1391 آبان 23، 0:28
1391 آبان 23، 16:07
امیدوارم بتونه خنده رو روی لباتون بیاره
1391 آبان 28، 13:48
وقتی تو کانون یه پست جدید زده میشه : ساعت 6 عصر
بذار از ایشون بابت پست زیباشون تشکر کنم
پست قبلی رو هم تشکر بزنم نگن خسیس بازی در آورده
و قبلیش ، e رسید صفحه قبل
صفحه 3654532
صفحه 3654531
صفحه 3654530
.
.
.
.
.
صفحه 1
ساعت 8 صبح که خواب موندم
من :
رئیس شرکتم :
بذار این صفحه رو هم همشو تشکر بزنم
صفحه 3654532
صفحه 3654531
صفحه 3654530
.
.
.
.
.
صفحه 1
ساعت 8 صبح که خواب موندم
من :
رئیس شرکتم :
1391 آبان 30، 21:17
1391 آذر 1، 19:46
وقتی من و علیرضا 68 امتحان داریم
.
.
.
.
.
.
1391 آذر 2، 15:19
با تشکر از آرمان خان
.
.
.
.
.
1391 آذر 3، 3:07
بچه ها دمتون گرم بابت ترولاتون و اینکه تذاشتین تــــــــــــــــــــــــــرول بخوابه
اینم به درخواست zara و به افتخار همه شما گلای عزیز؛ مث همیشه سوژه دوس داشتنیمون هادی شله پز بزن به افخارش
اینم به درخواست zara و به افتخار همه شما گلای عزیز؛ مث همیشه سوژه دوس داشتنیمون هادی شله پز بزن به افخارش
1391 آذر 3، 13:18
اندر حکایت پیام پروفایل یا همون پ پ یا پ ع
ببخشید دیگه نشد از همه اجازه بگیرم
ببخشید دیگه نشد از همه اجازه بگیرم
1391 آذر 4، 14:28
سلام
یک خداقوت جانانه به بچه های تیم مدیریت، امروز مدیر مدیران سوژه شدند،
ناگفته نماند من خودم خیلی ارادت بهشون دارم و دوسشون دارما!
همینجا هم به همه بچه های کادر مدیریت میگم خیلی گلید... (این دلیل نمیشه سوژه نشید، نفرات بعدی یا سها خانوم یا
ساحل یا باران )
یک خداقوت جانانه به بچه های تیم مدیریت، امروز مدیر مدیران سوژه شدند،
ناگفته نماند من خودم خیلی ارادت بهشون دارم و دوسشون دارما!
همینجا هم به همه بچه های کادر مدیریت میگم خیلی گلید... (این دلیل نمیشه سوژه نشید، نفرات بعدی یا سها خانوم یا
ساحل یا باران )
1391 آذر 23، 10:06
1391 آذر 29، 4:11
دوستان ...
انتظار ها به سر رسید...
قسمت جدید داستان های هادی... (داداشه هائیدی! )
بدو ... بدو ...
این داستان:
"در خیابان های خارج!"
فقط چینی هاشو با لهجه چینی بخونیدا...!
انتظار ها به سر رسید...
قسمت جدید داستان های هادی... (داداشه هائیدی! )
بدو ... بدو ...
این داستان:
"در خیابان های خارج!"
فقط چینی هاشو با لهجه چینی بخونیدا...!
1391 دي 1، 21:23
:11:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
1391 دي 1، 21:53
1391 دي 1، 23:13
1391 دي 2، 2:34
.
به نام خدا ،
من " جان گری" هستم ، از سری ویژه برنامه های "هنر نقاشی " به دعوت "آقا مجتبی " ، خدمت شما علاقه مندان رسیدم ،
ضمن این که ایشون از تاپیک ترول خیلی تعریف کردن و گفتن بچه های این جا خیلی علاقه مند به یادگیری هنر های نقاشی ، نگار گری و خطاطی هستند ،
این هم عکس پرسنلیم هست :
شما هم میتونید بعد از یاد گرفتن تکینیک های نقاشی ، و این دوره قول میدم براحتی بتونید عکس پرسنلی خودتون رو بکشید ....
