کانون

نسخه‌ی کامل: مطالب خواندنی: جااالـــب ... علمییییی ... مفیـــــــــددد
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
داستانی از یک درس مهم زندگی
یک (روز) خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن!

در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند. در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند. برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!

پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.

لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود!

او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره. خانواده قبول کردن و لاک پشت کوچولو به راه افتاد.

سه سال گذشت... و لاک پشت کوچولو برنگشت. پنج سال ... شش سال ... سپس در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاک پشت دیگه نمی تونست به گرسنگی ادامه بده . او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد.

در این هنگام لاک پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید،« دیدید می دونستم که منتظر نمی مونید. منم حالا نمی رم نمک بیارم»!!!!!!!!!!!! !!!!!



نتیجه اخلاقی:


بعضی از ماها زندگیمون صرف انتظار کشیدن برای این می شه که دیگران به تعهداتی که ازشون انتظار داریم عمل کنن. آنقدر نگران کارهایی که دیگران انجام میدن هستیم که خودمون (عملا) هیچ کاری انجام نمی دیم

یه تیکه ای بود از کتاب جنگ و صلح تولستوی ترجمه ی سروش حبیبی که برام جالب بود گفتم شاید برای شما هم جالب باشه
نظرات خود تولستویه :

"چرا کارها به این شکل و نه به شکلی دیگر صورت گرفت ؟
برای اینکه همین طور صورت گرفت . تاریخ می گوید:"اتفاق شرایط را به وجود آورد و نبوغ از آن سود جست . "
اما اتفاق چیست ؟ نبوغ کدام است ؟
کلمات اتفاق و نبوغ به هیچ چیزی که به راستی وجود داشته باشد دلالت نمی کنند و به همین دلیل نمی توان آن ها را تعریف کرد . این کلمات فقط به درجه ی معینی از درک رویداد ها دلالت دارند. من علت وقوع فلان رویداد را نمی دانم و فکر می کنم که وقوف به آن ممکن نیست و به این دلیل میلی به دانستن آن نشان نمی دهم و صورت پذیرفتن آن را حمل به تصادف می کنم . نیرویی را می بینم که صورت دهنده ی کاری است که با توانایی های عادی انسان ها تناسبی ندارد ، نمی فهمم که این کار چگونه صورت گرفت و ناچار آن را به نبوغ نسبت می دهم .
در چشم یک گله ی گوسفند ، گوسفندی که چوپان هر شب به درون حصاری خاص هدایت می کند و علوفه ای خاص به آن می خوراند و دو برابر بقیه فربه اش می کند لابد نابغه می نماید . و دیگر گوسفندان وقتی می بینند که درست همین گوسفند هر شب نه به آغل عمومی گوسفندان بلکه به آغل خاصّی می رود و یونجه می خورد و درست همین گوسفند ( که گوشتی چرب و لطیف دارد ) برای گوشتش کشته می شود لابد به وجود رابطه ای مرموز میان نبوغ و نصادف های عجیب دیگر قائل می شوند .
اما کافی است این گوسفندان دست از این باور بردارند که هر آنچه بر سر آن ها می آید فقط برای تحقیق هدف هایی است که در تصوّر گوسفندانه شان می گنجد ، کافی است قبول کنند که آن چه بر آن ها واقع می شود ممکن است در راه هدف هایی صورت گیرد که درک آن ها در دسترس ذهنشان نیست ، آن وقت ارتباط و منطق موجود در آن چه بر سر گوسفند پروار شده آمده است بر آن ها روشن می شود. اگر نتوانند بفهمند که گوسفند به چه منظور پروار می شده است دست کم خواهند دانست که آن چه بر سرش آمده بی حساب نبوده است و احتیاجی به ابداع مفاهیم تصادف و نبوغ نخواهند داشت ."
متني تكان دهنده از وصيت نامه شهيد شوشتري:
ديروز ازهرچه بودگذشتيم
امروزازهرچه بوديم گذشتيم
انجاپشت خاكريزبوديم واينجادرپناه ميز
ديروزدنبال گمنامي بوديم و امروزمواظبيم ناممان گم نشود
جبهه بوي ايمان ميداد و اينجا ايمانمان بوميدهد
آنجا درب اتاقمان مينوشتيم يا حسين فرماندهي از آن توست
الان مينويسيم بدون هماهنگي واردنشويد
الهي نصيرمان باش تا بصير گرديم
بصيرمان كن تا ازمسيربرنگرديم

آزاد(رها) مان كن تا اسيرنگردیم
هر ساله شاهدیم که صدها نفر از هموطنانی که برای گذراندن تعطیلات تابستان و اندکی تفریح به دریا می‌روند، به یکی از بدترین اشکال مرگ که همان غرق‌شدگی است، گرفتار شده، خاطره‌ای تلخ نیز در ذهن و جان بازماندگان بر جای می‌گذارند. با وجودی که در سالهای اخیر دلیل اصلی مرگ شناگران دریای خزر به خوبی شناخته شده است، لیکن اطلاع رسانی کافی در این زمینه صورت نگرفته و متأسفانه هر سال در فصل گرما، همان وقایع اسفناک سال قبل تکرار می‌شوند. خواندن چند خط زیر می‌تواند برای شما و عزیزانتان اهمیت حیاتی داشته باشد. لذا اندکی برای آن وقت بگذارید.


