کانون

نسخه‌ی کامل: مطالب خواندنی: جااالـــب ... علمییییی ... مفیـــــــــددد
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
ورود اتوبوس های عجیب به دبی
[تصویر:  1R7PTbzovT.jpg]
[تصویر:  UKwVDzwGmM.jpg]
[تصویر:  6lSfUcPCjg.jpg]
[تصویر:  uR4oJ2F0wy.jpg]
[تصویر:  Y6oTYrTmCd.jpg]
[تصویر:  aGiqqNqCwK.jpg]
[تصویر:  Bu7VLOCc7a.jpg]
[تصویر:  HYGO0QUvWL.jpg]
[تصویر:  DVC3YzHWDt.jpg]
[تصویر:  sqJipb6tbN.jpg]
[تصویر:  CuM1j0uidt.jpg]
[url=http://topnop.ir/uploads/201107/tpn3841/large/Bu7VLOCc7a.jpg][/url]
مسئولین برخی از کشورها اقدام به ساخت و یا وارد کردن راحت ترین نوع این وسیله نقلیه عمومی نموده اند
اتوبوس یکی از وسایل نقلیه عمومی است که در طول روز افراد زیادی را در سطح شهر ها و حتی بین شهر ها جابه جا می کنند. از سویی اتوبوس ها در جابه جایی مسافران برون مرزی نیز بشر امروزی را همراهی می کنند. از آنجایی که مسافرینی که با این وسیله نقلیه سفر می کنند کم نیستند بنابر این مسئولین برخی از کشورها اقدام به ساخت و یا وارد کردن راحت ترین نوع این وسیله نقلیه عمومی نموده اند. دبی یکی از شهرهایی است که در استفاده از اتوبوس های مدرن بین شهری پیش گام شده است. اما این اتوبوس کمی عجیب به نظر می رسد. به گزارش افکار اتوبوس مخصوص الکتریکی با سرعت ۲۵۰ کیلومتر در ساعت ، برای پیمودن مسیر دبی تا ابوظبی طراحی شده است. این اتومبیل ۱۵ متر درازا، ۲/۵ متر عرض و ۱/۶۵ متر ارتفاع دارد.
great cyrus
وصيت نامه كوروش كبير


فرزندان من، دوستان من! من اكنون به پايان زندگی نزديك گشته*ام. من آن را با نشانه*های آشكار دريافته*ام.
وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپنداريد و كام من اين است كه اين احساس در کردار و رفتار شما نمايانگر باشد، زيرا من به هنگام كودكی، جوانی و پيری بخت*يار بوده*ام. هميشه نيروی من افزون گشته است، آن چنان كه هم امروز نيز احساس نمی*كنم كه از هنگام جوانی ناتوان*ترم.


من دوستان را به خاطر نيكويی*های خود خوشبخت و دشمنانم را فرمان*بردار خويش ديده*ام.

زادگاه من بخش كوچكی از آسيا بود. من آنرا اكنون سربلند و بلندپايه باز می*گذارم. اما از آنجا كه از شكست در هراس بودم ، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پيروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بيرون ننهادم. در اين هنگام كه به سرای ديگر می*گذرم، شما و ميهنم را خوشبخت می*بينم و از اين رو می*خواهم كه آيندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چيزی است شبيه به خواب . در مرگ است كه روح انسان به ابديت می پيوندد و چون از قيد و علايق آزاد می گردد به آتيه تسلط پيدا می كند و هميشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنين بود كه من انديشيدم به آنچه كه گفتم عمل كنيد و بدانيد كه من هميشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر اين چنين نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسيد كه در بقای او هيچ ترديدی نيست و پيوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.


بايد آشكارا جانشين خود را اعلام كنم تا پس از من پريشانی و نابسامانی روی ندهد.
من شما هر دو فرزندانم را يكسان دوست می*دارم ولی فرزند بزرگترم كه آزموده*تر است كشور را سامان خواهد داد.


فرزندانم! من شما را از كودكی چنان پرورده*ام كه پيران را آزرم داريد و كوشش كنيد تا جوان*تران از شما آزرم بدارند.
تو كمبوجيه، مپندار كه عصای زرين پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان يک رنگ برای پادشاه عصای مطمئن*تری هستند.


همواره حامی كيش يزدان پرستی باش، اما هيچ قومی را مجبور نكن كه از كيش تو پيروی نمايد و پيوسته و هميشه به خاطر داشته باش كه هر كسی بايد آزاد باشد تا از هر كيشی كه ميل دارد پيروی كند .


هر كس بايد برای خويشتن دوستان يك دل فراهم آورد و اين دوستان را جز به نيكوكاری به دست نتوان آورد.
از كژی و ناروايی بترسيد .اگر اعمال شما پاك و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد يافت ، ولی اگر ظلم و ستم روا داريد و در اجرای عدالت تسامح ورزيد ، ديری نمی انجامد كه ارزش شما در نظر ديگران از بين خواهد رفت و خوار و ذليل و زبون خواهيد شد . من عمر خود را در ياری به مردم سپری كردم . نيكی به ديگران در من خوشدلی و آسايش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برايم لذت بخش تر بود.


به نام خدا و نياکان درگذشته*ی ما، ای فرزندان اگر می خواهيد مرا شاد كنيد نسبت به يكديگر آزرم بداريد.
پيكر بی*جان مرا هنگامی كه ديگر در اين گيتی نيستم در ميان سيم و زر مگذاريد و هر چه زودتر آن را به خاك باز دهيد. چه بهتر از اين كه انسان به خاك كه اين*همه چيزهای نغز و زيبا می*پرورد آميخته گردد.
من همواره مردم را دوست داشته*ام و اكنون نيز شادمان خواهم بود كه با خاكی كه به مردمان نعمت می*بخشد آميخته گردم.


