشتر استفاده میکنه .
خیلی لحظات و فرصت ها هست که ناگهانی پیش میان ، شاید ما براش برنامه ریزی کردیم و لی شاید هم نکرده باشیم ،
دیدین یه فرصتی پیش میاد برای کاری و ما وقتی انجامش نمیدیم و عقبش میندازیم یهو میبینیم ، 2 ماه ، 2 سال کار عقب میافته !
درسته ما همیشه برنامه ریزی و تدبیر های خودمون رو داریم ، ولی در واقع این خداست که فرصت ها و لحظه ها رو پیش میاره ، همون خدای غفار ، بنابر این
اگه من این صفت رو پیدا کنم که نتونم از لحظات و فرصت های پیش اومده که خدا پیش اورده استفاده کنم ، توی فرصت های بعدی هم که میگم بعد ، میگم بعدا ، باز هم نمیتونم استفاده کنم ،
ولی اگه سارعوا الی مغفرة من ربکم رو توی وجودم عملی کنم ،
همیشه فرصت های پیش اومده رو فرصت هایی میدونم که خدا پیش اورده ، پس با سرعت یعنی بلافاصله (بدون عجله و شتابزدگی ، چون شتابزدگی خودش عامل سستی و تنبلی هست و انشاءالله اینه ای بعدی ازش زیاد حرف میزنم ) ازش استفاده میکنم ، چرا که فرصت های خدا بر مبنای غفران هست ، همون جدید ها و نو ها و تازه شدن ها ،
این آیه رو تکرار کنین و روش فکر کنین ،
آثار عملی عجیبی داره و لذت بخشه این طور نیست ؟
خوبه بعد حس کردن این آیه ، فرصت هامون رو درست استفاده کنیم ،
کار های مهم رو عقب نندازیم
بخصوص وقتی که فرصت یه کار پیش اومده ، بی خودی اون رو عقب نندازیم .
خیلی آیه قشنگ و کارسازیه
"پــــــاداش به شیوه نهنــــــــــــــــگی"
واقعاً مشکل ما در اینکه کارها را به تعویق می اندازیم در چیست؟ چرا وقتی می دانیم به نفعمان است که کاری را انجام دهیم آنرا دائماً به تأخیر می اندازیم؟:-??
شما حتماًدر فیلمها و شاید هم حضوراً نهنگها و دلفین های غول پیکر را دیده اید که چگونه از داخل حلقه ها رد می شوند و باعث شگفتی من و شما می شوند،
ولی سوال اینجاست که این موجودات غول پیکر چگونه برای انجام چنین حرکات داوطلب می شوند؟
مربی نهنگ ها در شروع کار در یک استخر طنابی که با کف استخر فاصله کمی دارد نصب می کنند، طبیعتاً نهنگ هم از بالای آن و هم از زیر آن حرکت می کند، مربیان در قفسه های مخصوص و حفاظت شده منتظر می مانند تا آقای نهنگ از روی طناب عبور کند، با عبور او بلافاصله غذای مورد علاقه او را به عنوان پاداش به او می دهند، نهنگ وقتی چند بار این حرکت اتفاق می افتد به این نتیجه می رسد که وقتی از روی طناب رد شود، پاداشی در کار است بنابراین این کار را بارها تکرار می کند و البته در این فاصله مربیان بیکار نمی نشینند و دائماً این طناب را بالاتر و بالاتر می آورند و البته همچنان نظام پاداش دهی را ادامه می دهند کم کم طناب به سطح آب می آمد و حال نهنگ برای عبور از بالای طناب مجبور می شود تا از آب بیرون بیاید و همچنان که طناب بالاتر و بالاتر می رود او هم بیشتر و بیشتر از آب بیرون می پرد تا اینکه یک جسم چند تنی با آن عظمتش برای پاداشی شاید به ظاهر کوچک حاضر می شود ارتفاع زیادی از سطح آب فاصله بگیرد تا بعد از آن است که حالا دیگر طناب را حذف می کنند و فقط پاداش را ادامه می دهند و این نهنگ چند تنی چون بچه دولفین کوچکی به بالا می پرد و وقتی دوباره به درون آب برمی گرد و عظمتی جذاب از یک پرش فرود را برای تماشاگران بوجود می آورد.
حال ما “زبان مشترک” بین مغزمان و خواست هایمان را گم کرده ایم،
چون به نهنگ مغزمان هم وقتی از زیر طناب رد می شود پاداش می دهیم و هم وقتی از روی طناب رد می شود، و این در اول باعث گیجی او می شود ولی بعدها او هم راحت ترین راه را انتخاب می کند یعنی به خودش زحمت نمی دهد و دائماً از زیر طناب رد می شود چون راحت تر است، در هر حال پاداش را می گیرد فرقی نمی کند، شما چه اهمال کاری بکنید و چه نکنید پاداشها برقرارند، چای، تخمه، تلویزیون، تفریح و هر کار لذت بخش دیگر، پس چرا باید کاری را شروع کنید که احتمالاً سخت و آزاردهنده است، شما که اگر آنرا انجام هم ندهید پاداشها برقرار هستند!