شنا در دريا هرگز مشابه شنا در استخر نيست و علاوه بر دانستن فن شنا و داشتن مهارت زیاد، بايد ويژگيهای آب دريا را نيز شناخت. آب شور دریا در صورت برخورد با چشم، سوزش چشمی دردناکی ایجاد می‌کند و تمرکز شناگر را کاملاً از بین برده و او را در یافتن مسیر ساحل ناتوان می‌کند. در صورت ورود آب دریا به نای و ریه فرد، سرفه‌های شدیدی ایجاد می‌شود که عملاً شنا کردن را غیرممکن ساخته و شناگر کاملاً مستأصل می‌شود. ضربات امواج دریا، فرد را با خود به این سو و آن سو برده، تمام توان و انرژی وی را مستهلک می‌کنند. گل‌آلود بودن آبهای ساحلی دریای خزر موجب می‌شود که حتی با عینک شنا هم نتوان در زیر آب چیز زیادی مشاهده کرد و مثلاً ناحیه کم‌عمق را از عمیق تشخیص داده یا فرد در حال غرق شدن را در زیر آب یافت. فردی که در چنین شرایطی به دام افتد، بسیار دشوار بتواند خود را از مهلکه نجات دهد. ضمناً مطابق یک اصل، برای شنای افراد بالغ در آبهای دریایی با عمق بیش از یک و نیم متر، نه تنها آنها باید فنون شنا را به خوبی بدانند بلکه لازم است به توان فیزیکی و استقامات بدنی بالای خود نیز اطمینان داشته باشند. حتی با وجود مهارت بالا و توان بدنی فوق‌العاده، هنوز هم دریا جای امنی برای شنا نیست، چراکه:

جریان‌هاي ساحلي از عمده دلایل مرگ شناگران حرفه‌ای می‌باشند.

امواج دریا با حرکت به سمت ساحل همواره حجم زیادی از آب را به طرف خشکی منتقل می‌کنند. این حجم وسیع از آب می‌باید دوباره به داخل دریا برگردد و برای این منظور در نقاطی از ساحل، به صورت تقریباً غیر قابل پیش‌بینی، درون آب دریا آب‌راهه‌هایی به طرف دریا ایجاد می‌شود که در آن آب با سرعت زیادی بر خلاف جهت امواج (یعنی از سمت ساحل به سمت دریا) جریان می‌یابد. این جریانها کاملاً از امواج آب متفاوت بوده و به آنها جریانهای ساحلی، جریانهای شکافنده (Rip Currents)، یا جریانهای مرگبار گفته می‌شود که در بسیاری نقاط جهان و بویژه در سواحل دریای خزر، تلفات جانی بسیاری را به بار می‌آورند.

جریان شکافنده از بالا شبیه یک بادبزن دستی است که دسته آن به سمت ساحل، و دهانه آن به سمت دریا می‌باشد. دسته این بادبزن بیشترین قدرت را دارد و صرف‌نظر از اینکه شناگر چقدر شنا بلد است یا چقدر توان جسمی دارد، عملاً برگشت وی به سمت ساحل را غیر ممکن ساخته، او را سریعاً با خود به داخل دریا می‌کشاند. برای درک بهتری از قدرت این جریان باید گفت که سرعت این جریان معمولاً از رکورد سرعت شنای المپیک نیز بالاتر است؛ بدین معنی که حتی بهترین قهرمان شنای المپیک نیز نمی‌تواند بر خلاف آن شنا کرده و به طرف ساحل برگردد. عرض جریان شکافنده بین 3 تا بیش از 60 متر، و طول آن به داخل دریا بسیار متفاوت است (گاهی فقط در ناحیۀ شکسته شدن امواج یا همان محلی که موج فرو ریخته و کف سفید رنگ تشکیل می‌دهد بوده، گاهی نیز تا ده‌ها متر به داخل دریا کشیده می‌شود).





علائم جریان شکافنده

تشخیص زمان تشکیل جریان شکافنده برای افراد عادی دشوار است. در بسیاری موارد دیده شده که افراد بسیاری در دریا مشغول شنا کردن بوده، همه چیز عادی و خوشآیند به نظر می‌رسد، اما در همین بین یک نفر در میان جریان شکافنده به سادگی و بی‌سروصدا غرق می‌شود. لذا جریان شکافنده الزاماً مختص دریاهای طوفانی و مناطق پرخطر نیست. مواقعی که دریا موّاج است، احتمال تشکیل جریان‌های شکافنده بسیار زیاد است. لذا در این شرایط نباید وارد آب دریا شد و بهترین کار این است که شنا را به زمانی دیگر موکول کرد و از زیبایی‌های ساحل لذت برد. توجه داشته باشید که جریانهای شکافنده در تمام دریاها، دریاچه‌ها و اقیانوس‌ها می‌توانند رخ دهند. برخي نشانه‌هاي قابل رؤيت جريان‌هاي شكافنده عبارتند از:

- آب در محل جریان شکافنده آرام و بدون موج است.

- رنگ آب در محل جریان شکافنده با بقیه نقاط تفاوت دارد (شکل‌های بالا).

- خطي از آب كف آلود، خزه يا زباله در محل جریان شکافنده به سمت دريا حركت مي‌كنند.

- امواجي كه به سمت ساحل مي‌آيند، در محل جریان شکافنده دچار شکست می‌شوند.

- در بسیاری از نقاط در سواحل گیلان و مازندران ساحل ماسه‌ای است. در ساحل ماسه‌ای علایمی شبیه اشکال هلالی وجود دارد. نوک هلال جایی است که جریان شکافنده تشکیل می شود.













روش فرار از جریان شکافنده:

چنانچه درون یک جریان شکافنده گرفتار شدید، نخست آرامش خود را حفظ کنید. دوم اینکه هرگز، هرگز و هرگز بر خلاف جریان شکافنده و به سمت ساحل شنا نکنید. این اقدام مرگبار منجر به خسته شدن کامل شناگر شده و شناگر از رمق افتاده به راحتی غرق خواهد شد. در عوض خود را بر روی آب نگاه دارید؛ اکنون دو گزینه پیش روی شماست:

1- اگر توان بدنی بالایی برای شنا دارید:

الف- به صورت موازی با ساحل حرکت کرده و از مسیر جریان کاملاً خارج شوید و سپس به صورت مورب به سمت ساحل برگردید (شکل زیر را ببینید).

ب- یا اینکه برای خروج از جریان شکافنده، موازی با ساحل در عمق آب شنا کنید. در اعماق زیرین آب، جریان شکافنده قدرت کمتری دارد. لذا می‌توان به این طریق از مسیر جریان فرار کرده، آنگاه از آب عمیق به آرامی و به صورت مورب به سطح بازگشت و به صورت مورب به ساحل برگشت. دقت کنید که این روش نیازمند توانایی حبس نسبتاً طولانی تنفس می‌باشد.