هم*اكنون درمی يابم که جان از پيكرم می*گسلد ... اگر از ميان شما كسی می*خواهد دست مرا بگيرد يا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزديك شود و هنگامی كه روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم كه پيكرم را كسی نبيند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را موميای نكنيد و در طلا و زيور آلات و يا امثال آن نپوشانيد . زودتر آنرا در آغوش خاك پاك ايران قرار دهيد تا ذره ذره های بدنم خاك ايران را تشكيل دهد . چه افتخاری برای انسان بالاتراز اينكه بدنش در خاكی مثل ايران دفن شود.
از همه پارسيان و هم* پيمانان بخواهيد تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اينكه ديگر از هيچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گويند.


به واپسين پند من گوش فرا داريد. اگر می*خواهيد دشمنان خود را تنبيه كنيد، به دوستان خود نيكی كنيد
53258zu2qvp1d9v
حکایت برخی آشنایان ماست !
.
[تصویر:  p.txt.jpg]
.
.
اما اگر بخواهیم نتیجه ای بگیریم : " مواظب باشیم اسیر عروسک بازی مردمان هفت رنگ روزگار نشویم "
اینم آخرشه !
گرچه در اصلش خیلی غمناکه ولی شیرین از توش یه فیلم کمدی در میاد !
به گزارش خراسان، شب چهارشنبه خودرو پیکان که در حال عبور از خیابان بابانظر 35 بود ناگهان براثر نشست محل های حفاری شده توسط پیمانکاران سازمان آب به داخل کانال فرو رفت که در این هنگام اهالی به کمک راننده شتافتند و خودروی او را بیرون کشیدند اما هنوز دقایقی از این ماجرا نگذشته بود که زمین در زیرپای پیرمرد عابر نشست کرد و او به داخل آب هایی افتاد که قبلا به دلیل نشت آب از لوله آبرسانی داخل کانال جمع شده بود. این بار نیز در پی فریادهای دلخراش پیرمرد که تا گلو داخل گل و لای فرو رفته بود، اهالی محل به یاری او شتافتند و پس از چند دقیقه تلاش پیرمرد را از داخل گل و لای بیرون کشیدند. اهالی با پیچیدن پتو به دور پیرمرد که هم چنان می لرزید او را به داخل یک منزل مسکونی بردند. هنوز اهالی محل در حال بیان ماجرای سقوط پیرمرد برای یکدیگر بودند که نوجوان دوچرخه سواری چند متر آن طرف تر داخل گودال افتاد. او که هراسان شده بود و خاک ها نیز در حال ریزش بود برای نجات خود خاک ها را از کنار خیابان مشت می کرد و به در حیاط منازل مسکونی پرت می کرد تا اهالی متوجه ماجرا شوند این حادثه نیز با نجات نوجوان دوچرخه سوار ختم به خیر شد ولی ماجرای فرو نشست این خیابان پایان نیافت. ساعتی بعد یک دستگاه مینی بوس که قصد عبور از این خیابان را داشت نیز به داخل کانال سقوط کرد و تلاش شهروندان برای بیرون آوردن مینی بوس بی نتیجه ماند تا این که یک دستگاه جرثقیل برای بیرون کشیدن مینی بوس به این خیابان آمد اما هنگامی که جرثقیل مینی بوس را بیرون می کشید زمین دوباره نشست کرد و چرخ های جرثقیل هم به داخل کانال افتاد. پس از این ماجرا جرثقیل دیگری برای بیرون کشیدن جرثقیل اول به محل آمد و پس از ساعتی موفق شد جرثقیل و مینی بوس را از داخل کانال بیرون آورد. این گزارش حاکی است: وقتی تماس های اهالی با شهرداری منطقه و سازمان آب به نتیجه نرسید آنان دو طرف خیابان را بستند تا حوادث دیگری رخ ندهد بعد از این ماجرا ماموران اتفاقات سازمان آب به محل حادثه آمدند و آب منطقه را قطع کردند.منبع
به نظر شما کدام دوره شعر ها زیباتر بود 4fvfcja



حافظ: تـنــم از واسـطــه دوری دلـبــر بـگـداخــــــت. جـانــم از آتــش مـهــر رخ جـانـانـــه بسوخت

فروغ فرخزاد: ای شب از رویای تو رنگین شده. سینه از عطر توام سنگین شده

سهراب سپهری: دوست را زیر باران باید برد. عشق را زیر باران باید جست

ترانه امروزی: دوست دختر من نازه، قلبش پر احساسه، عاشقش شدم تازه


بچه ژیگولای امروزی: دوستت دارم کثافت! لعنت به اون قیافت


خدا از این به بعد رو به خیر کنه
واکنش دانشگاه تهران به توصیه‌نامه فامیل احمدی‌نژاد
معاون آموزشی دانشگاه تهران درباره خبر منتشر شده در برخی منابع درباره نامه وزارت علوم درخصوص پذیرش یکی از بستگان محمود احمدی‌نژاد در بورسیه دکتری این دانشگاه توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: «از نظر ما نامه وزارت علوم ملاک است».

سید مهدی قمصری در گفت‌وگو با خبرنگار مهر با اشاره به انتشار برخی اخبار درباره نامه وزارت علوم به دانشگاه تهران برای پذیرش یکی از بستگان احمدی‌نژاد در بورسیه دکتری این دانشگاه ضمن ارائه توضیحاتی درباره نحوه ورود به مقطع دکتری در چارچوب‌های وزارت علوم تاکید کرد: «هر کسی ممکن است به عنوان بورس به ما معرفی شود و برای دانشگاه اهمیتی ندارد که این فرد پسرخاله رئیس‌جمهور یا دختر خاله فلان وزیر است و اصلاً دانشگاه از این موضوع بی‌اطلاع است».

قمصری گفت: «دانشجویان دکتری و بورسیه از طریق مسیر کاملاً قانونی وزارت علوم به دانشگاه معرفی می شوند. این افرادی هم که معرفی می‌شوند اصولاً از همان ابتدا دانشجو نخواهند شد چون ما آنها را به گروه‌ها می‌فرستیم و این گروه‌ها آنها را بر اساس سوابق علمی و پژوهشی بررسی می‌کنند. حتی دانشگاه‌ها به تعداد زیادی از آنها ممکن است پذیرش ندهد».