به هر حال خیلی خوشحالم که اینجا در خدمت شما عزیزان هستم ، چون وقت برنامه کم هست ، بهتره کار رو شروع کنیم :
ما اینجا اول میخواییم یکی از بچه های کانون رو بکشیم ،
همونطور که میدونید ابتدا باید از قسمت فوقانی یعنی سر شروع کنیم ، به این شکل :
بله .. با احتیاط و به شکل گرد ،
باید توجه کنید که خود سادگی و بی پیرایگی در نقاشی یه اصل و یا به عبارتی یه سبک هست ، مثل سبک های دیگه ی نقاشی ،
این طوری شما به دلخواه هر تصویری که خواستین رو میتونین فرض کنین ،
خواستین ، موها ی بور یا مشکی و فرمت صورت ، بیننده رو تویه فضای آزاد رها میکنین که هر چی دلشخواست تصور کنه
و این بهترین نوع پردازش و کشیدن یه چهره هست ،
قبلش هم من اینجا یه مسابقه میذارم ، چون می خوام که از همین الان بگین که عکس کی و چه کسی از بچه های کانون رو دارم میکشم ، هر کسی زود تر گفت برنده مسابقه هستش ، البته تا زمانی که خود من نگفتم !!
خوب حالا میریم سراغ بقیه قسمت های نقاشی ، و یه مثلث به این شکل اضافه میکنیم :
و بعد سراغ گردن میریم ،
البته این جا خیلی احتیاط کنین که گردن خیلی نازک باشه
چون آقا مجتبی به من اشاره میکنه که مدیر ها بچه های گردن کلفت رو توی کانون راه نمیدن ، یا اگه شناخته بشن زود بن میشن !!!
به هر جهت ما یه گردن نازک و متناسب به شکل اضافه میکنیم :
و حالا سراغ دست ها و پا ها میریم ، فقط فرم کفش ها رو دقت کنین که به این شکل باشه ::
بله به این شکل ... کم کم داره فرصت شما هم برای حدستون توی مسابقه تموم میشه ...
خوب حالا یه چیزی بکشیم اطراف و پیرامونش مثلا توی دست هاش ...
این جا آقا مجتبی به من اشاره میکنن که چون معمولا بچه های کانون پای کامپیوتر هستند ، همیشه دست هاشون به کیبورد چسبیده هست !!!
و انگار درست هم میگن ، پیشنهاد خوبیه و ما این طوری یه کیبورد رو به دست ها اضافه میکنیم :
یه در خواست دیگه هم آقا مجتبی دارند ،
میگن چون این تاپیک "ترول " هست ، طبق قوانین ترول باید شکلک های استندارد تاپیک رو هم واردش کنیم ، البته من نمی خواستم توی نقاشیم دخالتی بشه ، ولی مجبور به اجرای قوانین هستم ،
بنابر این به پیشنهاد آقا مجتبی یه عکس شیطان (در حال وسوسه ) رو هم اضافه میکنیم :
این رو خیلی سریع اضافه کردم این عکس شیطان رو همون طور که دیدین من خیلی سریع کشیدم ، قبلش باید بدونین که اگه خواستین تکنیک های همچین نقاشی رو یاد بگیرین ، من یه سری دوره های خصوصی در بنیاد نقاشی "جان گری " که به اسم خودم هست برگزار میکنم قیمتش هم توافقی میتونه باشه !! اگه بیاین توی اون کلاس ها این تکنیک هم بتون یاد میدم
بله همون طور که میدونید این عکس نشون دهنده حالت بچه های کانون که از یه طرف به کانون پناه بردن و از طرف دیگه با واسایس شیطان هم دست و پنجه نرم میکنن ، البته من مثل همه و بقیه دعا میکنم این کار رو بذارین کنار !!! (راستش رو بخوایین من یه اعترافی بکنم که اینجانب "جان گری" خودم هم یه مدت دچار این مشکل شده بودم ولی به لطف خدا سریع ازدواج کردم ... )
خوب شکل آماده شد ، ولی هنوز کسی از بچه ها حدس نزده که ایشون کی هستند ، البته بذارین دیگه من بگم ...
ایشون "حنا " خانوم هستن ... البته نه "حنا دختری در مزرعه "
آهان البته که ایشون رو شناختین ،
و ما میخواییم ماجرای این حنا خانوم رو برای شما روی این تابلو بکشیم ،
البته یه اسم رو که حدس نزدین ما میخواییم یه نقاشی در مورد این داستان بکشیم که مربوط به یه ضرب المثل هست ، مسابقه از الان تا کامل شدن شکل بعدی رو این طور شروع میکنیم که شما باید این ضرب المثل رو حدس بزنین ، هر کی حدس بزنه برنده مسابقه است :
"حنا " یکی از بچه هایی بود که وقتی اومد کانون مثل بقیه توی جاده ترک وارد شد که مسیر رو طی کنه : به این شکل ما یه جاده می کشیم :
البته من بیشتر دوست دارم این جاده ریلی باشه !! چون خطوط متقاطع خودش خیلی فلسفه و ریزه کاری های مفهومی توی نقاشی داره !!