2- اگر توان بدنی معمولی دارید:

هم جهت با جریان به سمت دریا حرکت کنید. معمولاً جریان پس از طی چندین متر تا چند ده متر، قدرت خود را از دست می‌دهد. در اینجا می‌توانید با صورت موازی با ساحل از جریان فرار کرده و پس از طی چندین متر و دور شدن از جریان، ابتدا نفس بگیرید، سپس تقاضاي کمک كنيد و بعد به صورت مورب به سمت ساحل برگردید. لازم به ذکر است که معمولاً دريا در خارج ناحيه شكست امواج آرام‌تر است. ناحیه شکست امواج، ناحیه‌ای است که موج در آنجا فرو ریخته و به رنگ کف سفید دیده می‌شود، و این ناحیه براي شناكردن مناسب نيست. بنابراين شناگري كه بتواند خود را در در خارج ناحيه شكست امواج روي سطح آب نگاه دارد، از جريان شكافنده در امان خواهد بود (البته به طور كلي فاصله گرفتن زياد از ساحل براي بيشتر شناگران به هیچ وجه قابل توصيه نيست).



در هر دو دسته افراد با توان بدنی بالا و با توان بدنی معمولی:

اگر تشخيص داديد كه كمكي به شما نخواهد رسيد و بايد با توان خود به طرف ساحل برگرديد، همراه با امواج خود را به ساحل برسانید. هنگامي كه امواج بزرگ به سمت شما می‌آیند، چند ثانيه نفس بگيريد و حدود یک متر زیر آب بروید تا از ضربه موج در امان بمانید. توجه داشته باشيد كه ممكن است دوباره درون جریان شکافنده دیگری گرفتار شوید. در این هنگام نیز شک نکرده و اجباراً همراه آن به سوي دريا برگردید، ولی مجدداً بر طبق اصول پیش‌گفته به سمت ساحل بازگشت کنید.

چند توصيۀ مهم

جريان شكافنده معمولاً بسيار قوي بوده و به راحتی می‌تواند حتی جان شناگران بسيار ماهر را به خطر اندازد. اگر شما یا عزیزانتان هنوز شنا در دریا را كاملِ کامل فرا نگرفته‌ايد، اگر به توان بدني خود براي شنا كردن در درياي مواج و فنون شناور نگه داشتن خود بر روي موج اطمينان نداريد، بهترین کار این است که در دریا شنا نکنید. یا لااقل در همان لبۀ دریا از خنکی آب لذت ببرید، و دچار دردسرهای فوق و مصیبتهای جبران‌ناپذیر نگردید.

در بستر آب سواحل درياي خزر (به ويژه از آستارا تا نكا) پشته‌های ماسه‌اي وجود دارد که با ایستادن بر روی آنها چنین تصور مي‌شود که در ناحیۀ کم‌عمقی حضور داریم. ولي با فقط اندکی جابه‌جايي، عمق آب شدیداً افزايش مي‌يابد؛ ضمناً پشته‌های ماسه‌ای ناپایدار بوده و گاهی زیر پای فرد فرو ریخته و او را در عمق زیاد آب گرفتار می‌کنند. در برخی مناطق نیز عمق آب به صورت ناگهانی زیاد می‌شود. این حالت مشابه این است که بر روی لبۀ کوهی حرکت کنید که با یک قدم به جلو، زیر پایتان درّه‌ای پدیدار شود. فردی که شنا بلد نباشد، دیگر نمی‌تواند به عقب برگردد و به همین راحتی جان خود را از دست می‌دهد.

بالا آمدن آب دریای خزر در چند سال اخیر موجب شده که بسیاری از ساختمانها و تأسیسات ساحلی، و چاه‌های آب و فاضلاب آنها، در زیر آب ساحل مدفون شوند. در سواحلی که پاکسازی صورت نگرفته، شناگر در هنگام شیرجه ممکن است با اشیاء چوبی و فلزی و سنگی به جای مانده از این ساختمانها برخورد کند. ضمناً چاه‌های آب و فاضلاب می‌توانند شناگران را به داخل خود بمکند.

لذا اگر قصد شنا دارید؛ در مناطق پاکسازی شده و در حضور نجات غریق به این امر اقدام کنید. و باور کنید که بسیاری از مناطق «شنا ممنوع» با توجه به خطرات ساحل آن ناحیه و متعاقب مرگ‌ومیرهای بسیاری که داشته است به این نام لقب گرفته‌اند.

فراموش نکنید که دریا در عین زیبایی و آرامش، جان انسانهای عزیز بسیاری را گرفته است؛ افرادی که هرگز در هنگام ورود به آب، تصورش را هم نمی‌کردند به چنین مرگ دلخراشی مبتلا شوند.

شاید خواندن این نوشته بتواند جان انسان دیگری را نجات دهد. لذا آن را برای دوستانتان ایمیل کنید یا پرینت آن را بین دوستانتان پخش کرده یا در معرض دید آنها قرار دهید.

گردآوری: دکتر سیاوش

منبع:

وب سایت مرکز ملی اقیانوس شناسی: ( http://www.inco.ac.ir/HomePage.aspx?TabID=4775& Site=DouranPortal &Lang=fa-IR

و سایت پزشکان ایران: ( http://www.pezeshkan.org/?p=16611

و سایت شمال نیوز ( http://shomalnews.com/index.php?view&sid=30345


[highlight=#ffffff][/highlight][highlight=#ffffff][/highlight]


[highlight=#fff][size=xxx-large] [size=xxx-large]
يه کلاغ و يه خرس سوار هواپيما بودن کلاغه سفارش چايي ميده چايي رو که ميارن يه کميشو ميخوره باقيشو مي پاشه به مهموندار
مهموندار ميگه چرا اين کارو کردي؟
کلاغه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي! چند دقيقه ميگذره باز کلاغه سفارش نوشيدني ميده باز يه کميشو ميخوره باقيشو ميپاشه به مهموندار
مهموندار ميگه : چرا اين کارو کردي؟
کلاغه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي !
بعد از چند دقيقه کلاغه چرتش ميگيره
خرسه که اينو ميبينه به سرش ميزنه که اونم يه خورده تفريح کنه ...
مهموندارو صدا ميکنه ميگه يه قهوه براش بيارن قهوه رو که ميارن
يه کميشو ميخوره باقيشو ميپاشه به مهموندار مهموندار ميگه چرا اين کارو کردي؟
خرسه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي
اينو که ميگه يهو همه مهموندارا ميريزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپيما ميبرن که
بندازنش بيرون خرسه که اينو ميبينه شروع به داد و فرياد ميکنه
کلاغه که بيدار شده بوده بهش ميگه: آخه خرس گنده تو که بال نداري مگه
مجبوري پررو بازي دربياري!!!!!!!!