وی درباره نامه‌ای که بر اساس اخبار، وزارت علوم به دانشگاه تهران برای پذیرش یکی از بستگان احمدی‌نژاد نوشته است تاکید کرد: «این یک نامه فرم است که وزارتخانه برای معرفی افراد به دانشگاه‌ها می‌فرستد و به عنوان مثال می‌گوید که صد نفر از داوطلبان معرفی می‌شوند و ما تعدادی از این داوطلبان را بر اساس نظر گروه‌ها پذیرش می‌کنیم و این یک قاعده کلی است. اینکه مبنای وزارت علوم برای معرفی افراد به دانشگاه‌ها چیست خبر نداریم».

معاون آموزشی دانشگاه تهران با اشاره به مبلغ 30 میلیون تومانی که در این نامه به آن اشاره شده است تاکید کرد: «شهریه رشته‌های علوم انسانی 30 میلیون تومان و شهریه رشته‌های علوم تجربی در مقطع دکتری 40 میلیون تومان است».

قمصری در پاسخ به سوال مهر که آیا بر اساس اخبار برخی منابع مبلغ 30 میلیون تومان شهریه تحصیلی این فرد بوده یا پولی بوده است که دانشگاه می‌گیرد تا وی را پذیرش کند، گفت: «دانشجویی هم که رایگان به دانشگاه می‌آید دولت بودجه‌اش را به ما می‌دهد، فرقی نمی‌کند. بنابراین این دانشجو چون مازاد بر ظرفیت روزانه که در اعتبار سالانه دانشگاه می‌آید و در راستای افزایش ظرفیت دانشگاه‌ها از سوی وزارت علوم معرفی می‌شود پس باید جدا از بودجه رسمی، پول جداگانه بدهد. این امر یک قاعده کلی است و وزارتخانه این پول را بعداً به دانشگاه بابت هزینه‌های تحصیل این فرد خواهد داد. البته این پول یک جا داده نمی‌شود بلکه در طول ترم تحصیلی پرداخت می‌شود».

معاون دانشگاه تهران تاکید کرد: «بسیاری از این افرادی که معرفی می‌شوند ممکن است بستگان برخی مسئولان باشند اما از نظر ما تمام معرفی‌شدگان یکسان هستند».

قمصری در پاسخ به پرسش دیگر خبرنگار مهر درباره اینکه آیا سفارشی و توصیه‌ای درباره فرد مذکور که برخی منابع از آن به عنوان یکی از بستگان احمدی‌نژاد نام می‌برند صورت گرفته یا خیر؟ گفت: «از نظر ما نامه وزارت علوم ملاک است و قبل از آن، چه گذشته است ما اطلاعی نداریم».

امروزه دنیای وب شاهد حضور وبسایت‌های قدرتمندی است که قادر هستند، میلیون‌ها دلار کسب درآمد کنند. برای نمونه؛ سایت‌های زیر از پردرآمدترین سایت‌های جهان قلمداد می‌شوند.
Amazon
سایت آمازون به میزان 34 میلیارد دلار در‌آمد دارد. این سایت معروف در هر ثانیه 1هزاردلار درآمد کسب می‌کند. تاریخ تاسیس این سایت سال 1994 است و در حال حاضر 33 هزار و 700 نفر کارمند دارد.

سایت آمازون بزرگترین سایت خرده‌فروشی جهان است که در صدر فهرست پردرآمدترین سایت‌های جهان قرار گرفته است. درآمد سایت آمازون تنها از محل خرده فروشی نیست بلکه آمازون چند سایت پر بازدید دیگر مثل الکسا و زاپوس را در زیر مجموعه خود دارد.

Google
کاربران اینترنت بر این باورند که اینترنت بدون گوگل صفایی ندارد. گوگل در سال 1996 به عنوان یک پروژه تحقیقاتی توسط لری پیج و سرجی برین کار خود را آغاز کرد.

این دونفر دانشجوی دانشگاه استنفورد آمریکا بودند. درآمد این سایت در سال 2010، 29 میلیارد دلار بود. در واقع این سایت در هر ثانیه 929 دلار ، درآمد کسب می‌کند. گوگل سایتی صاحب سبک است. این موضوع را می‌توان بعد از راه اندازی گوگل پلاس توسط گوگل متوجه شد.


[تصویر:  Dollar1.jpg]
Ebay
سایت ای بای در سال 1995 توسط یک ایرانی راه اندازی شد. سایت ای بای بهترین فروشگاه آنلاین است که شما می‌‌تونید با مشتریان خود بر سر قیمت چانه زده و اجناس خود را به معرض فروش بگذارید.

مدت 13 سال، مدیر سایت ای.بای توانسته است 35 شرکت دیگر از جمله 6 فروشگاه آنلاین در هند، کره جنوبی، فرانسه و سوئد راه اندازی کند. طبق آخرین آمار درآمد این وبسایت که مدیر ایرانی دارد،بالغ بر 9 میلیارد و 156هزار دلار است. یعنی این سایت‌ها در هر ثانیه، 290 دلار درآمد دارد.

Yahoo

سایت یاهو از سایت‌های پردرآمد جهان است. درآمد این سایت با این که 2 سال از سایت گوگل با تجربه‌تر است، کمتر از سایت گوگل است. درآمد این سایت 6 میلیارد و 324 میلیون دلار در سال است. به عبارتی، این سایت در هر ثانیه 200دلار کسب درآمد می‌‌کند.

Alibaba
سایت علی‌بابا بر خلاف اسم فارسی که دارد یک سایت خارجی است که وابسته به شرکت علی‌بابا واقع در هنگ کنگ است. اما سرور آن در آمریکا قرار دارد.
این سایت با بیش از یک میلیون عضو، مجموعه کاملی از شرکت‌ها و محصولات آنها را در بردارد. سایتی که قابلیت جستجو و تحقیق راجع به یک شرکت خاص و یا محصول خاص را به کاربران خود می‌دهد. فعالیت سایت علی‌بابا بیشتر بر تجارت بین کاربرانش متمرکز است. این سایت در حال حاضر، 65 میلیون کاربر از 240 کشور جهان دارد. درآمد این سایت از محل فعالیت هایش 5میلیارد و 558 میلیون دلار است.
Expedia
این وب سایت در سال 1996 فعالیت خود را آغاز کرده‌است. و بر اساس محور گردشگری طراحی شده است. سال 2008 این وب سایت از سوی مجله فورچون در بین 3 وب سایت برگزیده دنیای وب معرفی شد.

