سلام
واسه شروع از خیلی چیزا میشه نوشت...
اما من از خوشنویسی و هنر خوشنویسی می نویسم...
به امید آن که روزی ما هم در جرگه ی خوشنویسان درآییم...
پ.ن: متنش از خودم نیست... فقط نگارنده ش خودمم...
اههههه....
این چیه اینقد خوش خط نوشتین
من اینو فقط واسه این میذارم که دوستان نترسن یه وخت... با خیال راحت شرکت کنن
اعتماد به نفسشونم بره بالا
سلام
این یه متن از خودمه
اگر کیفیتش هنوز کمه بهم بگید
ینی من کشته مرده اون خودکاری هستم که قاصدک اون بغل نوشته اش گذاشته
ینی اگه معذوریت نداشتم میتونستم راحت بگم
... کیف شدم با این ایده
اصلا ی وضی
من بعنوان خواننده متن به خودم بالیدم ک قسمتم شد همچین چیزیو ببینم
نه که قبلا از این طرح مرح ندیده باشم و ندید بدید باشم
ولی خیلی حال کردم با کارش
الان میتونم راحت از این شکلکه واسه بیان حس درونیم استفاده بکنم. از این :
ینی همچی حس باکلاس بودن بهم دست داد
ینی اونقدی ک این خودکار بغل نوشته به من حال داد دست خط زیبای ارمین حال نداد
اقا روده درازی نکنم
برم سراغ اصل مطلب
نوشته ای که میخوام بذارم عنوانی که خودم براش گذاشتم
درد دلی برای باران هست
حالا اول عکس رو بذارم ادامه توضیحات زیر عکس
میگه که:
واقعیت از اونجایی ک تو نوشته فرق "د" با "و" و "ر" از هم خیلی مشخص نیست باید خیلی تلاش کنید تا بفهمید
نگارنده میخواسته چی بگه
اینو خیلی وقت پیشا نوشته بودم؛ اولایل بهار
همون موقع ها ک وقت امدن باران بود و نیومد
خلاصه که دلمون برای بارش باران تنگ شده
و دیگه اینکه
نوشته های دیگری هم در راه هست...
پ.ن.1. قطعا نیازی ب توضیح نیست که شعر اشاره داره ب اون مصرع از شعر نیما یوشیج که میگه
قاصد روزان ابری، داروگ ! کی می رسد باران ؟
کاملش
اینجا
پ.ن.2. کاری به تفسیر شعر گذاشته شده ندارم که منظور از اون مصرع که در شعر اومده اشاره ب چی داره و نیما میخواسته چی بگه. من فقط ی نگاه دیگه ب این شعر کردم
پ.ن.3. در حقیقت اینا که نوشتم "پی نوشت" ؛ "بعدا نوشت" بودن نمیدونم با خودم چی فکر کردم که نوشتم پی نوشت
سلام
من هروقت دلم میگیره می نویسم
خیلی از این دست نوشته ها دارم
شعر آخر مال آهنگ "نفس" مرتضی پاشایی است.
برای این که عکس های با کیفیت بهتری بذارید، از نرم افزار camscaner که برای اندروید هست، استفاده کنید.
سلام
خطم که تعریفی نداره ، ولی ...
برای توضیحات بیشتر در مورد متن به سوره قصص مراجعه کنید.
خیلی سوره قشنگیه ، حتما بخونیدش.
دارم فکر می کنم ، ما نه خانه داریم و نه شغل داریم غلطه ، نه؟
درستش اینه ، ما نه خانه داریم و نه شغل. یا ما نه خانه داریم و شغل؟
ما نه خانه داریم و شغل نداریم
سلام
خب با ی هنر نمایی دیگه از بنده این تایپیک به روز میشه!!!
چند وقتا پیشا یه بیتی از حمیدرضا برقعی تو مشاعره گذاشتم (
اینجا) ک الان میخوام با خط خودم براتون بذارمش
کلا اشعار برقعی دوست داشتنی هستند برای من
و این شعری ک ی بیت ازش براتون میذارم رو بیشتر از بقیه دوست دارم
بیت شعر این هست
میگه که:
و این روز ها چقدر دلم هوای حرم کرده...
کامل شعر رو میتونید
اینجا ببینید
و ی نکته دیگه اینکه
ی عکس دیگه دارم برای اپلود اما حجمش بالاس و وقتی حجمش رو کم میکنم کلا نوشته ها معلوم نمیشه . نوشته اش زیاده بخاطر همین نمیشه حجمش رو کم کرد. حالا برای اپلود چکار کنم؟
چند وقت پیشا همین "این" از ذهن م گذشت،
وقتی داشتم به آهنگ ش گوش می دادم؛
انجام شد،
با خودکار
کاش
فرزاد هم ببینه؛
اونم روزی این شعر رو نوشته بود،
و حتمن دوست ش داشته.
سلام
بیتی از غزلی از غزلیات سعدی...
تفدیم به دادش عزیزم طاهر...
اگر مراد تو ای دوست بی مرادی ماست
مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست
سلام
اینو تقدیم میکنم به امام مهربانی ها
امام رضا علیه السلام
تایپ شده این نوشته
اینجا