بله آقا مجتبی هم به اشاره دارن داستان حنا خانوم رو میگن به من که به شما این جا بگم ، میگن که داستان اینطور پیش رفت که این "حنا " خانوم یه جاهایی بیش از حد "دلسوری" میکرد !!
و مدتی بود که یه سری گردن کلفت های کانون که افراط میکردن سرو کله شون پیدا شده بود و تیم مدیریت هنوز شناساییشون نکرده بود ،
این بود که نقاشی ما به این شکل در اومد :: و "حنا خانوم از یه لحاظ هایی گرفتار شدن و اذیت شدن "
البته شکلی که من الان دارم میکشم خیلی سریع هست و سایر تکینیک ها رو اگه خواستین تشریف بیارین دوره های خصوصی !!!
نقاشی ما هم کم کم داره .. تموم ..میشه !!
بله مسئله چون حل شود آسان شود !!! همون طور که حدس زدین جواب ضرب المثل این بود : حنا بندون !!!!
بله تیم مدیریت کانون اون گردن کلفت های افراطی رو "بن " کرد ،
و مجتبی اضافه میکنن که "این شد که تیم مدیریت تصمیم گرفت که پیام های خصوصی رو کلن قطع کنن !!! "
حالا ما خبر نداریم ، جزئیات کار رو ولی اجازه بدین به بخش دوم برنامه که درس "هنر خطاطی هست بریم "
........................................................................................................
قسمت دوم رو شروع میکنیم : من شروع میکنم به آموزش هنر خطاطی و شما هم ضمن یاد گرفتن ، هر کی زود تر گفت که این اسم کی هست برنده میشه ::
اول کلمه "م" هست دقت کنید که به این شکل مینویسیم :
و بعد که خواسیم "ی " رو اضافه کنیم کشش میدیم ، به این ترتیب نگاه کنین :
سپس "توا " رو هم طوری اضافه میکنین که روی "یه " بیافته : به این شکل :
مرحله بعدی اضافه کردن نون هست : خیلی دقت کنین : به این شکل که برعکس باشه و نقطه رو دقت داشته باشین که جای خوبی قرار بگیره :
بله فقط یه میم میمونه :
خوب آماده شد ، فقط خیلی دقت داشته باشین که "میم " رو ما این جا از آخر به نون وصل کردیم . و این نکته قابل توجهیه !
و در اواخر برنامه یه کلمه دیگه هم آموزش میدیم که از یه تکنیک خاص برخوردار هست :
اول یه خط برای نوشتن "س" میشکیم به این شکل با دقت و آرامی :
خوب این جا باید بگم که کلمه مورد نظر ما "سها " هست ولی میخواییم بدون کشیدن "ه " ، الف رو طبق جهتی که من بتون نشون دادم از سمت چپ طوری به سمت " س" بکشین که لازم نباشه اصلا "ه" رو بکشیم ، این یه تکنیک خیلی مهم در خطاطی هست که بش میگن "حذف "ه" " :
همینطوری که دیدین ما اصلا "ه " رو نکشیدیم ولی خودش به وجود اومد !!!
این جا کار این کلمه تموم شد.
ولی انگار آقا مجتبی اشاره میکنن و میگن این مال قبول بود ، چون یه مدت هست که سها خانوم ، ضمیر رو روی اسمش روی "س " اضافه کرده و با اضافه کردن ضمیر شکل کامل میشه .
خوب به نکته خوبی اشاره کردن ، و با توجه به توضیحاتشون من ضمیر رو خیلی بزرگ و مشخص میشکم :
خوب اجازه بدین اینجا برنامه رو تموم کنم ، امید وارم از این طراحی که یاد گرفتین لذت برده باشین !
و خوشحالم مدتی در خدمت شما بودم !!
خیلی خوشحال شدم و با تشکر !! (البته برای کلاس های خصوصی به بنیاد جان گری هم سری بزنین !! ))
..........................................................................................................
به نام خدا ،
من " جان گری" هستم ، از سری ویژه برنامه های "هنر نقاشی " به دعوت "آقا مجتبی " ، خدمت شما علاقه مندان رسیدم ،
ضمن این که ایشون از تاپیک ترول خیلی تعریف کردن و گفتن بچه های این جا خیلی علاقه مند به یادگیری هنر های نقاشی ، نگار گری و خطاطی هستند ،
این هم عکس پرسنلیم هست :
شما هم میتونید بعد از یاد گرفتن تکینیک های نقاشی ، و این دوره قول میدم براحتی بتونید عکس پرسنلی خودتون رو بکشید ....
