کانون

نسخه‌ی کامل: "دست خط" های خودمون
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
بمونه یادگار از این روزها...
روزهایی که سراسر رنج بود... 

[تصویر:  Ranj%20%26%20Mana.jpg]
ناامیدی ممنوع!  Khansariha (69)

[تصویر:  Naomidi.jpg]
این هم دست خط های اولیه اینجانب:

اولی مربوط میشه به کلاس اول دبستان:

[تصویر:  Learning%201.jpg]

خطی پر از زاویه های 45 درجه و 60 درجه و 90 درجه...
آقا غلط املایی نگیرید... کلاس اول بودم نمی فهمیدم...  4chsmu1 

دومی مربوط میشه به سال اول دانشگاه... مبحث شیرین یونیون ها:

[تصویر:  Learning%202.jpg]

خطی که اون زوایای قبلی رو نداره... اما چیز قابل تعریفی هم نداره...
بیچاره اون دانشجویانی که از جزوات من استفاده می کردن... کسی که سر کلاس می خوابه حقشه... 4chsmu1 

 سومی مربوط میشه به روز شروع یادگیری خوشنویسی:

[تصویر:  Learning%203.jpg]

5 سال با خط قبلی فاصله داره...
تو این 5 سال سعی می کردم خوش خط ها رو نگاه کنم و ایده بگیرم... بلکه بتونم مثل شون بنویسم...
خطم قدری رشد کرده بود... اما نه زیاد... کاری که بدون استاد پیش بره، نتیجه قابل توجهی نداره... 
نیازمند یک راهنما بودم...  Hanghead 

این چهارمی مربوط میشه به دو هفته بعد از شروع آموزش خوشنویسی:

[تصویر:  Learning%204.jpg]

یه مدلی شده بود خطم... بهتر که نشد بدتر هم شد!   
مثل هر چیز نیازمند زمان بود تا روش کار بشه و پیشرفت کنه...
(املای خودتون ضعیفه آقا... برخاستن رو تو دهات ما برخواستن می نویسن... 4chsmu1 )

این پنجمی مربوط میشه به پایان ترم اول... دوره ی 10 جلسه و سه ماهه ی خط نستعلیق:

[تصویر:  Learning%205.jpg]

اینجا که رسیدم، خیلی خوشحال بودم...  317 
اون پستی که تو درد و دل زده بودم، بعد از این رویداد بود... 
بالاخره پیشرفت رو لمس کرده بودم و می دونستم اگه ادامه بدم، هنوز جای پیشرفت هست...  Khansariha (69) 

و این ششمی مربوط میشه به پایان ترم چهارم:

[تصویر:  Learning%206.jpg]

خطی که بعد از یک سال و اندی تلاش و به عبارتی 40 جلسه آموزش حاصل شده بود...
اینجا دیگه این مدلی شده بودم:  2uge4p4 

پ.ن: حکایت همچنان باقی است...
فقط ای کاش خودمون هم به راحتی دست خط هامون تغییر کنیم...  53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  t9xh02eetfttp2mm2p5q.png]
سلام
اینم دست خط + نقاشی 4chsmu1
به توصیه داداش مهدیار ، همون مرد مجاهد که شعبه دیگری ندارد 4chsmu1

[تصویر:  99685321766746559028.jpg]
فکر می کردم این شعر از سعدی هست،
بعد شک کردم،
گشتی زدم،
از معاصران است: علیرضا جعفری


[تصویر:  ABAN.jpg]

53  53  53
سلام نوشتمش با ذهنی آشفته
[تصویر:  1qu4_20151225_080553.jpg]

هیچ وقت اجازه ندید کسی شمارو مسخره کنه و دست کم بگیره شمارو  53
[تصویر:  Khoda%20%26%20Ghose.jpg]

پ.ن: هی می نویسم هی کنار میذارم...
اونی که باید بشه نیست...

با این یکی هم می خواستم همین کارو کنم...

اما یهو به دلم افتاد از کجا معلوم موندگار باشه؟
خدا رو چه دیدی؟
شاید غصه رد شد...  53258zu2qvp1d9v
سلام
آقای ضربتی به سفر راهیان نور و مناطق عملیاتی جنوب رفته.
یک دست نوشته ای رو از طرف بچه های کانون برای شهدا نوشته.
از من خواست که اون رو در کانون بگذارم.
اینجا کلیک کنید
[تصویر:  photo_2016_03_15_17_47_40.jpg]

خوش خطیمو به بزرگی خودتون ببخشید 4chsmu1
[تصویر:  DSC_0119.jpg]
نامه ای از سهراب سپهری به یک دوست.
این تکه بهانه بود:
چون به درخت رسیدی به تماشا بمان ...

53  53  53
[تصویر:  Sohrab_S.jpg]
[تصویر:  Image.jpg]
[تصویر:  Chonan%20Namand.jpg]
[تصویر:  Jome.jpg]

پ.ن: اگه دوست داشتید می تونید صوت نوشته رو هم داشته باشید... 
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20