طی 15 سال گذشته وب سایت expedia یکی از بزرگترین مراجع اینترنتی مسافران از سراسر جهان بوده و هست. ارزش این وب سایت 3 میلیارد و 348 میلیون دلار است. در واقع این وب سایت در هر ثانیه 106 دلار در‌آمد دارد.


[تصویر:  Dollar.jpg]
Priceline
یک سایت قیمت گذار بلیت است. این‌سایت برای تهیه بلیت هواپیما در یک روز خاص، توسط کارت اعتباری تضمین شده می‌‌تواند در هر شرکت هواپیمایی برای شمابلیت تهیه کند. البته این بلیتها غیر قابل برگشت هستند.
پرایس لاین درآمد خود را از طریق دو فرایند به دست می‌آورد. اولی قابلیت دسترسی به خطوط هوایی که موافقت خود را برای ارائه خدماتشان بر روی این سایت اعلام کرده‌اند. دومی، آن مبلغ و قیمتی است که پرایس لاین بر اساس تفاوت موجود میان قیمت بلیت هواپیمایی و قیمتی که خود سایت برای مشتری در نظر گرفته است.

همچنین یک هزینه برای شارژ بلیت از مشتری دریافت می‌کند. در آمد این وب سایت 3میلیارد و 72 میلیون دلار است.

Aol
این وب سایت در سال 1991 به عنوان وب‌سایتی امریکن آنلاین رونمایی شد. سال 2006 به AOL تغییر نام داد. این وب سایت بیش از 30 میلیون کاربر در سراسر جهان دارد. درآمد آن هم مبلغ 2 میلیارد و 417 میلیون دلار است. در حقیقت این وب سایت در هر ثانیه 77 دلار درآمد دارد.
Netflix
با عضویت در این وب‌سایت شما می‌توانید به فیلم‌ها و دی‌وی‌دی‌های آرشیو شده دنیا دسترسی پیدا کرده و از آنها لذت ببرید. درآمد این وب‌سایت از این دنیای بزرگ مجازی 2 میلیارد و 160 میلیون دلار است. یعنی این سایت در هر ثانیه 68 دلار درآمد دارد.

Facebook
شاید بتوان گفت فیس بوک مشهورترین وب‌سایتی دنیای این روزهای وب است. فیس بوک جوان‌ترین وب‌سایتی این فهرست است که در سال 2004 پا به این دنیای گسترده مجازی گذاشته است.

فیس‌بوک 750 میلیون کاربر فعال از سراسر جهان دارد. مدیر فیس‌بوک فردی به نام مارک زوکربرگ است. مارک زوکربرگ به عنوان جوانترین بیلیونر جهان شناخته شده است. در تازه‌ترین آمار اعلام شده درآمد فیس‌بوک 2 میلیارد دلار در سال و 63 دلار در ثانیه است.
چگونه آنفلوآنزا نگیریم؟!
راه‌هایی وجود دارند که می‌توانید توسط آن‌ها در طی فصل آنفلوآنزا (فصل سرما) به این بیماری مبتلا نشوید یا خطر ابتلا به آن را کم کنید:




۱- رژیم غذایی متعادل و سالمی داشته باشید. غذاخوردن صحیح در هر روز، باعث حفظ سلامت دستگاه ایمنی بدن می‌شود و داشتن یک دستگاه ایمنی سالم باعث جلوگیری از ابتلا به بیماری‌هایی مثل آنفلوآنزا می‌گردد.

اگر تغذیه سالم و متعادلی نداشته باشید، از دریافت مواد مغذی‌ای که برای حفظ ایمنی بدن لازم هستند، محروم خواهید شد.

سعی کنید هر روز از سبزی‌ها و میوه‌های متنوع، به مقدار زیاد مصرف نمایید.

۲- می‌توانید هر روز یک عدد کپسول مولتی ویتامین بخورید. مولتی ویتامین دارای ویتامین C است که سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند.

برخی مواد غذایی حاوی مواد مغذی فراوانی هستند و برخی دیگر مواد مغذی کافی ندارند. لذا شما فکر می‌کنید که تغذیه کافی و صحیحی دارید، ولی گاهی اوقات اینطور نیست.

مصرف مولتی ویتامین در کنار غذاهای روزانه، مواد مغذی‌ای را که ممکن است از طریق غذاها دریافت نکنید، به بدن شما می‌رساند.

برای انتخاب و خرید صحیح یک مولتی ویتامین خوب، با پزشک یا داروساز داروخانه مشورت کنید.

۳- هر سال واکسن آنفلوآنزا را تزریق کنید. در کنار یک برنامه غذایی سالم، تزریق واکسن آنفلوآنزا، از ابتلای شما به این بیماری جلوگیری خواهد کرد.
واکسن آنفلوآنزا در حقیقت شکل ضعیف شده‌ی ویروس این بیماری را وارد بدن می‌کند. در نتیجه بدن، بر علیه این بیماری ایمن می‌شود

۱۰ نکته مهم

۱- با مصرف غذاهای متنوع و سالم و انجام ورزش روزانه از خودتان بر علیه این بیماری مواظبت کنید.

۲- در مورد این بیماری، نباید خیلی هم حساس باشید. همه ما مریض می‌شویم، اما می‌توانیم با مراقبت صحیح از خودمان، از ابتلای مکرر به این بیماری در فصل سرما مصون بمانیم.



۳- برخی افراد بیشتر از بقیه در معرض خطر ابتلا به آنفلوآنزا قرار دارند، مثل کودکان، افراد سالمند، افرادی که در بیمارستان و مراکز درمانی کار می‌کنند (مثل پرستاران)، زنان باردار و افرادی که دارای سیستم ایمنی ضعیف هستند (مثل مبتلایان به بیماری ایدز).