نکته مدیریتی : قبل از تقلید از دیگران منابع خود را به دقت ارزیابی کنید
[/align]



---

( هرچی فکر کردم جایی به غیر اینجا به ذهنم خطور نکرد )
[/size]
[/size]
[/font][/highlight]
[/font][/font][/color][/font][/highlight]
[/font][/font][/color][/font][/highlight]
سلام303

مغايرتهای زمان ما

Today we have bigger houses and smaller families; more conveniences, but less time

ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داريم؛ راحتی بيشتر اما زمان کمتر




we have more degrees, but less common sense; more knowledge, but less judgment


مدارک تحصيلی بالاتر اما درک عمومی پايين تر ؛ آگاهی بيشتر اما قدرت تشخيص کمتر داريم




We have more experts, but more problems; more medicine, but less wellness


متخصصان بيشتر اما مشکلات نيز بيشتر؛ داروهای بيشتر اما سلامتی کمتر




We spend too recklessly, laugh too little, drive too fast, get to angry too quickly, stay up too late, get up too tired, read too little, wat
[تصویر:  chatr0.gif] TV too often, and pray too seldom

بدون ملاحظه ايام را می گذرانيم، خيلی کم می خنديم، خيلی تند رانندگی می کنيم، خيلی زود عصبانی می شويم، تا ديروقت بيدار می مانيم، خيلی خسته از خواب برمی خيزيم، خيلی کم مطالعه می کنيم، اغلب اوقات تلويزيون نگاه می کنيم و خيلی بندرت دعا می کنيم




We have multiplied our possessions, but reduced our values. We talk too mu
[تصویر:  chatr0.gif], love too little and lie too often

چندين برابر مايملک داريم اما ارزشهايمان کمتر شده است. خيلی زياد صحبت مي کنيم، به اندازه کافی دوست نمي داريم و خيلی زياد دروغ می گوييم




We‘ve learned how to make a living, but not a life; we’ve added years to life, not life to years


زندگی ساختن را ياد گرفته ايم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ايم و نه زندگی را به سالهای عمرمان




We have taller buildings, but shorter tempers; wider freeways, but narrower viewpoints


ما ساختمانهای بلندتر داريم اما طبع کوتاه تر، بزرگراه های پهن تر اما ديدگاه های باريکتر




We spend more, but have less; we buy more, but enjoy it less


بيشتر خرج می کنيم اما کمتر داريم، بيشتر می خريم اما کمتر لذت می بريم




We've been all the way to the moon and back, but have trouble crossing the street to meet the new neighbor


ما تا ماه رفته و برگشته ايم اما قادر نيستيم برای ملاقات همسايه جديدمان از يک سوی خيابان به آن سو برويم




We've conquered outer space, but not inner space. We've split the atom, but not our prejudice


فضای بيرون را فتح کرده ايم اما نه فضای درون را، ما اتم را شکافته ايم اما نه تعصب خود را




we write more, but learn less; plan more, but accomplish less


بيشتر مي نويسيم اما کمتر ياد مي گيريم، بيشتر برنامه مي ريزيم اما کمتر به انجام مي رسانيم




We've learned to rush, but not to wait; we have higher incomes, but lower morals


عجله کردن را آموخته ايم و نه صبر کردن، درآمدهای بالاتری داريم اما اصول اخلاقی پايين تر




We build more computers to hold more information, to produce more copies, but have less communication. We are long on quantity, but short on quality


کامپيوترهای بيشتری مي سازيم تا اطلاعات بيشتری نگهداری کنيم، تا رونوشت های بيشتری توليد کنيم، اما ارتباطات کمتری داريم. ما کميت بيشتر اما کيفيت کمتری داريم




These are the times of fast foods and slow digestion; tall men and short character; steep profits and shallow relationships


اکنون زمان غذاهای آماده اما دير هضم است، مردان بلند قامت اما شخصيت های پست، سودهای کلان اما روابط سطحی




More leisure and less fun; more kinds of food, but less nutrition; two incomes, but more divorce; fancier houses, but broken homes


فرصت بيشتر اما تفريح کمتر، تنوع غذای بيشتر اما تغذيه ناسالم تر؛ درآمد بيشتر اما طلاق بيشتر؛ منازل رويايی اما خانواده های از هم پاشيده




That’s why I propose, that as of today, you do not keep anything for a special occasion, because every day that you live is a special occasion


بدين دليل است که پيشنهاد مي کنم از امروز شما هيچ چيز را برای موقعيتهای خاص نگذاريد، زيرا هر روز زندگی يک موقعيت خاص است




Sear
[تصویر:  chatr0.gif] for knowledge, read more, sit on your front por[تصویر:  chatr0.gif] and admire the view without paying attention to your needs

در جستجو دانش باشيد، بيشتر بخوانيد، در ايوان بنشينيد و منظره را تحسين کنيد بدون آنکه توجهی به نيازهايتان داشته باشيد




Spend more time with your family and friends, eat your favorite foods, and visit the places you love


زمان بيشتری را با خانواده و دوستانتان بگذرانيد، غذای مورد علاقه تان را بخوريد و جاهايی را که دوست داريد ببينيد




Life is a chain of moment of enjoyment, not only about survival


زندگی فقط حفظ بقاء نيست، بلکه زنجيره ای ازلحظه های لذتبخش است




Use your crystal goblets. Do not save your best perfume, and use it every time you feel you want it


از جام کريستال خود استفاده کنيد، بهترين عطرتان را برای روز مبادا نگه نداريد و هر لحظه که دوست داريد از آن استفاده کنيد




Remove from your vocabulary phrases like “one of these days” and “someday”. Let’s write that letter we thought of writing “one of these days”




عباراتی مانند ”يکی از اين روزها“ و ”روزی“ را از فرهنگ لغت خود خارج کنيد. بياييد نامه ای را که قصد داشتيم ”يکی از اين روزها“ بنويسيم همين امروز بنويسيم




Let’s tell our families and friends how mu
[تصویر:  chatr0.gif] we love them. Do not delay anything that adds laughter and joy to your life

بياييد به خانواده و دوستانمان بگوييم که چقدر آنها را دوست داريم. هيچ چيزی را که مي تواند به خنده و شادی شما بيفزايد به تاُخير نيندازيد




Every day, every hour, and every minute is special. And you don’t know if it will be your last


هر روز، هر ساعت و هر دقيقه خاص است و شما نميدانيد که شايد آن مي تواند آخرين لحظه باشد


535353535353
یا قادر
سریال مورد علاقه ی قذّافی !

