بسم الله الرحمن الرحیم
در این تاپیک
ان شاء الله میخواهیم در حد توانایی خود با قرآن آشنا شویم.
نقل قول: وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا (۱)
و هرگز در مورد کاری نگو: «من فردا آن را انجام میدهم»...
إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ ۚ
مگر اینکه خدا بخواهد!
در این تاپیک، از قرآن بهره میگیریم تا به یک سوال اساسی پاسخ دهیم.
- آیا انسان قرن بیست یکم (یعنی ما) به قرآن نیاز دارد؟
- اصلا می شود کتابی که ۱۴۰۰ سال پیش آمده است، به درد انسان امروزی بخورد؟ با این همه پیشرفت علم و تکنولوژی؟
در ادامه، به سوال دیگری می رسیم. اگر این کتاب به درد ما میخورد،
اگر ما به این کتاب نیاز داریم (نیازی که نمی توان جور دیگر رفعش کرد)
- چطور میتوان بیشترین بهره را از این کتاب برد؟
- آیا رفتاری که ما در برابر قرآن داریم، همان چیزی است که قرآن از ما انتظار دارد؟
اما یک تذکر مهم قبل از شروع، مراجعه به قرآن باید با
ذهنی روشن و
دلی بی تعلق همراه باشد.
حتی اگر ذهن ما پر است از دادهها و اطلاعات یا دلمان درگیر است با علاقهها و آرزوها
در زمان مراجعه به قرآن، تمام آنها را پشت در بگذاریم و بعد وارد شویم تا با منطق و سخن قرآن به خوبی آشنا شویم.
نه آنکه از همان اول کار دنبال رد یا قبول قرآن باشیم.
در این پست لینک مربوط به هر پست خواهد آمد.
تا پایان مباحث این تاپیک بسته خواهد ماند و نمی توان در آن پست زد.
بخش اول:
پاورقی :
۱- سوره کهف آیات ۲۳ و ۲۴
برای آن که بتوانیم به
سوال هایمان در مورد قرآن پاسخ دهیم، ابتدا باید آن را به خوبی
بشناسیم.
- قرآن چگونه کتابی است؟
- هدف قرآن چیست؟
- روش آن چگونه است؟
کتاب ها را می توان بر اساس روش بیان مطلب به دو دسته تقسیم کرد:
- کتاب های علمی (مانند کتاب زیست شناسی و فیزیک مدارس)
- کتاب های هنری (مانند کتاب های شعر و رمان)
کتاب های دسته اول یعنی علمی،
صریح هستند. باید دور از تشبیه و استعاره باشند و معنا را واضح بیان کنند.
می توان گفت که این دسته از کتاب ها با
عقل انسان سر و کار دارند.
در مقابل کتاب های هنری، معمولا پر ابهام و چند پهلو نوشته می شوند، پر از
تشبیه و استعاره.
مخاطب این کتاب ها، نه عقل، بلکه
قلب و دل انسان است.
کتاب های علمی یک لایه بیشتر ندارند:
- آب در دمای ۱۰۰ درجه به جوش می آید.
کتاب های هنری لایه لایه هستند (عمق دارند):
- آن یکی شیر است اندر بادیه وان دگر شیر است اندر بادیه.
کتاب های هنری را می توان بارها و بارها خواند و لذت برد و چیز جدیدی از آن برداشت کرد.
کتاب های علمی را باید یک بار خواند و چند بار خواندن آن ملالت آور می شود.
کتاب های هنری از آن جا که با احساس و قلب انسان سر و کار دارند، می توانند مطالب خلاف عقل را زیبا جلوه دهند.
اما کتاب های علمی چون خشک و منطقی نوشته شده اند، نمی توانند چیزی را به اصطلاح غالب انسان کنند.
حال بعد از این مقدمه ی طولانی
قرآن کتابی علمی است یا هنری است؟
قرآن کتابی
علمی یا
هنری؟
در آیه ۷ سوره آل عمران قرآن مطلبی را در مورد خود بیان میکند.