۴- از دست دادن، روبوسی کردن و نزدیک شدن زیاد به افراد بیمار خودداری کنید. وقتی وارد محیط‌های عمومی و اجتماع می‌شوید، امکان ابتلای شما به بیماری آنفلوآنزا افزایش می‌یابد، مثل افراد شاغل.

۵- اگر به طور اتفاقی با کسی دست دادید، یا بعد از دست زدن به وسایلی که خیلی‌ها به آن دست زده‌اند مثل در تاکسی، میله مترو یا اتوبوس و ...، حتماً دست‌های خود را با آب و صابون بشویید.

۶- با کودکان خود درباره دوری از میکروب‌ها صحبت کنید و به آن‌ها یاد بدهید که دست‌های خود را به خوبی بشویند.

۷- نکات بهداشت فردی را رعایت کنید. اگر مریض شدید و شاغل بودید، یک یا چند روزی مرخصی بگیرید و در منزل استراحت کنید. همچنین اگر کودکتان مریض شد، نگذارید به مدرسه برود. با این کار از گسترش ویروس آنفلوآنزا و سرایت آن به دیگران جلوگیری خواهید کرد.

۸- تلفن و صفحه کلید کامپیوتر در محل کار، مهم‌ترین وسایل انتقال میکروب‌ها از یک فرد به فرد دیگر هستند، لذا مرتباً آن‌ها را تمیز و ضدعفونی کنید تا آلوده به میکروب نشوید.

۹- با کسی در یک ظرف غذا نخورید و قاشق و چنگال و لیوان مخصوص به خود داشته باشید.

۱۰- در صورتی که بیمار شدید، می‌توانید در صورت نیاز تحت نظر پزشک و با تجویز وی، آنتی‌بیوتیک مصرف کنید تا سیستم ایمنی بدن شما تقویت شود و زودتر بهبود یابید.

منبع: تبیان

خودکشی

با تشکر از مهرداد کالین ویلسون که امروز نویسنده ی مشهوری است،وسوسه ی

خودکشی راکه در شانزده سالگی به او دست داده بود،چنین توصیف میکند:

وارد آزمایشگاه شیمی مدرسه شدم و شیشه ی زهر را برداشتم....

زهر را در لیوان پیش رویم خالی کردم،غرق تماشایش شدم،رنگش را نگاه کردم
و مزه ی احتمالی اش را در ذهن ام تصور کردم.سپس اسید را به بینی ام نزدیک کردم، و
بویش به مشامم خورد، در این لحظه، ناگهان جرقه ای از اینده در ذهنم
درخشید..... و توانستم سوزش ان را در گلویم احساس کنم و سوراخ ایجاد
شده در درئن معده ام را ببینم. احساس اسیب ان زهر ان چنان حقیقی بود که
گویی به راستی ان را نوشیده بودم.سپس مطمئن شدم که هنوز این کار را نکرده ام.
در طول چند لحظه ای که ان لیوان را در دست گرفته بودمو امکان مرگ را مزه مزه میکردم،با خودم فکر کردم:اگر شجاعت کشتن خودم را دارم، پس شجاعت ادامه دادن زندگی ام را هم دارم.
414141414141Khansariha (46)Khansariha (46)Khansariha (46)
سلام
به نظر من باید حرفهای دکتر شریعتی رو با طلا نوشت خدا بیامرزتشون53258zu2qvp1d9v

اگردروغ رنگ داشت شاید هرروز دهها رنگین کمان از دهان ما نطفه می بست وبی رنگی کمیاب ترین رنگ ها بود.
اگر گناه وزن داشت هیچ کس را توان آن نبود که گامی بردارد تو از كوله بار سنگين خويش ناله مي­كردي... و من شايد كمر شكسته‌ترين بودم.
اگر دیوار نبود نزدیکتر بودیم،همه وسعت دنیا یک خانه میشد وتمام آنچه در سفره بود سهم همه بود و هیچ کس در پشت هیچ ناکجایی پنهان نمی شد.
اگرخواب حقیقت داشت همیشه باتو در آن ساحل لبریز از ناباوری بودم.
اگر همه سکه داشتند دلها سکه را بیشتر از خدا نمی‌پرستیدند ویکنفر کنار خیابان خواب گندم نمی‌دید تا دیگران از سر جوانمردی بی ارزشترین سکه‌اش را نثار او کنند.
اگر مرگ نبود، زندگی بی‌ارزش ترین کالا بود، ترس نبود، زیبایی نبود، خوبی هم شاید …
اگر عشق نبود به کدامین بهانه می خندیدیم و می‌گریستیم؟ کدام لحظه ناياب را اندیشه می کردیم و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟ آری بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود.
اگر کینه نبود قلبها تمام حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند و من با دستانی که زخم خورده توست گیسوان بلند تورا نوازش میکردم و تو سنگی را که من به شیشه‌ات زده بودم به یادگار نگه میداشتی و ما پیمانه هایمان را شبهای مهتابی به سلامتی دشمنانمان پر میکردیم
اگر خداوند یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد من بی گمان دوباره دیدن تو را آرزو می کردم و تو نیز هرگز ندیدن مرا آن گاه نمی دانم به راستی خداوند کدام یک را می پذیرفت؟
اگر غرور نبود چشم هایمان به جای لب هایمان سخن نمی گفتند و ما کلام محبت را در میان نگاه های گهگاهمان جستجو نمی کردیم اگر دیوار نبود نزدیک تر بودیم با اولین خمیازه به خواب می رفتیم و هر عادت مکرر را در میان ۲۴ زندان حبس نمی کردیم اگر خواب حقیقت داشت همیشه خواب بودیم هیچ رنجی بدون گنج نبود… ولی گنج ها شاید بدون رنج بودند
اگرعشق ارتفاع داشت من زمین را زیر پای خود می گذاشتم وتو هیچ گاه عزم صعود نمیکردی آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله‌ها به تمسخر میگرفتی …
........................
یا علی

ماجرای تلاش استیو جابز برای خرید شرکت یک جوان ایرانی
مجله "فوربس" داستان شگفت انگیزی از تلاش بی‌ثمر "استیو جابز" برای خرید شرکتی که یک جوان ایرانی بنیانگذار آن است منتشر کرد، شرکتی که امروز یکی از مهمترین رقبای سرویس iCloud اپل به شمار می‌رود.