بررسی‌های به عمل آمده از اتاق سرهنگ قذافی، نشان می‌دهد که دیکتاتور سفّاک لیبی به سریال معروف «فرار از زندان» علاقه داشته و آن را دنبال می‌کرده است.


به گزارش قانون،‌ کامران نجف زاده گزارشگر اعزامی صداوسیما به لیبی، در صفحه شخصی خود در یکی از شبکه‌های اجتماعی نوشت که در بازدیدش از اتاق معمّر قذافی جلد سی‌دی سریال «Prison Break» را پیدا کرده است.

سریال «فرار از زندان» یک مجموعه تلویزیونی درام آمریکایی است که توسط پل شیورینگ ساخته شده و داستان آن در مورد دو برادر است که یکی از آنها به خاطر جرمی که مرتکب نشده به مرگ محکوم شده است و دیگری برای فرار برادر خود از زندان نقشه‌ای استادانه می‌کشد.
منبع
بسم الله الرّحمن الرّحیم


بیوگرافی آدم


نامت چه بود؟
آدم

فرزندِ؟
من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت


محل تولد؟بهشت پاك


اینك محل سكونت؟
زمین خاك


آن چیست بر گرده نهادی؟
امانت است


قدت؟
روزی چنان بلند كه همسایه خدا،اینك به قدر سایه بختم به روی خاك


اعضاء خانواده؟
حوای خوب و پاك ، قابیل خشمناك ، هابیل زیر خاك


روز تولدت؟
روز جمعه، به گمانم روز عشق


رنگت؟اینك فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه


چشمت؟
رنگی به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان


وزنت ؟نه آنچنان سبك كه پرم در هوای دوست ... نه آ نچنان وزین كه نشینم بر این خاك


جنسیت ؟
نیمی مرا ز خاك ، نیمی دگر خدا


شغلت ؟در كار كشت امیدم


شاكی تو ؟
خدا


نام وكیل ؟
آن هم خدا


جرمت؟یك سیب از درخت وسوسه


تنها همین ؟
همین
!!!!

حكمت؟تبعید در زمین


همدست در گناه؟
حوای آشنا


ترسیده ای؟
كمی


ز چه؟
كه شوم اسیر خاك


آیا كسی به ملاقاتت آمده؟
بلی


كه؟
گاهی فقط خدا


داری گلایه ای؟
دیگر گلایه نه؟، ولی...


ولی چه ؟
حكمی چنین آن هم یك گناه!!؟


دلتنگ گشته ای ؟زیاد


برای كه؟
تنها خدا


آورده ای سند؟
بلی


چه ؟
دو قطره اشك


داری تو ضامنی؟
بلی


چه كسی ؟
تنها كسم خدا


در آ خرین دفاع؟


می خوانمش چنان
كه اجابت كند دعا

منبع
حقه روز امتحان آقا امین و دوستاشون برای بار اول که امتخان ریاضی داشتن......

آقا امین و 3 تا از دوستاشون شب امتحان بجای درس خواندن به پارتی و خوش گذرونی رفته بودند
و هيچ آمادگی امتحانشون رو نداشتند٬
روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند به اين صورت که
سر و روشون رو کثيف و کردند
و مقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون تغييراتی بوجود آوردند٬
سپس عزم رفتن به دانشگاه نمودند و يکراست به پيش استاد رفتند٬
مسئله رو با استاد اينطور مطرح کردند که ديشب به يک مراسم عروسی خارج از شهر رفته بودند
و در راه برگشت از شانس بد يکی از لاستيک های ماشين پنچر ميشه
و اونا با هزار زحمت و هل دادن ماشين به يه جايی رسوندنش
و اين بوده که به آمادگی لازم برای امتحان نرسيدند کلی از اينها اصرار و از استاد انکار
آخر سر قرار ميشه سه روز ديگه يک امتحان اختصاصی برای اين 4 نفر از طرف استاد برگزار بشه،
آنها هم بشکن زنان از اين موفقيت بزرگ، سه روز تمام به امر شريف خر زنی مشغول ميشن
و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد ميرن تا اعلام آمادگی خودشون رو ابراز کنند!
استاد عنوان ميکنه بدليل خاص بودن و خارج از نوبت بودن
اين امتحان بايد هر کدوم از دانشجوها توی يک کلاس بنشينند و امتحان بدن که آنها بدليل داشتن وقت کافی و آمادگی لازم با کمال ميل قبول ميکنند.
امتحان حاوی دو سوال و بارم بندی از نمره بيست بود؛
.
.
.
.
.
يك) نام و نام خانوادگی: ۲نمره
دو ) کدام لاستيک پنچر شده بود؟ ۱۸نمره