به هر حال خیلی خوشحالم که اینجا در خدمت شما عزیزان هستم ، چون وقت برنامه کم هست ، بهتره کار رو شروع کنیم :
ما اینجا اول میخواییم یکی از بچه های کانون رو بکشیم ،
همونطور که میدونید ابتدا باید از قسمت فوقانی یعنی سر شروع کنیم ، به این شکل :
بله .. با احتیاط و به شکل گرد ،
باید توجه کنید که خود سادگی و بی پیرایگی در نقاشی یه اصل و یا به عبارتی یه سبک هست ، مثل سبک های دیگه ی نقاشی ،
این طوری شما به دلخواه هر تصویری که خواستین رو میتونین فرض کنین ،
خواستین ، موها ی بور یا مشکی و فرمت صورت ، بیننده رو تویه فضای آزاد رها میکنین که هر چی دلشخواست تصور کنه
و این بهترین نوع پردازش و کشیدن یه چهره هست ،
قبلش هم من اینجا یه مسابقه میذارم ، چون می خوام که از همین الان بگین که عکس کی و چه کسی از بچه های کانون رو دارم میکشم ، هر کسی زود تر گفت برنده مسابقه هستش ، البته تا زمانی که خود من نگفتم !!
خوب حالا میریم سراغ بقیه قسمت های نقاشی ، و یه مثلث به این شکل اضافه میکنیم :
و بعد سراغ گردن میریم ،
البته این جا خیلی احتیاط کنین که گردن خیلی نازک باشه
چون آقا مجتبی به من اشاره میکنه که مدیر ها بچه های گردن کلفت رو توی کانون راه نمیدن ، یا اگه شناخته بشن زود بن میشن !!!
به هر جهت ما یه گردن نازک و متناسب به شکل اضافه میکنیم :
و حالا سراغ دست ها و پا ها میریم ، فقط فرم کفش ها رو دقت کنین که به این شکل باشه ::
بله به این شکل ... کم کم داره فرصت شما هم برای حدستون توی مسابقه تموم میشه ...
خوب حالا یه چیزی بکشیم اطراف و پیرامونش مثلا توی دست هاش ...
این جا آقا مجتبی به من اشاره میکنن که چون معمولا بچه های کانون پای کامپیوتر هستند ، همیشه دست هاشون به کیبورد چسبیده هست !!!
و انگار درست هم میگن ، پیشنهاد خوبیه و ما این طوری یه کیبورد رو به دست ها اضافه میکنیم :
یه در خواست دیگه هم آقا مجتبی دارند ،
میگن چون این تاپیک "ترول " هست ، طبق قوانین ترول باید شکلک های استندارد تاپیک رو هم واردش کنیم ، البته من نمی خواستم توی نقاشیم دخالتی بشه ، ولی مجبور به اجرای قوانین هستم ،
بنابر این به پیشنهاد آقا مجتبی یه عکس شیطان (در حال وسوسه ) رو هم اضافه میکنیم :
این رو خیلی سریع اضافه کردم این عکس شیطان رو همون طور که دیدین من خیلی سریع کشیدم ، قبلش باید بدونین که اگه خواستین تکنیک های همچین نقاشی رو یاد بگیرین ، من یه سری دوره های خصوصی در بنیاد نقاشی "جان گری " که به اسم خودم هست برگزار میکنم قیمتش هم توافقی میتونه باشه !! اگه بیاین توی اون کلاس ها این تکنیک هم بتون یاد میدم
بله همون طور که میدونید این عکس نشون دهنده حالت بچه های کانون که از یه طرف به کانون پناه بردن و از طرف دیگه با واسایس شیطان هم دست و پنجه نرم میکنن ، البته من مثل همه و بقیه دعا میکنم این کار رو بذارین کنار !!! (راستش رو بخوایین من یه اعترافی بکنم که اینجانب "جان گری" خودم هم یه مدت دچار این مشکل شده بودم ولی به لطف خدا سریع ازدواج کردم ... )
خوب شکل آماده شد ، ولی هنوز کسی از بچه ها حدس نزده که ایشون کی هستند ، البته بذارین دیگه من بگم ...