این یک داستان کمیاب از "استیو جابز" و شرکت IT یک جوان ایرانی در سانفرانسیسکو است.

این ماجرا از سال 2007 و زمانی آغاز شد که دو جوان فارغ‌التحصیل "ام. آی. تی" (موسسه تکنولوژی ماساچوست) به نام‌های "دریو هاستون" و "آرش فردوسی" پس از پایان تحصیلات خود شرکتی به نام "دراپباکس" (Dropbox) را راه‌اندازی کردند.

این شرکت که با یک ایده ساده رشد کرد بر روی وب به کاربران سرویس ذخیره اطلاعات برپایه ابرهای محاسباتی را ارائه می‌کند.

شرکت آرش فردوسی و "دریو هاستون" تاحدی نوآورانه بود که به سرعت مورد توجه استیو جابز قرار گرفت به طوریکه در دسامبر 2009 جابز، هاستون و فردوسی را فرا خواند و آن دو را به دفتر خود در شرکت اپل واقع در کوپرتینو دعوت کرد.

هاستون که امروز 28 سال دارد در گفت‌وگویی که با مجله "فوربس" داشت، گفت: "جابز با همان شلوار جین و تی شرت یقه 3 سانتی همیشگی حاضر بود و زمانی که لپ تاپم را بیرون آوردم تا یک نمونه نمایشی از فعالیت شرکت را به وی نشان دهم به ملایمت دستش را تکان داد و گفت: می‌دانم می‌‌خواهی چه کار کنی."

"دراپباکس" یک سرویس ذخیره‌سازی اطلاعات دیجیتال است که در آن زمان بیش از 50 میلیون کاربر داشت و به همین دلیل جابز به "هاستون" و "فردوسی" برای خرید این شرکت، یک مبلغ با 8 صفر را پیشنهاد کرد.

جابز، فردوسی و هاستون باهم چای خوردند و جابز موثرانه گفت که به خرید این شرکت تمایل دارد. اما هاستون گفت: "من مصمم هستم که شرکت بزرگی را بسازم و بنابراین آن را نمی‌فروشم. برایم اهمیت ندارد که پیشنهاد دهنده‌ام کیست." (هاستون تاکید کرد که جابز برایش یک قهرمان بود باوجود این، پیشنهاد خرید را نپذیرفت).

جابز نیز به گرمی تبسم کرد و به این دو جوان گفت: "دراپباکس یک محصول نیست، بلکه یک مشخصه کاربردی است."

تلاش بی‌ثمر استیو جابز در متقاعد کردن "دریو هاستون" و "آرش فردوسی" نیم‌ساعت به طول انجامید.

چند ماه بعد، جابز به آنها پیشنهاد داد که این دو بنیانگذار جوان را در عوض دیدار مجدد در "سیلیکون ولی" در دفتر کار آنها در شرکت "دراپباکس" در سانفرانسیسکو ملاقات کند، اما آن دو خواستند که این ملاقات در "سیلیکون ولی" انجام شود که این بار رئیس اپل از این دیدار خودداری کرد و پس از مدتی از سرویس iCloud رونمایی کرد.

پس از رونمایی از iCloud هاستون اینگونه واکنش نشان داد: "اه... لعنت!" و روز بعد اطلاعیه‌ای را برای تمام کارمندانش ارسال کرد: "ما یکی از شرکت‌هایی را در اختیار داریم که برخلاف نام‌هایی چون مای- اسپیس، پالم و یاهو سریع‌ترین رشد را در دنیا داشته است."

در سال 2008 دارایی هاستون معادل 7.2 میلیون دلار بود. در آگوست 2011 هاستون و فردوسی 7 نفر از بزرگان سیلیکون ولی را به منظور مشارکت با "دراپباکس" به سانفرانسیسکو دعوت کردند.

شرکت "دراپباکس" همانند سایر سرویس‌های دسترسی آزاد اولیه به کاربران اجازه می‌دهد که با یک حجم محدود به این سرویس ملحق شوند و از 2 گیگابایت فضای رایگان ذخیره‌‌سازی اطلاعات لذت ببرند.

این فضا برای بسیاری از کاربرانی که می‌خواهند مدارک خود را ذخیره کنند کافی است، اما در صورتی‌که مشتری به فضای بیشتری نیاز داشته باشد برمبنای نیاز بین 10 تا 20 دلار در ماه باید حق اشتراک پرداخت کند.

زمانی که جابز در سال 2009 هاستون و آرش فردوسی را در دفتر کار خود ملاقات کرد تنها دو سال از تاسیس "دراپباکس" می‌گذشت و با وجود این 50 میلیون کاربر داشت. امروز این شرکت بیش از 150 میلیون کاربر دارد و علیرغم اینکه 96 درصد از کاربران تنها از فضای رایگان این سرویس استفاده می‌کنند درآمد Dropbox به 240 میلیون دلار در سال 2011 رسید، تا جاییکه درحال حاضر یکی از رقبای جدی iCloud اپل به شمار می‌رود.