الف) لاستيک سمت راست جلو
ب) لاستيک سمت چپ جلو
ج) لاستيک سمت راست عقب
د) لاستيک سمت چپ عقب
در اینجا بود که برای بار اول امین خان درس ریاضی عمومی رو افتادن(به زودی برای سایر دفعات نیز مدارکی ارائه میشود)
بيل گيتس هر از گاهی در دانشگاهها و دبيرستانهای آمريکا با دانشجويان و دانش آموزان ملاقات داشته و برای آنها سخنرانی می کند .گيتس اخيرا طی يک سخنرانی در يکی از دبيرستانهای آمريکا خطاب به دانش آموزان جمله ای گفت که خيلی سروصدا کرد. او گفت در دبيرستان های آمريکا خيلی چيزها را به دانش آموزان نمی آموزند.او در ادامه سخنرانی اش هفت اصل مهم را که دانش آموزان در دبيرستان فرا نمی گيرند به شرح زير نام برد:
اصل اول : در زندگی هيچ چيز عادلانه نيست و بهتر است با اين حقيقت کنار بياييد.
اصل دوم: دنيا هيچ ارزشی برای عزت نفس شما قايل نيست .در اين دنيا از شما انتظار می رود قبل از اينکه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشيد کار مثبتی انجام دهيد.
اصل سوم : پس از فارغ التحصيل شدن از دبيرستان و استخدام شدن، کسی به شما حقوق فوق العاده زيادی پرداخت نخواهد کرد.به همين ترتيب قبل از آنکه بتوانيد به مقام و موقعيت بالاتری برسيد بايد برای مقام و مزايايش زحمت بکشيد.
اصل چهارم : اگر فکر می کنيد آموزگارتان سخت گير است در اشتباه هستيد.پس از استخدام شدن متوجه خواهيد شد که رييس شما سخت گيرتر از آموزگارتان است چون امنيت شغلی آموزگارتان را ندارد.
اصل پنجم : آشپزی در رستورانها با غرور و شان شما تضاد ندارد.پدربزرگ های ما برای اين کار اصطلاح ديگری داشتند از نظر آنها اين کار يک فرصت بود .
اصل ششم : اگر در کارتان موفق نيستيد والدين خودتان را ملامت نکنيد از ناليدن دست بکشيد و از اشتباهات خود درس بگيريد.
اصل هفتم : قبل از آنکه شما متولد بشويد والدين شما هم جوانان پر شوری بودند و شايد هرگز به قدری که اکنون به نظر شما می رسد ملال آور نبوده اند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، زمانی که دچار استرش یا اضطراب و دلشوره می‌شوید اقدامات زیر را انجام دهید:
- درخواست کمک از دیگران در صورت نیاز

- مشغول شدن به انجام کاری ترجیحا کار مورد علاقه مانند کتاب خواندن، باغبانی و …
- صحبت کردن با دوستان و اقوام و دیدار با دوستان و آشنایان
- خارج شدن از خانه برای مدت کوتاه و یا قدم زدن در پارک
- ورزش کردن

- انجام تمرینات آرام سازی: در این تمرین، عضلات به ترتیب از سر به طرف پا یا برعکس سفت می‌شود ۱۰ تا ۱۵ ثانیه در این حالت نگه داشته و بعد به آرامی شل می‌شود. این سفت و شل شدن عضلات تاثیر خوبی بر آرامش ذهن می‌گذارد.
روش تمرینات آرام‌سازی

- ابتدا به یک مکان خلوت بروید، روی صندلی بنشینید و پشت خود را صاف نگه دارید. کف پاها را روی زمین بگذارید و دست‌ها را روی ران قرار دهید.

- ابروها را تا جایی که می‌توانید به طرف بالا بکشید و در این حالت نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.

- چشم‌ها را محکم ببندید و پلک‌ها را روی هم فشار دهید و در این حالت نگه دارید. سپس به آهستگی چشم‌ها را باز کنید.

- زبان خود را به سقف دهان فشار دهید آن را چند ثانیه نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.

- دندان‌های خود را به سقف دهان فشار دهید. آن را چند ثانیه نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید. در صورتی که دندان مصنوعی دارید این حرکت را انجام ندهید.

- لب‌ها را به هم فشار دهید و چروک کنید. چند ثانیه نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.
- شانه‌ها را بالا بکشید و سفت نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.

- دست راست را مشت کنید و ساعد را روی بازو خم کنید و محکم فشار دهید. در این حالت نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید. این حرکت را با دست چپ نیز انجام دهید. یک نفس عمیق بکشید و ریه خود را از هوا پر کنید و نفس خود را حبس کنید و در این حالت به شکم خود فشار آورید. سپس به آهستگی نفس خود را بیرون دهید و ریه را کاملا خالی کنید.

- کتف‌ها را تا جایی که می‌توانید به عقب ببرید و فشار دهید و در این حالت سفت نگه دارید، سپس به آرامی رها کنید.

- پای راست را صاف نگه دارید و پنجه پا را به طرف بیرون بکشید و در این حالت نگه دارید. بعد پنجه پا را به طرف خود خم کنید و پا را سفت در این حالت نگه دارید. سپس به آهستگی پا را زمین بگذارید. این حرکت را با پای چپ تکرار کنید.

- زانوی راست را خم کنید و ران را تا جایی که می‌توانید بالا بیاورید و سفت نگه دارید، سپس به آهستگی پا را زمین بگذارید. این حرکت را با پای چپ تکرار کنید.

بنا براعلام اداره سالمندان وزارت بهداشت، این تمرینات را روزی یک تا دو بار انجام دهید
گروهی از محققان آلاسکایی نوعی سیب زمینی را کشت دادند که پوست آن به رنگ قرمز و گوشت آن به رنگ زرد طلایی است.
محققان دانشگاه "فیربنکس" آلاسکا معتقدند که این سیب زمینی رنگی می تواند بسیار معروف شود و سود سرشاری را نصیب ایالتی کند که در بخش کشاورزی شهرت چندانی ندارد.
"کارل لوئیس" رئیس دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه فیربنکس در خصوص توسعه این سیب زمینی اظهار داشت: "این چیزی است که برای سرآشپزها و برای مردم بسیار خوشایند است و بنابراین امیدواریم که برای خریداران و پرورش دهندگان نیز خوشایند باشند. به ویژه که این سیب زمینی در فصول کوتاه ما عمل می آید."
محققان بیش از 100 سال است که گندم، علوفه و سبزیجاتی را که می توانند در آلاسکا به عمل آیند توسعه داده اند. یکی از این مزارع در سال 1915 به دانشگاه آلاسکا تبدیل شد.
بیل کمپبل یک کارشناس سیب زمینی اظهار داشت: "سیب زمینی ها برای کشت در این ایالت بسیار مناسب هستند. معدنچیان طلا این غذا را می خواستند چراکه می توانستند آن را ذخیره کنند.
اگر شما در اینجا یک انبار 15.5 در 30.5 متر داشته باشید می توانید برای تمام زمستان سیب زمینی ذخیره کنید و از آنها در برابر یخزدگی محافظت کنید.
سیب زمینی و شیر در کنار هم یک غذای سالم را می سازند پس اگر شما یک گاو و یا یک بز داشته باشید می توانید در اینجا زنده بمانید."


