بالاخره تونستم از اون ی روز دو روز شکست ها رها بشم . امروز ۶رور پاک دارم .
فکرم مشغوله ،فکر فانتزی و خ ا هم هست اما میتونم مدیریتش کنم . دلم میخواد تا ب تهش نرسیدم و واقعا احساس شکست نکردم خودم بتونم کنترلش کنم .
از صبح بیدارم و بعد از ظهر نتونستم بخوابم ، این خواب بد دیدن بدجوری کلافه م میکنه .
الان بدجوری گیج خوابم ،میخوام با خیال راحت بخوابم آلارم هم تنظیم نباشه ،الان بخوابم هم ساعت بدنم ب راهه
ی ساعت نشده بیدار میشم .
انقدر خمیازه کشیدم چشمام پر آب شده
من روتین هام هست،همه چخوبه فقط نتونستم نماز بخونم .ی کتابی تو خونه پیدا کردم در مورد نماز هست اسمش پرتوی از اسرار نماز قرائتی هست وفت کردم میخونمش .جالبه ب نظرم
تا شب باید درس بخونم .این ده روز خیلی کار دارم بعدش راحت میشم .
مشارکت شادن:
بعضی وقتا تغییرات اینقد نامحسوس رخ میدن ک ما متوجهشون نمیشیم مگر اینکه برگردیم بپرسیم از خودمون هان؟چی شد؟
این جایی ک هستم آرزوی ی سال قبلم نبود؟
پس چرا نمیبینمش اصلا؟
.
شنیدی میگن آرزوهای ما برای فلانی خاطرهاس؟ گاهی در مورد خودمون صادق میشه ...
آرزوهامون برامون خاطره میشن ولی نمیبینیمشون و لذت نمیبریم چون هی نگاهمون به آینده اس ،حال رو از دس میدیم میره..
یادمه ساناز تو ده روز درجا میزد هی سر ده روز میشکست این چرخه تا مسابقه گروهی ادامه داشت و با شروع مسابقه همه چی تغییر کرد ساناز با چنگ و دندون مقاومت کرد حالا دیگه ساناز بعد ده روز نمیگفت دیگه توان ندارم دیگه وقتشه بشکنم..ساناز الان مقاومت رو یاد گرفته بود ، ساناز دیگه میدونست اون لذت، بعدش چه دردی نهفته اس
ساناز امروز ۹۰ روزه شد این تغییر طی فکر کنم سه دوره مسابقه گروهی رخ داد
امروز ساناز دیگه برای پاکیش برنامه داره میدونه کجا میخواد برسه
و میخوام به ساناز و سانازها بگم پیشرفتتونو ببینید خودتونو بغل کنید حتی برای یک ساعت مقاومت و از خودتون تشکر کنید دست مهربانی بر سر خودتون بکشید و "
دوسش داشته باشید"
نقطه ضعف بزرگی ک اغلب ماها اینجا دچارشیم حس دوستنداشتنی بودن و خلا عاطفیه..گاهی خودمونم همراه دیگران میشیم میزنیم تو سر خودمون، با بدترین واژه ها با خودمون حرف میزنیم و دخترک درون ما با چشمانی غمزده زانوی غم بغل میگیره و ی گوشه کز میکنه..اشک میریزه از تنهاییش و امید داره روزی برسه ک خودش بیاد سراغش و بگه خودم جان همه دنیا هم دوسِت نداشته باشند
"من عااااشق عاااشق توام" عاشق کج خلقیات، خنگ بازیات، عصبانیتات و حتی اشتباهاتت
بگه من و تو با هم میتونیم کوه رو جابجا کنیم بشرطی که با هم باشیم و از هم جدا نشیم و نگاهمون بهم از روی مهر و عطوفت و صبر باشه..