شرکتی که جوان 26 ساله ایرانی "ام. آی. تی" به همراه دوست آمریکایی خود در سال 2007 تاسیس کردند در سال 2008 فینالیست رقابت TechCrunch50 شد و در سال 2011 مجله Inc. Magazine نام آرش فردوسی را در فهرست سالانه 30 کارگزار اقتصادی زیر 30 سال وارد کرد.
سلام

زیباترین چیز در دنیا
روزی فرشته ای از فرمان خدا سرپیچی کرد وبرای پاسخ دادن به عمل اشتباهش در مقابل تخت قضاوت احضار شد. فرشته از خداوند تقاضای بخشش کرد. خداوند با مهربانی نگاهی به فرشته انداخت و فرمود: من تورا تنبیه نمیکنم، ولی تو باید کفاره گناهت را بپردازی. کاری را به تو محول میکنم، به زمین برو و با ارزشترین چیز دنیا را برای من بیاور.
فرشته خوشحال از اینکه فرصتی برای بخشوده شدن دارد به سرعت به سمت زمین رفت. سالها روی زمین به دنبال با ارزشترین چیز دنیا گشت. روزی به یک میدان جنگ رسید، سرباز جوانی رایافت که به سختی زخمی شده بود. مرد جوان دردفاع از کشورش با شجاعت جنگیده بود وحالا درحال مردن بود فرشته آخرین قطره از خون سرباز را برداشت وبا سرعت به بهشت باز گشت.
خداوند فرمود: به راستی چیزی که تو آوردی باارزش است. سربازی که زندگیش را برای کشورش میدهد، برای من خیلی عزیز است، ولی برگرد وبیشتر بگرد.
فرشته به زمین بازگشت وبه جستجوی خود ادامه داد. سالیان دراز در شهرها، جنگلها، ودشتها گردش کرد. سرانجام روزی در بیمارستان بزرگ پرستاری دید که بر اثر یک بیماری در حال مرگ بود.
پرستار از افرادی مراقبت کرده بود که این بیماری را داشتند و آنقدر سخت کار کرده بودکه مقاومتش را از دست داده بود. پرستار رنگ پریده در تختخواب سفری خود خوابیده بود ونفس نفس میزد.
در حالی که پرستار نفسهای آخرش را میکشید، فرشته آخرین نفس پرستار را برداشت و به سرعت به سمت بهشت رفت.
وبه خداوند گفت: خدوندا مطمئنم آخرین نفس این پرستار فداکار با ارزشترین چیزدر دنیاست. خداوند پاسخ داد: این نفس چیز با ارزشی است. کسی که زندگیش را برای دیگران میدهد، یقینا از نظر من با ارزش است. ولی برگرد ودوباره بگرد.
فرشته برای جستجو ی دوباره به زمین بازگشت وسالیان زیادی گردش کرد.
شبی مرد شروری را که براسبی سوار بود درجنگل یافت. مرد به شمشیر و نیزه مجهز بود. او میخواست از نگهبان جنگل انتقام بگیرد.
مرد به کلبه کوچکی که جنگلبان وخانواده اش درآن زندگی میکردند، رسید. نور از پنجره بیرون میزد. مرد شرور از اسب پایین آمد و از پنجره داخل کلبه را بدقت نگاه کرد.
زن جنگلبان را دیدکه پسرش را میخواباند و صدای اورا که به فرزندش دعای شب را یاد میداد، شنید. چیزی درون قلب سخت مرد، ذوب شد. آیا دوران کودکی خودش را بیاد آورده بود؟
چشمان مرد پر از اشک شده بود وهمان جا از رفتار ونیت زشتش پشیمان شد و توبه کرد.
فرشته قطره ای اشک از چشم مرد برداشت و به سمت بهشت پرواز کرد.
خداوند فرمود:
این قطره اشک با ارزشترین چیز در دنیاست، برای اینکه این اشک آدمی است که توبه کرده و توبه درهای بهشت را باز میکند.

..................
یا بصیر
امروز صبح که از خواب بیدار شدی ، نگاهت می کردم ؛ و امیدوار بودم که با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه ، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد، از من تشکر کنی. اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی. وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی: سلام؛ اما تو خیلی مشغول بودی. یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا پریدی. خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛ اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی. تمام روز با صبوری منتظر بودم. با اون همه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی. متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی، شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی، سرت را به سوی من خم نکردی. تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری. بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی. نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛ در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری... باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی، شام خوردی؛ و باز هم با من صحبت نکردی. موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد از آن که به اعضای خوانواده ات شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی. اشکالی ندارد. احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام. من صبورم، بیش از آنچه تو فکرش را می کنی. حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی. من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم. منتظر یک سر تکان دادن، دعا، فکر، یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد. خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشی. خوب، من باز هم منتظرت هستم؛ سراسر پر از عشق تو...به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی. آیا وقت داری که این را برای کس دیگری هم بفرستی؟ اگر نه، عیبی ندارد، می فهمم و هنوز هم دوستت دارم. روز خوبی داشته باشی ...

دوست و دوستدارت : خدا
نیما یوشیج به شعر معروفی داره به اسم آی آدم ها !
که میگه آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید ، یک نفر در آب دارد می سپارد جان ...

این شعر مال زمان نیما بود
به نظرم الآن باید اسم شعر رو عوض کرد ، گذاشت : آی حیوان ها !

این خبر رو بخونید ، البته شاد نیست و ناراحت کنندست . اگه اعصابشو ندارین نخونین



دختر دو ساله چینی بعد از آنکه دو بار توسط دو ماشین زیر گرفته می شود، دچار مرگ مغزی شده و این در حالی است که مطابق تصاویر ضبط شده، 18 نفر از کنار این صحنه، بی خیال می گذرند.