[تصویر:  sibzamini.jpg]
محققان این دانشگاه از طریق یک مسیر ژنتیکی سیب زمینی را که پوست آن قرمز و گوشت آن زرد طلایی است ایجاد کردند. آزمایش این سیب زمینی در گلخانه انجام شد و سپس در مزرعه ها نشا کاری شد.
علاوه بر این گونه سیب زمینی، این محققان گونه های دیگری را هم توسعه دادند که در ابعاد توپ گلف و به رنگهای پوست آبی با گوشت سفید، پوست آبی با گوشت آبی و پوست آبی با گوشت خالدار هستند.
خاک سرد آلاسکا می تواند کشت این سیب زمینی های رنگی را امکانپذیر کند.
نتایج آزمایش این گونه ها نشان داد که تا پایان فصل اول کشت این سیب زمینی های رنگی، در حدود 100 گونه قوی رشد کردند اما تا سال سوم کشت، تنها 20 گونه باقی ماندند.
این دانشمندان به منظور آزمایش طعم این سیب زمینی ها از گروهی از داوطلبان استفاده کردند. 10 داوطلبی که طعم این 20 گونه را چشیدند به سرعت جذب طعم بیش از 5 گونه از آنها شدند.
براساس گزارش آسوشیتدپرس، این دانشمندان امیدوارند پس از انتخاب بهترین گونه های سیب زمینی های رنگی، دانه های آنها را برای کشت تجاری عرضه کنند.



[تصویر:  sibzamini1.jpg]

*شنیدم که دزدی زبل نیمه شب*
*ربود از طویله خر مش رجب*
*رجب تا که شستش خبر دار شد*
*جهان پیش چشمش شب تار شد*
*درون طویله دو زانو نشست*
*زمین و زمان را دم فحش بست*
*یکی گفت تقصیر از آن توست*
*که قفل طویله نبستی درست*
*یکی گفت گیرید معمار را*
*بنا کرده کوتاه دیوار را*
*یکی گفت تقصیر از شحنه هاست*
*که هر روز بر پا چنین صحنه هاست*
*یکی گفت: نه، بوده تقصیر خر*
*چرا ؟ چون که می کرد اگر عر و عر*
*و یا یک کمی جفتک و گرد و خاک*
*مسلم که آن دزد می زد به چاک*
*شنیدم که با غیض مشدی رجب*
*در آن بین می گفت : یاللعجب*
*که هر کس به نوعی ست در اشتباه*
*فقط دزد در این میان بی گناه*
**
*قلم دست هالو چو در کار شد*
*بدانید تاریخ تکرار شد*
*شنیدم که در حومه ی اصفهان*
*به شهری که نام خمینی بر آن*
*به دست گروهی از اشرار پست*
*حریم خصوصی مردم شکست*
*نه در شب، که در روز جمعی پلید*
*به دستان خود فاجعه آفرید*
*نه از چوب قانون هراسی به دل*
*نه از آدم و آدمیت خجل*
*شنیدم که فرمود شیخ الانام*
*نبودند زن ها علیه السلام*
*و آن دیگری گفت: از مرد و زن*
*همه مست بودند در انجمن*
*یکی گفت: آن جا به جای نماز*
*همه بوده مشغول آواز و ساز*
*یکی گفت : الحق که مردانشان*
*ز غیرت نبردند هرگز نشان*
*یکی از بزرگان صنف پلیس*
*چنین گفت با لحن رک و سلیس*
*که تحقیق کردیم بسیار زود*
*«حجاب زنان» مشکل کار بود*
*خلاصه همه بوده تقصیر کار*
*به جز آن تجاوز گر نابکار*
**
*کجایی ببینی عمو مش رجب*
*که ما خوش بتازیم ، دنده عقب*
*اگر در دهات تو خر می برند*
*در این خطه ناموس را می درند*
*جلو روی شوهر ، برادر، پدر*
*تجاوز نمایند بی دردسر*
*چرا این همه ظلم و هتک زنان*
*در املاک آقا امام زمان*
28 نام پیشنهادی پول جدید را بشناسید


[تصویر:  n00055665-b.jpg]
بر پایه این گزارش، نتایج نظرسنجی طرح اصلاح پول ملی طی ۲ ماه از آغاز نظرسنجی اصلاح پول ملی نشان می دهد ۸۰ درصد پاسخ دهندگان را مردان و ۲۰ درصد بقیه را زنان تشکیل می دهند. این آمار در مقایسه با بررسی نتایج ماه اول بیانگر
کاهش ۲ درصدی سهم مردان از کل پاسخ دهندگان و افزایش مشارکت زنان به همین نسبت است.

آمار مقایسه ای استان های شرکت کننده در نظرسنجی نشان می دهد استان های تهران با سهم ۲۹.۷ درصدی، آذربایجان شرقی ۱۲.۵، اصفهان ۵.۵، فارس ۴.۶، خراسان رضوی ۴.۲ و آذربایجان غربی نیز با ۴.۱ درصد بیشترین مشارکت را در نظر سنجی داشته اند.

همچنین خراسان جنوبی، کردستان، سیستان و بلوچستان و چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد و ایلام کمترین مشارکت را در نظرسنجی داشته اند. به نظر می رسد مشکلات دسترسی به اینترنت از دلایل مشارکت پایین مناطق با سهم کم
باشد.

۸۴ درصد از شرکت کنندگان در نظرسنجی دارای تحصیلات دانشگاهی بوده که در این میان ۲۸ درصد را دانشجویان دوره فوق لیسانس و بالاتر تشکیل داده اند. نخستین اولویت ۶۴ درصد شرکت کنندگان در نظرسنجی استفاده از ابزارهای پرداخت، الکترونیک بوده است.

۵۴ درصد افراد شرکت کننده در نظرسنجی بیش از ۳۰ درصد مبادلات پولی خود را از طریق بانکداری الکترونیک و ۳۰ درصد افراد کمتر از ۱۰ درصد مبادلات پولی خود را با استفاده از چک شخصی انجام داده اند. نکته شایان ذکر آن که ۴۱ درصد از افراد جامعه آماری فاقد دسته چک هستند.

