سلام
روزای بعد از شکست روزای خوبی نیست!
از یه طرف ناراحتی به خاطر اتفاق بدی که واسمون افتاده به سراغمون میاد... از یه طرف افسوس و آه کشیدن های پی در پی...
سردردگمی... پریشونی... ناامیدی... و حس های بد دیگه ای از این قبیل هم ما رو راحت نمیذارن...
تو این شرایط، کوچیکترین وسوسه ها هم واسه ما بزرگ به نظر میان...
و نتیجش هم جز این نیست که با قاطعیت و جدیتی به مراتب کمتر از روزهای قبلمون برخورد می کنیم...
و متاسفانه خیلی اوقات درگیر شکست های سریالی میشیم...
کلید جدا شدن از این اوضاع و شرایط تو جیب خودمونه... جای دیگه دنبالش نگردیم...
ناراحتی داره اتفاقی که افتاده... اما آیا ناراحتی هایی که رو هم تلنبار بشه و منو ضعیف و ضعیف تر کنه واسه ادامه ی مسیر فایده ای داره؟
افسوس خوردنی که مثل بختک بیافته به جونم و آرامش رو ازم بگیره فایده ای داره؟
سردرگمی و پریشونی که منو از کار و زندگی بندازه کمکی بهم می کنه؟
ناامیدی که خودم تو ذهنم تولیدش کردم! و مدام در حال رشد و پرورشش تو ذهنمم، نجات بخش حال منه؟
پس هر چه سریع تر با خودمون یک دل شیم... و یه عهد دوباره ببندیم... یه عهد مشتی تر و محکم تر از قبل...
1- به روزشمار پاکی که صفر شده فکر نکنیم!
چشممونو به مسیر خوب و زیبایی که اومدیم بدوزیم...
مسیری که پاک بود و بر اثر غفلت فقط یه انحراف بینش به وجود اومد...
2- خودخوری رو کنار بذاریم...
که هر چی بیشتر با خودمون درگیر شیم، این شرایط بیشتر بر ما غالب میشه...
واسه جبران اتفاق بدی که نباید می افتاد، راه های خیلی بهتر از تخریب شخصیتی وجود داره...
3- روزایی که پاک بودیم رو بیهوده ندونیم...
تمام اون روزا با تلاش و مراقبت ذهنی، فکری و قلبی ما به وجود اومده بودن...
خودمونو بیش از حد دست کم نگیریم...
4- فکر نکنیم که اگه من این دفعه شکستم پس دفعات بعدی هم که تصمیم به ترک بگیرم، قطعا می شکنم!
هر شکستی دلیلی داره...
با آرامش و دقت کافی تو روزای آتی، ریشه یابی کنیم و در پی اصلاح باشیم...
5- ناامیدی رو کنار بذاریم...
که تا وقتی ناامید باشیم، اوضاعمون همین آشه و همین کاسه...
به آینده خوشبین باشیم.... و مطمئن باشیم روزای خوبمون خیلی زود می تونن به ما برگردن...
6- خودمونو ببخشیم تا خدا هم ما رو ببخشه...
ایمان کامل داشته باشیم که خدا خیلی بیشتر از ما، از بازگشت و توبه ی ما خوشحال میشه...
پس وقت رو هدر ندیم و بیش از پیش سمت و سوی خدا رو بگیریم...
7- با خودمون صادق باشیم...
اگه هنوزم پاکی رو دوست داریم و انگیزه های قلبی ما واسه پاک شدن سر جاشونه، فرصت های پیش رو از خودمون دریغ نکنیم...
حسرت فرصت هایی که می تونه نتیجه بخش باشه و به راحتی ازشون می گذریم، به مراتب بزرگتر از حسرت اتفاقاتیه که دیگه گذشته بودن و کاریم نمی تونستیم واسشون بکنیم...
و هیچ وقت یادمون نره که تا اراده ای هست، راهی نیز هست...