ساناز برات بی نهایت خوشحالم امیدوارم حال خوبت پایدار باشه و بیش از قبل خودتو دوست بداری ..برای خودم و همه شما رفقای خوب بهبودیم آرزوی داشتن صلح درونی میکنم..آرزوی دوست داشتن خود و تکیه به خود
شب سرد پاییزی تون بخیر
خاله شادن
(1399 آذر 20، 23:39)شادن نوشته است: [ -> ]مشارکت شادن:
بعضی وقتا تغییرات اینقد نامحسوس رخ میدن ک ما متوجهشون نمیشیم مگر اینکه برگردیم بپرسیم از خودمون هان؟چی شد؟
این جایی ک هستم آرزوی ی سال قبلم نبود؟
پس چرا نمیبینمش اصلا؟
.
شنیدی میگن آرزوهای ما برای فلانی خاطرهاس؟ گاهی در مورد خودمون صادق میشه ...
آرزوهامون برامون خاطره میشن ولی نمیبینیمشون و لذت نمیبریم چون هی نگاهمون به آینده اس ،حال رو از دس میدیم میره..
یادمه ساناز تو ده روز درجا میزد هی سر ده روز میشکست این چرخه تا مسابقه گروهی ادامه داشت و با شروع مسابقه همه چی تغییر کرد ساناز با چنگ و دندون مقاومت کرد حالا دیگه ساناز بعد ده روز نمیگفت دیگه توان ندارم دیگه وقتشه بشکنم..ساناز الان مقاومت رو یاد گرفته بود ، ساناز دیگه میدونست اون لذت، بعدش چه دردی نهفته اس
ساناز امروز ۹۰ روزه شد این تغییر طی فکر کنم سه دوره مسابقه گروهی رخ داد
امروز ساناز دیگه برای پاکیش برنامه داره میدونه کجا میخواد برسه
و میخوام به ساناز و سانازها بگم پیشرفتتونو ببینید خودتونو بغل کنید حتی برای یک ساعت مقاومت و از خودتون تشکر کنید دست مهربانی بر سر خودتون بکشید و "دوسش داشته باشید"
نقطه ضعف بزرگی ک اغلب ماها اینجا دچارشیم حس دوستنداشتنی بودن و خلا عاطفیه..گاهی خودمونم همراه دیگران میشیم میزنیم تو سر خودمون، با بدترین واژه ها با خودمون حرف میزنیم و دخترک درون ما با چشمانی غمزده زانوی غم بغل میگیره و ی گوشه کز میکنه..اشک میریزه از تنهاییش و امید داره روزی برسه ک خودش بیاد سراغش و بگه خودم جان همه دنیا هم دوسِت نداشته باشند "من عااااشق عاااشق توام" عاشق کج خلقیات، خنگ بازیات، عصبانیتات و حتی اشتباهاتت
بگه من و تو با هم میتونیم کوه رو جابجا کنیم بشرطی که با هم باشیم و از هم جدا نشیم و نگاهمون بهم از روی مهر و عطوفت و صبر باشه..
ساناز برات بی نهایت خوشحالم امیدوارم حال خوبت پایدار باشه و بیش از قبل خودتو دوست بداری ..برای خودم و همه شما رفقای خوب بهبودیم آرزوی داشتن صلح درونی میکنم..آرزوی دوست داشتن خود و تکیه به خود
شب سرد پاییزی تون بخیر
خاله شادن
همش واسه من بود که
بسی ممنونییییییییییم
قشنگ معلومه تو این یک سال خون به جیگر کردما
شرمندم
حقیقتا من هیچ وقت خ.ا را دوست نداشتم
به خاطر رضایت دیگری ها انجامش دادم
همین
ولی در مورد دوست داشتن خودم هنوز به این مرحله نرسیدم
تو صوت های آقای زندگی آزاد میگفت خ.ا باعث میشه دوست داشتن خودتون و خدا و دیگران را از دست بدین
میتونم بگم بعد ۹۰ روز دوست داشتن خدا و دیگران را اندکی بدست آوردم
سر صبحی نمونه ای از دوست داشتن خدا را تجربه کردم
همون حس ناب که خیلی ها دنبالش ان
قابل وصف و قابل پخش نیست
در همین حد بگم که رفتم پشت یه دیوار با خدا حرف زدم
دوست داشتن دیگران هم با دوست داشتن خانواده شروع شده
اعتراف میکنم تازه دارم طعم دوست داشتن خانواده را میچشم
اصلا تازه دارم میفهمم خانه و خانواده یعنی چی
دوست داشتن خودم هم فقط چون میگید خدا دوست داره دنبالشم
وگرنه ازش خوشم نمیاد
احتمالا اگر دووم بیارم و جلو برم این دوست داشتن خودم هم میاد
به گمانم عزت نفس که میگن همینه
امروز تو تلویزیون یاد گرفتم
بسیار بسیار ممنونم شادن خانم جان
بسی ممنونم
بسیار شادمان شدم
دعا میکنم بهترین ها برات اتفاق بیفته قشنگم
امروز زود بیدار شدم ولی تباه ترین روز این اواخرم و گذروندم ، خواب آلودگی ، تحقیر شدن و سرزنش ، سرما، خبرهای بد برای خانوادم ....