۷۹ درصد افراد شرکت کننده درنظرسنجی با اصلاح پول ملی (حذف صفر از پول ملی) موافق بوده اند. ۱۰ درصد از شرکت کنندگان معتقدند حذف صفر از پول ملی، نرخ تورم را کاهش می دهد. بیش از ۴۸ درصد افراد بر این باورند که حذف صفر تاثیری بر تورم نداشته یا تاثیر آن بسیار اندک است، در مقابل ۲۸ درصد اصلاح پول ملی را عامل افزایش نرخ تورم می دانند.

حدود ۵۱ درصد افراد شرکت کننده در نظرسنجی با حذف ۴ صفر از پول ملی و ۶۴ درصد با گردش موقتی همزمان دو پول جدید و قدیم موافق بوده اند. همچنین ۵۳ درصد افراد یک تا دو سال را برای همزیستی این دو پول مناسب دانسته اند.

جامعه آماری مورد بررسی، برای طراحی پشت اسکناس به ترتیب "چهره دانشمندان، نویسندگان و شعرای ایرانی" (با سهم ۳۵ درصد)،"سمبل های ملی" (با سهم ۲۴ درصد) و"اماکن تاریخی، باستانی و مذهبی" ( ۲۲ درصد) را انتخاب کرده اند.

از جامعه آماری مورد بررسی، ۵۹ درصد با مشابه بودن طرح، رنگ و اندازه اسکناس های جدید با مبلغ مشابه اسکناس های قدیم و ۵۸ درصد با نام های "تومان" و "ریال" برای واحد اصلی و فرعی پول مخالف هستند.

نظر موافق شرکت کنندگان در نظرسنجی برای نام اصلی اسکناس برای "پارسی" و "تومان" به ترتیب ۴۵ و ۴۳ درصد بوده است. برای سکه (واحد فرعی) نیز ۳۹ درصد شرکت کنندگان با "دریک" و ۲۱ درصد با "ریال" موافق بوده اند.

بیشترین پیشنهادات دیگر برای نامگذاری واحدهای اصلی (اسکناس) در (مروارید)، زر، آریا، دارا، عباسی، ایران، ایرانی، مهر، اشرفی، کیان، فجر، نور، تات، پارسه، کوروش و جم پس از پارسی، تومان، ریال و دریک پیشنهاد شده است.

همچنین برای واحد فرعی پول (سکه ) نیز بهار، سیم، نیک، خلیج فارس، امامی، دانا، سینا، قران، رجا، خاتم، کوشا، کوروش و پردیس بیشترین پیشنهادات را داشته است.

حاجی چینی از راه رسید
حجاج مسلمان از سرزمین چین با عنوان الجاج الصینی وارد مدینه شده و مشخص هستند.

به گزارش فارس زائران مسلمان از کشورهای مختلف وارد مسجد النبی می شوند که نمایش جالبی از گستره اسلام در سرزمینهای مختلف را نشان می دهد.

حاجیانی از مالزی، بنگلادش، نیجریه، کامرون، گینه، الجزایر، عراق، ترکیه،آذربایجان، مالزی، اندونزی، سنگاپور، چین، پاکستان و افغانستان با لباس، رنگ پوست، لهجه،نژاد، زبان ، فرهنگ و ملیت مختلف وارد مسجد النبی می شوند و هرکدام علامت ویژه ای بر گردن،بر دوش یا بر سر دارند، لباس برخی از زائران دارای پرچم و نام کشور است.

برخی دستبند چاپی با شماره تلفن در دست دارند.
برخی از ما ایرانیها تا نام چین را می شنویم، به یاد کالاهای بی کیفیفت آن می افتیم، اما غافل از این که از جمعیت 1.3 میلیارد نفری سرزمین کهن چین، تعداد قابل توجهی مسلمان هستند.

مردم خارج چین از وضع مسلمانان این کشور پهناور آگاهی چندانی ندارند. این در حالی است که جمعیت مسلمانان چین بیش از 50 میلیون نفر است. حتی بسیاری از چینی‏های «هان» که اکثریت قومی این کشور را تشکیل می‏دهند، در خصوص همسایگان مسلمان خویش آگاهی کمی دارند.

جمهوری خلق چین با حدود ۹.۶ میلیون کیلومتر مربع سومین یا چهارمین کشور وسیع دنیا و دومین کشور بزرگ دنیا از نظر وسعت خاکی (بدون احتساب آب‌های داخلی) است.

زائران چینی مرد با عبای بلند سفید و کلاه عرقچین سفید با آرمی روی سینه دارای پرچم چین و نوشته قرمز رنگ «الحاج الصینی» یعنی حاجی چینی مشخص شده و بر روی بازوی برخی هم به خط چینی نام و مشخصات نوشته شده است، همچنین زائران خانم چینی با مقنعه مشکی و لباس سفید با حجاب کامل در حرم نبوی حاضر می شوند.

مسلمانان چینی زائر مهربان و خون گرم هستند و به راحتی با زائران ایرانی ارتباط کلامی به عربی برقرار می کنند.
زائران چینی انسان را به یاد حدیث معروف رسول اعظم(ص) می اندازد که فرمودند:«اطلبوا العلم ولو بالصین» دانش را اگر در چین دورترین نقطه شناخته شده آن زمان یعنی چین است، جست و جو و طلب کنید.

یا به قول علیرضا قزوه شاعر که در یک شب میلاد پیامبر(ص) در مسجد جلیلی تهران می اندازد که گفت،«همان شب چنگ زد در چین زلفت چین و قرناطه» یعنی دعوت به دین اسلام عزیز تا دورترین نقطه خاور در چین و دورترین سرزمین باختر در گرانادا غرب اروپا رسید و مردم آن دیارها با اسلام آشنا شدند.

امروزه با دیدن زائران مسلمان خانه خدا و مدینه منوره از کشورهای مختلف متوجه نتیجه نامه نگاریهای حضرت ختمی مرتبت به خاقانها، قیصرها و پادشاهان آن روزگار می شویم که اسلام گسترده شده و مسلمانان از نقاط مختلف جهان در موسم حج حاضر می شوند.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66