نقل قول: او کسى است که این کتاب را بر تو نازل کرد.
بخشى از آن، آیات محکم است که اصل و اساس کتاب را تشکیل مىدهد
و بخشى دیگر، آیات متشابه است.
امّا کسانى که در دلهایشان انحراف است،
به جهت ایجاد فتنه [و گمراه کردن مردم] و نیز به جهت تفسیر آیه به دلخواه خود،
به سراغ آیات متشابه میروند،
در حالى که تفسیر این آیات را جز خداوند و راسخان در علم نمیدانند.
این سخن، نشان میدهد که قرآن نه کتابی صرفا علمی است و نه کتابی صرفا هنری.
از آن جهت که هدف قرآن هدایت است،
اولا عقل باید آن راه را تایید کند.
دوما قلب باید انسان را در مسیر قرار دهد.
پزشکانی که سیگار میکشند،
عقلشان میداند که سیگار بد است، اما قلبشان راضی به ترک سیگار نیست.
و چه بسیار هنرمندانی که در زندگی خویش مانده اند، چه انتظار که بتوانند دست دیگران را بگیرند و به مسیری
هدایت کنند.
در نتیجه برای
هدایت (یعنی نشان دادن مسیر درست طوری که انسان متمایل به آن مسیر شود)
مخاطب قرآن هم
عقل انسان است و هم
قلب انسان.
- آن جایی که مخاطب قرآن عقل انسان است، آیات می شوند، محکم.
- و آن جایی که مخاطب قلب است، آیات می شوند، متشابه.
پس در پاسخ این سوال که قرآن کتابی علمی است یا هنری باید بگوییم؟
قرآن هم هنر است و هم علم
و نه تماما هنر است و نه تماما علم
زیرا:
قرآن کتاب هدایت است.
محکمات و متشابهات
بعضی نگاهشان به قرآن، همچون کتابی
هنری است.
فقط می خواهند از آیات آن لذت ببرند.
خواندن قرآن لذت بخش است، چرا که قرآن هنرمندانه نوشته شده است.
اما این گروه اشتباه می کنند.
چرا که هدف قرآن از ابتدا این نبوده است که گروهی آن را بخوانند و فقط حظ و بهره ببرند.
بلکه قرآن آمده است که
تمام زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد
و ما را به مسیر درستی که
انتهای آن سعادت است هدایت کند.
نقل قول: پس سوگند به آنچه مىبینید، (۳۸) و آنچه نمىبینید، (۳۹)
همانا آن [قرآن] گفتار فرستادهای ارجمند است. (۴۰)
و سخن یک شاعر نیست. چه کم ایمان مىآورید! (۴۱)
و سخن کاهن و پیشگو [هم] نیست. چه کم پند مىپذیرید! (۴۲)
[بلکه] فروفرستادهاى از جانب پروردگار جهانیان است. (۴۳)
سوره حاقه
بعضی دیگر اما قرآن را کتابی صرفا
علمی می دانند.
تلاش می کنند که کل علوم دیگر (علوم طبیعی) را از قرآن
استخراج کنند.
یا آن که با مقایسه قرآن با علوم طبیعی آن را رد یا تایید کند.
وقتی قرآن میگوید:
نقل قول: پروردگارتان، خدایى است که آسمانها و زمین را در شش روز [و دوران] آفرید،
از این آیه گروهی برداشت می کنند که قرآن سخن خداوند نیست:
چون خلقت را
شش روزه دانسته، در صورتی که
علم تجربی خلاف این را می گوید.
این سخن نادرست است، چرا که:
این آیه نیاز به تاویل و تفسیر دارد.
و وقتی روی کلمات دقیق میشویم، میبینیم که منظور از «سته ایام» شش دوره بوده است، نه شش روز.
و همان طور که گفتیم قرآن محکم و متشابه دارد. (مراجعه شود به آیه ۷ سوره آل عمران)
و وقتی هدف قرآن هدایت است، لاجرم، باید این گونه باشد.
نقل قول: پس با گرایش به حقّ، به این دین روى بیاور!