تازش ی خبرم دیدم تو ی خانواده کرونا گرفته بودن هر ۵نفرشون مرده بودن تو ی روستا ..
کاش این مریضی تموم شه دیگه.
انقدر درگیرم شکست میاد و میره . فردا عالی یمشه .
تنها کار مفیدی ک کردم این بود ک کارهای کانونیم و درست کردم ، تو دفترم آموزش هایی ک نیاز داشتم و نوشتم .
چشمام داره در میاد
شب خوش کانون
پ ن :من دقت کردم ها هیچکس ب روتین و برنامه حواسش نبود،دیگه من بحثی نمیگم تنهایی میرم جلو
این روزا همش با استرس میگذره
سعی میکنم با آیه های قرآنی اندکی خود را آرام نگه دارم
وسط این زندگی با این مشکلاتش
زده به سرم که تو بلد نیستی درس بخوانی
یعنی راست میگه
تباه شدم که
اسم منم برا مسابقه بنویسید لطفا
سلام دوسیا
من اومدم باز
نمیدونم چی بگم
حالا هستم تا ببینم چی میشه
فک کنم رفتم توی لیست اعضای غیرفعال
برم ثبت نام کنم دوباره
(1399 آذر 22، 12:38)*دختر پاک* نوشته است: [ -> ]
این روزا همش با استرس میگذره
سعی میکنم با آیه های قرآنی اندکی خود را آرام نگه دارم
وسط این زندگی با این مشکلاتش
زده به سرم که تو بلد نیستی درس بخوانی
یعنی راست میگه
تباه شدم که
انقدر اعصابم خرد میشه ب خودت بدو بیراه میگی ، تحقیر میکنی توهین میکنی
ب خدا پیشم بودی مو رو سر نمیذاشتم ، بس کن دیگه
ز خودت تعریف کن ، ب خودت احترام بذار ، مراقب خودت باش
بگو سناز تو عالی هستی ، جلو آینه بگو : ) تو خوشگلی : ) تو محشری
(1399 آذر 22، 15:06)شادن نوشته است: [ -> ]اسم منم برا مسابقه بنویسید لطفا
مرسی ک هستی شادن بانو، دوستت دارم بسی زیاد
(1399 آذر 22، 18:07)Jupiter نوشته است: [ -> ]سلام دوسیا
من اومدم باز
نمیدونم چی بگم
حالا هستم تا ببینم چی میشه
فک کنم رفتم توی لیست اعضای غیرفعال
برم ثبت نام کنم دوباره
زوپیتر اومده خوش اومده
از خودت بگو ، کجا بودی؟
مسابقه شرکت میکنی؟
در چ حالی؟
دیگه ینکه خوشحالیم ک هستی
یعنی من چر اینطور ضایع هستم ، زنگ زدم ب برادرم ی صدای دیگه اومد شوکه شدم قطع کردم بعدا میبینم شماره رو اشتباه گرفتم ، آبروم رفت
ی آهنگی داره پخش میشه نمیدونم چیه اصلا اولین باره میشنوم اسمش سرابه از عارف
قشنگه
امروز روز خوبیه ، روزی ک تنها باشم و یاد بگیرم روز خوبیه .