خب راه چاره چیست؟
به همین سادگی! مثل مربی نهنگها عمل کنیم، پاداشها خودمان را مدیریت کنیم، بله همین پاداشهای کوچک، یک فنجان چای داغ، یک بستنی خوشمزه، یک آفرین معنادار! یک کارت پاداش، چند امتیاز بیشتر و …
و آنها را وقتی از روی طناب رد می شویم به خود بدهیم! بله به همین سادگی! دست به کار شوید، به همین سادگی!
http://malekig5.com
(1393 فروردين 18، 2:09)مجتبی نوشته است: [ -> ]از آفات بزرگ خیلی از ما مذهبی ها غرور به خود یا حتی غرور به خداست ،
این که وقتی یه خیری رو میشنویم ، یا یه کاری رو خوب میدونیم ،
میگیم پس باید انجامش بدیم !
تا میشنویم امر خداست ، یا واجبه یا ترکش حرامه میریم برای عمل
در صورتی که این اول راه هست ، این که همیشه سعی میکنیم فقط درست و غلط یا باید و نباید رو بدونیم ،
بعد که میریم توی عمل کم میاریم ، بعد دوباره سعی میکنیم ... .
99 درصد خیلی از کارامون با غرور همراهه ، اما نه اون غرور و کبری که ما نسبت به بقیه داریم ، همه میگیم خدا شاهده ما هیچ غرور و کبری نسبت به بقیه نداریم ،
ولی 99 درصد اساسی مغروریم ، یا کبر داریم ، به خود یا به خدا ،
وقت فکر درست فکر نمیکنیم ، نمیایم درست مشورت کنیم ، کاربرد های زندگی رو بریم مطالعه کنیم ، این که برای هر کاری هزاران تا نکته و فن و کاربرد هست ، انواع تلاش و فکر هست و انواع نکته و تجربه که میتونه ما رو موفق کنه ،
ولی فکر رو تعطیل کردیم ، مخصوصا تو اون زمینه ها که امر خدا توش هست ! یا فکر میکنیم ، خوب حالا که دونستیم انجامش بدیم پس بریم انجام بدیم !،
چه توی نماز اول وقت چه توی ترک گناه ، توی رفع کردن سستی و تنبلی از زندگی ، توی درس ، خانواده و ... .
...........
غرور به خوب بودن ، غرور به توانستن ، غرور به خیلی از چیز هایی که باعث میشه ما نسبت به عواملی که توی درون و بیرون وجودمو دارن روی زندگیمون اثر میذارن ، بی فکر و بی توجه باشیم ، غرور این طور که : فکر کنیم که بدون در نظر نگرفتن اون ها هم میشه نقشه ها و اهدافمون عملی بشه .
در صورتی که مثلا برای ترک گناه ، یه زیاده روی ، بی فکری ، یه فکر مشوش ، یا یه اعصاب خورد خیلی راحت میتونه اثر بذاره ، در این حال طرف سالهاست میخواد ترک کنه ، ولی ننشسته درست خودش رو با فکر بشناسه یا تکنیک هایی یاد بگیره که توی عمل موفق تر باشه .
نمیدونم توضیحم خوب بود یا نه ،
میخواستم نقش خاکساری و سجده در پیشگاه خدا و نقش ذکر یونسیه رو در درست شدن زندگی بگم ، اگه این سجده عملی توی تفکر و شخصیتمون نفوذ کنه ، توی درست شدن و اصلاح کارها هم به خودمون مغرور نمیشیم .
.
............................
برای تاپیک برنامه ریزی هم این نکته مهم بود اوردم ،
خیلی از نکات توی برنامه ریزی و عملی شدن برنامه ها تاثیر گذاره ،
نمیشه فقط با اتکا به اراده و تصمیم و بدون در نظر گرفتن شرایط درونی و بیرونی و کاربرد ها وتکنیک های مفید دست به انجام کارها زد ،
مثال میزنم ، مثلا : مکان ، نوع مکان میتونیه توی سستی و یا نشاط ما اثر داشته باشه ، این که بدونیم گه از مکان هایی که معممولن توش سستی فکری داریم بیایم بیرون بازدهی بالاتر میره ، مثلا خیلی ها توی کتابخونه میتونن بازدهی بالاتر داشته باشن،
مهم اینه که ما این اصل رو همیشه در نظر بگیریم که مثلا ، عصبانیت ، پر خوری ، سردی ، گرمی ، فکر مشوش ، خواب کم یا زیاد ، بی نظمی ، بی انگیزگی ، و .... خیلی خیلی عوامل و موانع برای انجام یه برنامه یا کار موفق هست که اگه با بی فکری در نظر گرفته نشن ، حاصلش زمین خوردن و شکسته .
.
سلام
ممنون از آقای سام دی سون
این روش خیلی عالیه ..به من که خیلی کمک کرده تودرس خوندن مخصوصا
من چندتا از مباحث درسیمو با نرم افزار imind map نوشتم یکیشو میذارم ببنید چطوره؟
اینجا
سلام
ااا من چرا این پست رو ندیده بودم ؟
خیلی خوبه ..خیلی عالیه ..آفرین
پی نوشت : اگه بشه که با بچه های دانشگاهتون یا انجمنتون اینا این رو به اشتراک بذارید خیلی خوب میشه ..میشه باقیات صالحات
در پناه حق و همیشه باید موفق