[این] فطرت الهى است که خداوند مردم را بر اساس آن آفریده است.
براى آفرینش الهى دگرگونى نیست. این است دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمىدانند.
روم (۳۰)
فطرت یعنی آن چیزی که بین انسان ها مشترک است.
تمام انسانها در تمام دوران مشترکاتی داشته اند.
انسانها گرایش به عدالت دارند. دوست دار آزادیاند. اخلاق را تایید میکنند و ...
البته انسان ها گرایشهای مشترک دیگری نیز دارند.
گرایش به کسب مال و جاه و ثروت نیز در تمام اعصار بین انسان ها بودهاست.
اما مهم آن است که بد و بی ارزش دانستن این گرایشها نیز فطری است.
انسانها همیشه حق پرست بودهاند.
قرآن نیز اساس و ریشهاش
حق و حقیقت است.
نقل قول: پس همین که حقّ براى آنان آمد، آن را تکذیب کردند،
پس به زودى خبرهاى مهم [و تلخ دربارهى کیفر] آنچه را به مسخره مىگرفتند،
به سراغشان خواهد آمد.
اصل و اساس دعوت قرآن به همان چیزی است که انسان فطرتا آن را می خواهد.
یکتاپرستی
عدالت
آزادی
حیا و پاکدامنی
اخلاق
نقل قول: بگو: «بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است، برایتان بخوانم:
۱- این که چیزى را شریک خدا قرار ندهید،
۲- و به پدر و مادر نیکى کنید،
۳- و فرزندانتان را از [ترس] فقر نکشید، ما، شما و آنها را روزى مىدهیم،
۴- و نزدیک کارهاى زشت و قبیح نروید، چه آشکار باشد و چه پنهان،
۵- و نفسى را که خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید، مگر به حق [و از روى استحقاق].
این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش کرده، تا درک کنید.
اما چرا امروز هر کدام از این مفاهیم، مدعیهای دیگری پیدا کردهاند.
مدعی عدالت کمونیسم و مدعی آزادی لیبرالیسم
مدعی آزاد اندیشی، روشنفکری و مدعی اخلاق بودیسم
و برعکس قرآن در ذهن بعضی شده است نماد خشونت و تعصب و ... ؟
نقل قول: او از آسمان آبى فروفرستاد،
پس رودخانهها به اندازه [ظرفیت] خویش جارى شد
و سیلاب، کفى را بر خود حمل کرد.
و از آنچه براى به دست آوردن زیور یا کالایى،
آتش بر آن مىافروزند [نیز] کفى مانند کفِ سیلاب [حاصل شود].
اینگونه خداوند حق و باطل را [مَثَل] مىزند.
پس کف به کنارى رفته [و نیست شود] و امّا آنچه براى مردم مفید است، در زمین باقى مىماند.
خداوند اینگونه مثالها مىزند.
رعد (۱۷)
اگر قرآن حق است، پس این همه مکاتب الحادی و غیرتوحیدی مدعی حق و حقیقت چه هستند؟
جواب این است که این مکاتب، نه تماما حقیقت هستند و نه تماما باطل.
بلکه باطلی هستند، مخلوط با حق. مانند کف روی آب.
هر چقدر که بیشتر به حقیقت نزدیک باشند ماندگارترند و سود بیشتری دارند.
چطور می شود که مکتبی
الحادی، ادعای سعادتمنی انسان را می کند،
در صورتی که
زندگی پس از مرگ انسان را نادیده می گیرد؟
چطور مکتبی
مادی، ادعای روشنفکری می کند،
در صورتی که
روشن ترین حقیقت هستی، یعنی خدای واحد را انکار می کند.
نقل قول: [به این کافران] بگو: «اگر شما میدانید، زمین و کسانى که در آن زندگى مىکنند، از آنِ کیست؟»
آنان خواهند گفت: «براى خداست.»
بگو: «پس آیا پند نمیگیرید؟ [و قدرت او را بر معاد، انکار مىکنید]؟!»