یکم وسوسه داشتم و همش نگاهم ب 8 روز تقویم پاکیم بود ک سیاه نکنمش . خواستم بیام اورژانس اما نیومدم چون باید تنهایی یاد بگیرم از این لحظات سخت عبور کنم
گر دختری هستی که
خودت را همچون زیبای خفته، منفعل و واداده میپنداری
یا مثل سیندرلا از زیستنِ در حاشیه
و از در انتظار بودن شاهزادهای سوار بر اسب سفید خوشحالی
به خودت خیانت میکنی.
اگر دختری هستی که
در خشنودسازی دیگران و جلب رضایت و تأیید آنها خودت را حبس کردی،
به خودت خیانت میکنی.
اگر دختری هستی که
زرهی پوشیدی و خودت را به رنگ پسرها درآوردی و در حالِ طغیانی
به خودت خیانت میکنی.
اگر دختری هستی که
مدام در تلاشی تا خودت را شبیه دختران و زنانی کنی
که عکسهایشان هر روز صبح بر روی مجلات میرود،
به خودت خیانت میکنی.
اگر دختری هستی که
شخصیت و علایق و افکار خودت را
بر اساس تصویری که مردان از تو میخواهند شکل میدهی،
به خودت خیانت میکنی.
اگر دختری هستی که
از تلاش برای یافتن استقلال روانی و بلوغ عاطفی خودت امتناع میورزی
و مسئولیت و برنامهریزی زندگی
و سرنوشت خودت را به دیگران میدهی
به خودت خیانت میکنی.
اگر دختری هستی که
تصور میکنی بدبخت بودن و مدام از چیزی و کسی گلایه کردن؛
تنها راه دریافت توجه از دیگران است
به خودت خیانت میکنی.
اگر دختری هستی که
همچون پدرت؛ سرد و بی روح و بی عاطفه شدی و زنانگی و عواطفت را سرکوب میکنی
به خودت خیانت میکنی.
اگر دختری هستی که
تصور میکنی استقلال یعنی مخالفت با مردان و به جنگ مردانگی رفتن،
به خودت خیانت میکنی.
هویت و شخصیت واقعی تو هرگز آشکار نمیشود وقتی زنانگی و زن بودنِ خودت را کنار میگذاری.
زنی که از جنسیت خویش متنفر نیست
به قیمت اندک توجهی باج نمیدهد
با مردان سر قدرت و پول مسابقه نمیگذارد
آویزان این و آن نیست تا از زیر بار مسئولیت زندگی فرار کند
ازدواج یا مادر شدن را یکی از مقدس ترین پدیده ها میداند
زنانگی خود را بخاطر طغیان علیه زخمها و رنجهای خویش طرد نمیکند
عشق میورزد و عشق میپذیرد،
او کانون است نه حاشیه.
اگر دختری هستی که به خودت خیانت میکنی
بدان که به ما، به زندگی، به جهان هم خیانت میکنی.
این متن و الان دیدم ،ی دکتری نوشته : )
فکر کنم الان اکثر دخترها ب خودشون خیانت میکنن . جمیعا هممون و کوبید
نظرتون؟
خیانت نکنیم چ کنیم ، خیانت ب خودمونه ک مارو حفظ میکنه: )
چند ساعته انقدر موندم تو کانون تا وسوسه از سرم بپره ، ی اشتباهی ک قبلا تجربش کردم بازم میخواد من و بدبخت کنه .
دیگه دیدم نمیتونم برم اورژانس ، ویس گوش میدم ، کارهام و انجام میدم همزمان .
اصلا ذهنم آروم نیست،کاش این ماه زوتر تموم بشه .
خوابمم راحت نیست ،همش خواب میبینم ،بیدار میشم تو خواب .
سلام دختراااا
شبتون بخیر
امیدوارم عالی باشین
یاقوتی دلبندم به اعصابت مسلط باش
حرص نخور پوستت چروک میشه
سانازی
موقع درس خوندن مغز ادم از این لوس بازیا زیاد درمیاره، بهش گوش نده میخواد گولت بزنه درس نخونی
منم میخوام در مسابقه شرکت کنم
ژوپیتر جان خوش برگشتی
کجابودی دختر؟