ایشون "حنا " خانوم هستن ... البته نه "حنا دختری در مزرعه "
آهان البته که ایشون رو شناختین ،
و ما میخواییم ماجرای این حنا خانوم رو برای شما روی این تابلو بکشیم ،
البته یه اسم رو که حدس نزدین ما میخواییم یه نقاشی در مورد این داستان بکشیم که مربوط به یه ضرب المثل هست ، مسابقه از الان تا کامل شدن شکل بعدی رو این طور شروع میکنیم که شما باید این ضرب المثل رو حدس بزنین ، هر کی حدس بزنه برنده مسابقه است :
"حنا " یکی از بچه هایی بود که وقتی اومد کانون مثل بقیه توی جاده ترک وارد شد که مسیر رو طی کنه : به این شکل ما یه جاده می کشیم :
البته من بیشتر دوست دارم این جاده ریلی باشه !! چون خطوط متقاطع خودش خیلی فلسفه و ریزه کاری های مفهومی توی نقاشی داره !!
بله آقا مجتبی هم به اشاره دارن داستان حنا خانوم رو میگن به من که به شما این جا بگم ، میگن که داستان اینطور پیش رفت که این "حنا " خانوم یه جاهایی بیش از حد "دلسوری" میکرد !!
و مدتی بود که یه سری گردن کلفت های کانون که افراط میکردن سرو کله شون پیدا شده بود و تیم مدیریت هنوز شناساییشون نکرده بود ،
این بود که نقاشی ما به این شکل در اومد :: و "حنا خانوم از یه لحاظ هایی گرفتار شدن و اذیت شدن "
البته شکلی که من الان دارم میکشم خیلی سریع هست و سایر تکینیک ها رو اگه خواستین تشریف بیارین دوره های خصوصی !!!
نقاشی ما هم کم کم داره .. تموم ..میشه !!
بله مسئله چون حل شود آسان شود !!! همون طور که حدس زدین جواب ضرب المثل این بود : حنا بندون !!!!
بله تیم مدیریت کانون اون گردن کلفت های افراطی رو "بن " کرد ،
و مجتبی اضافه میکنن که "این شد که تیم مدیریت تصمیم گرفت که پیام های خصوصی رو کلن قطع کنن !!! "
حالا ما خبر نداریم ، جزئیات کار رو ولی اجازه بدین به بخش دوم برنامه که درس "هنر خطاطی هست بریم "
........................................................................................................
قسمت دوم رو شروع میکنیم : من شروع میکنم به آموزش هنر خطاطی و شما هم ضمن یاد گرفتن ، هر کی زود تر گفت که این اسم کی هست برنده میشه ::
اول کلمه "م" هست دقت کنید که به این شکل مینویسیم :
و بعد که خواسیم "ی " رو اضافه کنیم کشش میدیم ، به این ترتیب نگاه کنین :
سپس "توا " رو هم طوری اضافه میکنین که روی "یه " بیافته : به این شکل :
مرحله بعدی اضافه کردن نون هست : خیلی دقت کنین : به این شکل که برعکس باشه و نقطه رو دقت داشته باشین که جای خوبی قرار بگیره :
بله فقط یه میم میمونه :
خوب آماده شد ، فقط خیلی دقت داشته باشین که "میم " رو ما این جا از آخر به نون وصل کردیم . و این نکته قابل توجهیه !
و در اواخر برنامه یه کلمه دیگه هم آموزش میدیم که از یه تکنیک خاص برخوردار هست :
اول یه خط برای نوشتن "س" میشکیم به این شکل با دقت و آرامی :
خوب این جا باید بگم که کلمه مورد نظر ما "سها " هست ولی میخواییم بدون کشیدن "ه " ، الف رو طبق جهتی که من بتون نشون دادم از سمت چپ طوری به سمت " س" بکشین که لازم نباشه اصلا "ه" رو بکشیم ، این یه تکنیک خیلی مهم در خطاطی هست که بش میگن "حذف "ه" " :
همینطوری که دیدین ما اصلا "ه " رو نکشیدیم ولی خودش به وجود اومد !!!
این جا کار این کلمه تموم شد.
ولی انگار آقا مجتبی اشاره میکنن و میگن این مال قبول بود ، چون یه مدت هست که سها خانوم ، ضمیر رو روی اسمش روی "س " اضافه کرده و با اضافه کردن ضمیر شکل کامل میشه .
خوب به نکته خوبی اشاره کردن ، و با توجه به توضیحاتشون من ضمیر رو خیلی بزرگ و مشخص میشکم :
خوب اجازه بدین اینجا برنامه رو تموم کنم ، امید وارم از این طراحی که یاد گرفتین لذت برده باشین !
و خوشحالم مدتی در خدمت شما بودم !!
خیلی خوشحال شدم و با تشکر !! (البته برای کلاس های خصوصی به بنیاد جان گری هم سری بزنین !! ))
..........................................................................................................