بگو: «پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست؟»
[باز هم] خواهند گفت: «براى خداست.» بگو: «آیا پروا نمىکنید؟»
بگو: «اگر مىدانید، فرمانروایى همهى موجودات به دست کیست؟
او که [به همه] پناه مىدهد، ولى هیچکس در برابر او پناه ندارد؟»
به زودى خواهند گفت: «براى خداست.»
بگو: «پس چگونه [مىگویید] جادو شدهاید [و این سخنان سحر و افسون است]؟!»
مومنین ۸۴-۸۹
اما اگر قرآن حقیقت خالص است، چرا مردم دنیا به آن ایمان نمی آورند؟
چرا این هجمه تبلیغاتی سنگین علیه آن وجود دارد؟
ریشه را باید در
هواپرستی انسان جست.
- در طول تاریخ سودجویان زیادی بوده اند که قرآن (و دین) را دستمایه خود برای رسیدن به قدرت و ثروت قرار داده اند.
- انسان های زیادی نیز بوده اند که حرف قرآن را نفهمیده و علیه آن جبهه گرفته اند.
ساده تر بگویم،
چرا ما می دانیم دروغ بد است، اما دروغ می گوییم؟
چرا می دانیم دزدی بد است، اما دزدی می کنیم؟
به همان علت می دانیم قرآن حقیقت است، اما آن را انکار می کنیم.
و برای انکار خود توجیه می آوریم، و این انکار تاریخی، شده است سیلی از شبهات و جبهه گیری ها علیه قرآن.
اما بهتر نیست که
خودمان به قرآن مراجعه کنیم، سخن آن را بخوانیم و حرف آن را بفهمیم؟ فارغ از آن که دیگران چه می گویند؟
نقل قول: و [ای پیامبر!] اگر یکى از مشرکان از تو امان و پناه خواست،
پس به او پناه بده تا کلام خدا را بشنود، سپس او را به مکان امنش برسان.
چرا که آنان گروهى ناآگاهند.
توبه (۶)
آیا بشر مدرن خوشبخت است؟
آیا علم و تکنولوژی توانسته است، به انسان آرامش دهد؟
بشر قرن بیست و یکم را انواع و اقسام فناوریها احاطه کرده است.
اینترنت، گوشی هوشمند، کامپیوتر، اتومبیل و ...
فاصله ما تا بزرگترین تفریحات، چند کلیک است.
صنعت و
کشاورزی ماشینی شده، تولید را به بیش از نیاز بشر رسانده.
در حالی که بیشتر انسانها به فعالیتهای خدماتی مشغول هستند.
انسان شهرنشین، نیازهای اولیهاش تامین است حتی اگر کاری نکند.
خوراک،
پوشاک،
مسکن.
ما امروز در خانههای سنگی مطمئن زندگی میکنیم، آب شرب به راحتی در دسترس است، برق و گرما تامین است، بیماریهایمان به راحتی درمان است.
تمام اینها موجبات آسایش بشر را فراهم کردهاست، اما آیا بشر به آرامش هم رسیده است؟
انسانهای شهری پس چرا مانند موریانه درون خیابانها اینطرف و آنطرف میدوند؟
این سرگردانی و حیرانی از برای چیست؟
کسی شک ندارد که
مکاتب مادی امروز پاسخگوی نیازهای اساسی بشر نیستند.
برای همین است که انسان مدرن، حتی اگر در طبقه اخر برج هم باشد، احساس خلا میکند.
کسی شک ندارد که وضع ما خوب نیست.
بحران خانواده، بحرانهای محیط زیستی، اختلاف طبقاتی و سرمایهداری، جنگها، کشورهای بسیارِ گرسنه و در کنار آن کشورهایی که دور ریز غذایشان کشوری را سیر میکند.
نقل قول: فساد، در خشکی و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده است؛
خدا میخواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند،
شاید (بسوی حق) بازگردند!
روم (۴۱)
در پست بعدی نشان میدهیم که چگونه قرآن به تمام بحرانهای امروزی پاسخ میدهد.