[b]دیلی میل
گزارش داد: حادثه مذکور در بازار گوآنکفو در منطقه هوآنگفی از توابع فوشان رخ داد. بر این اساس ساعت پنج و سی دقیقه 13 اکتبر در حالی که دختر دو ساله ای قصد عبور از عرض بازار را داشته توسط خودروی ون زیر گرفته می شود.
قربانی یویی یوئیم نام داشته که بعد از اینکه تصادف می کند کسی به کمک وی نمی شتابد و خودروی دوم نیز او را زیر گرفته و فرار می کند.
طبق ویدئویی که از این صحنه گرفته شده، کل حادثه از ابتدا تا زمانی که به کمک وی می شتابند بیش از 7 دقیقه طول می کشد. در طول این 7 دقیقه 18 نفر از جلوی این دخترک معصوم گذشته بدون اینکه حتی به وی نگاه کرده و کمکش کنند.
سپس زنی که در حال تمیز کردن بازار بوده و ظاهرا خارجی بوده (کارگر زباله غیر چینی) به کمک دختر بچه شتافته و با تلفن کردن به مادر بچه سعی می کند به او کمک کند. مادر بچه بلافاصله به بازار آمده و دختر خود را به بیمارستان می برد. پدر دخترک در حالی که اشک می ریخت به تلویزیون محلی گفت دوست دارم بچه ام دوباره بابا بگوید.
پلیس توانسته هر دو راننده را بازداشت کند. ابتدا راننده دوم بازداشت شده و بعد با انتشار شماره پلاک دومین ماشین، راننده آن نیز بازداشت شد.
ویدئوی این حادثه در سایتهای چینی بازتاب زیادی داشته و در کمتر از 17 ساعت به گفته منتشر دهنده آن بیش از 700 هزار نفر آنرا دیده و 6200 کامنت برای آن گذاشته اند.
برخز تغییر زندگی مردم چین و تغییر فرهنگی را عامل این حادثه دانسته و برخی خوردن مغز میمون و یا هزینه کردن کلان برای خرس پاندا و عدم توجه به دختر بچه ها را در چین عامل دیگری در این زمینه قلمداد کرده اند.
لازم به ذکر است که دختر بچه معصوم دچار مرگ مغزی شده است.
[/B]این هم لینک ویدئوی این حادثه (دانلود کنید)

این هم آخر عاقبت اون کودک :

دیلی میل گزارش داد: مرگ دختر بچه چینی دو ساله که دو ماشین از رویش رد شده و بازتاب خبری اش دنیا را تکان داده بود سرانجام مورد تایید رسمی قرار گرفت.
بر این اساس وانگ یویی (یویی یویی) بعد از آنکه دو اتومبیل ون و کامیونت به فاظله 7 دقیقه از روی وی رد شده، دچار مرگ مغزی شده و به بیمارستان منتقل شده بود. در طول این 7 دقیقه 18 نفر از چینی ها از کنار وی رد شده بدون اینکه این دخترک را نجات دهند. سرانجام رفتگر خارجی 58 ساله به کمک وی شتافته و با تلفن کردن والدین کودک را خبر می کند.
این حادثه نه تنها چین ، بلکه دنیا را تکان داده و مردم آنرا سمبل زندگی مدرن چینی و مرگ انسانیت نام نهادند.

پزشکان سعی کردند تا وی را به زندگی بازگردانند اما تلاش چند روزه ثمری نبخشید و سرانجام در بیمارستان مرگش مورد تایید قرار گرفت. . این خبر بیشترین کامنتها را در سایتهای چینی از جمله سینا ویبو به خود اختصاص داد و پخش ویدئوی له کردن یویی یویی در جهان به حدی بود که مردم دنیا با بیش از 10 میلیون کامنت در سایتهای چینی و غیر چینی خشم خود را از رفتار بیمار گونه چینی ها نشان دادند
بسیاری را عقیده بر این است که چنین صحنه هایی در سایر نقاط جهان وجود دارد ولی دوربینی نیست که بتوان با آن این چنین صحنه ها را ضبط کرد.
پررو بازی
يه کلاغ و يه خرس سوار هواپيما بودن کلاغه سفارش چايي ميده چايي رو که ميارن يه کميشو ميخوره باقيشو مي پاشه به مهموندار
مهموندارميگه چرا اين کارو کردي؟
کلاغه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي!

چند دقيقه ميگذره باز کلاغه سفارش نوشيدني ميده باز يه کميشو ميخوره باقيشو ميپاشه به مهموندار
مهموندار ميگه : چرا اين کارو کردي؟
کلاغه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي !
بعد از چند دقيقه کلاغه چرتش ميگيره
خرسه که اينو ميبينه به سرش ميزنه که اونم يه خورده تفريح کنه ...
مهموندارو صدا ميکنه ميگه يه قهوه براش بيارن قهوه رو که ميارن
يه کميشو ميخوره باقيشو ميپاشه به مهموندار

مهموندار ميگه چرا اين کارو کردي؟
خرسه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي
اينو که ميگه يهو همه مهموندارا ميريزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپيما ميبرن که بندازنش بيرون

خرسه که اينو ميبينه شروع به داد و فرياد ميکنه
کلاغه که بيدار شده بوده بهش ميگه: آخه خرس گنده تو که بال نداري مگه مجبوري پررو بازي دربياري!!!!!!!!
نکته مدیریتی : قبل از تقلید از دیگران منابع خود را به دقت ارزیابی کنی
عده ای از جامعه شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضوع این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست».

برای سنجش ارزش خیلی از موجودات، معیار خاصی داریم. مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است. معیار ارزش پول پشتوانه ی آن است. اما معیار ارزش انسانها در چیست؟

هر کدام از جامعه شناسان صحبتهایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه دادند. بعد وقتی نوبت به بنده رسید گفتم : اگر می خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می ورزد. کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشینش است ارزشش به همان میزان است. اما کسی که عشقش خدای متعال است ارزشش به اندازه ی خداست.

علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسان صحبتهای مرا شنیدند برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.
وقتی تشویق آنها تمام شد من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود. بلکه از شخصی به نام علی (علیه السلام) است. آن حضرت در نهج البلاغه می فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» «ارزش هر انسانی به اندازه ی چیزی است که دوست می دارد».
وقتی این کلام را گفتم دوباره به نشانه ی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند . . .

حضرت علامه در ادامه می گفتند: عشق حلال به این است که انسان (مثلا) عاشق 50 میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان بگویند: «آی!!! پنجاه میلیونی!!!» . چقدر بدش میآید؟ در واقع می فهمد که این حرف توهین در حق اوست. حالا که تکلیف عشق حلال اما دنیوی معلوم شد ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد چقدر پست و بی ارزش است!

اینجاست که ارزش و مفهوم «ثار الله» معلوم میشود. ثار الله اضافه ی تشریفی است . خونی که در واقع آنقدر شرافت و ارزش پیدا کرده که فقط با معیارهای الهی قابل ارزش گذاری است و ارزش آن به اندازه ی خدای متعال است.
مطالب فوق نقل به مضمون از علامه محمد تقی جعفری (رحمه الله علیه) می باشد.[/align][/font][/color]
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66